و ليس كل ما صرفه الله عنك شر لك، لعلك انت الخير الذي لايستحقونه... •و تمامِ چيزهایی كه خدا از تو دور می‌كند برايت "شر" نيستد چه بسا تو آن خيری باشی كه آنها "استحقاقش" را ندارند @ein_ta

خلاصه هیچی دیگه همین! @ein_ta

حالتون که خوبه انشالله؟!

گفتم یادآوری داشته باشم ذکر امشبتون یادتون نره بلند بگو سریع جوابتونو بدن بنی الدهمان بنی القیعان بنی القماقم

•این موقع شب #شب_نامه.... @ein_ta

•فی الواقع زمونه هرچی که جلو میره خیلی چیزا رو عوض میکنه...

•اینکه خدا‌ توی قران اصرار داره که هیچ وقت ناامید نباشی خیلی حقه

•شاید بگی اگه منم جای خدا بودم میگفتم که آره ناامیدنباش.منم اگه کل دنیا زیر دستم بود ،کل سیاره ها و کهکشانا به یه اشارم جا به جا میشدن ،میومدم میگفتم که ناامید نباشین.همه چی حل میشه... خدا کِی اومده جای بنده ی بیچارش بشینه ،تایکم از غصه های بنده هاشو متوجه بشه...والا هیچ وقت تجویز امید اونم در هر صورتی رو نمیکرد.

•این ادبیات خیلی از ماهاست.دقیقا اون زمانی که دیگه از همه کسو همه چیز‌ناامید شدی یهو سرتو میاری بالا و ذُق میزنی تو چشمای خدا و میگی : آهای خدا اصن میفهمی من چی میگم؟!!!

•ولی دقیقا همون موقع وقتی که خدا یه دستش رو گذاشته زیر چونش و پاشو انداخته روی اون پاش و داره با اسرافیلو میکائیل و جبرائیل چای میزنه،میگه باز این دوباره صداش در اومد،یکی‌ بره آرومش کنه اسرافیل، بنده ی من نمیدونه که باید زمونه پیش بره.جبرایئل بنده ی من نمیدونه که من اصن مثل اون عجول نیسم. اصن میکائیل همین الان برو بهش بگو که باید زمان بگذره....

•تو گذر زمان آدما پخته میشن تو گذر زمان آدما به نقدای خودشون واقف میشن اصن گذر زمان حباب شخصیتی مارو میترکونه.گاهی اوقات فک میکنیم برای خودمون خری شدیم(خری شدن اصطلاح از کسی شدن هستش،به خواننده بَر نخوره) خدا‌کم کم تو گذر زمان بادت رو خالی میکنه.کم کم بهت میفمونه هیشکی نیستی،میفمونه که همه ی عناوین تپلی که داشتی همش بادِ هوا بودش

•بچه ها بگردیم دنبال خدا و ازش بخواین که یه موقیعتی براتون پیش بیاره که شما رو به این نقطه برسونه.ازش بخواید که شمارو پیش خودش خار و ذلیل کنه،بخواین که شما رو به خودِ واقعیتون برسونه. بذارید تو همین ده سال گُلِ امرتون به نقاط ضعف و قوتتون آگاه کنه و الا اگه کج دارو مریض برین جلو و بعد از یه عمر بی خبری شستتون خبردار بشه خیلی خرد میشین.

•امیدتو از دست نده خدا برای لحظه های پر دردِ تو برنامه داره خدا‌ تهِ همه کوچه بن بستای زندگی که بهش بد و بیراه گفتی داشته برات زار زار گریه میکرده اخه چجوری دلتو به دست بیاره که تو باز بمونی براش؟! دیگه چجوری تو قرآنش خودشو به درو دیوار بزنه که ولش نکنی ولششش نکن بمون برای اخرین بارم که شده بمون تا وقتش برسه به شدت ولشش نکن

•به شدت ولش نکن به همون شدتی که جناب هاجر، هفت بار از سر تشنگی بین صفاو مروه رو دوید ولی ولش نکرد به همون شدتی که جناب ابراهیم هرم آتیش رو جلوی خودش دید ولی ولش نکرد به همون شدتی که موسی دریای خروشان نیل رو دید ولی ولش نکرد ولش نکن

•اصن اینا به کنار به همون امام حسینی که اینهمه روضه رو دید ولی ولش نکرد اینقد ولش نکرد که همه ی ملائک بلند شدن بیان کار لشکر شمر رو تموم کنن ولی خدا گفت وایسین بذارین صبرامام حسین رو همه ببینن بذار ببین امام حسین به این راحتی ها جا نمیزنه بذار ببینن امام حسین اومده که هیچ وقت آقای خودشو ول نکنه

•خلاصه زمانه تو رو بخدات میرسونه گذر زمونه سخته ولی شدنیه همین! شب خوش

هوا یه طوری گرمه که هر چی میریم جلوتر آدم پخته تری میشم :) @ein_ta

•اِمامْحسینِجانْ❤️ @ein_ta

خیلی بچه تر از حالا بودم.محرمِ دقیقا کلاس اول ابتدایی بودش.یه روز سرکلاس معلممون که اتفاقا دست بزن خوبی هم داشت گفت کسی بلده مداحی بخونه؟! دیدم بچه ها همه منو دارن میگن.اصن یه حسی بهم دست داد که تاحالا حاج محمود کریمی تو بیت رهبری بهش دست نداده.خلاصه کاغذ مداحی رو گرفتم دست و خوندم.تموم که شد معلممون گفت دوباره بخون....خیلی خوشش اومده بود مدرسه که تموم شد اومدم خونه،گاز کش رفتم مسجد.(اونموقع شیفت عصر بودش)اونجا هم خوندم،شبم که رفتم مسجد دوباره بعد از تموم شدن مراسم مسجد باز همون شعرو خوندم یعنی دهن اون شعرو مداحشو سرویس کردم از بس که اونو خوندم😅 من امام حسینو اینجوری شروع کردم.با یه کاغذه تا خورده ی مچاله شده که به هربهونه ای مداحیمو شروع کنم باهاش ... حالا بعد چند سال که از اون روزای کلاس اول ابتداییم میگذره هنوز انگار برام تازگی داره،هنوزم که هنوزه دوس دارم دور بخاری های نفتی مسجدمون،همون بخاری هایی که وقتی نفتش زیاد میشد صدای دیو میداد،همونایی که اگه از یه متری بیشتر بهش نزدیک میشدی برشته میشدی،یه حلقه سینه زنی بگیرمو همون مداحیِ کلاس اولمو بخونم... واقعا چرا‌همیشه باید گذشته ها طعمش خوشمزه تر باشه چرا باید امام حسین قدیم ترامون نمکش بیشتر از امام حسینای امروزمون باشه؟!

امام حسین با اِفِکت شاید در لحظه به دلت بشینه ولی در لحظه ام امکان داره از دلت پر بزنه،،، اصن امام حسین اومده که بدون دورچین بخوایمش امام حسین سادش قشنگ تره گاهی اوقات یه هیئت با بهترین سخنرانو و روضه خونو سیستم صوت دلمون رو میزنه ولی‌ گاهی اوقاتم میشه که داری از کنار یه هییت رد میشی که میبینی سخنرانش داره از صحبتای تکراری بحث میکنه مداحشم اینقد پیره که فقط خودش میفهمه چی داره میخونه سیستم صوتیشم اینقد بَمه که اصن... ولی یهو میبینی یه دل نه صد دل شیفتش میشی اینقد به دلت میشینه که دوس داری تو همون مراسم یه بالشت بذاری تخت با همون صداهای ناهمگون چرت بزنی...

به نظرم اونجا‌محل آرامش کل دنیاست.اونجا‌ دقیقا وسط زمینه که میشه دو طرف دنیا رو به دو کره ‌ی کاملا مساوی تقسیم کرد. اونجا پرترین جاییه که خدا بودش رو توش سرازیر کرده.اونجا باید بشینی ،پای روضه ی امام حسین روحتو سیراب کنی،اینقد از حسین بنوشی که یقه وو گربیانو دامانتم خیس آب بشه... فی الواقع نوش حسین را که جهان غیر غمش هیچ مباد...

-محتاج احبک مثل إمس -نیازدارم‌مثل‌بچه‌گیام‌دوسدداشته‌باشم •اِمامْحسینِجانْ❤️ @ein_ta

#ناشناس +پیامای آخر شبتون ، حرف دل بود، قبول دارم متاسفانه الان هیئت ها بیشتر بار هیجانی دارن تا واقعی ، بیشتر مثل جمع شدن تو مراسم ارکس شده ، انگار بیشتریا برای شور میان تا شعور برای همین بعد از مراسم که هیجانات مداحی و سینه زنی میره ، برمیگردم به آدم سابق و تغییری درونشون ایجاد نمیشه _البته اشتباه نشه.اگه اخلاصه باشه و اون نمک کار‌باشه چه تو مراسمات با خرجای زیاد و چه تو مراسمای ساده زیباییش رو نشون میده ولی اگه اخلاصه نباشه حتی تو مراسمات ساده و بی آلایش هم این بی اخلاصیه به چشم میاد و هیئت اون مزه ای رو که باید بده نمیده.مهم اون اخلاصه.

•اِمامْحسینِجانْ❤️ @ein_ta

-پنهان‌نکن‌آن‌روی‌🌙َت‌را- #شب‌_نامه @ein_ta