-گاهی آدما به فضای شخصی خودشون احتیاج دارن، نمی‌خوان تو رو حذف کنن ! فقط به این احتیاج دارن که یه نفسی تازه کنن و از خودشون مراقبت کنن ، این هیچ ربطی به شخص تو نداره 🙂🫶🏼!..

تنها یک‌بار می‌توانست در آغوشش کشند، و می‌دانست آن‌گاه چون بهمنی فرو می‌ریزد نامش برف بود تنش برفی قلبش از برف و تپشش صدای چکیدن برف بر بام‌های کاگلی و من او را چون شاخه‌ای که زیر بهمن شکسته باشد دوست می‌داشتم #بیژن_الهی

آدمی تاب هر بلایی را می‌آورد، تفاوتی نمی‌کند که زمین‌لرزه، طاعون، وبا، بیماری یا شکنجه‌های روحی باشد، امّا هیچ یک از این‌ها غم‌انگیزتر از شکست در عشق‌ورزی نیست. 📕 اعتراف من ✍🏽 #لئو_تولستوی

🔰 ثبت نام کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور بدون کنکور (حضوری و غیرحضوری) ✔️ مزایا: ▫️دانشگاه دولتی و مدرک وزارت علوم ▫️شهریه مناسب و پرداخت اقساط ▫️عدم حضور اجباری در کلاس ▫️ارائه کتابهای درسی ▫️تعیین محل امتحانات در هر واحد دانشگاهی شهر خود ▫️تنوع رشته‌های تحصیلی ▫️عدم شرکت در کنکور سراسری ▫️آزمون آمادگی فراگیر پیام نور ✔️ ثبت نام تنها از طریق سامانه اینترنتی: 🌐 www.faragir.net 🆔 @faragirpayamenour

ازدر، درآمدی ومن آزموده دردم

🌺کانال نکات ریز و کاربردی در ایتا🌺 اگر دنبال نکات ریز و کاربردی در زمینه های مختلف، به صورت خلاصه هستین، حتما در کانال زیر عضو بشین: 👇 https://eitaa.com/joinchat/2918056156C2025d0c017 * هر روز خودتون رو با یک نکته کاربردی شروع کنید. *** در زمینه های آشپزی، اشتغال، خیاطی، خانه داری، فرزندپروری، اجتماعی، علمی، فرهنگی و...

♥️⛓♥️⛓♥️⛓♥️⛓♥️⛓♥️ جادوی چشمان سیاه تو به قلم ماه منیر #پارت337   آرتا با احتیاط جلو اومد و گفت : ساواش بازی دیگه تمومه سودا رو ولش کن ... ساواش فورا شلیکی به قلب آرتا کرد و پشت بندش از هر طرف به ساواش شلیک شد ، شکه جیغ زدم و زدم زیر گریه ساواش مرده بود و افتاده بود جلوی من و این باعث وحشت بی اندازم شده بود .  آرتا به طرفم اومد و صورتم رو قاب کرد و گفت : سودام خوبی ؟ شکه با دستای لرزونم دستاش رو گرفتم و زدم زیر گریه که آرتا فورا بلندم کرد و از این منطقه ی پر خطر خارجم کرد ولی نگاه من روی جسد پسر تنهایی بود که کسی حتی حاضر نبود چشماش رو ببنده . اشکام روی گونه هام ریخت و صدای گریم بلند شد ، آرتا روی موهام رو بوسید و گفت : هیس عشقم هیس تموم شد همه چی دیگه تموم شد خانوم خونه ام دیگه تموم شد . با گریه سرم رو توی گردنش بردم و سعی کردم که خودم رو از نگاه های ساواش در امان نگه دارم . آرتا از خونه خارج شد و به طرف سرهنگ رفت که کلی پسر کنارش ایستاده بودن سرم رو بیشتر توی گردنش فرو بردم و بدون نگاه کردن به هیچ کدومشون به گریه کردنم ادامه دادم . سرهنگ با صدای گرم و مهربونی گفت : من بخاطر اینکه مسیر زندگیت رو عوض کردم معذرت میخوام سودا . بدون توجه بهشون فقط گریه میکردم آرتا من و ‌ذاشت روی ویلچر که بابابزرگ فورا به طرفم اومد و بغلم کرد منم بیشتر بغلش کردم و با گریه گفتم : ♥️⛓♥️⛓♥️⛓♥️⛓♥️⛓♥️

سلام دوستان عزیز🌹 اگر به #گلدوزی علاقه دارید و می خواهید آموزش های بالا👆رو ببینید عجله کنید، کانال یاس آویز به شما کمک می کند در منزل #آموزش و #ایده_گلدوزی رو به صورت #رایگان ببینید👌 و برای خود #کسب_درآمد داشته باشید😍 #آموزش_گلدوزی_رایگان #آموزش_گلدوزی_مجازی #کسب_درآمد لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/2903507141Ca691672695

اگر می خواهید #آموزش_جلد_دفتر_گلدوزی رو ببینید وارد کانال گلدوزی یاس آویز شوید و به صورت #رایگان این #آموزش رو ببیند https://eitaa.com/joinchat/2903507141Ca691672695

💖💖زندگی را زیباتر کنیم گاهی با ندیدن، نشنیدن و نگفتن.. زندگی زیباتر میشود با یک گذشت کوچک به همین سادگی..💞