هدایت شده از قَبَسُ النُّورِ
💠نهاد امامت جمعه طالقانی ماهشهر با همکاری شرکت پتروشیمی امیر کبیر برگزار میکند:
📚 مسابقه کتابخوانی👇👇👇
📘 از کتاب :
زندگی مهدوی در سایه دعای عهد
🔻همراه با جوایز نقدی🔻
🔰جهت شرکت در مسابقه و پاسخگویی به سوالاتبر روی لینک کلیک کنید👇👇👇
🌐http://s-hashemi.ir/1584/mosabeghe/
⬇️ جهت دانلود نسخه الکترونیکی کتاب و مطالعه بر روی لینک زیر کلیک نمایید👇👇👇
🌐https://eitaa.com/ejta_ir/6199
🥇 ۱۴ جایزه ۲۰۰۰۰۰۰ ریالی به ۱۴ نفر به قید قرعه
🗓️ مهلت شرکت در مسابقه تا تاریخ ۵ اردیبهشت ۹۹
⏰زمان قرعه کشی: ۶ اردیبهشت ماه ۹۹
🚩 #کرونا
🚩#ان_شاءالله_کرونا_را_شکست_میدهیم
🚩 #مسابقه_کتابخوانی
💠با تشکر💠
🔰نهاد امامت جمعه طالقانی ماهشهر🔰
💎 بفرمایید بهشت
🔻امام زین العابدین علیه السلام:
اَلْقـَوْلُ الْحـَسـَنُ يـُثـْرِى الْمـالَ وَ يـُنـْمِى الرِّزْقَ وَ يُنْسى فِى الاَْجَلِ وَ يُحَبِّبُ اِلَى الاَْهْلِ وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ
◻️كـلام زيـبـا، مـال و ثـروت را زيـاد مـیكـنـد؛
◽️روزى را افـزايـش میدهد؛
◽️مرگ را به تأخير مى اندازد؛
◽️آدمى را محبوب خانوادهاش میسازد و او را وارد بهشت میكند.
📚 بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۱۰
•┈┈••✾••┈┈•
@ejta_ir
فقط "۵ گرم ویروس کرونا" جهان را تعطیل کرد!
🔹جالب است بدانید وزن تمام ویروسی که تا به امروز با شیوع خود، تمام دنیا را به چالش کشیده و تمام فعالیتهای جهانی را به نوعی تعطیل کرده، صرفا ۵ گرم بوده است!
╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮
@ejta_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️کرونایاب توسط #سپاه ساخته شد!
♦️سردار سلامی: این دستگاه تمام ویروسها در سطوح و حتی بدن انسانها تا فاصله ۱۰۰ متر را در عرض ۵ ثانیه کشف میکند.
🔹این دستاور نخبههای بسیجی در دنیا، بینظیره و امیدواریم در رسانههای سلطنتیِ آل سعود و انگلیس سانسور نشه😉
#جهاد_ادامه_دارد
╭┅─🇮🇷✊🇮🇷─┅۰╮
@ejta_ir
╰┅──────┅╯
🍃ندبه های انتظار🍃
🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت (قسمت ۱۹)
☘به جوانی که پشت میز بود گفتم: دستم خالی است نمیشود کاری کنی که من برگردم؟
♦️ نمیشود از مادرمان حضرت زهرا بخواهی مرا شفاعت کنند،شاید اجازه دهند تا برگردم و حق الناس را جبران کنم یا کارهای خطای گذشته را اصلاح کنم... جوابش منفی بود.
اصرار کردم...
🔆لحظاتی بعد جوان پشت میز نگاهی به من کرد و گفت: به خاطر اشک های این کودکان یتیم و به خاطر دعاهای همسر و دختری که در راه داری و دعای پدر و مادر،حضرت زهرا شمارا شفاعت نمود تا برگردی.
🍀 به محض اینکه به من گفته شد برگرد،یک بار دیدم که زیر پای من خالی شد.. تلویزیون های سیاه و سفید قدیمی وقتی خاموش می شود حالت خاصی داشت،چند لحظه طول می کشید تا تصویر محو شود.
💠 مثل همان حالت پیش آمد، به یکباره رها شدم کمتر از یک لحظه دیدم روی تخت بیمارستان خوابیده و تیم پزشکی مشغول زدن شوک برقی به من هستند.
دستگاه شوک چند بار به بدن من زدند تا به قول خودشان بیمار احیا شد.
♦️روح به جسم برگشته بود،حالت خاصی داشتم.
هم خوشحال بودم که دوباره مهلت یافتم و هم ناراحت که از آن وادی نور دوباره به این دنیای فانی برگشتم.
پزشکان کار خود را تمام کرده بودن،در مراحل پایانی عمل بود که من سه دقیقه دچار ایست قلبی شده بودم و بعد هم با ایجاد شک مرا احیا کردند.
🔰در تمام لحظات، شاهد کارهای ایشان بودم.
مرا به ریکاوری انتقال داده و پس از ساعتی اثر بیهوشی رفت و درد و رنج ها دوباره به بدن برگشت.
حالم بهتر شده بود، توانستم چشم راستم را باز کنم اما نمیخواستم حتی برای لحظهای از آن لحظات زیبا دور شوم.
🍃 من در این ساعات تمام خاطراتی که از آن سفر معنوی را داشتم را با خودم مرور میکردم.
چقدر سخت بود،چه شرایط سختی را طی کردم و بهشت برزخی را با تمام نعمت هایش دیدم.
افراد گرفتار را دیدم.
من تا چند قدمی بهشت رفتم.
مادرم حضرت زهرا با کمی فاصله مشاهده کردم و مشاهده کردم که مادر ما در دنیا و آخرت چه مقامی دارد...
🌸حالا برای من تحمل دنیا واقعا سخت بود.
دقایقی بعد دو خانم پرستار وارد سالن شدند. آنها میخواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل کنند.
💠 همین که از دور آمدند از مشاهده چهره یکی از آن ها واقعا وحشت کردم من او را مانند یک گرگ می دیدم که به من نزدیک میشد...
💥مرا به بخش منتقل کردند برادر و برخی از دوستانم بالای سرم بودند.
🔆 یکی دو نفر از بستگان میخواستم به دیدنم بیایند.. آنها از منزل خارج شده و به سمت بیمارستان در حال در راه بودند...
به خوبی اینها را متوجه شدم،اما یک باره از دیدن چهره باطنی آنها وحشت زده شدم....
🔰بدنم لرزید و به همراهان گفتم: تماس بگیر و بگو فلانی برگرده تحمل هیچکس را ندارم.
💥احساس میکردم که باطن بیشتر افراد برایم نمایان است، باطن اعمال و رفتار...
🔅به غذایی که برای آوردن نگاه نمیکردم میترسیدم باطن غذا را ببینم...
✔️ دوست نداشتم هیچ کس را نگاه کنم برخی از دوستان آمده بودند تا من تنها نباشم،اما وجود آنها مرا بیشتر تنها میکرد.
☘ بعد از آن تلاش کردم تا رویم را به سمت دیوار برگردانم. میخواستم هیچ کس نبینم.
⚠️ یکباره رنگ از چهره ام پرید! صدای تسبیح خدا را از در و دیوار می شنیدم...
♻️ دو سه نفری که همراه من بودند به توصیه پزشک اصرار می کردند که من چشمانم را باز کنم
اما نمی دانستند که من از دیدن چهره اطرافیان ترس دارم.
❎ آن روز در بیمارستان با دعا و التماس از خدا خواستم که این حالت برداشته شود نمیتوانستم ادامه دهم.
💠خدا را شکر این حالت برداشته شد اما دوست داشتم تنها باشم.دوست داشتم در خلوت خودمان را در مورد حسابرسی اعمال دیده بودم و مرور کنم.
چقدر لحظات زیبایی بود آنجا،زمان مطرح نبود،آنجا احتیاج به کلام نبود.
با یک نگاه آنچه میخواستیم منتقل میشد.حتی برخی اتفاقات را دیدم که هنوز واقع نشده بود.
✅ برخی مسائل را متوجه شدم که گفتنی نیست و در آخرین لحظات حضور در آن وادی برخی دوستان و همکاران را مشاهده کردم که شهید شده بودن!
🔷می خواستم بدانم این ماجرا رخ داده یا نه به همین خاطر از نزدیکانم خواستم از احوال آن چند نفر برایم خبر بگیرند تا بفهمم زنده اند یا شهید شده اند؟!
ادامه دارد...
🆔 @ejta_ir
🌿🌸🌸🌿🌸🌸🌿🌸🌸🌿
⭕️ کرونا مشکلی برای روزه داران ایجاد نمیکند
🔸علیرضا مرندی، رئیس فرهنگستان علوم پزشکی و وزیر اسبق بهداشت درباره روزه داری در بحران کرونا:
🔹ویروس کرونا برای روزه داران مشکلاتی ایجاد نمیکند و تمام مطالعات جهان نشان میدهد روزه داری سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند.
🔹باید تمام نکات بهداشتی را مثل سایر زمانها در ماه رمضان رعایت کرد و مردم خیالشان راحت باشد ویروس کرونا برای روزه داران مشکلاتی ایجاد نمیکند، اما اگر فرد بیماری زمینهای مثل دیابت کنترل نشده دارد و پزشک تشخیص میدهد که نباید روزه بگیرد، شرایط متفاوت است./باشگاه خبرنگاران جوان
🆔 @ejta_ir
🔅ندبه های انتظار🔅
🔴#سه_دقیقه_در_قیامت(قسمت ۲۰)
🔷گفتند همه رفقای شما سالم هستند.
تعجب کردم، پس منظور از این ماجرا چه بود؟
من آنها را در حالی که با شهادت وارد برزخ شدند مشاهده کرده بودم.
🌼چند روزی بعد از عمل وقتی حالم کمی بهتر شد مرخص شدم.اما فکرم به شدت مشغول بود.
☘ یک روز برای این که حال و هوایم عوض شود با خانوم و بچه ها به بیرون رفتیم .به محض اینکه وارد بازار شدیم پسر یکی از دوستان را دیدم که از کنار ما رد شد و سلام کرد.
🍁 رنگم پرید! به همسرم گفتم: این فلانی نبود؟
همسرم گفت: آره خودش بود.
این جوان اعتیاد داشت و دائم دنبال کارهای خلاف بود .
☄برای به دست آوردن پول مواد همه کاری میکرد.گفتم این مگه نمرده؟ من خودم دیدمش که اوضاع و احوال خیلی خراب بود.
⚡️مرتب به ملائکه خدا التماس می کرد حتی من علت مرگش را هم میدانم.
خانومم با لبخند گفت: مطمئن هستی که اشتباه ندیدی؟حالا علت مرگش چی بود؟
گفتم اون بالای دکل مشغول دزدیدن کابل های فشار قوی برق بوده که برق اون رو میگیره و کشته میشه!
خانمم گفت: فعلا که سالم و سرحال بود.
آن شب وقتی برگشتیم خونه خیلی فکر کردم.پس نکند آن چیزهایی هم که من دیدم توهم بوده!
❄️ دو سه روز بعد خبر مرگ این جوان پخش شد.از دوست دیگرم که اورا میشناخت سوال کردم ،گفت: بنده خدا تصادف کرده.
🍂من بیشتر توی فکر فرو رفتم، چون من خودم این جوان را دیده بودم حال و روز خوشی نداشت.
اعمال،گناهان،حق الناس.. حسابی گرفتارش کرده بود.
به همه التماس می کرد برایش کاری بکنند..
🌾 روز بعد یکی از بستگان به دیدنم آمد ایشان در اداره برق اصفهان مشغول به کار بود. لابلای صحبتها گفت: چند روز قبل یک جوان رفته بود بالای دکل برق تا کابل فشار قوی رو قطع کنه وبدزدد،همان بالا برق خشکش می کند!
خیره شدم به صورت مهمان و گفتم فلانی را میگویی؟
گفت :بله خودش، پرسیدم مطمئنی؟
گفت آره، خودم اومدم بالای سرش اما خانوادهاش به مردم چیز دیگه ای گفتند.
💥 پس از ماجرایی که برای پسر معتاد اتفاق افتاد فهمیدم که من برخی از اتفاقات آینده نزدیک را هم دیدهام.
💫 نمی دانستم چطور ممکن است لذا خدمت یکی از علما رفتم و این موارد را مطرح کردم.
ایشان هم اشاره کرد که در این حالت مکاشفه که شما بودی بحث زمان و مکان مطرح نبوده لذا بعید نیست که برخی موارد مربوط به آینده را دیده باشید.
✨بعد از این صحبت یقین کردم که ماجرای شهادت برخی همکاران من اتفاق خواهد افتاد.
🍃یکی دو هفته بعد از بهبودی من پدرم در اثر یک سانحه از دنیا رفت.
خیلی ناراحت بودم، اما یاد حرف خدا عموی خدابیامرزم افتادم که گفت این باغ برای من و پدرت است و او به زودی به ما ملحق می شود...
🔷در یکی از روزهای نقاهت سری به مسجد قدیمی محل زدم.
یکی از پیرمرد های قدیمی را دیدم .
☘سلام و علیک کردیم و وارد مسجد شدیم.یکباره یاد آن پیرمردی افتادم که به من تهمت زده بود و به خاطر رضایت من ثواب حسینیه اش را به من بخشید!
🔷 صحنه ناراحتی آن پیرمرد در مقابل چشمانم بود. با خودم گفتم:
باید پیگیری کنم ببینم این ماجرا چقدر صحت دارد؟ دوست داشتم حسینیه ای که به من بخشیده شده را از نزدیک ببینم.
به پیرمرد گفتم :فلانی رو یادتون هست همون که چهار سال پیش مرحوم شد؟
🔅گفت: بله نور به قبرش ببارد .چقدر این مرد خوب بود. این آدم بی سر و صدا کار خیر می کرد. آدم درستی بود. مثل او کم پیدا می شود.
✅گفتم: بله اما خبر نداری این بنده خدا چیزی توی این شهر وقف کرده، مسجد حسینیه؟
❗️گفت نمیدانم ولی فلانی با او خیلی رفیق بود از او بپرس .
🔰بعد از نماز سراغ همان شخص گرفتیم پیرمرد گفت:خدا رحمتش کند دوست نداشت کسی با خبر شود اما چون از دنیا رفته به شما میگویم.
♻️ سپس به سمت چپ مسجد اشاره کرد و گفت:
این حسینیه را میبینی همان حاج آقا که ذکر خیرش را کردی این حسینیه را ساخت و وقف کرد.
نمی دانی چقدر این حسینیه خیر و برکت دارد. الان هم داریم بنایی میکنیم و دیوار حسینیه را برمیداریم و وصلش می کنیم به مسجد تا فضا برای نماز بیشتر باشد.
♻️ بدون اینکه چیزی بگویم جواب سوالم را گرفتم..سری به حسینیه زدم و برگشتم و پس از اطمینان از صحت مطلب، از حقم گذشتم و حسینیه را به بانی اصلی اش بخشیدم...
ادامه دارد...
🆔 @ejta_ir
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
هدایت شده از قَبَسُ النُّورِ
💠نهاد امامت جمعه طالقانی ماهشهر با همکاری شرکت پتروشیمی امیر کبیر برگزار میکند:
📚 مسابقه کتابخوانی👇👇👇
📘 از کتاب :
زندگی مهدوی در سایه دعای عهد
🔻همراه با جوایز نقدی🔻
🔰جهت شرکت در مسابقه و پاسخگویی به سوالاتبر روی لینک کلیک کنید👇👇👇
🌐http://s-hashemi.ir/1584/mosabeghe/
⬇️ جهت دانلود نسخه الکترونیکی کتاب و مطالعه بر روی لینک زیر کلیک نمایید👇👇👇
🌐https://eitaa.com/ejta_ir/6199
🥇 ۱۴ جایزه ۲۰۰۰۰۰۰ ریالی به ۱۴ نفر به قید قرعه
🗓️ مهلت شرکت در مسابقه تا تاریخ ۵ اردیبهشت ۹۹
⏰زمان قرعه کشی: ۶ اردیبهشت ماه ۹۹
🚩 #کرونا
🚩#ان_شاءالله_کرونا_را_شکست_میدهیم
🚩 #مسابقه_کتابخوانی
💠با تشکر💠
🔰نهاد امامت جمعه طالقانی ماهشهر🔰
نامه دکتر مرندی رئیس فرهنگستان علوم پزشکی به مراجع عظام تقلید و مسئولین در مورد روزه در شرائط کرونایی
🔹موضوع روزهداری در بحران ویروس کرونا در جلسهای با حضور اساتید متدین دانشگاهها از تخصصهای مختلف و با مشارکت رئیس مؤسسه موضوعشناسی فقهی مورد بحث قرار گرفت.
🔹جمعبندی نظرات پس از مشورت بـا وزیر محترم بهداشت، و برخی از مسئولین محترم ستاد مبارزه با کرونا و تأیید آنان بهپیوست جهت استحضار و هر گونه اقدام مقتضی تقدیم میشود:
🔹پزشکان متفقالقول هستند که نخوردن غذا بهطور متناوب مانند روزهداری اسلامی نهتنها عارضهای در افراد سالم ایجاد نمیکند بلکه سبب تقویت ایمنی بدن، کاهش پاسخهای التهابی زیانبار و بهبود واکنش بدن در موارد استرس میشود.
@ejta_ir
💎 زشتترین راستگویی
🔻امام علی علیه السلام:
اَقْبَحُ الصِّدقِ ثَناءُ الرَجُلِ عَلی نَفْسِهِ
◻️زشتترین راستگویی، تعریف انسان از خودش میباشد.
📚 غررالحكم، ج ۲، ص ۳۸۸، ح ۲۹۴۲
@ejta_ir
☘ندبه های انتظار☘
🔴#سه_دقیقه_در_قیامت(قسمت ۲۱)
✅شب با همسرم صحبت می کردیم خیلی از مواردی که برای من پیش آمده باورکردنی نبود.
☘گفتم: لحظه آخر هم بهم گفتند به خاطر دعای همسر و دختری که در راه داری شفاعت شدی.
🔅 به همسرم گفتم این هم یک نشانه است اگر این بچه دختر بود معلوم می شود که تمام این ماجراها صحیح بوده..
🍂 در پاییز همان سال دخترم به دنیا آمد
♻️تنها چیزی که پس از بازگشت من از آن وادی ترس شدیدی در من ایجاد می کرد و تا چند سال من را اذیت میکرد ترس از حضور در قبرستان بود.
💥من صداهای وحشتناکی می شنیدم که خیلی دلهره آور و ترسناک بود.
🌴اما این مسئله در کنار مزار شهدا اتفاق نمی افتاد آنجا آرامش بود و روح معنویت که در وجود انسان ها پخش می شد.
🌼اما نکته مهم دیگری را که باید اشاره این است که در کتاب اعمال و در لحظات آخر حضور در آن دنیا،میزان عمر خودم را که اضافه شده بود مشاهده کردم.
⚡️ به من چند سال مهلت دادند که آن هم به پایان رسیده و من اکنون در وقتهای اضافه هستم.
🔰اما به من گفتند، ما زمانی که شما برای صله رحم و دیدار والدین و نزدیکانت میگذاری جز عمر شما محسوب نمی کنیم. همچنین زمانی که مشغول بندگی خالصانه خداوند یا زیارت اهل بیت هستی این مقدار نیز جز عمر شما حساب نمیشود
🔆 یقین داشتم که ماجرای شهادت همکاران من واقعی است.
اما در روزگاری که خبری از شهادت نبود چطور این حرف را ثابت می کردم...
💠به همین خاطر چنین چیزی نگفتم اما هر روز که برخی از همکاران مرا میدیدم یقین داشتم که یک شهید را که تا مدتی بعد به محبوب خود خواهد رسید ملاقات می کنم.
💥احساس عجیبی در ملاقات با این دوستان داشتم می خواستم بیشتر از قبل با آنها حرف بزنم... یک شهید را که به زودی به ملاقات خدا میرفت میدیدم.
❄️ اما چطور این اتفاق می افتد آیا جنگی در راه است؟؟
🌾 چهارماه بعد از عمل جراحی، مهرماه سال ۹۴ بود که در اداره اعلام شد کسانی که علاقمند به حضور در صف مدافعان حرم هستند می توانند ثبت نام کنند.
💐 جنب و جوشی در میان همکاران افتاد آنها که فکرش را میکردم همگی ثبتنام کردند. من هم با پیگیری بسیار توفیق یافتم تا پس از دوره آموزش تکمیلی راهی سوریه شوم.
✨ مرتب از خدا میخواستم که همراه با مدافعان حرم به کاروان شهدا ملحق شوم.
هیچ علاقهای به حضور در دنیا نداشتم
🍃 مگر اینکه بخواهم برای رضای خدا کاری انجام دهم. دیده بودم که شهدا در آن سوی هستی چه جایگاهی دارند لذا آرزو داشتم همراه با آنها باشم.
🌱 کارهایی را انجام دادم وصیتنامه و هر کاری که فکر میکردم باید جبران کنم انجام دادم.
🍀 آماده رفتن شدم، به یاد دارم که قبل از اعزام خیلی مشکل داشتم با رفتن من موافقت نمی شد...
ادامه دارد...
🆔 @ejta_ir
🌿🌿🌿🌺🌺🌺🌿🌿🌿