eitaa logo
قَبَسُ النُّورِ
450 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
132 فایل
این کانال تحت إشراف #سید_سلمان_هاشمی امام جمعه شهرستان رامشیر می باشد. Eitaa.com/ejta_ir https://eitaa.com/seyed_salman_hashemi hashemi.ir" rel="nofollow" target="_blank">www.s-hashemi.ir سایت رسمی اینستاگرام www.s_hashemi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 💢شاکر و صابر حضرت ایوب را نماد صبر میدانیم. اما ایشان یکجا از شیطان به خدا شکایت میکند: به یاد آر بنده ما ایوب را آنزمان که پروردگار خود را ندا داد که شیطان مرا دچار عذاب وگرفتاری نموده 📚سوره مبارکه صاد آیه ۴۱ ✍ایوب نبی از چه چیزی خسته شد و زبان به شکایت گشود؟ امام صادق(علیه السلام ) پاسخ این سوال را در روایتی داده اند: شیطان به خدا گفت، چون به ایوب نعمتهای زیادی عطا کرده ای او شاکر است. خداوند برای اینکه به همه عبودیت و اخلاص ایوب را ثابت کند؛ نعمتها را از او یکی یکی گرفت تا دچار به ابتلا و بیماری شود. تا آن زمان ایوب نبی شاکر بود اما پس از آن به مقام صبر میرسد. 💥نکته جالب اینجاست که ایوب نبی از یک حرف آزرده خاطر شد، وقتی در بیماری سخت بود، علمای بنی اسرائیل نزد او آمدند و گفتند: ای ایوب چه گناهی کرده ای که خداوند تو را اینگونه عذاب کرده است؟ این زخم زبان علمای بنی اسرائیل باعث شد ایوب نبی رنجیده شود. او در اوج نعمت، شاکر بود و امتحان شد... و در اوج سختی و از دست دادن نعمت صابر بود و امتحان شد...خدا در هر حال بندگانش را امتحان میکند 📚علل الشرایع ج ۱ 🎁🎁🎁🎁🎁 @ejta_ir
طلب همسر از امام رضا علیه السلام 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃 🍃 علیه السلام یکی از رفقا می گفت : قصد ازدواج داشتم گفتم برم مشهد و از امام رضا (علیه السلام ) یه زن خوب بخوام رفتم حرم و درخواستمو به آقا گفتم شب شد و جایی واسه خوب نداشتم هر جای حرم که میخوابیدم خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که " آقا بلند شو .... " متوجه شدم کنار پنجره فولاد یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن کسی هم کاری به کارشون نداره . رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و تااا صبح راحت خوابیدم ... صبح شد پارچه رو وا کردم پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم ...چشتون روز بد نبینه یهو یکی داد زد : آی ملت ...شفا گرفت ... به ثانیه نکشید ریختن سرم و نزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان ... مدارک پزشکیتو بده تا پزشکای ما مریضی و ادعای شفا گرفتنتو تائید کنن آقا بیخیال شفا کدومه ؟! خوابم میومد جا واسه خواب نبود رفتم خودمو بستم به پنجره فولاد و خوابیدم ...همین ... تا اینو گفتم یه چک خوابوند در گوشم و گفت : تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی ...خیلی دلم شکست رفتم در پنجره فولاد و با بغض گفتم : آقا دست درد نکنه ... دمت گرم ...زن که بهمون ندادی هیچ یه کشیده آب دار هم خوردیم . همینطور که داشتم نق میزدم یهو یکی زد رو شونمو گفت سلام پسرم مجردی ؟ گفتم آره "من یه دختر دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم اومدم حرم که یه دوماد خوب پیدا کنم تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت ... خلاصه تا این که شدیم دوماد این حاج آقا بعد ازدواج با خانومم اومدیم حرم از آقا تشکر کردم و گفتم آقا ما حاضریما ... یه سیلی دیگه بخوریم و یه زن خوب دیگه بهمون بدیا .... @ejta_ir
🌹🌿🌹🌿🌹🌿 ❇️ اگر زیر ناخن یا پوست خون مردگی ایجاد شده باشد وظیفه چیست؟ 💠 اگر خون مردگی ظاهر نیست : ↩️ باید وضوی معمولی گرفت . 🔶 اگر خون مردگی ظاهر است : 👈🏼 1- اگر خارج کردنش مشقت ندارد : ↙️ باید خارج نماید و وضوی معمولی بگیرد. 👈🏼 2- اگر خارج کردنش مشقت دارد : ✍🏻 آیات عظام امام ، بهجت و خامنه ای : ✅ باید وضوی جبیره ای بگیرد. ✍🏻 آیات عظام سیستانی ، خوئی ، وحید : ✅ وظیفه تیمم است. ✍🏻 آیات عظام مکارم ، فاضل : ✅ باید وضوی جبیره ای بگیرد و إحتیاطاً تیمم هم بنماید. ✍🏻 آیت الله نوری : ✅ باید هم وضوی جبیره ای بگیرد ➕و هم تیمم نماید.[1] -------------------------- 📙 [1] . توضیح المسائل مراجع مسأله 101 . 🔺🔻🔺🔻🔺 🆔 https://eitaa.com/ejta_ir
🌴 🌴 🌴 🌴 ♻️ اگر حقی از کسی که فوت شده 😑 باشد بر عهده ماست ،تکلیف چیست؟ 🔰 پاسخ: 🌀 هر حق الناسی برعهده داشته باشید باید به دست صاحبش برسانید و هر چند زمان غیر بالغ بودن برعهده انسان بوده و اگر حق مالی است به دوصورت: 1️⃣ یا مثلی است(یعنی الان مثل آن یافت می شود) مثل آن را تهیه و به آنها ولو به صورت غیر مستقیم و با واسطه ای که شناخته نشوید برگردانید. 2️⃣ یا قیمی است (یعنی الان مثل آن یافت نمی شود) قیمت آن را و اگر وجه نقد بوده با محاسبه ارزش به روز آن به آنها بر گردانید و لازم نیست به آنها اصل قضیه گفته شود بلکه اگر غیر مستقیم و با واسطه هم به دست صاحبان آن و در صورت فوت به دست ورثه آنها برسد و یا از آنها یا ورثه آنها هر چند با واسطه حلالیت و ابراء ذمه بگیرید نیز کافی است واگر دسترسی به صاحبش ندارد یا نمی شناسد بااجاره مرجع تقلید به فقیر بدهید. ✅ ➖➖➖➖➖ 🆔 https://eitaa.com/ejta_ir
📚 وضو و غسل با وجود لاک ناخن 💠 سؤال: استفاده از توسط خانم‌ها در های دست و پا هنگام و چه حکمی دارد؟ ✅ جواب: تمام ناخن های ‌دو دست در هنگام وضو باید از لاک و هر مانع دیگری پاک باشند، ولی اگر از ناخن های پا، یک ناخن پاک باشد و روی آن مسح کشیده شود، وضو صحیح اسـت اما در هنگام غسل، تمام ناخن های دست و پا باید پاک باشند. 🆔 https://eitaa.com/ejta_ir
روزی قرار بر اعدام قاتلی شد. وقتی قاتل به پای دار رفت و طناب را دور گردن او آویختند، ناگهان روانشناسی سر رسید و بلند داد زد دست نگه دارید. روانشناس رو به حضار گفت: مگر نه اینکه این مرد قاتل است و باید کشته شود؟ همه جواب دادند بله. روانشناس ادامه داد: پس بگذارید من با روش خودم این مرد را بکشم. همه قبول کردند. سپس روانشناس مرد را از بالای دار پایین آورد و او را روی تخته سنگی خوابانید و چشمانش را بست و به او گفت: ای مرد قاتل من شاهرگ تو را خواهم زد و تو ب زودی خواهی مرد. سپس روانشناس تکه ای شیشه از روی زمین برداشت و روی دست مرد کشید مرد احساس سوزش کرد. ولی حتی دستش یک خراش کوچک هم بر نداشت. سپس روانشناس قطره چکانی برداشت و روی دست مرد قطره قطره آب می‌ریخت و مدام به او میگفت: تو خون زیادی از دست دادی و به زودی خواهی مرد. مرد قاتل خیال میکرد رگ دستش زده شده و به زودی میمیرد، در صورتی که دستش خراش کوچک هم نداشت. مدتی گذشت و دیدند که قاتل دیگر نفس نمیکشد...او مرده بود ولی با تیغ؟؟ با دار؟؟ خیر...او فقط و فقط با زهری به اسم تلقین مرده بود از این به بعد اگه بیماری و یا مشکلی داشتید با تلقین بزرگش نکنید، چون تلقین نداشته ها را به داشته ها تبدیل میکند؛ لازم به ذکر است که بر خلاف تلقین منفی، تلقین مثبت هم داریم. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @ejta_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧🎧 ⏰ 2 دقیقه 👆 ✅ ماجرای همراهی حضرت علی(علیه السّلام) و مرد مسیحی 🎤 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @ejta_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊فایل صوتی 🔰طلب شهادت در دوران غیبت⁉️🔰 @ejta_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت سوره قاری:علی کالو 💠🔰💠🔰💠🔰💠🔰💠🔰💠🔰 🌸یکی از بهترین راه ها برای افزایش رزق مادی و معنوی 💠🔰💠🔰💠🔰💠🔰💠🔰 💠 🌐 www.s-hashemi.ir. 👈 👈 👈 🔰💠🔰💠🔰💠🔰💠🔰💠🔰💠 💠 () 🌐 Eitaa.com/ejta_ir. 👈👈 👈
چند نکته درباره اقتدا برخی از مومنین در هنگام اقتدا به امام جماعت، به جزئیات توجهی ندارند، مثلا: اگر مأموم نداند امام جماعت نماز واجب می خواند یا مستحب، نمی تواند به او اقتدا کند.1 موقعی که مأموم نیت می کند، باید امام را معین نماید، ولی دانستن اسم او لازم نیست، مثلا اگر نیت کند اقتدا می کنم به امام حاضر، نمازش صحیح است.2 اگر امام ایستاده و مأموم نداند در کدام رکعت است، می تواند اقتدا کند ولی باید حمد و سوره را به قصد قربت بخواند.3 توضیح المسائل مراجع م1410 توضیح المسائل مراجع م1460 توضیح المسائل مراجع ص788 م1446 @ejta_ir
💠💠💠💠💠💠💠💠 💠💠💠💠💠 💠💠 یکی از کارمندان شهرداری ارومیه می گفت: تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم. از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم. 😔🙈 یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان. رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟ 😳 گفتم :کار ☺️ گفت : فردا بیا سرکار 😊 😳😳 باورم نمی شد فردا رفتم مشغول شدم . بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد بود. 💐👍 چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشست شده بود من جای اون مشغول شدم. شش ماه بعد رئیس شهرداری استعفاء کرد و رفت جبهه 🇮🇷 بعد از اینکه در جبهه شد یکی از همکاران گفت :توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق شهردار کسر و پرداخت می شد.😳😔💶 یعنی از حقوق شهید باکری 🇮🇷 این درخواست خود شهید بود. کجایند مردان بی ادعا 🇮🇷🌸 @ejta_ir
🐄🐄🐄🐄🐄 🐄🐄 🐄 ✳ قدرت انديشه * پيرمردي تنها در يکی از روستاهای آمريکا زندگي مي کرد . او مي خواست مزرعه سيب زميني اش را شخم بزند اما اين کار خيلي سختي بود. تنها پسرش بود که مي توانست به او کمک کند که او هم در زندان بود . پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او توضيح داد : "پسرعزيزم من حال خوشي ندارم چون امسال نخواهم توانست سيب زميني بکارم . من نمي خواهم اين مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت هميشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من براي کار مزرعه خيلي پير شده ام. اگر تو اينجا بودي تمام مشکلات من حل مي شد . من مي دانم که اگر تو اينجا بودي مزرعه را براي من شخم مي زدي. دوستدار تو پدر". 😔😔😔😔 *طولی نکشيد که پيرمرد اين تلگراف را دريافت کرد: 😷 "پدر، به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن، من آنجا اسلحه پنهان کرده ام".* *ساعت 4 صبح فردا مأمور اف.بي.آی و افسران پليس محلي در مزرعه پدر حاضر شدند و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اينکه اسلحه اي پيدا کنند . پيرمرد بهت زده نامه ديگري به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقي افتاده و مي خواهد چه کند؟* *پسرش پاسخ داد : "پدر! برو و سيب زميني هايت را بکار، اين بهترين کاري بود که مي توانستم از زندان برايت انجام بدهم".* 😆😆😆😆 نکته: *در دنيا هيچ بن بستي نيست. يا راهي‌ خواهيم يافت و يا راهي‌ خواهيم ساخت.* @ejta_ir
🌴🌳🌴🌳🌴🌳 🌳🌴🌳 🌴 قالَ أبُو عَبْدِاللّه ِ عليه السلام فى قَوْلِهِ تَعالى: «خُذْوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ»: قالَ: اَلْمَشْطُ، فَإنَّ المَشْطَ يَجْلِبُ الرِّزقَ وَيُحْسِنُ الشَعْرَ، وَ يُنْجِزُ الْحاجَةَ وَيزيدُ فِي الصُّلْبِ وَ يَقطَعُ الْبَلْغَمَ •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• امام صادق عليه السلام در مورد آيه اى كه مى گويد: «زينت خود را در مسجد همراه داشته باشيد»، فـرمــود: منظور شانه كردن است، زيرا شانه كردن، روزى را به طرف انسان مى كشاند، مـو را زيبا مى كند، نياز را برطرف مى سازد،قدرت را زياد مى كند و جلوى بلغم را مى گيرد. 📕 روضة الواعظين: 308. @ejta_ir
💠 حدیث روز 🔵 امام حسین علیه‌السلام 💎 أَیُّهَا النَّاسُ نَافِسُوا فِی الْمَکَارِمِ وَ سَارِعُوا فِی الْمَغَانِمِ وَ لَا تَحْتَسِبُوا بِمَعْرُوفٍ لَمْ تَعْجَلُوا. 💎 ای مردم در خوبی‌ها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره گرفتن از فرصت‌ها شتاب نمایید و کار نیکی را که در انجامش شتاب نکرده‌اید، به حساب نیاورید. 📚 بحارالانوار/75/121 🔰 @ejta_ir
✅ داستان واقعی جوان همدانی ✍️فراهم شدن امر ازدواج بصورت معجزه آسا بدست امام زمان عج 💠 اسمش حسن بود، در شهر نجف اشرف زندگی میکرد، دانشجو بود، اوضاع و احوال روبراهی نداشت، با خودش گفت بار و بندیلم را جمع میکنم و به کربلا می روم، دعایی می کنم برای گشایش رزق و ازدواجم... ☘️ رسید کربلا، شب را خوابید ، هنوز به حرم مشرف نشده بود، در عالم رویا به خدمت مولا جانمان رسید، آقا فرمودند به او: فلانی دعا کن، پاسخ داد: ای مولای من ، به‌قصد دعا مشرف شدم... 🌀 آقا فرمود: [همین جا بالای سر است، همین جا دعا کن]،دست به دعا برداشت و به حالت تضرع دعا کرد، آقا فرمود: نشد، برای بار دوم در حالیکه فکر می کرد بهتر از بار اول است دعا کرد، مولا باز فرمودند: نشد، برای بار سوم با تضرع و خشوع بیشتر دعا کرد، بازهم مولا فرمودند: [ نشد] 🎀 دیگر عاجز شده بود، به امامش گفت: سیدی! آیا دعا کردن وکالت بردار هست ؟ آقا فرمودند: آری، گفت: من شما را وکیل کردم که برایم دعا کنید... آقا قبول کردند و برایش دعا کردند... 💞 دعای مولا برایش کافی بود، زندگی اش را از این رو به آن رو کرد، شخص تاجر همدانی که ساکن تهران بود به عتبات مشرف شد، آنجا به پیشنهاد و اصرار یکی از علما حسن را به دامادی پذیرفت، خلاصه اینکه صاحب زندگی شد و رزق و روزی اش گسترش پیدا کرد... 💚 می دانی این روزها که اجابت دعایم به تاخیر افتاده با خودم می گویم باید دست به دامن آقا بشمو از حضرتش بخواهم حال مرا هم مثل شیخ حسن زیر و رو کند، اما قبل از آن، دلم می خواهد، شبی برسد، سفره ی افطاری پهن کنم و آقا را مهمان نان و خرمایی کنم، دلم میخواهد، سر به شانه های زهرایی اش بگذارم و یک دل سیر گریه کنم...در این تلاطم دنیا ساحل آرامشش را می‌خواهم ... کنارِ نام تو لنگر گرفت کشتی عشق بیا که نام تو آرامشی ست طوفانی... ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 🌿 💠 @ejta_ir
🔸شمار مبتلایان به ویروس کرونا در جهان از مرز ۹ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر گذشت. 🆔 @ejta_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ایجاد ترس در دل مردم بسیار شنیدنی👌 🎙حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @ejta_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 زیارت عاشورا 💠با نوای زیبا و دلنشین 🌐Eitaa.com/ejta_ir
👅آش نخورده و دهن سوخته👅 در زمان‌هاي‌ دور، مردي در بازارچه شهر حجره اي داشت و پارچه مي فروخت . شاگرد او پسر خوب و مودبي بود وليكن كمي خجالتي بود. مرد تاجر همسري كدبانو داشت كه دستپخت خوبي داشت و آش هاي خوشمزه او دهان هر كسي را آب مي انداخت. روزي مرد بيمار شد و نتوانست به دكانش برود. شاگرد در دكان را باز كرده بود و جلوي آنرا آب و جاروب كرده بود ولي هر چه منتظر ماند از تاجر خبري نشد. قبل از ظهر به او خبر رسيد كه حال تاجر خوب نيست و بايد دنبال دكتر برود. پسرك در دكان را بست و دنبال دكتر رفت . دكتر به منزل تاجر رفت و او را معاينه كرد و برايش دارو نوشت پسر بيرون رفت و دارو را خريد وقتي به خانه برگشت ، ديگر ظهر شده بود. پسرك خواست دارو را بدهد و برود ، ولي همسر تاجر خيلي اصرار كرد و او را براي ناهار به خانه آورد همسر تاجر براي ناهار آش پخته بود سفره را انداختند و كاسه هاي آش را گذاشتند . تاجر براي شستن دستهايش به حياط رفت و همسرش به آشپزخانه برگشت تا قاشق ها را بياورد پسرك خيلي خجالت مي كشيد و فكر كرد تا بهانه اي بياورد و ناهار را آنجا نخورد . فكر كرد بهتر است بگويد دندانش درد مي كند. دستش را روي دهانش گذاشتش. تاجر به اتاق برگشت و ديد پسرك دستش را جلوي دهانش گذاشته به او گفت : دهانت سوخت؟ حالا چرا اينقدر عجله كردي ، صبر مي كردي تا آش سرد شود آن وقت مي خوردي ؟ زن تاجر كه با قاشق ها از راه رسيده بود به تاجر گفت : اين چه حرفي است كه مي زني ؟ آش نخورده و دهان سوخته ؟ من كه تازه قاشق ها را آوردم. تاجر تازه متوجه شد كه چه اشتباهي كرده است از آن‌ پس، وقتي‌ كسي‌ را متهم به گناهي كنند ولي آن فرد گناهي نكرده باشد ، گفته‌ مي‌شود :‌ آش نخورده و دهان سوخته @ejta_ir
🔅🔅🔆🔅🔅 👂بشنو و باور نکن👂 در زمان‌هاي‌ دور، مرد خسيسي زندگي مي كرد. او تعدادي شيشه براي پنجره هاي خانه اش سفارش داده بود . شيشه بر ، شيشه ها را درون صندوقي گذاشت و به مرد گفت باربري را صداكن تا اين صندوق را به خانه ات ببرد من هم عصر براي نصب شيشه ها مي آيم . از آنجا كه مرد خسيس بود ، چند باربر را صدا كرد ولي سر قيمت با آنها به توافق نرسيد. چشمش به مرد جواني افتاد ، به او گفت اگر اين صندوق را برايم به خانه ببري ، سه نصيحت به تو خواهم كرد كه در زندگي بدردت خواهد خورد. باربر جوان كه تازه به شهر آمده بود ، سخنان مرد خسيس را قبول كرد. باربر صندوق را بر روي دوشش گذاشت و به طرف منزل مرد راه افتاد. كمي كه راه رفتند، باربر گفت : بهتر است در بين راه يكي يكي سخنانت را بگوئي. مرد خسيس كمي فكر كرد. نزديك ظهر بود و او خيلي گرسنه بود . به باربر گفت : اول آنكه سيري بهتر از گرسنگي است و اگر كسي به تو گفت گرسنگي بهتر از سيري است ، بشنو و باور مكن. باربر از شنيدن اين سخن ناراحت شد زيرا هر بچه اي اين مطلب را مي دانست . ولي فكر كرد شايد بقيه نصيحتها بهتر از اين باشد. همينطور به راه ادامه دادند تا اينكه بيشتر از نصف راه را سپري كردند . باربر پرسيد: خوب نصيحت دومت چه است؟ مرد كه چيزي به ذهنش نمي رسيد پيش خود فكر كرد كاش چهارپايي داشتم و بدون دردسر بارم را به منزل مي بردم . يكباره چيزي به ذهنش رسيد و گفت : بله پسرم نصيحت دوم اين است ، اگر گفتند پياده رفتن از سواره رفتن بهتر است ، بشنو و باور مكن. باربر خيلي ناراحت شد و فكر كرد ، نكند اين مرد مرا سر كار گذاشته ولي باز هم چيزي نگفت. ديگر نزديك منزل رسيده بودند كه باربر گفت: خوب نصيحت سومت را بگو، اميدوارم اين يكي بهتر از بقيه باشد. مرد از اينكه بارهايش را مجاني به خانه رسانده بود خوشحال بود و به مرد گفت : اگر كسي گفت باربري بهتر از تو وجود دارد ، بشنو و باور مكن مرد باربر خيلي عصباني شد و فكر كرد بايد اين مرد را ادب كند بنابراين هنگامي كه مي خواست صندوق را روي زمين بگذارد آنرا ول كرد و صندوق با شدت به زمين خورد ، بعد رو كرد به مرد خسيس و گفت اگر كسي گفت كه شيشه هاي اين صندوق سالم است ، بشنو و باور مكن از آن‌ پس، وقتي‌ كسي‌ حرف بيهوده مي زند تا ديگران را فريب دهد يا سرشان را گرم كند ، گفته‌ مي‌شود كه‌ بشنو و باور مكن @ejta_ir
♦️اینفوگرافی/ مجموع جان باختگان "کووید۱۹" در کشور از مرز ۱۰ هزار نفر گذشت 🔹متاسفانه در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۱۳۴ بیمار کووید۱۹ جان خود را از دست دادند و مجموع جان باختگان این بیماری به ۱۰ هزار و ۱۳۰ نفر رسید @ejta_ir
🖌خواهر شهید ابراهیم هادی تعریف میکرد که: یک روز موتور شوهر خواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند، عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین. ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد، نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. ابراهیم از زندگی اش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد. ️طرف نمازخوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد... اگر مثل ابراهیم هادی هنر جذب نداریم، دیگران را هم دزد تر نکنیم. @ejta_ir
✨آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): 🔴 همان طور که در سر چهار راه وقتی چراغ قرمز می شود، ترمز می کنید، دین هم چراغ قرمز دارد، چراغ قرمز دین ، کارهای حرام است، یعنی وقتی به کار حرامی رسیدی، ترمز کن و چراغ سبز دین هم کارهای حلال است. 💠 حال کسانی که برای چراغ قرمز ترمز می کنند، دو جور هستند: 👈یک دسته از ترس جریمه شدن ترمز می کنند، که این ترمز کردنشان خیلی چنگی به دل نمی زند، 👈اما عده ای هم برای احترام گذاشتن به قانون ترمز می کنند که این مهم است. 🔥حال ما هم اگر از ترس جهنم نماز بخوانیم، این نماز خواندنمان زیاد چنگی به دل نمی زند؛ یعنی اگر به این خاطر صبح ها بلند مےشوی و نماز مےخوانی که به جهنم نروی، این نماز خواندن زیاد دلچسب نیست، ✅ اما اگر به تو بگویند: «اگر نماز صبح هم نخوانی به جهنم نمےروی» اما باز بلند شوی و نماز بخوانی، این خوب است. 🌹امیرالمومنین علی(علیه السلام ) در مناجات های شان مےفرمودند: «خدایا عبادت من به خاطر ترس از جهنم و یا به طمع بهشت نیست، و لکن من تو را شایسته عبادت دیدم و به این خاطر عبادتت می کنم.» 🌺🍃🍃🌺🍃🍃🌺🍃🍃🌺🍃 📚 @ejta_ir
💫قبری در مغازه ابن بطوطه : در سفرنامه اش می نویسد: در شیراز سه روز بودم و این سه روز در مسجد جامع شیراز ماندم، مردم در این مسجد اعتکاف می کردند که این مسجد مربوط به ششصد سال قبل است بعد رفتم بازار شیراز چشمم به دکانی افتاد که یک نفر نورانی اهل تقوی ظاهر الصلاح در آن نشسته قرآن می خواند، رفتم نزدیک سلام کردم نشستم او هم پذیرایی کرد، گفتم شما اینجا چه می کنی؟ گفت: من شغلم تجارت است هرگاه مشتری نباشد قرآن می خوانم، نگاه کن فرش‌ها را عقب زد دیدم قبر است، گفت: این گور خودم است، کنار قبر خودم می نشینم برای خودم قرآن می خوانم، قبرم را در مغازه ام قرار داده ام که گول دنیا را نخورم. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @ejta_ir
🔻کوتاه و خواندنی 👤 مرحوم شیخ احمد کافی نقل می کرد که: 🔹 شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است. می خواست کمکش کنم. 🔹لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین. 🔹رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم... 🌼فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غُر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری⁉️ 🔹آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند... 🔹وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی 👈گره ای باز میکنی؛ ولو به جواب دادن سوال رهگذری.. اللهم ارزقنی... @ejta_ir