6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 شرط ضامن کارمند برای گرفتن وام ازدواج حذف شد/ وام ازدواج ۱۵۰ میلیون تومان میشود
♦️ اسماعیلی» نماینده مجلس: در بودجه ۱۴۰۱، ۱۵۰ میلیون برای زوج و ۱۵۰ میلیون برای زوجه (جمعا ۳۰۰ میلیون) و برای تشویق جوانان به ازدواج، ۱۰۰ میلیون برای دختران زیر ۲۳ سال و ۱۰۰ میلیون برای پسرهای زیر ۲۵ سال مازاد بر ۱۵۰ میلیون با بازپرداخت ۱۰ ساله در نظر گرفته شده است.
♦️ضامن کارمند را هم برای گرفتن وام حذف کردیم.
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما لازم نیست برای حضرت زهرا (س) سینه زنی کنید..!
این را تجربه کنید
یک هفته امتحان کنید
🎙 آیت الله #مصباح یزدی
#چادرت_را_بتکان...
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
📸 امتیاز اینستاگرام به کف رسید
بعد از پویش کاربران ایرانی که در اعتراض به حذف نام و تصاویر سردار سلیمانی، به اینستاگرام در گوگل پلی امتیاز «یک» دادند، امتیاز اینستاگرام در منطقه به ۱.۳ افت کرد.
این ترفند برای اولینبار توسط کاربران فلسطینی در اعتراض به بایکوت یکی از فعالان اجتماعی فلسطینی انجام شد و بلافاصله فیسبوک عذرخواهی کرد./تسنیم
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
📣 #اطلاع_رسانی
🔰مستند ۷۲ ساعت
📢روایتی از سه روز پایانی زندگی #حاج_قاسم
💢پخش: امشب ساعت ۱۹:۱۵ از شبکه سه سیما
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
*🔻عکس یادگاری زوج نخبهی شهید در #هواپیمای_اوکراینی با #سردار_دلها*
*قاسم سلیمانی بعد از گرفتن عکس گفتند این عکس ماندگار می شود* .
*یادشان با صلوات🕊🌹*
@ekhlasse
💚 #رمان_آموزشی❣خانه مریم و سعید❣
قسمت نهم
فاطمه و علی بیست روز میشه که وسط غذا، آب نخوردن. تمام تلاششون اینه که چهل روز رو رعایت کنند. وقتی چهل روز تموم شد و جایزه رو گرفتند، در مرحله بعد بایست تا شصت روز یعنی دو ماه رعایت کنند. اگرم کسی تا دو ماه رعایت کنه در مرحله بعد میشه سه ماه. این قانون همین طور ادامه پیدا می کنه تا نهادینه بشه. این گزاره ی تربیتی "قانون، تشویق، تنبیه" نیاز به اندکی صبر و حوصله و گذشت داره اما نتایج عالی و قابل توجهی هم خواهد داشت.
مریم و سعید و بچه ها اگه سر شب خونه باشند حتماً تا هشت و نیم شامشون رو می خورند. بعد از اون، مریم بچه ها رو به اتاق می بره و براشون کتاب داستان می خونه. گاهی اوقات هم خودش قصه میگه. سعید هم همین طور. در طول ماه حتماً چند شب برای بچه ها قصه میگه. بچه ها هم که عاشق شنیدن قصه هستن. خصوصاً از زبون مامان و بابا. مریم سعیدو صدا زد و ازش خواست که چراغ های اتاق پذیرایی رو کمتر کنه. می خواست که بچه ها حواسشون پرت نشه و کم کم با نور کم اتاق خوابشون بگیره. سعید چراغ رو خاموش کرد. فقط یکی از چراغ های کم نور بالای سر خودش رو روشن گذاشت. تلویزیون داشت اخبار 20:30 پخش می کرد. سعید صدای تلویزیونو کم کرد.
از همون هفته ی اول که سعید دو شیفت شروع به کار کرد، فکر مریم حسابی درگیر شد و آروم و قرار نداشت. از تصمیم شون پشیمون شده بود. با خودش فکر می کرد "واقعاً تبدیل خودروی خودشون به یه مدل بالاتر چقدر اولویت داره؟ الان یک ماهه که بچه ها درست و حسابی با پدرشون بازی نکردن. هر شب سعید خسته ست. بعضی شب ها اونقدر خسته ست که فرصت یه شب بخیر گفتن هم نداره. سرشو که رو بالش می ذاره، انگاری شارژش تموم میشه."
مریم به این نتیجه رسید که تو اولویت بندی هاش دچار اشتباه شده. تصمیم گرفت تو یه فرصت مناسب موضوع رو با سعید مطرح کنه. اما نگران بود سعید ناراحت بشه و بگه که خودت خواستی چنین کنیم و چنان.
بچه ها به اتاقشون رفتند. مریم هم قبل از رفتن به اتاق بچه ها به سراغ سبد لباسا رفت. لباسا رو تو لباس شویی ریخت اما روشنش نکرد. فاطمه دویده بود دنبال مامان ببینه میخواد چی کار کنه. از مامان پرسید:
_چرا لباس شویی رو روشن نکردید؟
مامان لبخندی زد و دستی روی گونه های فاطمه کشید و گفت:
_چون الان ساعت پر مصرف برقه. من همیشه آخر شب لباس شویی رو روشن می کنم عزیز دلم.
فاطمه پرسید:
_ساعت پر مصرف یعنی چی؟
مامان جواب داد:
_یعنی الان که هوا تازه تاریک شده و همه ی مردم چراغای خونه هاشونو روشن میکنن، مصرف برق بالا میره. به خاطر همین نباید تو این ساعت وسایلی که زیاد برق مصرف میکنن استفاده کنیم. وسایلی مثل جارو برقی، چرخ گوشت، اتو و لباس شویی. چون باعث میشه برق بعضی خونه ها ضعیف بشه یا حتی قطع بشه و تو تاریکی بمونن. حالا بدو برو سر جات بخواب که ساعت خوابت دیر شده.
فاطمه گفت:
_الان میرم. فقط قبلش کمی آب بخورم. زود برمی گردم.
مریم با خنده جواب داد:
_بدو مامان جان. شما که ماشاالله قبل خواب یادت میفته مرغ و خروساتو جا کنی.
توی اتاق اما محمد و علی حسابی مشغول بودن. محمد توپ بادی کوچکش رو سمت علی مینداخت و علی هم گوشه ی اتاقو دروازه کرده بود. شیرجه می زد و توپای محمد رو می گرفت. با هیجان هم گزارشگری می کرد.
مریم به اتاق بچه ها رفت. انگاری که نارنجک افتاده وسط اتاق. علی و محمد خیز رفتند روی زمین و خودشون رو انداختند رو رخت خواب و پتوهاشونو کشیدند رو سرشون. زیر پتو شروع کردند به خندیدن.
مامان با مهربونی گفت:
_من ده دقیقه بیشتر نمی مونم. امشب نوبت کیه که قصه رو تعیین کنه؟
محمد جواب داد:
_نوبت فاطمه ست.
مریم بلافاصله پرسید:
_امشب نوبت آبجیه؟!
بعد صداشو بلندتر کرد و گفت:
_آبجی زود بیا بگو قصه چی بگم.
فاطمه زودی اومد تو اتاق و گفت:
_مامان، قصه های خوب برای بچه های خوب رو بگو.
سعید کتری آب رو پر کرد. اجاق رو روشن و شعله ش رو زیاد کرد. برگشت پای تلویزیون. زیرنویس های خبر 20:30 رو می خوند و همزمان نگاهی هم به گوشیش داشت.
علی و فاطمه که مدرسه ای هستن، همیشه قبل خواب برنامه ی فرداشون رو آماده میکنند و کتاباشونو داخل کیف میذارند.
امشب اما هیچ کدوم از بچه ها مسواک نزدند. به نوعی فراموش کردند. مریم هم به روی خودش نیاورد. محمد آروم و قرار نداشت. چون بالعکس علی و فاطمه به مدرسه نمیره، معمولاً نسبت به اونا شارژش با تاخیر تموم میشه و به خواب میره. میثم هم که شیرخواره بعد از محمد می خوابه.
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
ویراستار: ح. علی پور
@ekhlasse
🔴 باقری: شمارش معکوس تا دستیابی به توافق نهایی آغاز شده است
♦️رئیس تیم مذاکره کننده ایران در وین: موارد اختلاف موسوم به پرانتزهای باز رو به کاهش است.
♦️قریب به اتفاق کشورهای مشارکت کننده در گفتوگوها نیز نسبت به پیشرفتهای حاصل شده در روند مذاکرات اذعان دارند و به این ترتیب میتوان محتاطانه این ادعا را مطرح کرد که به رغم پیچیدگیها و مسیر پر پیچ و خم پیشرو، شمارش معکوس تا دستیابی به توافق نهایی آغاز شده است
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
طبق افکارسنجی موسسه تحقیقاتی یوگاو تنها ۵٪ آلمانیها کشورشان را بهترین کشور دنیا میدانند
توی ذهن خیلی از ما کشورهایی مثل آلمان و سوئد بهشتهایی زمینی هستند. اما خود مردم این کشورها اینطوری فکر نمیکنن
براساس این پژوهش تنها ۵٪ فرانسویها و ۷٪ سوئدیها محل زندگی خود را بهتر از کشورهای دیگر میدانند.
این در حالیه که از هر ۷ اندونزیایی یکی کشورش را بهترین کشور دنیا میداند و این نسبت برای استرالیاییها از هر ۳ نفر یکی است
لینک پژوهش: yun.ir/z16sya
✍️ علی پورمومن
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واقعیت ماجرای یک زیرمیزی در بیمارستان خصوصی چیست؟
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅