هدایت شده از رسانه علیزاده هشترودی
من که دیگر مثل زینب جسم بی سر را ندیدم
زیر سم اسب ها نعش برادر را ندیدم
در کنار قتلگه زهرای اطهر را ندیدم
من که اندام کبود چند دختر را ندیدم
کاش در گودال جای دختران نازدانه
پیکر ام البنین می شد کبود از تازیانه
کاش زینب بوی عطر یاس می آورد بر من
زان چه از گودال کرد احساس می آورد بر من
حرفی از حلقوم خیر الناس می آورد بر من
قطعه ای از پرچم عباس می آورد بر من
تاری از زلف علی اکبر نیاوردند بر من
یک نخ از قندافه ی اصغر نیاوردند بر من
نازنین عباسم ای تا پای جان یار حسینم
با سر و با دست سرباز فداکار حسینم
من به خون چهار فرزندم خریدار حسینم
تو فدایی گشتی اما من عزادار حسینم
گرچه ای دست حسین از تن جدا شد دستهایت
مادری داری که بعد از تو بگریداز برایت
حاج غلامرضا سازگار
صبحی مبارکست نظر بر جمال دوست
بر خوردن از درخت امید وصال دوست
بختم نخفته بود که از خواب بامداد
برخاستم به طالع فرخنده فال دوست
- سعدی
🔴 از سخنان بهلول
کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ ، فيلسوف است
کسی که راست و دروغ برای او يکی است، چاپلوس است
کسی که پول مي گيرد تا دروغ بگويد، دلال است
کسی که دروغ می گويد تا پول بگيرد، گدا است
کسی که پول می گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد، قاضی است
کسی که پول می گيرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد، وکيل است
کسی که جز راست چيزی نمی گويد، بچه است
کسی که به خودش هم دروغ می گويد، متکبر است
کسی که دروغ خودش را باور می کند، ابله است
کسی که سخنان دروغش شيرينست، شاعر است
کسی که علی رغم ميل باطنی خود دروغ می گويد، همسر است
کسی که اصلا دروغ نمی گويد، مرده است
کسی که دروغ می گويد و قسم هم می خورد، بازاری است
کسی که دروغ می گويد و خودش هم نمی فهمد، پرحرف است
کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می پندارند، سياستمدار است
کسی که مردم سخنان راست او را دروغ می پندارند و به او می خندند، ديوانه است
لینگ
@ekhteyari
۰۹۱۲۲۵۲۳۶۰۷
لینک کانال
توبندگی چوگدایان به شرط مزد مکن
که دوست خودروش بنده پروری داند
سرود ولادت حضرت زینب کبری(س)
سبک : ساقیا بده جامی
(آواز بیات ترک )
ساقیا بده جامی زان شراب روحانی
کرده کردگار امشب رحمت خود ارزانی
آمد امشب به دنیا عزیزه مولا
زینب آن بند قلب و حبیبه زهرا
(زینبا زینبا مقدمت مبارک باد ۲ )
ای معاشران مژده دخت مرتضی گلدی
نور چشم و دلدار خیره النسا گلدی
مقدمینده جهان دوندی باغ رضوانه
عطر و بوی جنان دولدی کون و امکانه
مظهر حیا گلدی معدن وفا گلدی
یر گوی اولدی نورانی دیللره صفا گلدی
زین اب خوش نسب بحر عزته گوهر
مه لقا با صفا برج عصمته اختر
شعر از ابوالفضل مغانلو
«انالله وانا الیه راجعون»
استاد اکبر گلپایگانی(گلپا) آسمانی شد.
روحششادویادشگرامی.
تسلیت بمحضر دوست داران آواز اصیل ایرانی
اکبر گلپایگانی ۱۰ بهمن سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. گلپایگانی در پنج سالگی مادر خود را از دست داد و این حادثه در آن زمان تأثیر بدی بر روحیه وی گذاشت. او یک برادر کوچکتر با نام محمد گلریز دارد که خواننده سنتی در ایران بودهاست.
در سال ۱۳۱۸، گلپا وارد دبستان فرهنگ شد و به عنوان قاری قرآن در کلاسش برگزیده شد.[۴] پس از این فعالیتها، وی با آشنایی با تعزیه خوان محله شان و کار کردن زیر نظر او اصول اولیه آوازخوانی را آموخت. در سال ۱۳۲۰ وی بهطور جدی و منظم تعلیم موسیقی و دستگاهها را نزد پدر آغاز کرد. در سال ۱۳۲۶ نخستین تجربهٔ حضور در یک ارکستر و گروه کر را کسب کرد و در سال ۱۳۲۷ در انجمن موسیقی مدرسه نظام عضو شد. او از سال ۱۳۲۸ به بعد با هنرمندان سرشناسِ موسیقی آشنا شد و آموزش را زیر نظر آنان آغاز کرد.[۴]
از جمله استادان اکبر گلپایگانی میتوان به هنرمندانی همچون حسن یکرنگی (از شاگردان اقبال آذر)، نورعلی برومند، اسماعیل قهرمانی، ابوالحسن صبا، یوسف فروتن، محمد ایرانی مجرد، عبدالله دوامی، ادیب خوانساری، حسین طاهرزاده و سلیمان امیر قاسمی اشاره کرد.
گلپایگانی در جوانی
در سال ۱۳۳۵ سازمان یونسکو از اکبر گلپایگانی، نورعلی برومند و علیاصغر بهاری برای اجرای آواز و موسیقی ایرانی دعوت به عمل آورد. در سال ۱۳۳۷ وی از سوی داود پیرنیا (مبتکر برنامه گلها) به رادیو دعوت شد.
رسانه علیزاده هشترودی
118.7K
در مدححضرت زینب علیهاالسلام
رضا ماه پری زنجانی
سبک :: از صلابت و ارتش و ملت ...
زینبم منیم آستانیمده کیم گدا اولا
مکتب ولایتده جانی گرک فدا اولا
فاطمه ننم بو درسی اورگدوب منه
ایلورم وصیت ای حسینچی من سنه
یا زینبا آدین فدا یا زینبا
من ولایتی زنده ساخلادیم
چوللره دوشوب سینه داغلادیم
حسین قانین قویمارام من باتا
سسیم جهانه گرکدی چاتا
یازینبا آدین فدا یا زینبا
کیم منی چاغیرسا اونون دردینه دوا اولار
درگهیمده هر بیر مریضه یقین شفا اولار
کیم چاغیرسا خالصانه حاجتین آلار
آستانیمی گلوب امیدیلن چالار
یا زینبا آدین فدا یا زینبا
فاطمه انام فخر عالمین
کشتی نجات قارداشیم حسین
طریق عشقه گوزل ناجیام
حسینه فخریم بودور باجیام
یا زینبا آدین فدا یا زینبا
رسانه علیزاده هشترودی
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
هدایت شده ازطرف ایمان
آوردهاند كه شيخ جنيد بغداد به عزم سير از شهر بغداد بيرون رفت و مريدان از عقب او شيخ احوال بهلول را پرسيد. گفتند او مردي ديوانه است. گفت او را طلب كنيد كه مرا با او كار است. پس تفحص كردند و او را در صحرايي يافتند. شيخ پيش او رفت و در مقام حيرت مانده سلام كرد. بهلول جواب سلام او را داده پرسيد چه كسي (هستي)؟ عرض كرد منم شيخ جنيد بغدادي. فرمود تويي شيخ بغداد كه مردم را ارشاد ميكني؟ عرض كرد آري. بهلول فرمود طعام چگونه ميخوري؟ عرض كرد اول «بسمالله» ميگويم و از پيش خود ميخورم و لقمه كوچك برميدارم، به طرف راست دهان ميگذارم و آهسته ميجوم و به ديگران نظر نميكنم و در موقع خوردن از ياد حق غافل نميشوم و هر لقمه كه ميخورم «بسمالله» ميگويم و در اول و آخر دست ميشويم.
بهلول برخاست و دامن بر شيخ فشاند و فرمود تو ميخواهي كه مرشد خلق باشي در صورتي كه هنوز طعام خوردن خود را نميداني و به راه خود رفت. مريدان شيخ را گفتند: يا شيخ اين مرد ديوانه است. خنديد و گفت سخن راست از ديوانه بايد شنيد و از عقب او روان شد تا به او رسيد. بهلول پرسيد چه كسي؟ جواب داد شيخ بغدادي كه طعام خوردن خود را نميداند. بهلول فرمود آيا سخن گفتن خود را ميداني؟ عرض كرد آري. بهلول پرسيد چگونه سخن ميگويي؟ عرض كرد سخن به قدر ميگويم و بيحساب نميگويم و به قدر فهم مستمعان ميگويم و خلق را به خدا و رسول دعوت ميكنم و چندان سخن نميگويم كه مردم از من ملول شوند و دقايقعلوم ظاهر و باطن را رعايت ميكنم. پس هر چه تعلق به آداب كلام داشت بيان كرد.
بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نميداني.. پس برخاست و دامن بر شيخ افشاند و برفت. مريدان گفتند يا شيخ ديدي اين مرد ديوانه است؟ تو از ديوانه چه توقع داري؟ جنيد گفت مرا با او كار است، شما نميدانيد. باز به دنبال او رفت تا به او رسيد. بهلول گفت از من چه ميخواهي؟ تو كه آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نميداني، آيا آداب خوابيدن خود را ميداني؟ عرض كرد آري. بهلول فرمود چگونه ميخوابي؟ عرض كرد چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه خواب ميشوم، پس آنچه آداب خوابيدن كه از حضرت رسول (عليهالسلام) رسيده بود بيان كرد.
بهلول گفت فهميدم كه آداب خوابيدن را هم نميداني. خواست برخيزد جنيد دامنش را بگرفت و گفت اي بهلول من هيچ نميدانم، تو قربهاليالله مرا بياموز.
بهلول گفت چون به ناداني خود معترف شدي تو را بياموزم.
بدانكه اينها كه تو گفتي همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است كه لقمه حلال بايد و اگر حرام را صد از اينگونه آداب به جا بياوري فايده ندارد و سبب تاريكي دل شود. جنيد گفت جزاك الله خيراً! و در سخن گفتن بايد دل پاك باشد و نيت درست باشد و آن گفتن براي رضاي خداي باشد و اگر براي غرضي يا مطلب دنيا باشد يا بيهوده و هرزه بود.. هر عبارت كه بگويي آن وبال تو باشد. پس سكوت و خاموشي بهتر و نيكوتر باشد. و در خواب كردن اينها كه گفتي همه فرع است؛ اصل اين است كه در وقت خوابيدن در دل تو بغض و كينه و حسد بشري نباشد.
لینگ
@ekhteyari
۰۹۱۲۲۵۲۳۶۰۷
لینک کانال
توبندگی چوگدایان به شرط مزد مکن
که دوست خودروش بنده پروری داند
🍎تقویت کردن مغز در صبح:
🔹با آرامش صبحانه بخوریم.
🔹حداقل 5 دقیقه ورزش کنیم.
🔹حداقل 5 دقیقه کتاب بخوانیم.
🔹حداقل 5 دقیقه بازی فکری انجام دهید.
برای عزیزانتون بفرستید❤️
با عرض سلام و ادب خدمت هنرجویان عزیز
کلاس آموزش دستگاه های آوازی و ردیف خوانی در مداحی توسط استاد
#اختیاری روز های چهارشنبه در آدرس ذیل برگزار می گردد .
مکان : قم ، نیروگاه ، شیخ آباد ، ۱۶ متری ولیعصر ، کوچه ۱۲ ، پلاک ۶۰ منزل مرادی
زمان : راس ساعت ۱۹
دستگاه انتخابی
#آواز_ابوعطا
گوشه های#رامکلی
#یتیمک
مغانلو
بشارت عاشقان _ اولوب گلشن جهان
گلوبدی عالمه زینب گل باغ جنان
حسینون نه غمی _ گلوبدی همدمی
آلار عباس عوضینده الینه پرچمی
مبارکدی مبارکدی مبارک مقدمی (۲)
وئروبدی خاتمه _ اورکلرده غمه
علینون دلبری زینب عزیز فاطمه
آلار عباس عوضینده الینه پرچمی
مباکدی مباکدی مبارک مقدمی (۲)
بودور نور جلی_ جمالی منجلی
باخور زیبا جمالینه_ گلور وجده علی
حیاده مادره _ بتول اطهره
دانیشقدا چکوب الحق آتاسی حیدره
بو عالی مرتبه_ وئروب جان مکتبه
حسین مدیوندی حتی بو باجیسی زینبه
جهانه نور عین_ عزیز عالمین
گلوب اولسون بودنیاده علمدار حسین
گنه ارض و سما_ اولوب غرق صفا
یزیدین قصرینه زینب گلوب لرزه سالا
بو دینه ناجیدی_ شرافت تاجیدی
گلوب بیر قیز کی مولامیز حسینه باجیدی
عزیز پنج تن_ شرفلی شیرزن
ابوسفیانین عالمده بودور نسلین کسن
اولوبدی منتخب_ گل آدی زین اب
بونا فخر ایلییر مولا علی شاه عرب
باتار گوزیاشینه_ چاتار پاداشینه
یزیدین کاخ خضراسین چویورر باشینه
خاکی