#توییتر | اندیشمندان در حال خدمت رسانی به زوار امام حسین «علیهالسلام» با لباس خادمی امام رضا «علیهالسلام»
☫| ایلاف مدیا |☫|
🏴 @elaf_media
شب جمعه است دلم کرب و بلا میخواهد
در حرم، حال مناجات و بکا میخواهد
شب جمعه است دلم شوق پریدن دارد
بوسه بر پهنهی ایوان طلا میخواهد
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
|☫| ایلاف مدیا |☫|
🏴 @elaf_media
🗓 جمعه ١٧ شهریور ماه ١۴٠٢
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔸 مگر ثواب زيارت سيدالشهداء را ما میدانيم چه خبر است؟! مگر میدانيم رواياتی كه درباره زيارت سيدالشهداء وارد شده، به كجا رسيده است؟! هيچ میتوانيم بگوييم: «كان كمن زار الله في عرشه؛ زيارت امام حسين در شب جمعه مانند كسی استكه خدا را درعرشش زيارت كند» يعنی چه؟ آيا ما از اينها میفهميم ؟!
🔷 يا همين بكاء بر سيد الشهدا ثوابش چه اندازه است؟ آيا میتوانيم حدی برايش بگوييم كه ديگر از آن بالاتر نيست؟
📚 رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٢٧۴
🔻مناسبتها:
🔹 قیام ۱۷شهریور و كشتار جمعی از مردم بهدست مأموران ستمشاهی پهلوی؛ ١٣۵٧ش.
☫| ایلاف مدیا |☫|
🏴 @elaf_media
🌷 امام سجاد علیه السلام:
بهترین مردم هر زمان کسانی هستند که #منتظر_ظهور حضرت #مهدی (عج) هستند.
📗بحارالانوار ج۵۲ ص۱۲۲
☫| ایلاف مدیا |☫|
🏴 @elaf_media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبشارِ ابر در مرزِ سمنان و مازندران
#ایران_زیبا
☫| ایلاف مدیا |☫|
🏴 @elaf_media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در چین، دختری به دلیل اینکه مدام به گوشی چشم دوخته بود، از ناحیه چشم راست نابینا شد
پزشکان گفتند که بازیابی کامل بینایی دشوار است، اینم از فوبیای جدید😐
☫| ایلاف مدیا |☫|
🏴 @elaf_media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چطور بفهمیم در باک بنزین ماشین، آب هست؟
#مکانیک_شو
☫| ایلاف مدیا |☫|
🏴 @elaf_media
🍁🍁🍁🍁🍁
🔻پیرمرد و عارف
🏵 پیرمردی در حجره خود در بازار نشسته بود که عارفی از کنار حجره او گذر کرد.
🏵 پیرمرد سریع به بیرون حجره رفت و او را گفت:ای عارف! شرف حضور در حجره ما بر من ببخش و مرا نصیحتی کن.
🏵 عارف اجابت نمود و در حجره داخل شد.
🏵 پیرزنی برای گرفتن شکر به حجره او آمد و سکه کمارزشی داشت که اندازه سکه خود از پیرمرد شکر خواست.
🏵 پیرمرد گفت:
مرا ببخش، سنگ معادل سکه تو ندارم تا شکر بر تو وزن کنم.
🏵 پیرزن ناامید و شرمنده رفت.
🏵 پیرمرد عارف را شربتی مهیا کرده تا برای موعظه او بر منبر رود.
🏵 عارف گفت: ای پیرمرد! امروز دیدم در گذر این همه عمر، از این همه مرگ و نیستی و رهاکردن ثروت دنیا بر وراث، تو هیچ پند و عبرتی نگرفتهای. پس اگر من هم تو را پندی دهم، بیگمان آن را هم نخواهی گرفت.
🏵 تو را سنگی معادل سنگ آن پیرزن نبود که شکر بر او وزن کنی و مرا کلامی هموزن این همه غفلت تو نیست که تو را کمترین پندی وزن کنم و بفروشم.
🏵 تو اگر دنبال آن بودی که مدیون او نشوی، بهجای دست خالی رد کردن او، شکر بیشتر میدادی و از خویشتن میبخشیدی.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#بخشش
#پند
☫| ایلاف مدیا |☫|
🏴 @elaf_media
پرچم جدید فواحش زن زندگی آزادی
شبیه پرچم داعش
|☫| ایلاف مدیا |☫|
🏴 @elaf_media
یه چیزی دیدم
مغزم ریخت به هم...
اعصاب و روانم تعطیل شد...
ونهای عراقی رو دیدین دیگه؟
خیلی خیلی تنگه، صندلیها چسبیده به همه، حتی راهروی وسط ون هم صندلی بازشو داره، تا جایی که شده صندلیهای کوچیک کوچیک توش کار کردن.
طرف اومد تو ون، دو تا خانوم هم همراهش بودن. ماشین هم کلا سه نفر جای خالی داشت. که این سه تا صندلیِ خالی، بغل هم نبود. در واقع خانوما مجبور بودن بین آقایونِ نامحرم بشینن.
یه آقای سی و چند سالهای که ظاهر خیلی مذهبیای هم داشت، با بچش نشسته بودن رو دو تا صندلی، بچههه کنار پنجره، آقاههم بغل دستش.
طرف بهش گفت ممکنه شما جاتو با بچت عوض کنی که خانوم من بتونه بشینه اینجا؟؟
یارو گفت نه، بچم دوست داره کنار پنجره بشینه. طرف دوباره ازش خواهش کرد گفت درست نیست خانوم من تو این جای تنگ بشینه کنار دست شما، یارو یه نگاه به بچش کرد گفت باباجان حاضری بیای اینور بشینی؟ بچههه گفت نه، باباشم گفت حاضر نیست دیگه، متاسفم.
طرف دوسه بار ازش خواهش کرد، بقیهی زوارِ توی ماشین ازش خواهش کردن، یارو حاضر نشد پاشه.
حالا اون بابا سر پا ایستاده، دو تا خانومِ همراهش سر پا ایستادن، همه معطلن. طرف یه نگاه تو ماشین انداخت یکی دیگه رو پیدا کرد که اگه جاشو عوض میکرد مشکل حل میشد، این بابام یه آقای ظاهر الصلاحِ سی چهل ساله بود. طرف بهش گفت میشه شما پاشی بشینی صندلی عقبی؟ که خانوما اینجا بشینن؟ یارو چند ثانیه مکث کرد گفت نه من همینجا راحتترم😐
باورتون میشه؟ گفت من همینجا راحتترم.
اینجا دیگه بقیه زوار همه دست به اعتراض زدن، من بهش گفتم تو که دیگه بچه نیستی مثه اون بابا، پاشو. نهایتا این یکی کوتاه اومد و پا شد.
حالا تازه اون باباهه که با بچش بود از حرف من ناراحت شد، طلبکار شد که چرا داری به من تیکه میندازی.
حالا نگاه کنین شما
طرف توی دریای ایثار مردم عراق غرق شده، غذا بهش میدن، جا بهش میدن، آب بهش میدن، کَت و کولش رو میمالن، لباسش رو میشورن، صورتش رو میبوسن ولی وقتی ظرفیت فهم نداره، وقتی ظرفیت پذیرش نداره، ذرهای از این ایثار درس نمیگیره، خب اربعین میریم چی یاد بگیریم ما؟ که نمونهی عملی ایثار رو ببینیم و نشون بچههامون بدیم. گذشت رو یاد بگیریم، بزرگ شیم و برگردیم.
حالا به نظرتون این بابا توی صحرای کربلا اگر بود چیکار میکرد؟ همینجاست که میگن کربلا به رفتن نیست، به شدنه.
البته این باباهه فکر کرد داره به بچش احترام میذاره و تربیتیش میکنه مثلا، اون در واقع با اینکار خودخواهی رو یاد بچش میده، فردا هم بچههه با خودخواهیهاش میشه بلای جون مامان و باباش.
خلاصه کربلا اگه رفتیم
کربلایی بشیم و برگردیم...😞
🔗 به نقل یکی از دوستان
|☫| ایلاف مدیا |☫|
⊹🇮🇷⊹ @elaf_media
خاطره عجیب سفر اربعین
یکی از زائرین تعریف مبکرد هنگامی که توسط ماشینی از کربلا باز میگشتیم به منطقهای رسیدیم که عبور و مرور برای ماشینها به کندی انجام میشد، همین امر سبب شد تا کنجکاوی من برانگیخته شود، در ابتدا و هنگامی که از دور به صحنه نگاه میکردم فکر کردم که ایستگاه بازرسی است اما متوجه شدم که یکی از درجه داران ارتش عراق ماشینهای زائران را نگه میدارد و چرخ این ماشینها را میبوسد و معتقد است قدم و حضور زائران ارزشمند است و این حرکتی بسیار تاثیر گذار برای من بود.
|☫| ایلاف مدیا |☫|
🏴 @elaf_media