#خدا_جانم|°❤️
+خدآچـهدلبرونـهمیگه:
ولآتحزن
اِنَّاللهمـعنــٰا :)🌱
-غمگین نشومنکنارتمـ🙃💛
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
🍂 الهه 🍂
#پارتِقبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت106 بعد از نیم ساعت پرواز بالاخره هواپیما نشست و
#پارتِقبلی👆👆👆👆
💞❣💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞
💞❣
💞
#الهه
#پارت107
کلید اتاق رو از مهماندار هتل گرفت
برید طبقه ی سه واحد پنج فضای خوبیه امیدوارم سفر خوبی داشته باشید
زیر لب ممنونمی گفت و باهم رفتیم سمت آسانسور
از اینه ی آسانسور نگاهی به خودم انداختم
چشمام پف داشت که ناشی از بیخوابی و بد خوابی دیشب بود
دسته ای از موهای جلوم از زیر مقنعه ام زده بود بیرون
پوفی کردم و با انگشت اشاره موهامو دادم زیر مقنعه و کمی مرتب تر کردم
تمام این مدت محمد مهدی تکیه زده بود به آسانسور و چشماشو بسته بود تا بالاخره صدای ضبط شده اعلام کرد
طبقه سوم
در باز شد و زودتر از من مهدی رفت بیرون با نگاه اجمالی به شماره های اتاق رفت سمت اتاقی که ته راهرو بود
کلید انداخت در رو باز کرد
من زودتر داخل شد و پشت در کوله پشتیمو گذاشتم
اتاق بزرگی بود با رنگ زرشکی و سفید و دوتا تخت یه نفره که هرکدوم دو سمت دیوار گذاشته بود
تخت زیر پنجره رو انتخاب کردم و چتدرمو در آوورد نشستم روش
محمد مهدی بعد از جا دادن وسیله ها رفت سمت دسشویی
از فرصت استفاده کروم و مانتو شلوارمو با لباس راحتتر عوض کردم
تا مهدی بیاد بیرون رفتم زیر پتو و چشمامو بستم
صدای دستگیره در رو شنیدم
مهدی بهم نزدیک شد گرمای نزدیک بودنشو احساس کردم
خواب نیست فنچ کوچولو
لبخندی زدم با چشمای بسته جواب دادم
نه ولی خوابم میاد
دور تر شد و انگار قصد کرد لباسشو عوض کنه چون صدای کمربند ریلی شو شنیدم
جات خوبه خانم؟؟
چشمامو محکم تر فشار دادم
خوبه
بخواب فردا ده باید دانشگاه باشی
جوابی ندادم
متوجه شدم که رفت روی تخت دراز کشید و بعد چند ثانیه پتو کشید روی خودش
یه چیزی میخواست بگه ولی دل دل میکرد تا بالاخره جنگ با خودش جواب داد و به زبون آوورد
دلم رضا نیست به این دانشگاه رفتن
ضربان قلبم اوج گرفت سعی کردم نپرسم چرا تا خودش بریزه بیرون هرچی که داره اذیت میکنه اعتمادشو
دلم میگه نه عقلم میگه توکل برخدا
دل من هیچوقت بی راه نمیگه و میترسم از روزی که خودم بگم کاش مانع شده بودم
از چی میترسی؟
از تو
اعتماد نداری؟
دارم
پس ..
از بقیه میترسم من شبیه احسان فکر نمیکنم ولی جایی که هستی جای خوبی نیست
میگم مامان پروانه نذری بده نذره لطمه ندیدنت
دلشوره افتاد به جونم حرفی نزدم و حرفی نداشتم ولی تا صبح پهلو به پهلو شدم فکر کردم لطمه ندیدن من مگه نذری میخواد؟
#رفتن_به_پارت_اول👇
https://eitaa.com/elahestory/135
#کپی_حرام_و_پیگرد_قانونی_دارد⛔️⛔️⛔️
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
💞
💞❣
💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞❣💞
#چادرانه ❣
#محجبه شدن
خیلی خوب و قشنگه
ولی #محجبه موندن
از اونم قشنگتره!.
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
#حدیث_عشق💜
❤پیامبر اڪرم (ص):
اے علۍ!
مردۍ کہ در امور منزل همسرش را یارۍ دهد،
خداوند براے هر رگۍ کہ در بدنش هسٺ، شهرۍ در بهشٺ بہ او خواهد داد.
مسٺدرڪ الوسائل
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
خُــــــــــدایــــــــــا
《فَـهُــوَ حَـسـبُه》 ڪـہ مـے خوانم
• انگار ڪسے دستے بـہ قلـــ💔ــبم
مے ڪشد (!)
و مـــــن آ ر ا م می شوم❤️
• انگار ڪسے مے گوید :
" خیـــــالت راحـــــت ! مـــــن هستم .. "
و من
تمام ِ دلشـ ـ ـ ـ ـوره هایَم را مے سپارم بـہ بـــ🌪ــاد ..
• انگار همـہ برایم مے شود تــــــــــو
و تــــــ♡ــــو مے شوے
هـــــّّّمـہ ے من ...!☘
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
-Our greatest weakness lies in giving up, the most certain way to succeed is always to try just one more time.🔥🧸
+ترجمه: بزرگ ترین نقطه ضعف ما نا اميديه ، تنها راه موفقیت اینه که همیشه یک بار دیگه واسش تلاش کنی.🔗🖤
#انگیزشی🌙
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
✋ من اینجـــا
.
.
.
.
#دلم_ڪربلا 💚
خودم ایران، روحم کربلا... 🖤
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
🍃 #حجاب؛
🍃 #آرامش می آورد
🍃 و #امنیت...
🍃آرامشی وصف نشدنی
از جنس خدایی...🍃
ویژه #استوری #story #status
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
#تلنگر•📖
خدا از هرچه بگذره،از #حق_الناس نمی گذره...!☝️🏽🦋
حواسمان باشد…🍃
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ🍁
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه ﺭﻭﺣـﯿـﻪ ﺩﺍﺩ🌱
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه اﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ😏
با "ﺯباﻥ" میشه ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐـﺮﺩ😊
با "ﺯباﻥ" میشه ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ💔
با "ﺯباﻥ" میشه ﺩﻟـﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ❤️
با "ﺯباﻥ" میشه ﺁﺑــﺮﻭ ﺑـﺮﺩ🌥
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ☀️
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشه جدایی انداخت🚶♂
با "زبان" میشه آشتی داد🤝
با "زبان" میشه آتیش زد🔥
با "زبان" میشه آتیش رو خاموش کرد💧
حواسمون به دل و زبونمون باشه!
آلودهش نکنیم...♥🌸
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
🍂 الهه 🍂
#پارتِقبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت107 کلید اتاق رو از مهماندار هتل گرفت برید طبقه
#پارتِقبلی👆👆👆👆
💞❣💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞
💞❣
💞
#الهه
#پارت108
اذان گوشیم که به صدا اومد بلند شدم بدون کوچکترین حرکت اضافه ای که خواب مهدی رو بهم بزنه رفتم سمت روشویی و وضو گرفتم
از جیب کوله پشتیم مهر کوچک مسافرتیم رو درآووردم و دنبال قبله نما گشتم بالاخره تو گوشه ی سمت راست اتاق نشانه ی قبله رو دیدم و با پوشیدن چادر مشکیم قامت بستم
قنوت نماز در کنار دعای اللهم اجعل محیای محیا از خدا خواستم اگر امتحانی پیش رو هست سر بلندم کنه که مبادا سر افکنده ی اون جماعتی بشم که با اشک و دلهره منو راهی شهر غربت کردن شهری که خاطرات خوبی رو تداعی نمیکرد خاطراتی که من ازش خبر نداشتم
سجده ی اخرو طولانی کردم و در کنار یالطیف ارحم عبدک الضعیف از خدا خواستم خودش هوای منو اون دل اون جماعت دلشکسته رو داشته باشه
چندبار مهر تربتی رو بوسیدم و پشت پلکامو چسبوندم به خاک کربلای امام حسین و التماس کردم
که مبادا روزی که میخوام برگردم از این دیار و برم دیدار مادر داغدیده ی ۳۷ ساله ام؛ حرفی برای گفتن نداشته باشم
چی میگی حاج خانوم با خدای خودت؟؟
لبخندی زدم و سر از مهر برداشتم
رازه حاج اقا
اومد کنارم نشست و چادرمو تو مشت گرفت
حاج اقا؟ تا حالا کسی بهم نگفته بود
خندیدم و قند تو دلم آب شد که خوشش اومد
مهرتونو قرض میدین ماهم دو کلوم با اوستا کریم اختلات کنیم یا نه غصبیه؟
مهرمو بوسیدم و خودمو کشیدم کنار
بفرمایید فقط دعا یادتون نره
دست گذاشت به چشماش و قامت بست مرد راست قامت این روزهای الهه
از چارچوب هام گذشتم و دل زدم به دریا و به تماشا نشستم نماز خوندن شیر پسر برادر مادرم رو
محو تماشا بودم
تموم شدیم حاج خانم
چشم ازش گرفتم و بحث رو عوض کردم
ساعت چند باید بریم؟
در حالیکه سجاده رو جمع میکرد جواب داد ۸
پس وقت داریم استراحت کنیم
شونه ای بالا انداخت و گفت
من گشنمه میرم صبحونه بیارم
سری تکون دادم و با رفتن مهدی ترجیه دادم نخوابم و منم همراهش صبحانه بخورم
گوشیمو برداشتم و بعد از چند ساعت روشنش کردم با روشن شدن اینترنت سیل پیامها جاری شد و این میون دوست داشتم پیامهای راضیه بخونم
عکسی فرستاده بود از اتاق و دانشگاهش
عکسی از خودش که میخندید
عکسی با هم اتاقیاش
نوشته بود : داره خوش میگذره بیادتم هرچند دل چرکینم
قلبی براش ارسال کردم که چند ثانیه نگذشته بود خوند
بیداری؟
اره نماز خوندم
رفتی؟
اره چندساعتیه رسیدم
جواب نداد که دوباره نوشتم
چرا بیداری؟
نماز خوندم خوابم نمیبره
دیگه جوابی نداشتم بدم و دیدم تا چند ساعت بعد به یه سره انلاین بود
سعی کردم توجه نکنم و از صبحونه پر و پیمونی که محمد مهدی اوورده بود لذت ببرم
#رفتن_به_پارت_اول👇
https://eitaa.com/elahestory/135
#کپی_حرام_و_پیگرد_قانونی_دارد⛔️⛔️⛔️
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
💞
💞❣
💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞❣💞
#نھجالبلاغهحڪمت⁴📙
.
بخشنـدهباشامازیادهروینڪن،
درزندگیحسابگـرباشاماسختگیرنباش.
.💫.
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑