eitaa logo
🍂 الهه 🍂
6.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
59 ویدیو
3 فایل
تبلیغات پر بازده👇 https://eitaa.com/joinchat/2078212208C12847e46a5 رمان آنلاین الهه به قلم سیین باقری نویسنده رمان 🌹ماهورا
مشاهده در ایتا
دانلود
•🕌📿• ذڪر‌تو‌شور‌و‌نوایۍ‌دیگر‌اسټ مرقدټ‌صحن‌و‌سرایۍ‌دیگر‌اسټ هرحیاطش‌مثل‌بین‌الحرمین مشهد‌تو‌ڪربلایی‌دیگر‌اسټ...♥️ 🍃 رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
🍂🌹🍂🌹 🌹🍂 🍂 🌹 آرزو شہـادتـــ داشــتن با آماده شہادتــ بـودن فرق مـےڪــنـد.... ♥️ 🥀 |.🌷.| رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
°•♥️🍂 -فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْڪ... مگَر جُز تُ ... پناھِ دیگري هَم دارم ، ڪھ بھ ‌سویش بگریزم؛ حضرتِ صاحب‌ِ دلم...؟!:) .. مهدوی ✨ رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
⭕️مسئله ظهور ، از زبان شهید همت: 🌱سختی‌ها را تحمل کنید... ان شاءاللّه این انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانی امام‌زمان (عج) اتصال پیدا میکند..‌. 🌻تحقق این آرزو، چندان دور نیست و بدون شک در لوح محفوظ الهی زمان وقوع آن تعیین شده است.. 🗓 ۲۶ مهر ۱۳۶۲ - قلّاجه 🔘اردوگاه تاکتیکی شهید بروجردی 📚 به روایت همت، ص ۸۰۹ 🌷 🥀 رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
•⛅️🌻• میڪنم‌با‌خودم‌این‌زمزمه‌برمیگردد بیـݩ‌دنیاۍ‌پراز‌واهمه‌برمیگردد شڪ‌به‌دل‌راه‌نده‌در‌وسط‌بہت‌همه حتـم‌دارم‌پسر‌فاطمہ‌برمیگردد..♥️ |🍃| |✨| رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
•°✨♥️ بیچاره آن کسی که در این شهر نا امید مهر حسین (ع) پا نگرفته است در سرش رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
•🌤✨• ڪسی‌قدم‌به‌حرم‌بۍ‌مدد‌نخواهد‌زد بدون‌واسطہ‌دم‌از‌خدا‌نخواهد‌زد گداۍ‌ڪوۍ‌رضا‌شو‌ڪه‌آن‌امام‌رئوف به‌سینه‌احدی‌دست‌رد‌نخواد‌زد..♥️ 🍃 💫 ○•°🍃
||✨بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمن‌الرَّحیم🧿🦋|| ||✨روزتون‌بخیر😍✋🏻|| ||✨سلام❤️||
"اَحدهم یُحب صوتك اَلَذے لآتحبہ" یکے هست کہ صدات رو دوس داره همون صدایـی کہ خودت دوستش ندارے..💙😇 رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
پـدر رآ نباید نوشـت.. :)♥️ - رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه(رمان انلاین بر اساس واقعیت) #پارت483 #نویسنده_سیین_باقری
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 (رمان انلاین بر اساس واقعیت) باورم نمیشد این سلما کردستانی باشه دختری که حجاب گرفته بود و مانتوی بلند و معقولی پوشیده بود که برعکس همیشه نه تنگ بود نه کوتاه نه رنگ جیغی که به چشم بیاد برعکس همیشه موهاش زیر مقنعه ی کرواتی بلند مشکی بود و دیگه خبری از اون موهای بلوند و طلایی رنگ نبود انگار فهمید چقدر تعجب کردم با لحن نه چندان دوستانه ای گفت _چیشد استاد لعنت بر شیطون چرا انقدر ضایه نگاه کردم که حتی این بتونه بهم تیکه بندازه با اخم غلیظی سرمو انداختم پایین _سلام خانم فورا قدم برداشتم از پله ها رفتم بالا، با خودم فکر کردم این چرا اومده دانشگاه ازش بعید بود به این زودی بخواد بیاد حتی سر بزنه در ضمن بومی بود نیازی نداشت زودتر بیاد نفسمو پر صدا ازاد کردم و بی توجه به افرادی که میرفتن و میومدن رفتم قسمت سرگروه آموزشی رشته ی خودم کارهای اداریمو انجام دادم بعد از یک ساعت، یک ساعت و نیم که تموم شد کیفمو برداشتم رفتم بیرون سمت اتاق اساتید کلید انداختم دروباز کردم چون کارم طول نمیکشید همونطور نیم بند باز گذاشتم رفتم کنار میز کارم تند تند برگه هارو جا به جا کردم با صدای سلام کردن مردونه ای بی هوا از جا مریدم برگشتم سمت در _ترسیدم خیلی جدی تر از همیشه بنظر میرسید _عذرخواهی میکنم حواسم به در زدن نبود _خواهش میکنم کاری داشتی؟ سرشو تکون داد موهای جلوی پیشونیشو زد عقب نشست روی مبل تک نفره ی گوشه ی اتاق _چی تو گوش الهه خوندی مهدی؟ از اینهمه پررویی و وقاحت حالم داشت بد میشد _چی میگی ایلزاد؟ _حرفم واضحه، چی بهش گفتی که شیر شده کوتاه نمیاد چند قدم برداشتم رفتم نزدیکش ایستادم از بالا نگاهش کردم _میفهمی چی میگی؟ _میفهمم چی میگم _نمیفهمی که زر میزنی عصبانی از جا بلند با چشمهایی که معلوم بود دیشب خواب بهش نرسیده گفت _اون شب پشت در عمارت بودم حرفای چرندتو شنیدم لعنتی 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️ ⛔️ رمان دختر شیطون پسر مذهبی_غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3 💞 💞❣ 💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞❣💞
🌒 ای رونق ندبه های آدینه... بیا🌱♥️ °•| اللهم عجل لولیک الفرج |•° رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3