🍂 الهه 🍂
#پارتِقبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت115 مثل بادکنکی میموندم که ناگهانی بادش خالی شده
#پارتِقبلی👆👆👆👆
💞❣💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞
💞❣
💞
#الهه
#پارت116
ترسیده از جون کسی پرسیدم
چیشده مامانی بگین قلبم اومد تو دهنم مامانم خوبه؟ محمد مهدی خوبه؟
اخه هرچی زنگ میزنم هم جواب نمیدن کجا رفتن
نالید
خوبن نترس کسی چیزیش نشده همشون رفتن خونه ی سهیلا بچه م یه روز خوش ندیده از وقتی اون عفریته اومده تو زندگیشون
عفریته حتما منظورش به رعنا بود
مگه چیشده چیکار کردن؟
مادر دلم کبابه برای بچه م رضا که یه عمر خدا پیغمبری کرد نماز خوند روزه گرفت خودشو حفظ کرد نمیدونم کحا خطا رفت که خدا اینجوری چوب لای چرخش کرد
گویا دیروز عصر رعنا از بیمارستان مرخصی میگیره زودتر از همیشه میگه میخوام برم خونمون
رضا میگه چند ساعت صبر کن باهم بریم اینم یه لنگه پا میگه نه الا و بلا الان و تنها میخوام برم
رضا هم پاک و ذره ای سوظن به هیچکس نداره میگه باشه شب میام دیدنت
به اینجای حرفاش که رسید بغضش ترکید و گریه سر داد
کلافه و منتظر قدم میزدم تا مامان مهری بگه بقیه ی ماجرایی رو که خودم داشتم حدس میزدم و اماده مویه سر دادن برای رضای پاک و قابل اعتماد بودم
چی بگم مادر اینم میره رضا هم بعد چند ساعت خسته و کوفته شیف رو تحویل میده میره خونه رعنا اینا
خبر داشته ننه باباش این ماهو رفتن اونور آب میره خونشون چون کلید داشته دیگه زنگ نمیزنه
مادر؛ رضا تو سرزنون اینارو تعریف میکرد
میره سمت اتاق رعنا میبینه
ناموسش زنش کسی که محرمشه بدون حجاب نشسته رو به روی یکی از دکترایی که تو تیم رضا کار میکنه
نفسم بند اومده بود و نفس کشیدن برام از هرکاری سخت تر بود
مامان مهری ادامه داد
رضا خون جلوی چشماشو میگیره با دکتره دست به یقه میشه تا دم دمای مرگ کتکش میزنه تا رعنا زنگ میزنه محمد مهدی
رضا از اونکه خسته میشه میره سراغ رعنا جوری کتکش زده که کل سر و صورتش زخمی شده بوده بزور میدیده تا بالاخره مهدی میرسه بالا سرشون
مهدی هم تنها کاری که میکنه اینه که تفر میکنه تو صورت رعنا و رضا رو از اون خونه میکشه بیرون
دلم خونه مادر که بچه م ننگ بی آبرویی رو کجای دلش بذاره ننگ بی غیرتی رو چیکار کنه
حرفاشو تموم کرد و ناله سر داد پیرزنی که باغم نا آشنا نبود و سرد و گرم روزگار چشیده بود
مامان مهری قطع کرد و من رو با تمام سوالایی که تو ذهنم داشتم تنها گذاشت
با تلخی وحشتناک ته گلوم جز قورت دادن نفهمیوم چیکار کنم و بیحال تکیه دادم به تنه ی درخت و زانو به بغل گرفتم در دل برای غربت پسرخاله ی با ایمانم سوختم و سوختم
#رفتن_به_پارت_اول👇
https://eitaa.com/elahestory/135
#کپی_حرام_و_پیگرد_قانونی_دارد⛔️⛔️⛔️
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
💞
💞❣
💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞❣💞
بِأَیِ ذَنبٍ
به کدامین گناه از تو محرومیم
حسین جان...
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
•💔✨•
درمشایہ
تازھمیفهمے
خداپاروبراۍچے
خلقکردھ🚶🏻♂...(:
#الےکربلاء
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه شنبه های جمکرانی🌼
🌼تقصیر دلم
چیسٺ اگر روے تو زیباسٺ
🌼حاجٺ بہ بیان
نیسٺ ڪه از روے تو پیداسٺ
🌼من ٺشنه ے یڪ
لحظہ تماشاے تو هسٺم
🌼افسوس ڪه یڪ
لحظہ تماشاے تو رویاسٺ
اللهم عجل لولیک الفرج
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
#پروفآیڶطورے🖼✨
|.•🌿🎨 :)''
:•
-- 🇵 🇷 🇴 🇫 🇮 🇱
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
.
امسال قدم قدم، کنارِ جابر
بر بالِ خیال، زائرت خواهم بود
#حسینجان
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
#منبر_مجازے🦋
استادپناهیان میگفت:
"دنیا محلِ داد و ستد است!
یعنی در ازای داشتنِ یکچیز باید از یکچیز دیگرت بگذری...! "
+این روزها، مدام این سوال تو ذهنم مرور میشه...!
حُـسین؏جان...؛
در ازاۍ داشتنِ کدام آرزو یا خواستهیِ دنیائیمان؛
" اربعین" کربلایت را دادیم... :)💔
آھ حسین؏...
#منالغریبالیالحبیب...
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
♥️🌱••
"خداوند به شمافرمان میدهد;
امانات را به صاحبان آنها بازگردانید."[نساء 58]
- میشه قلبمو بهم برگردونی؟(:-
#پروفایل :)
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
°.| وَصـلُكَ مُنیٰ نَفسـی |.°🌱
وصــالت آرزوی من اســت"-"✋🏻
#حسین💛
.🌙.
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑