eitaa logo
🍂 الهه 🍂
6.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
59 ویدیو
3 فایل
تبلیغات پر بازده👇 https://eitaa.com/joinchat/2078212208C12847e46a5 رمان آنلاین الهه به قلم سیین باقری نویسنده رمان 🌹ماهورا
مشاهده در ایتا
دانلود
°.| وَصـلُكَ مُنیٰ نَفسـی |.°🌱 وصــالت‌ آرزوی‌ من‌ اســت"-"✋🏻 💛 .🌙. کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت116 ترسیده از جون کسی پرسیدم چیشده مامانی بگین ق
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 نمیدونم چند ساعت گذشته بود که با صدای زنگ گوشیم به خودم اومدم محمد مهدی بود دکمه اتصالو زدم و جون حرف زدن نداشتم فقط نفس کشیدم شنیدی پس بازهم نتونستم جواب بدم قرار نیست تو غصه بخوری نتونستم چیزی بگم هرکی اشتباه میکنه باید پای لرزش بشینه رضا از اول هم اشتباه کرد بهش گفتیم گوش نداد گناه داره رضا پاک بود نفس عمیقی کشید و جواب داد دلتنگ صدات بودیم حاج خانم تعجب کردم از تغییر ناگهانیش خوبی خانم؟ خوب نبودم سرمست خندید خوب شدی؟ بهترم زنگ زده بودی نزده بودم نمیزدی میتونستم تصور کنم انگشت اشاره گذاشته روی چشمم درحالیکه جوابمو میده سر چشم ما جا دارید سر خوش خندیدم از امروزتون چخبر شاه بانو؟ خداروشکر بد نبود فقط یه کلاس رفته بود ایلزاد وفایی از ۱۰ صبح تا الان که ۱۴ عصر بود همینجا بست نشسته بودم دخیل بسته بودم به این تک درخت و خدا و پیغمبرش رو قسم دادم که نکنه با پدربزرگ خان و نوه هاش و اهالی عمارت؛ این همه شومی و شور بختی رو ولی دل صاب مردم اجازه نداد دل بیقرار محمد مهدی رو بلرزونم و بیقرار تر کنم لب بستم و دم نزدم از دلهره ای که ایلزاد وفایی انداخته بود به جونم با حال بهتری از محمد نهدی خداحافظی کردم و توکل برخدا کردم و بلند شدم نمازخونه هدفم بود ولی صدای شکمم بلند شده بود از ضعف طاقت نیاوورده رفتم سلف سرویس و با لذت میل کردم زرشک پلویی که تو کل دانشگاه معروف بود از خوشمزگی کلاس نمونده بود که حاظری بزنم و بودنم تو حیاط بیهوده بود رفتم تا استراحت کنم اما مهلکه ی ایلزاد خواب رو از چشمام ربوده بود زنگ زدم احسان تا با زیرکی از زیر زبونش حرفی بکشم و اسم اشنایی پیدا کنم جانم الهه اگه واجب نیست بعدا زنگ میزنم نه داداش واجب نیست به کارت برس درگیر بود و نتونست جوابی بده خودمو به دست خواب سپردم تا فراموش کنم تلخی امروز رو 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️⛔️⛔️ کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑 💞 💞❣ 💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞❣💞
Ꮺــــو🌱 بےٖ‌ٺـُۅ [🌙] قـــَلبِـ [♥️] حَرمـ [🌿] مےگٻره••🙂 کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
|°🍃 .‌.. ... و 💚 ️ °•°🌸 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🌸°•°
←🍂 گفٺم‌از‌عشق ݩشاݩے‌ݕہ‌مݧ‌خسٺہ ݕگو😓 گفٺ‌جزعشقِ حسیݩ‌؏هرچه‌ݕݕیݩے‌ݕَدَلیسٺ 🍁🥀 کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
🖤☁️🕊":) گرطبیبِ‌دݪِ‌بیمار فقط‌شش‌گوشہ‌لست من‌مریضم ... ؛ برسآنیدمراتآحَرَمش:) کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥ ‌ ما‌ڪہ‌نرفتیمـ ولے‌رفتہ‌هاش‌مـیگن‌↓ وقتـے‌برسے ... دیگه‌جلو‌‌چشمات‌اینجورے‌میشـہ ! همینقـدر‌ تــار ... (:" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💔 کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
♢... وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ قسم بھ اشک بچه‌های هیئـــــت🥺💔 کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
•🌸• نذر کردم دورِتسبیحے بخوانم "اِهدَنا" تا "صِراطَم" اربعین افتد، بہ سوےِکربلا کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
اصلا بدون حسیــن(ع) تپش توقلب‌ما واسہ‌چے؟♥️🌱 ♡ کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
هدایت شده از 🍂 الهه 🍂
•🥀• پسر طلحه در کوچه‌های شام به "علی‌بن‌الحسین؏" با نیشخند گفت: "چھ کسی پیروز شد؟" آقا با سربلندی جوابش داد؛ "در اذان و اقامه‌ۍنمازت خواهی فهمید!" کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌