eitaa logo
🍂 الهه 🍂
6.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
59 ویدیو
3 فایل
تبلیغات پر بازده👇 https://eitaa.com/joinchat/2078212208C12847e46a5 رمان آنلاین الهه به قلم سیین باقری نویسنده رمان 🌹ماهورا
مشاهده در ایتا
دانلود
میگن وقتایی که بنده میخواد یه گناه بزرگ انجام بده خدا به فرشتگان یا همون کرام الڪاتبین میگه فرشته ها شما ها برید... من و بندمو تنها بزارید .. ما باهم یه ڪار خصوصی داریم.. ڪه نڪنه مورد لعن ملائکه واقع شیم.. ڪه آبرومون نره... انقدر عشق و این همه بۍ وفایۍ؟!🙃💔 کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
♥️ دشمنانمان بدانند اگر از سرهایمان کوه بسازند 👊🏼 هرگز فرزندانمان در کتاب تاریخ نخواهند خواند😏 که خامنه ای تنها ماند✌️🏻 کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
شهید من تولدت مبارک...🥳🥳🎈🎉🎉🎊🎈🎊 سلام شهید من،👋 می دانم که جواب سلامم را می دهی... آسمان نشین مهربان من،تولدت مبارک... هوای تو کرده دلم...لازم نیست حرفهایم را طولانی و بلند بنویسم تا تو بخوانی...سکوت و چند کلمه کافیست برای دلتنگی ام... تنها تو میدانی که در دل پر دردم چه میگذرد... حرف هایم را با تو به هر شکلی که باشد می زنم... گاهی آرام... گاهی با چشمان ابری ام... و گاهی با درد دل بی قرارم... و می دانی که چقدر دوستت دارم... دلتنگی هایم برای تو را هم دوست دارم.... آن لحظه که به یاد تو هستم را دوست دارم.... تمام این لحظات را دوست دارم.... چون میدانم که تمام وجودم به یاد توست.... همین... کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
[🧡🍂] . . به‌قول : باید به این بلوغ برسیم که دیگر نباید دیده شویم! آن کس که باید ببیند، می‌بیند...! کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
من کربلا نرفته به کَس جان نمیدهم...🌙♥️ کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
🔅 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: ✍️ لا يُسْبَقُ بَطيءٌ بحَظِّهِ و لا يُدرِكُ حَريصٌ ما لَم يُقدَّرْ لَهُ 🔴 آن كه حرص نزند روزى خود را از دست نمى‌دهد و آن كه حرص زند، به آنچه روزی‌اش نيست نمى‌رسد. 📚بحار الانوار جلد ۷۵ صفحه ۳۷۳ کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
تو بچگے یہ تصادف شدید میکنہ و تا مرز مرگ میره مادرش نذر میکنہ اگہ خوب بشہ سرباز حضرت‌عباس{؏} بشہ🙃 تو سوریہ فرمانده و موسس لشگر فاطمیون بود یہ روز قبل از عملیات میگہ : ان شاءالله تاسوعآ پیشِ عباسم صبح تاسوعآ رفت پیش عباس.. شهید مصطفے صدرزاده کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
شیطان برای کشاندن انسان به سمت بدی ها، اولویت های عملی هر شخص را در ذهن او به هم میزند، و ازین طریق او را اغوا مینماید. شناخت اولویت ها و وادار کردن خود به پایبندی به آنان؛ مغز عملکرد مومنین است کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه(رمان انلاین بر اساس واقعیت) #پارت291 #نویسنده_سیین_باقری
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 (رمان انلاین بر اساس واقعیت) دستی به صورت راضیه کشیدم و زیر لب گفتم _برو شوهرته دوسِت داره مطمئنم اذیتت نمیکنه برو با صدای لرزونی گفت _میترسم _نترس خواهری احسان دوسِت داره فقط الان عصبانیه تو میتونی خوبش کنی نترس برو تا دم در اتاق احسان همراهیش کردم میدونم عاقبت خوشی در انتظارش نیست هرچند که احسان دوسش داشت اما من برادر خودم رو بهتر میشناختم موقع عصبانیت فقط آزار و اذیت میتونست آرومش کنه با استرس رفتم سمت اتاق مامان منتظر اجازه نموندم درو باز کردم دنبالش گشتم ولی نبود با همون سر و وضع باز رفتم پایین ماهرخ خانم درحال صحبت با خانمی بود با دیدنم با چشمهای گشاد شده دوید سمتم _دختر چرا با این وضع اومدی بیرون سالنا پر کارگر شده _مگه چخبره ماهرخ خانم؟ _بابابزرگت سر ناهار وعده داره براتون میگه برو تو اتاقت اگه میخوای بیرون هم با وضع درست بیا پشت کرد بهم رفت سمت اون خانم که صداش زدم _ماهرخ جون مامانم کجاست جواب داد _نمیدونم اول صبحی گفت میره فاتحه ای برای داییت بخونه _چیییی داییم؟؟؟ با دادی که زدم ماهرخ اومد سمتم بازمو گرفت کشوندم سمت طبقه بالا _الهه جان چرا متوجه موقعیتت نیستی میگم کارگرای آقا اومدن اینجا رو جمع و جور کنن همونطور که از پله ها میرفتیم بالا ازش پرسیدم _برای داییم فاتحه بخونه؟ کدوم داییم؟؟ دایی محسن طوریش شده؟ متوقف شد با دهانی باز نگاهم کرد _دایی .. داییت یعنی چیزه دایی خودشو میگم اخمی کردم و چند لحظه نگاهش کردم مامانم که دایی نداشت اصلا چی میگفت پا تند کردم سمت اتاق احسان بدون اینکه فکر کنم چند لحظه پیش راضیه رو فرستادم پیشش و چیشده بود در اتاقو با شتاب باز کردم راضیه روی تخت نشسته بود احسان کنار پاش زانو زده بود و دست راستش روی گونه ی راضیه بود با دیدن من از جا پریدن و با تعجب نگاهم کردن تا وقتی متوجه موقعیت اونا بشم ماهرخ خانم هم رسیده بود فورا در اتاقو بستم با نفس هایی که ریتم تند گرفته بود تکیه زدم به پشت در و همونجا سر خوردم نشستم 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️⛔️⛔️ کانال رمــان دوم مـــــا👇 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2 💞 💞❣ 💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞❣💞
🔅 عليه السلام: ✍️ السَّعيدُ مَن وَجَدَ في نفسِهِ خَلوَةً يَشغَلُ بها 🔴 خوشبخت، كسى است كه براى نفس خود خلوت و فراغتى يابد و به كار اصلاح آن پردازد. 📚 بحارالأنوار، جلد ۷۵، صفحه ۲۰۳ 💫 کانالهاۍ‌ رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
اگر تو نتوانی بخندی ، 🍂💛 برقصی ، آواز بخوانی، زندگیت مانند یک کویر است. زندگی باید مثل باغی شود 🍂💛 که در آن پرندگان آواز می‌خوانند گل ها شکوفه می دهند و درخت ها به رقص در می‌آیند ، 🍂💛 جایی که خورشید با شادمانی برخیزد. این یکی از بزرگترین حماقت های بشر است که در دنیا هیچ دانشگاهی هنر زندگی کردن ، هنر عشق ورزیدن 🍂💛 و هنر شاد بودن و مراقبه کردن را به مردم آموزش نمی‌دهد . . .! 🍂💛 تمام چیزهایی که در دانشکده ها تدریس می‌شوند نمی‌توانند به تو احساس شوخ‌طبعی بدهند . . . به‌جز عشق نيايشی نيست!🍂💛 کانالهاۍ‌ رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2