eitaa logo
🍂 الهه 🍂
6.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
59 ویدیو
3 فایل
تبلیغات پر بازده👇 https://eitaa.com/joinchat/2078212208C12847e46a5 رمان آنلاین الهه به قلم سیین باقری نویسنده رمان 🌹ماهورا
مشاهده در ایتا
دانلود
. . خوشبختے محصول یک زندگے هدفدارھ هدف رو از زندگی بگیرے حس خوشبختے هم باهاش میـره..😎💙 کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
• . خدایا… درِآسمونت‌وبازکن؛ یهـ‌اتفاقِ‌خوب‌بندا‌وسطِ‌زندگیامون :) +لُطفا♡' کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
🎨 °🌱° عالم چنیݩ ۅسیع چھ دلتنگ مانده‌ایم کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
شیطان میگه:همین یڪ بار ڪن، بعدش دیگه خوب شو! یوسف/ 9 خــدا میگه:با همین یڪ گناه،ممکنه بمیره و هرگز توبه نکنی، و تا ابد جهنمی بشی...!! بقره/81 کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
. تا خدا هست، پریشان نشود خاطر من˘˘ کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
خدا کھ‌ در آدم‌ها رخنہ‌ میکند؛ چھ‌دلبرمیشوند...:)🌱 کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
با خودتون خوب تا کنید چون که تو زندگی طولانی ترین رابطه رو با خودتون قراره داشته باشین🧡🍂 کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه(رمان انلاین بر اساس واقعیت) #پارت318 #نویسنده_سیین_باقری
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 (رمان انلاین بر اساس واقعیت) نزدیک به نماز مغرب بود که محسن خان دوباره رفت توی اتاق بابابزرگ و ناامیدتر برگشت _مامان جان، پاشین با دخترا برین خونه والا اینجا به حضورتون نیازی نیست عمه سهیلا جیغ جیغ کنون گفت _چی میگی داداش مگه میشه بابامون رو تخت بیمارستانه گوشت قربونی که نیست بابا عصبانی شد _چرا زبون درازی میکنی سهیلا میگم پاشین برین اینجا رو شلوغ کردین عمه سهیلا رو برگردوند و دوباره شونه های مامان مهری رو ماساژ داد و زیر لب گفت _چه دل خوشی داره محسن چطور بابامو ول کنم رضا دست بابا رو گرفت و به آرامش دعوتش کرد سپیده با ناراحتی گفت _دایی بابابزرگ خوب میشه؟ اقا محسن با ناراحتی سری تکون داد _امیدمون به خداست دایی گوشیم که زنگ خورد یه چیزی ته قلبمم تکون خورد عمه ملیحه بود به محض جواب دادن گفت _بگو بیام کدوم بخش؟ _تنهایی دورت بگردم؟ کلافه گفت _تنها نیستم بیام کجا عمه دیگه جون ندارم _میام دنبالتون سرسری خداحافظی کردم در پاسخ به نگاه منتظر مامان پروانه گفتم _عمه ملیحه اس میرم دنبالشون تنها نیست احتمالا راضیه و جمشید خان باشن شایدم نباشن نمیدونم گفتم که آمادگیشو داشته باشید نموندم تا صدای ای وای و گله گذاری عمه ها و مامان پروانمو بشنوم پا تند کردم سمت پذیرش و اطلاعات صدای قدمهای رضا رو میشنیدم که گام به گام و یه گام عقبتر از من میاد تا از اتفاقات احتمالی و دست به یقه شدن من با احسان جلوگیری کنه خودشو بهم رسوند دست زد روی شونه ام _دعوا راه نندازیا با پوزخند گفتم _اگه چَک اولو نزنم محمد مهدی نیستم _خواهش میکنم مهدی اینجا بیمارستانه با خشم برگشتم سمتش یقشو گرفتم از زیر دندونای کلید شده غریدم _دهنتو ببند رضا عمه رو از پشت سر رضا دیدم ولش کردم رو هوا و رفتم سمتشون عمه با چشمای پف کرده راضیه کنارش دو قدم دورتر از اونا احسان و عموش صابر دست به چونه داشتن میومدن راضیه بال گشود سمت آغوش رضا عمه خواست لب باز کنه حرف بزنه ازش رد شدم رو به روی رضا بدون هیچ حرفی با دست راست کوبیدم سمت چپ صورتش شوکه از حرکت ناگهانیم بی حرکت موند عموصابرش اومد سمتم تا یقمو بگیره که همراه شد با جیغ راضیه و التماس عمه ملیحه و مداخله ی رضا _دستت بیاد سمت من هرچی دیدی از چشم خودت دیدی مردک یلغوز انتظار چنین واکنشی از من نداشتن برای همین سکوت کردن و حرفی نزدن رفتم سمت عمه پر چادرشو گرفتم _برو قربونت برم مامان مهری چشم به راهت مونده صورت راضیه خیس از اشک بود با لبخند نگاهش کردم _حقش بود بخوره نابرادره و برای توهم شوهر خوبی نمیشه بی همه چیز صورت راضیه درهم شد برای اشک _عین مریم میمونی برام ولی حقش بود بدون حرفی رفتیم سمت راهروی اتاقی که بابابزرگ توش لاجون افتاده بود 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️⛔️⛔️ کانال رمــان دوم مـــــا👇 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2 💞 💞❣ 💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞❣💞
هدایت شده از آرشیو الهه
||✨بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمن‌الرَّحیم🧿🦋|| ||✨صبحتون‌بخیر😍✋🏻|| هر روز دعوتید به محفل 😍👇 https://EitaaBot.ir/counter/o1af از طریق لینک؛ سهم امروز خود را ثبت کنید☝️ کانالهاۍ‌ رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
⊰💊⊱ وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا۝ پروردگارٺ مُقـرّر داشټ ڪھ.. جز او را نپرستيـد و بہ پدر و مادر نيڪے ڪنيد ؛ اگر يڪے از آن دو يا هر دو نزد ٺـو بھ پيرے رسيدنـ ـد بہ آنان «اُف» مگـ ـو و آنان را از خود مـَـران و با آنان سنجيده و بزرگوارانـ ـ ـ ـه سخن بگـ ـو [🍓] سورھ مبارڪھ اسراء آیھ ۲۳ *-* ..🌱 کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
••••••• منو‌دریاب‌که‌حالم‌‌بدون‌ تــــــــــــــــــــــو‌آشوبه کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
★یقین دارم ⇜اگر گناه🔞وزن داشت! ⇜اگر لباسمان را میکرد! ⇜اگر چین و چروک را؛ زیاد میکرد!!! بیشتر از اینها به خودمان بود... ❣حال آنکه ↵قد روح😇 را خمیده! ↵چهره را سیاه! ↵و چین و چروک به پیراهن مان می‌اندازد😔 ★چقد قشنگ بندگی💖کردی آقا محمودرضا ؛ حواسم پرته🗯 پرت چیزای بیخود و موقتی... منو به خودم بیار😔✋ کانال رمان دوم مــا در ایتـــــا👇 🍂 @elahestory 🍂 https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2