eitaa logo
جریان شناسی سیاسی
383 دنبال‌کننده
1هزار عکس
321 ویدیو
22 فایل
آخرین اخبار تحولات افراد، احزاب و گروه های سیاسی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ائتلاف خاتمی، روحانی و لاریجانی جدی است؟ /شرط اصلاح طلبان برای ارائه لیست انتخاباتی 🔹اسماعیل گرامی مقدم، قائم مقام حزب اعتماد ملی در گفتگویی با آرمان ملی به خبرها درباره ائتلاف بین برخی چهره های شاخص سیاسی از جمله روحانی، لاریجانی و خاتمی واکنش نشان داده است. 🔹بخش هایی از این گفتگو را بخوانید؛ *آرایش سیاسی انتخابات مجلس دوازدهم هنوز به روشنی مشخص نیست که آیا جریان اصلاح طلبی با لیست مستقل و با تابلوی اصلاح طلبی در کلانشهر ها وارد انتخابات خواهد شد. این وضعیت در شهرستان ها و در حوزه‌های انتخابی دارای یک کرسی و یا دو کرسی نیز وجود خواهد داشت. نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که این احتمال وجود دارد که اصلاح طلبان با راست میانه ائتلاف کنند و به صورت ائتلافی در انتخابات حضور پیدا کنند. *نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که در جریان اصولگرایی آیا اتحادی شکل خواهد گرفت یا خیر.هنوز مشخص نیست که جبهه پایداری که در منتهی‌الیه جریان راست قرار دارد در نهایت با طیف منتسب به آقای قالیباف به یک اجماع خواهند رسید و یا اینکه این دو پارگی و یا چندپارگی که در جریان اصولگرایی وجود دارد در نهایت اجازه نمی دهد این جریان به صورت واحد در انتخابات حضور داشته باشند. *اگر رویکرد نهادهای نظارتی به شکلی باشد که چهره های ملی و متعهد در صحنه حضور داشته باشند این احتمال وجود دارد که جریان های سیاسی و به خصوص جریان اصلاحات از ظرفیت های موجود در فضای انتخابات بهره ببرد و دست به ائتلاف بزند.در چنین شرایطی این احتمال وجود دارد که اصلاح طلبان با اصولگرایان میانه رو ائتلاف کنند و در مقابل اصولگرایان قرار بگیرند. با این وجود اگر شرایط به این سمت حرکت نکند و فضا برای حضور چهره های ملی و متعهد فراهم نشود و روند انتخابات اخیر ادامه پیدا کند و همه رقابت ها در درون جریان اصولگرایی رخ بدهد همه فرضیه هایی که وجود دارد باطل خواهد شد و رقابت به یک جریان سیاسی محدود خواهد شد. *جریان اصلاحات تنها در شرایطی لیست انتخاباتی می دهد که چهره های اصلاح طلب در صحنه انتخابات حضور داشته باشند و در راستای رویکرد اصلاح طلبی حرکت کنند.هنگامی که یک جریان سیاسی لیست انتخاباتی نداشته باشد توصیه ای نیز برای حمایت از جریان رقیب نخواهد داشت. *همه جریان ها و چهره های سیاسی می توانند در ائتلاف آینده نقش آفرینی کنند. افرادی مانند آقای خاتمی،روحانی و لاریجانی نیز از جمله افرادی هستند که می توانند در محوریت این ائتلاف قرار بگیرند.با این وجود چون هنوز شرایط انتخابات آینده مشخص نیست نمی توان درباره آن اظهار نظر کرد. در شرایط کنونی تنها چیزی که مشخص است این است که۴۸ هزار نفر در انتخابات ثبت نام کرده اند. تا زمانی که مشخص نشود از بین این افراد چه میزان اصلاح طلب وجود دارد و شرایط برای تحلیل فضای انتخاباتی فراهم شود نمی توان درباره آن صحبت کرد. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @election1402
🔰 زیباکلام به مسئولان: نمی شود هم برای حجاب شاخ و شانه بکشید هم مردم را دعوت به مشارکت در انتخابات کنید 🔹انصاف نیوز نوشت : صادق زیباکلام درباره‌ دلیل سکوت اکثر مسئولان پیرامون انتخابات می گوید: نمی‌شود که مسئولان کشور از یک طرف برای مسئله‌ی حجاب شاخ و شانه بکشند و بگیر ‌و ببند راه بیندازند و از طرف دیگر هم بگویند که «مردم! برای انتخابات تشریف بیاورید. 🔹بخش هایی از گفتگو با صادق زیباکلام را بخوایند؛ در سال‌های گذشته از چند ماه مانده به انتخابات، مسئولان کشور در قوا و نهادهای مختلف از مردم برای شرکت در انتخابات دعوت می‌کردند و فضا انتخاباتی می‌شد؛ اما امسال با وجود اینکه شاهد اجرای قانون جدید برای پبش‌ثبت‌نام هم بودیم شاهد سکوت نسبی مسئولان هستیم؛ دلیل این موضوع را در چه مواردی می‌بینید؟ صادق زیباکلام: اولویت فعلی مسئولان کشور مسئله‌ی حجاب و رویارویی با مردم بر سر آن است. اگر مسئولان بخواهند مردم را به انتخابات دعوت کنند قاعدتاً باید با زبان نرم با مردم مواجه شوند و آنها را به این موضوع فرابخوانند و به اصطلاح با «زبان دعوت» سخن بگویند. 🔹شمشیر حجاب و مهربانی انتخابات؟! نمی‌شود که مسئولان کشور از یک طرف برای مسئله‌ی حجاب شاخ و شانه بکشند و بگیر ‌و ببند راه بیندازند و از طرف دیگر هم بگویند که «مردم! برای انتخابات تشریف بیاورید و انتخابات یک وظیفه‌ی ملی است». این دو رویکرد را نمی‌توان با هم جمع کرد. این رفتار مثل این‌ می‌ماند که در مواجهه با یک انسان، او را همزمان تشویق و تنبیه کنید؛ شدنی نیست. نمی‌شود هم برای موضوع حجاب شمشیر را از رو ببندند و هم بخواهند به شکل همزمان با این رفتار برای انتخابات ملاطفت و مهربانی نشان دهند. چنین چیزی عملاً غیر ممکن است. علاوه بر سکوت مسئولان با نوعی انفعال در تصمیم‌گیری و ساکت ماندن از سوی برخی احزاب سیاسی هم مواجه هستیم؛ سکوت و عدم تحرک انتخاباتی مسئولان و برخی فعالان سیاسی از یک جنس است؟ زیباکلام: اصلاح‌طلبان در مورد انتخابات کاملا سکوت اختیار کردند؛ مسئولان کشور هم به همین شکل سکوت کرده‌اند اما هر کدام به دلایل مختلف و متفاوت مخصوص به خودشان. 🔹چه ارزیابی و پیش‌بینی از انتخابات دارید؟ زیباکلام: من فکر می‌کنم که میزان مشارکت از سال ۹۸ هم به مراتب کمتر خواهد بود. البته درباره‌ی انتخابات مجلس یک نکته‌ای را نباید به هیچ وجه فراموش کنیم و آن هم تاثیر رقابت‌های محلی در انتخابات مجلس است. این نوع رقابت‌های محلی و طایفه‌ای و خانوادگی در حوزه‌های انتخابیه‌ی کوچک حائز اهمیت است و به مسائل ملی چندان کاری ندارند و برایشان همین مهم است که کسی که از طایفه و محله‌ و خانواده‌ی ما است به نمایندگی مجلس برسد. البته این وضعیت که گفته شد مربوط به حوزه‌های انتخابیه‌ی کوچک است و در حوزه‌های انتخابیه‌ی بزرگ مثل تهران، رشت، اصفهان، شیراز، تبریز، مشهد و … من فکر می‌کنم تنها اقلیتی که طرفدار جریان تندرو است در انتخابات شرکت کنند اما در حوزه‌های انتخابیه‌ی کوچک وضعیت متفاوت خواهد بود. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @election1402
🔴 ثبت‌نام برخی نامزد‌ های اصلاح‌ طلب 👤 🔹 پنج حزب اصلاح‌طلب از جمله اعتماد ملی، کارگزاران سازندگی، حزب اسلامی کار و خانه کارگر و حزب مردم‌سالاری به اعضای خود پیشنهاد دادند در انتخابات نامزد شوند. 🔸 این خبر را محمدرضا خباز، (معاونت امور تقنینی در معاونت پارلمانی دولت روحانی) عنوان کرد. وی به روزنامه آرمان گفت: در بین جریان اصلاح‌طلبی دو نگاه حاکم است. یک نگاه، برخورد جبهه اصلاحات است که عده‌ای معتقد بودند باید کاندیدا داد و عده‌ دیگری می‌گفتند نباید کاندیدا معرفی کرد.از طریق سخنگوی جبهه اعلام شد که ثبت‌نام کنید یا خیر، تکلیف با خود افراد است. ✅ خباز افزود: اما 5 حزب اصلاح‌طلب مقداری پا را فراتر گذاشتند. حزب اعتماد ملی، حزب کارگزاران ، حزب اسلامی کار و خانه کارگر، مردم‌سالاری و حزب دیگری که حضور ذهن ندارم، اعلام کردند که به اعضای خودمان پیشنهاد می‌کنیم اگر احساس می‌کنند رای دارند و مایلند ثبت‌نام کنند. 🔹 در همین حال، مصطفی کواکبیان اعلام کرد: از اصلاح‌طلب‌های مجلس دهم که آمار گرفتم، حدود ۲۵ نفر ثبت‌نام کرده‌اند، یعنی اگر همین افراد تأیید صلاحیت شوند می‌توان یک لیست (در تهران) ارائه کرد. 🔸 پیش از این، مهدی آیتی فعال اصلاح‌طلب خبر داده بود: حزب کارگزاران، شعبه‌های استانی‌اش را فعال کرده است و اگر جبهه اصلاحات لیست ندهد، لیست جداگانه خود را می‌دهد. ✅ از سوی دیگر، کمال‌الدین پیرموذن گفته است: افراد نزدیک به خاتمی، سیدحسن خمینی و لاریجانی و... پیگیری کرده‌اند تا افرادی برای نامزدی در انتخابات ثبت‌نام کنند. برخی افراد اصلاح‌طلب در این مرحله پیش‌ثبت‌نام کرده‌اند اما نمی‌خواهند علنی کنند. 🔹 او به خبرآنلاین گفت: در جلساتی که با برخی از این آقایان مثل جهانگیری، مرعشی، باهنر، لاریجانی و... داشتیم قرار بود برای حضور بیشتر افرادی که نام برده بودم تلاش‌هایی صورت گیرد و آقای جهانگیری به جد تا حصول نتیجه نهایی پیگیر باشند. پیگیر هستم که بتوانیم ۱۷۰ کاندیدا را مورد حمایت قرار دهیم. 💢 از سوی دیگر، جلال میرزایی عضو فراکسیون اصلاح‌طلبان در مجلس دهم به روزنامه شرق گفت: واقعیت امر آن است که حسن روحانی یا علی لاریجانی و چهره‌هایی از این دست، سالیان متمادی در مناصب حضور داشته‌اند و برای جوانان و فعالان اصلاح‌طلب و معتدل دیگر حضور این افراد جذابیت چندانی ندارد و از حضور آنها در انتخابات استقبال نمی‌کنند. لاریجانی، جهانگیری، عارف و سایر احزاب به افراد نزدیک خود پیشنهاد کرده‌اند که ثبت‌نام کنند. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @election1402
🔰 احمدی‌نژاد لیست بهار را می‌دهد/ بذرپاش و سید مهدی هاشمی علیه او موضع دارند 🔹یکی از پرسش‌های مهم در شرایط کنونی که گروه‌های سیاسی به تدریج وارد فضای انتخاباتی می‌شوند، این است که محمود احمدی‌نژاد چه خواهد کرد؟ آیا لیستی ارائه می‌کند و می‌خواهد به طور غیرمستقیم در انتخابات تأثیرگذار باشد؟ 🔹عباس امیری‌فر، فعال سیاسی، درباره این موضوع به «نامه‌نیوز» گفت: «آقای احمدی‌نژاد خودش برای مجلس ثبت نام نکرد اما احتمالا لیستی با عنوان بهار متشکل از افرادی مانند بهمن شریف‌زاده را ارائه کند که البته نه نفراتش تأییدصلاحیت می‌شوند و نه حتی رأیی در جامعه دارد. اما جریان شریان و اعضایش مانند آقای سید مهدی هاشمی یا از نزدیکان شریان مانند آقای بذرپاش را نمی‌تواند جریان حامی احمدی‌نژاد دانست. اکنون طرفداران او مانند وضعیت سازمان مجاهدین انقلاب شده‌اند که در فولوکس واگن هم جا می‌شوند و تعدادشان به اندازه انگشتان دو دست هم نیست. آقایان بذرپاش و سید مهدی هاشمی علیه احمدی‌نژاد موضع دارند و ارتباطشان را با او قطع کرده‌اند و شریان و البته جبهه پایدرای را نباشد در دایره احمدی‌نژادی‌ها دانست». 🔹او ادامه داد: «اکنون به صورت موردی نام حامیان احمدی‌نژاد را می‌برم که بدانید نیروهای او همین تعداد محدود هستند؛ آقایی غلامحسین الهام که هنوز اعلام برائت نکرده است، آقای مرتضی تمدن، استاندار وقت تهران، آقای ثمره هاشمی، آقای سید حسن موسوی که بعد از مشایی به رئیس‌دفتری احمدی‌نژاد رسید، آقای عبدالرضا شیخ‌الاسلامی، وزیر کار دولت دهم، آقای علی ذبیحی که در دولت نهم رئیس سازمان تأمین اجتماعی بود، آقای علی‌اکبر جوانفکر که من او را به دلیل اتهاماتی که علیه‌ام زده بود در دادگاه محکوم کردم و البته آقایان مشایی و بقایی که همیشه کنار آقای احمدی‌نژاد هستند. حالا هم این افراد در دفتر ولنجک رفت و آمد دارند؛ همان دفتری که متعلق به بیت‌المال است و اینها با آن را تحویل نمی‌دهند. استخر هم دارد و می‌روند آنجا به تفریح می‌پردازند. در آب سرد دماوند هم مراکزی تفریحی برای خود دارند و تنی به آب می‌زنند. اقوامشان هم در کار شن و ماسه هستند و از بیت‌المل استفاده می‌کنند و در عین حال با نظام مشکل دارند. با این اوصاف می‌بینید که تعداد کمی با احمدی‌نژاد ارتباط دارند و نیرویی ندارد که بگوییم می‌خواهد چه تأثیری در انتخابات بگذارد». 🔹این فعال سیاسی همچنین بیان کرد: «من تصور می‌کنم آقای احمدی‌نژاد برای ریاست‌جمهوری نامزد می‌شود و چند نفر از همین افراد را دور خودش راه می‌اندازد. البته ردصلاحیت می‌شود ولی او انتخابات ریاست‌جمهوری را عرصه‌ای می‌داند که بلندگو به دست می‌آورد تا حرف‌هایش را بزند و برای نظام ایجاد هزینه کند». 🔹امیری‌فر در پایان گفت: «اینکه می‌گویند احمدی‌نژاد در جامعه طرفدار دارد، فضاسازی رسانه‌های نزدیک به خودش است و نظرسازی می‌کنند و در قالب نظرات عمومی جلوه می‌دهند. البته تعداد محدودی از مردم هستند که اطلاعی از اوضاع ندارند و هنوز تصور می‌کنند مبتکر مسکن مهر خود احمدی‌نژاد بود؛ در صورتی که دولت این طرح را داد نه شخص احمدی‌نژاد. متأسفانه آقای احمدی‌نژاد نظر منفی نسبت به رهبری دارد و علیه ایشان موضع دارد. من بارها به صورت خصوصی به او گفتم که علیه هر کس که می‌خواهی موضع داشته باشد اما علیه رهبری نه زیرا ایشان جایگاهی دارند که بر اساس فقه و قانون اساسی اساس نظام اسلامی هستند اما او نظر دیگری داشت. نظرات احمدی‌نژاد کاملا ملی‌گرایانه بود و مقتدی‌ او مصدق و کوروش بودند». 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @election1402
🔰جلسه دوره‌ای وزیران و معاونان رئیس‌جمهور در دولت‌های یازدهم و دوازدهم با حسن روحانی، رئیس دولت تدبیر و امید، روز دوشنبه (۶ شهریورماه) با موضوع بررسی انتخایات اسفندماه سال 1402 برگزار شد. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @election1402
🔰 ائتلاف با لاریجانی نهایت نادانی اصلاح‌طلبان است 🔻اصلاح‌طلبان می‌کوشند تا ائتلافی با علی لاریجانی و طیفش برای انتخابات مجلس ایجاد کنند اما تا این لحظه هیچ نشانه‌ای از سوی لاریجانی برای تشکیل چنین ائتلافی دیده نمی‌شود. 🔻ناصر قوامی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، درباره این موضوع به «فردا» گفت: «آقای لاریجانی که در انتخابات ثبت نام نکرده است و خودش در انتخابات حضور مستقیم نخواهد داشت اما ممکن است بخواهد نزدیکانش را وارد مجلس کند. حالا در این بین برخی اصلاح‌طلبان می‌خواهند با او ائتلافی را شکل دهند. من در اینجا به صراحت می‌گویم که ائتلاف با او نهایت نادانی اصلاح‌طلبان خواهد بود. اصلاح‌طلبان که 25سال با هویت اصلاح‌طلبی خود کار کردند، وضعشان این است چه رسد بخواهند با فردی مانند آقای لاریجانی ائتلاف کنند». 🔻او ادامه داد: «آنهایی که می‌گویند می‌شود با لاریجانی ائتلاف کرد اصلا شخصیت سیاسی نیستند؛ عده‌ای هستند که می‌خواهند برای خود نام و نانی دست و پا کنند. اصلاح‌طلبان اگر عقل سلیم داشته باشند شرایط سیاسی را به درستی درک می‌کنند و متوجه می‌شوند ائتلاف با لاریجانی نه تنها هیچ آورده‌ای برایشان نخواهد داشت بلکه آنها بیش از پیش به عقب می‌برد». 🔻این فعال سیاسی همچنین بیان کرد: «می‌گویند احزابی مانند اعتماد ملی، مردم‌سالاری و چند حزب دیگر اصلاح‌طلب بی‌تمایل نیستند که مثلا با طیف روحانی ائتلاف کنند. من می‌پرسم اصلا مگر آنها حزب هستند؟ کدام کار حزبی را کرده‌اند؟ آیا در شهرستان‌ها عضو دارند؟ آیا جلسات منظم برگزار می‌کنند؟ جذب نیرو دارند؟ اصلا هر کدام از این احزاب چند نفرند؟ این به اصطلاح احزاب صرفا دنبال کسب قدرت هستند و به هیچ وجه اصلاح‌طلبی برایشان ذره‌ای اهمیت ندارد». 🔻قوامی در پایان در پاسخ به این پرسش که احتمالا نظر خاتمی نسبت به ائتلاف اصلاح‌طلبان با لاریجانی چیست، گفت: «من از نیت آقای خاتمی اطلاع ندارم اما اگر او هم عقلانیت به خرج دهد، زیر بار ائتلاف با لاریجانی نمی‌رود». 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @election1402
احسنت همین است، اما دلیل بسته بودن این مسیر و فقدان نهادهای واسط، که در کشورهای توسعه یافته این جامعه مدنی و ارکان جامعه مدنی است که عمدتا هم نقش نها های واسط را بین حاکمیت و مردم ایفا می کنند و هم نقش اصلی را در پیگیری اعتراضات تجمعی نسبت به برخی سیاست ها و رفتارهای حاکمیت را به واسطه این نقشی است که به عهده دارند می توانند ایفا کنند. ما در شرایط فعلی نهاد واسط به آن معنا که بتواند واسط بین حاکمیت و مردم باشد را نداریم. ما جامعه مدنی قدرتمند و فربه ای نداریم، ما احزاب قدرتمندی که بتواند مطالبات جامعه را پیگیری کنند، نداریم. آقای خاتمی از جنبش زن زندگی آزادی دفاع و تجلیل کرد که فکر می کنم که اتفاقا یکی از درخشان ترین مواضع ایشان همین همراهی با این جنبش اعتراضی بود آقای خاتمی به عنوان کسی که 8 سال سکان دار اداره کشور در دولت بود و با توجه به تجربه ای که در اداره کشور داشت و به اذعان مخالفین و موافقین ایشان، دولت اصلاحات یکی از موفق‌ترین دولت ها در طی 44 سال پس از انقلاب اسلامی بود و همچنین با توجه به تجربه ای که دارد تا پیش از جنبش مهسا تصورشان این بود که این مسیر می تواند منجر به اصلاح شیوه حکمرانی در کشور بشود اما پس از وقوع این جنبش که کانون اصلی اش را می توان مطالبات زنان ایران در نظر گرفت، آقای خاتمی از جنبش زن زندگی آزادی دفاع و تجلیل کرد که فکر می کنم که اتفاقا یکی از درخشان ترین مواضع ایشان همین همراهی با این جنبش اعتراضی بود. البته هیچ نسبتی بین جنبش و اتفاقاتی که در کف خیابان رخ می داد با اصلاحات وجود نداشت و کاری از دست اصلاح طلبان و آقای خاتمی جز همراهی با مطالبات این جنبش بخصوص در بحث زنان بر نمی‌آمد. هیچ نسبتی بین جنبش و اتفاقاتی که در کف خیابان رخ می داد با اصلاحات وجود نداشت و کاری از دست اصلاح طلبان و آقای خاتمی جز همراهی با مطالبات این جنبش بخصوص در بحث زنان بر نمی آمد این جنبش به دلیل مرگ سخت و جانکاه دختر کُرد از ایران زمین به آن شکل اتفاق افتاد و همه ما را نگران کرد. شبی که این اتفاق افتاد یکی از خبرنگاران خواهان مصاحبه با من بودند که گفتم وضعیتم الان برای مصاحبه خوب نیست زیرا به شدت نگران هستم که این دختر که آن شب در بیمارستان بستری بود، خدایی ناکرده جانش را از دست بدهد و با این نوع رفتاری که در مواجه با پوشش زنان و سبک زندگی صورت گرفت، خسارت هایش به نظر من قابل پیش بینی بود. اما به هر حال به دلیل شکافی که بین حاکمیت و جامعه، نخبگان و جامعه، نخبگان و نهادهای رسمی وجود دارد اساسا غیر قابل انکار است، معترضین کف خیابان هیچ نسبتی بین مطالبات خودشان و جریان اصلاحات پیدا نمی کردند که کسی بخواهد در داخل رهبری این جنبش را از آن خود کند. همین اتفاق باعث شد که سرمایه اجتماعی از پشت اصلاحات برداشته بشود. این را چطور می توانید جبران کنید؟ سرمایه اجتماعی را که یک زمانی پشت اصلاحات بود بعد از این اعتراضات از میان رفته می‌دانید؟ سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان خیلی پیش از این ها به نظر من دچار ریزش شد، شاید نقطه شروع این ریزش بر می گردد به انتخابات سال 96 و حوادثی که پس از انتخابات رخ داد. به هر حال اصلاح طلبان با توجه به دغدغه ای که نسبت به تمامیت ارضی کشور، منافع و امنیت ملی و اهدافی که انقلاب اسلامی به دنبالش بود و تعریفی که از نظام جمهوری اسلامی ایران داشتند، حداکثر تلاششان این بود که در این ساختار موجود بتوانند با استفاده از ظرفیت ها اصلاحات دموکراتیک را در جریان سازی و پیگیری کنند با روندی که پیشروانتخابات و نهادهای انتخابی صورت گرفت و آن چه که نامش را نظارت استصوابی می گذاریم و محدود کردن دایره انتخاب مردم؛ وقتی دایره انتخابات مردم را محدود می کنید یعنی به طور غیر مستقیم این پیام را به مردم می دهید که این نوع مسیری که می روید یعنی مشارکت در انتخابات و رای که به صندوق آرا می ریزید نمی تواند تاثیری در سرنوشت و آینده ات ایفا بکند. اصلاح طلبان به این شیوه می خواستند با استفاده از حداقل های موجود در انتخابات سیاست ورزی بکنند. وقتی دایره انتخابات مردم را محدود می کنید یعنی به طور غیر مستقیم این پیام را به مردم می دهید که این نوع مسیری که می روید یعنی مشارکت در انتخابات و رای که به صندوق آرا می ریزید نمی تواند تاثیری در سرنوشت و آینده ات ایفا بکند
شما مشاهده کنید در انتخابات سال 94 از بین کسانی که با فراخوان اصلاح طلبان رفتند ثبت نام کردند بیش از 70درصدشان رد صلاحیت شدند و چون مبنا اصلاح طلبان بر حضور در انتخابات و نهادهای انتخابی برای اصلاحات دموکراتیک بود با آن شرایط در انتخابات شرکت کردند. در همین شهر تهران ما کاندیدا نداشتیم، بنابراین در شورای سیاست گذاری فراخوان دادیم که کسانی که ثبت نام کردند و تایید صلاحیت شدند و خود را اصلاح طلب می دانند، خودشان را به ما معرفی کنند. تشکیلات سیاسی وقتی می خواهد در عرصه رقابت سیاسی حضور پیدا کند باید بتواند نیروهایی که خود پرورش داده را به جامعه عرضه کند و آنها باید امکان شرکت در عرصه انتخابات را داشته باشند اما وقتی که این مسیر بسته است و اصلاح طلبان می خواهند که با استفاده از این ظرفیت و ساختار اصلاحات را پیگیری کنند، نتیجه این می شود که در انتخابات سال 94 اصلاح طلبان که به اعتقاد من تصمیمشان کاملا متاثر از دغدغه ای بود که نسبت به مسائل مردم داشتند، فراخوان می دهند و لیستی را با نام "امید" ارائه می دهند و این لیست امید وقتی در نهاد مجلس حضور پیدا می کند تحت فشارهای نهاد های بیرونی از مجلس و قدرت نهاد های بیرونی قرار می گیرد فشاری که فرا تر از قدرت و توان مجلس عرض اندام می‌کند از این رو کسانی که با فراخوان اصلاح طلبان پای صندوق های رای آمده صحنه ناتوانی نمایندگان شان در مجلس را می بینند از این نو سیاست ورزی نا امید می شود و بنابراین سرمایه اجتماعی ریزش می کند. در انتخابات 96 آقای روحانی 24 میلیون رای آوردند که بخش عمده رای ایشان توسط اصلاح طلبان و به میان آوردن اعتبار و آبرویی آقای خاتمی کسب شد، "تکرار می کنم" آقای خاتمی در آن مقطع و موقعیت به حضور مردم در پای صندوق های رای خیلی کمک کرد. آقای خاتمی در آن زمان مردم را تشویق به شرکت در انتخابات کرد ضمن اینکه عملکرد آقای روحانی در دولت اول به مراتب قابل دفاع تر بود و آقای روحانی 24 میلیون رای می آورد و اگر حوزه های اخذ رای بسته نشده بود رای ایشان شاید به 27 میلیون هم می رسید. چه رفراندومی می تواند از این گویا تر و عینی تر باشد که مردم به دنبال آن شعار هایی بودند که آقای روحانی در بزنگاه انتخابات مطرح کردند. وقتی جامعه با چنین سرخوردگی مواجه می شود دولتی که باید با 24میلیون رای این قدرت اصلی را داشته باشد تا بتواند مطالبات مردم را پیگیری کند اما نمی تواند؛ اینجا است سرمایه اجتماعی اصلاحاتی که حمایت کردند و موجب پیروزی آقای روحانی در انتخابات شدند ریزش پیدا می کند. من نمی خواهم به طور مشخص بگویم آقای روحانی چه کاری را باید انجام می دادند یا نمی‌دادند. بحث من نهادهای بر آمده از دل انتخاباتی است که اصلاح طلبان سعی کردند که با حداقل های موجودی که نظارت استصوابی به آنها میدان و قدرت فعالیت می داد، دامنه ای که این نظارت برای ما ایجاد کرد، سعی کردند این مسیر را طی کنند و این مسیر به تعبیر خود آقای خاتمی به صخره ستبر بن بست برخورد کرده است این دلیل اصلی ریزش سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان است و بعد از آن اگر اصلاح طلبان نتوانند پاسخ در خوری به چه باید کرد که امروز اصلی ترین سوال پس از جنبش مهسا مطرح است برسند سرمایه اجتماعی ریزش بیشتری خواهد کرد. جامعه هم از حاکمیت و هم از اصلاح طلبانی که در تلاش بودند این ساختار حکمرانی را بر مبنای همان گذشته و پیشین اصلاح بکنند عبور کرده است اگر بخواهند مسیری که از سال 92 تا 96 را طی کرده دوباره طی کنند بدون توجه به این صخره ستبر بن بستی که در مقابل این نوع سیاست ورزی قرار گرفته بخواهند، همین اندک سرمایه اجتماعی را از دست خواهند داد. این سرمایه اجتماعی با این نوع سیاست ورزی ریزش کرده است بخشی از دلیل آن ممکن است به اصلاح طلبان برگردد اما دلیل اصلی آن به اعتقاد من ساختار های حکمرانی و رفتارهایی که در اصلی ترین نهادی که بعد از انقلاب اسلامی قرار بود که محل تحقق دخالت مردم در تعیین سرنوشت خودشان باشد از این موضوعیت خارج می شود و به نوعی آنقدر محدود می شود که دایره فقط برای طیف محدودی از شهروندان به عنوان انتخاب شونده باقی می ماند، ما را به این نقطه رسانده است. به تعبیر آقای خاتمی جامعه هم از حاکمیت و هم از اصلاح طلبانی که در تلاش بودند این ساختار حکمرانی را بر مبنای همان گذشته و پیشین اصلاح بکنند عبور کرده است. با وجود این تجربه، برای انتخابات پیشرو از اصلاحات قهر از صندوق را خواهیم دید یا برنامه دیگری دارید؟ با توجه به اینکه موضعی که جبهه اصلاحات گرفت یعنی توصیه ای برای ثبت نام نداریم، معنی کاملا روشن است. وقتی تشکیلاتی با این ساختار و ظرفیت احزاب عضو و شخصیت های حقیقی که عضو هستند، به چنین جمع بندی می رسد، پیام روشنی دارد ما هیچ وقت نمی توانیم تجربه انتخابات 1400 را فراموش کنیم.
🔰 منصوری: جامعه از اصلاحات عبور کرده است | سیاست نیابتی نخواهیم داشت آذر منصوری چند ماهی است پس از کنار رفتن بهزاد نبوی، به کرسی ریاست جبهه اصلاحات رسیده است. البته در زملنه‌ای که اصلاح‌طلبی چندان خریداری در بازار سیاست ندارد. آذر منصوری یکی از صریح‌ترین چهره‌های اصلاحات است. او و حزبش یعنی اتحاد ملت، متهم هستند که اصلاح‌طلبی را از گفتمان اعتدالی دهه گذشته دور کرده و به رادیکالیسم دهه هفتاد نزیک کرده‌اند. در آستانه سالگرد درگذشت مهسا امینی و اعتراضات سال گذشته، با این چهره درباره نسبت اصلاح‌زلبان و براندازان به گفتگو نشسته‌ایم و مواضع رئیس جبهه اصلاحات درباره ورود این جبهه به انتخابات اسفند امسال را نیز جویا شده‌ایم. آذر منصوری در این گفتگو با اشاره به در پیش بودن انتخابات مجلس، بر این موضوع اشاره کرد که در انتخابات اسفندماه اولویت جبهه اصلاحات در کنار مردم قرار گرفتن است و دیگر به سمت سیاست نیابتی نمی روند؛ او از سوی دیگر اجرای قانون جدید عفاف را اعلام جنگ با جامعه معترض دانست. مشروح گفتگوی نسترن دقیقی و آذر منصوری را در ادامه بخوانید و ببینید: ☆☆☆ آقای خاتمی اخیرا مواضع صریح تری نسبت به گذشته اتخاذ کرده است، تغییر این مواضع علت مشخصی دارد؟ مواضعی که آقای خاتمی در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاه مطرح کرد را باید در امتداد مواضع و بیانیه های او پس از جنبش زن زندگی آزادی دید. پس از وقوع این جنش آقای خاتمی به صراحت اعتراضات خود نسبت به مجموعه رفتارهای حکمرانی کشور در وضعیت خطرناک و نگران کننده را به صورت علنی اعلام کرد. شاید پیشینه این مواضع به نامه های سربسته ای که ایشان در فواصل پیش از جنبش مهسا به رهبری داده اند بر می گردد که در این نامه ها همه مخاطراتی که پیش رو کشور و نظام بود مطرح شد. در این نامه ها پیشنهاداتی هم ارائه شد. بعد از وقوع جنبش مهسا، آقای خاتمی به این نتیجه رسید که این مواضع را به صورت علنی مطرح کند. به طور مشخص من فکر می کنم که یکی از مهم ترین بیانیه های ایشان بیانیه ای بود که در بهمن ماه سال 1401 منتشر کرد و در آن ضمن اعتراض به رفتارها و سیاست هایی که متاسفانه در مجموعه حاکمیت در حال اعمال بود، 15 پیشنهاد ارائه کرد که اگر اراده ای در حکمرانی برای اصلاح سیاست ها و رفتارها وجود داشته باشد، باید پیشنهادهای 15 گانه آقای خاتمی جدی گرفته بشود. با وضعیت موجود کاری از عهده اصلاح طلبان بر نمی آید که بتوانند با استفاده از فرصت انتخابات بر مناسبات قدرت و تاثیر و کارکرد نهاد های انتخابی اثرگذار باشند اشاره ای هم که خاتمی به مجموعه اصلاحات و اصلاح طلبان داشت مبنی بر اینکه "اگر نگویم که سیاست ورزی مرسوم و منتسب به دوم خرداد ممتنع شده، به صخره ستبر بن بست برخورد کرده است". در واقع بیان این مطلب است که با وضعیت موجود کاری از عهده اصلاح طلبان بر نمی آید که بتوانند با استفاده از فرصت انتخابات بر مناسبات قدرت و تاثیر و کارکرد نهاد‌های انتخابی اثرگذار باشند. آقای خاتمی شخصیتی است که بدون هیچ چشم داشتی به قدرت، طی سال های گذشته در راستای ایران دوستی، پیگیری مطالبات خاص مردم، حفظ دستاوردهای پس از انقلاب اسلامی و برای موقعیت ایران در منطقه، جامعه جهانی و در جامعه بین المللی از توان، آبرو و ظرفیت خودشان مایه گذاشته، تا جایی که می گوید به اصلاحات باور دارم و راه کسب مشروعیت سیاسی نظام و حفظ دستاورد های انقلاب اسلامی سال 57 این است که حاکمیت بپذیرد با این شیوه حکمرانی روز به روز فاصله اش با جامعه بیشتر می شود، روز به روز مشروعیت سیاسی خود را از دست می دهد و اگر اصلاحات جدی صورت نگیرد به تعبیری که در موضع اخیرشان هم مطرح شده "اگر خود اصلاحی نکنید نابودیتان حتمی است." اما در تمام اعتراضات سال گذشته شاهد این نبودیم که اصلاحات و شخص آقای خاتمی پشت اعتراضات باشند یا حمایتی کنند، مواضع کنونی در تضاد رفتار ایشان در زمان اعتراضات است و ندیدیم که اصلاحات بخواهد نقشی در اعتراضات ایفا کند. اگر از اعتراضات مردم تحلیل درست و واقع بینانه ای نشود آن وقت بر سر اینکه چه جریان داخلی می تواند رهبری این اعتراض را بر عهده بگیرد، اختلاف نظر پیش بیاید. توصیه آقای خاتمی هیچ وقت به مردم برای پیگیری مطالبات شان راه خیابان نبوده است بلکه همواره اصرار ایشان این بوده که با استفاده از ظرفیت های موجود و کاملا خشونت پرهیز و مدنی باید حاکمیت مسیری را فراهم کند تا مطالبات پیگیری بشود. اما می‌گویید که این مسیر وجود ندارد.
براساس آمارهای رسمی، حدود 50درصد جمعیت کشور حتی آنهایی که حجاب دارند با حجاب اجباری مخالفند در گزارش در سال 97 مرکز پژوهش های مجلس در همین ارتباط منتشر کرد که نوع نگاه جامعه نسبت به گشت ارشاد و امر پوشش حجاب اجباری چیست؟ حدود 50درصد جمعیت کشور حتی آنهایی که حجاب داشتند گفته بودند که با حجاب اجباری مخالفند حتی کسانی که خودشان حجاب داشتند. نتیجه این پژوهش این بود که هر قدر نهادهای رسمی اصرار بیشتری در این زمینه داشته باشد بازدارندگی از طرف جامعه بیشتر می شود و باید تغییر رویه بدهند. کاملا روشن است که من با شنیدن خبر بستری شدن مهسا تنم لرزید که خدایی ناکرده مهسا جان خودش را از دست بدهد و نمی دانیم که فردا ها چه اتفاقاتی می افتد و از همه مهم تر اینکه یک خانواده ، یک شهر از هم وطنانمان را سوگوار می کنیم، بیشتر نگران همین موضوع بودم. هشدار های ما مبتنی بر نگرانی های جدی بود که وجود داشت. باید گشت ارشاد جمع می شد و مجموعه رفتار های پلیسی در مواجه با پوشش زنان کنار گذاشته می شد و اگر چنین اراده ای هم وجود داشت که بگویند این پوشش نماد جامعه اسلامی است صرفا باید تاکید و اصرار آنها بر رفتارها و رویکرد های ایجابی بود با رویکرد سلبی و پلیسی نمی توانیم چه بحث دین باشد و چه بحث دیگر باشد جامعه نمی پذیرد با زور و اجبار بگوییم به جامعه که شما باید چنین چیزی را بپذیرید و این مسیر متاسفانه یک مسیر شکست خورده ای است که هم چنان اصرار بر اجرای آن را دارند. امروز هم با توجه به وضعیت جامعه باید هشدار بدهیم اعتراضی که در این ارتباط وجود دارد و سطح تنشی که قابل پیش بینی است اگر این ها بخواهند قانون حجاب و عفافی که در مجلس تصویب شده را اجرا کنند به نوعی با این جامعه که به شدت معترض است اعلام جنگ می کنند و این به شدت خطرناک است. در شش ماه اخیر کلماتی در فضای مجازی داغ شده است، در توصیف شان جمله ای می گویید. فساد اخلاقی: فساد اخلاقی به دنبال فساد اقتصادی می آید. فیلترینگ: سیاست شکست خورده است. توافق با آمریکا: دیر یا زود طرف مذاکره مستقیم ما باید خود آمریکا باشد. خانم منصوری، ممنونم که در گفتگو با خبرفوری شرکت کردید. من هم از شما سپاسگزارم.
هرجریان و تشکیلات سیاسی باید بتواند در انتخابات نمایندگان خودش را داشته باشد. ما اسم آن سیاست ورزی را سیاست ورزی نیابتی می‌گذاریم. یعنی اصلاح طلبان حضور پیدا کردند بدون آنکه نمایندگان اصلی خودشان به نهادهای انتخابی برسند و نقطه پایان این سیاست ورزی را هم انتخابات 96 می دانیم. بنابراین این تجربه با توجه به ارزیابی و برداشتی که من از مجموعه جبهه اصلاحات دارم در اکثریت این مجموعه جبهه اصلاحات اتفاق نخواهد افتاد. ابتدای دولت آقای رئیسی، رئیس‌جمهور با برخی چهره‌های جریان اصلاحات دیداری داشتند. دو سال از آن زمان می گذرد، این دیدار مجددا انجام شده یا خیر؟ خیر، تا آنجایی که من اطلاع دارم هیچ ارتباطی از جانب دولت آقای رئیسی به طور مشخص و تعریف شده با جریان اصلاحات وجود نداشته. ممکن است در بعضی از جلسات برخی احزاب دعوت بشوند و آنها نظر خواهی به عنوان کارشناس بشوند اما به عنوان اینکه این دعوت به طور مشخص از جریان و رهبر اصلاحات باشد، تا جایی که من می دانم نبوده است. نگاهشان را به جریان اصلاحات میدانید که آقای رئیسی چه نگاهی دارند؟ اینکه حاکمیت یا دولت چه نگاهی به جریان اصلاحات دارد به نظر من خودش را در رفتار آنها نشان می دهد. هر نیرویی در دولت که احساس می شد ممکن است کمی گرایش به اصلاحات را بیشتر کند از دولت پاکسازی شد. طی این دو سال پاکسازی شده است و به نظر من در ادامه هم پاکسازی خواهد شد.از طرف دیگر فضایی که در دانشگاه ها مشاهده می کنیم، حذف اساتیدی که خود را اصلاح طلب می دانند گویای نگاه حاکمیت به اصلاح طلبان و یا نوع رویکرد مواجه با احزاب منتقد و غیرخودی است. تا حدود زیادی مشخص است که تا چه میزان قرار است این یک دستی موجود در حاکمیت تداوم پیدا کند و اصلاحات به رسمیت شناخته شود. بیان برخورد اصلاح طلبی مرسوم با "صخره ستبر بن بست" خودش گویای همین مسئله است که اساسا این یکدستی که از 98 استارت آن خورد فضای قبل انتخابات 98 با بعد از آن کاملا مقایسه کنیم در قبل از انتخابات 98 حداقلی از معنا دار پذیرفته می شد مشارکتی حداکثری مردم در انتخابات اولویت بود اینکه کسانی که نظام را قبول ندارند به خاطر کشورشان در انتخابات شرکت می کنند یا تاکید بر اینکه رای حق الناس است تاکیدات خیلی مهمی است که این پیام را می داد که مشارکت حداکثری مردم چون در انتخابات مهم است یک حداقل رقابت برای معنا دار هم پذیرفته می شود. اما بعد از انتخابات 96 و اعتراضاتی که در دی ماه 96 و آبان ماه 98 صورت گرفت باید این تحلیل واقع بینانه در ساختار سیاسی را به وجود می آورد که باید الان فضای انتخابات را باز کند و مشارکت مردم بیشتر شود. اما در مقابل فضا بسته می شود یعنی 50-60 درصد همان نمایندگان مجلس دهم که انتخاب کرده بودیم رد صلاحیت می شوند و اساسا اجازه حضور پیدا نمی کنند. البته در طیف هایی که در حاکمیت وجود دارد را باید تفکیک و تمایز قائل بشویم اینکه جبهه پایداری چه نگاهی نسبت به حضور اصلاح طلبان و منتقدین در فضای سیاسی کشور دارد، پیام هایی که به جامعه می دهد، نوع واکنشی که نسبت به اظهارات آقای خاتمی و یا بیانیه های اصلاح طلبان نشان می دهد و یا طیفی که به نظر میانه روتر هستند را باید از هم تفکیک کنیم. در هر حال اراده غالب تداوم همین یکدستی است و به هیچ وجه بنایی بر اینکه اصلاح طلبان امکان حضور در ساختار قدرت را داشته باشند حداقل در شرایط فعلی به نظر می رسد که در این ارتباط وجود ندارد. سال گذشته فوت مهسا امینی رخ داد. به نظر شما در آن مقطع زمانی چه کار انجام می شد می توانستیم بحران بعد از این رخداد را بهتر مدیریت کنیم؟ پیش از فوت مهسا ما شاهد چند نوع برخورد دیگر گشت ارشاد بودیم که رسانه ای شد. آن مادری که فریاد می زد دخترم مریض است، دخترش را بردند. یا برخوردهایی که در خیابان بر سر پوشش زنان بین مامورین گشت ارشاد و دختران و زنان جوان صوررت می گرفت. در تمام این مقاطع هشدارهای زیادی داده شد که حتی قبل از آن، زمانی که مسئله دختران خیابان انقلاب مطرح شد و برخوردهایی که صورت گرفت همواره تاکید ما بر این بود که این نوع مواجه با سبک زندگی مردم و دخالت در یک امری که باید به انتخاب فردی شهروندان احترام بگذاریم این نوع دخالت خسارتش به مراتب بیشتر است از منافعی که می تواند برای حاکمیت داشته باشد و باید به زنان هم حق انتخاب پوشش بدهیم، بارها هشدار داده شد. خودم در مصاحبه ها، مقالات و توئیت هایی که نوشتم و بیانیه هایی که از طرف حزب اتحاد و احزاب دیگر و فعالان زنان منتشر شد تماما هشدار داده شد که وقتی که چنین اعتراضی پیوند بگیرد با نارضایتی که در سطح جامعه وجود دارد و قسمت عمده آن مسائل اقتصادی، کوچک شدن سفره های مردم و بالاتر رفتن خط فقر می تواند به شدت موجب بروز بحران و اعتراضات بشود. کاری که حاکمیت باید می کرد این بود که به هشدار ها توجه می کرد.
جبهه اصلاحات در آن انتخابات ساختار، ساز و کار و شاخص تعیین کرد که چه کسی می تواند از طرف جبهه اصلاحات برای انتخابات ثبت نام کنند، باز ما تعلل کردیم و گفتیم که داوطلبین ثبت نام بکنند و بعد آن را بررسی می کنیم که کدام یک از طرف جامعه با اقبال بیشتری مواجه می شوند. بعد از برگزاری جلسات متعدد و تشویق جامعه برای شرکت در انتخابات، 9 نفر از طرف جبهه اصلاحات ثبت نام کردند. از آقای تاج زاده تا آقای صدر و خانم شجاعی ثبت نام کردند که یک نفر از این 9 نفر تایید نمی شوند، پیام این موضوع به اصلاح طلبان کاملا روشن است. یعنی اصلاح طلبان در حدی می توانند در انتخابات حضور و شرکت کنند که خودشان در تعیین کاندیدا نقشی نداشته باشند. وقتی خودمان نمی توانیم کاندیدا مشخص کنیم، برای انتخاب اسفند 1402 چه توصیه ای می توان به افراد کرد؟! مگر یک بار این راه را نرفتند و همه افراد پیشنهادی اصلاح طلبان ردصلاحیت شدند؟ چهره های ناشناس تر تمایل به شرکت ندارند؟ چهره های ناشناس را قبلا تجربه کردیم. ما در موقعی و شرایطی نیستیم که بتوانیم در قبال عملکرد افراد ناشناسی که شناختی از گذشته آنها نداریم و نمی توانیم از عملکردشان پیش بینی داشته باشیم به مردم بدهیم و بگوییم مطالبات شما را در مجلس دنبال می کنیم. اما باز صدای بخشی از مردم از تریبون مجلس شنیده می شود. شاید سهم اصلاحات از مجلس آینده یک تریبون یا دو کرسی باشد اما باز هم نماینده ای از جریان فکری اصلاحات در مجلس وجود دارد و با این عقب نشینی عملا دیده نشدن افکار بخشی از جامعه رخ می‌دهد. اینطور نیست؟ ما نه افراد را از ثبت نام منع کردیم و نه توصیه کردیم. هنوز هیچ جمع بندی در جبهه اصلاحات مبنی بر اینکه لیستی داده شود یا لیستی داده نشود نداشتیم. تمام این ها بستگی ارزیابی ما به بزنگاه در انتخابات دارد در شرایط فعلی با توجه به قانون جدید انتخابات که متاسفانه خیلی سریع تصویب و ابلاغ شد و نگاه کاملا محدود کننده نسبت به انتخابات دارد و دایره انتخاب مردم را به شدت تنگ تر می کند، تمام رفتارهایی را که ما در گذشته که از سوی ناظرین شورای نگهبان و شورای نگهبان در انتخابات رخ می داد را غیر قانونی می دانستیم، با اصلاحات قانون انتخابات به آن وجهه قانونی می دهد. قانون جدید انتخابات به تمام رفتارهایی را که ما در گذشته که از سوی ناظرین شورای نگهبان و شورای نگهبان در انتخابات رخ می داد را غیر قانونی می دانستیم، وجهه قانونی می دهد شورای نگهبان بعد از انتخاب افراد هم می تواند آنها را رد صلاحیت کند، دیگر نماینده انتخابی چه اختیاری می تواند داشته باشد که صدای خود را در مجلس بلند کند؟ تمامی این موارد موانعی است که وجود دارد. از همه مهم تر برای ما در این انتخابات، نگاه مردم به صندوق رای و انتخابات است تا مردم احساس نکنند که رای آنها در سرنوشت امروز و آینده خودشان تاثیر گذارهست صندوق رای را از آن خود نمی دانند، هنر اصلاح طلب باید این باشد که صندوق رای را به صاحبان اصلی خودشان برگردانند و اینکه ما یک یا دو تریبون در مجلس داشته باشیم که صدای ملت باشند به نظر من باید یک ارزیابی دقیق بشود. هنر اصلاح طلب باید این باشد که صندوق رای را به صاحبان اصلی خودشان‌برگردانند برای ما در این انتخابات اولویت کنار مردم قرار گرفتن است این باید بررسی شود که مثلا آقای پزشکیان اگر نماینده مجلس نباشند، نمی توانند صدای ملت در تریبون مجلس باشند یا بقیه افراد تاثیر گذاری که حضور دارند این باید سبک و سنگین بشود. ما در جبهه اصلاحات ارزیابی و تحلیل می کنیم، اطلاعات جمع می کنیم و داده های ما باید نسبت به کل کشور و وضعیتی که وجود دارد و نوع نگاه و رفتاری که حاکمیت و دستگاه های مجری در این فاصله باقی مانده تا انتخابات خواهند داشت، دقیق تر بشود. فعلا اطلاعی از کسانی که در انتخابات ثبت نام کرده اند نداریم، جز افرادی که ثبت نامشان رسانه ای شده است. با نوع رفتار حاکمیت بتوانیم در بزنگاه مناسب ترین تصمیمی که همراهی ما را اتفاقا در این انتخابات با جامعه نشان دهد بگیریم، برای ما در این انتخابات اولویت کنار مردم قرار گرفتن است. معمولا در آستانه هر انتخابات، اصول گراهای میانه رو خیلی به اصلاح طلبان نزدیک می شوند. مثل آقای ناطق نوری و آقای لاریجانی. چقدر این موضوع قرار است در این دوره پررنگ تر شود؟ آیا اصلاحات مثلا به سمت چهره‌ای مانند آقای قالیباف ممکن است برود؟ نه، تا جایی که من اطلاع دارم در جبهه اصلاحات و احزاب آن، هیچ برنامه ای در ارتباط با شکل گیری ائتلاف هایی از این نوع مطرح نبوده و به نظرم نخواهد بود. یعنی عملا جریان اعتدالی نخواهیم داشت؟ نه! تجربه دولت آقای روحانی شما را به اینجا رسانده است؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰اظهارات حسن روحانی در مورد تغییر قانون انتخابات 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @election1402
🔰 احمد زیدآبادی، در کانال تلگرامی خود نوشت: علی لاریجانی: “انقلابیِ کاسب کار می‌گوید ما انقلابی هستیم و همه پُست‌ها را باید ما بگیریم.” انتقاد کاملاً به‌جا و اصولی و صحیحی است. اما من دوست دارم بدانم که نظرِ خودِ آقای لاریجانی در مورد تقسیم‌ها پست‌ها در کشور چیست؟ آیا نظرِ وی این است که عموم پست‌های اجرایی و تقنینی و قضایی و نظامی و تخصصی و مدنی، بدون کوچکترین تبعیض اعتقادی و سیاسی و قومی براساس صلاحیت تک تک ایرانیان و بنا به میزان حمایت مردم از آنها توزیع شود و یا اینکه فقط دایره را قدری گشاده‌تر بگیرند تا شامل همراهان وی هم بشود؟ اگر نظر آقای لاریجانی مورد نخست است، به صراحت و بدون لکنت زبان آن را اعلام کنند تا او را در شمار سیاست‌ورزان قائل به لزوم تسلط "نگاه ملی" به امر حکمرانی، تقسیم‌بندی کنیم، اما اگر نظرش مورد دوم است، در آن صورت باید گفت؛ آب در هاون می‌کوبد، زیرا با همان منطقی که وی دیگر ایرانیان را از حق مشارکتِ کامل سیاسی محروم می‌داند، "انقلابی‌های کاسب‌کار" نیز با همین منطق، وی و همفکرانش را از دایره بیرون می‌دانند! وقتی اصل تبعیض به رسمیت شناخته شد، طبیعی است که حد یقف هم نداشته باشد و "خالص‌سازی" را به منتهی درجۀ خود برساند! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @election1402
*هانتینگتون موج سوم دموکراسی خواهی را با محوریت انتخابات و در نتیجه توسعه آن ها مطرح کرد. شما نقش اجماع ملی در باره پیشرفت و ثروت افزایی را به عنوان طرح بدیل هانتینگتون مطرح فرمودید. گویی انتخابات ها قرار نیست منجر به اجماع ملی و بهبود نظام سیاسی در ایران شود، شاید دلیل مهم اش همان عدم اطمینان حاکمیت سیاسی به اداره کشور بر اساس مشی انتخابات محوری باشد. برون رفت ما از این وضعیت چگونه میسر می شود؟ راه برون رفت از این وضعیت، دریافت شناخت دقیق تری از نظام بین الملل است. بر اساس این شناخت، شاید یک سری مکانیزم های حقوقی طراحی شود تا افراد مصونیت داشته، بتوانند سیاست گذاری ها و روش های‌شان را عوض کنند. حکمرانی باید تابع شرایط و امکانات باشد. در ۱۳۴ کشور دنیا انتخابات بدون اهمیت وجود دارد، زمانی که هانتینگتون کتاب خود را نوشت و شما به آن اشاره کردید، روند دموکراسی در دنیا رو به نزول بود. هم اکنون چگونگی افزایش ثروت ملی جایگزین آن شده است به ویژه از این نظر که جمعیت دنیا نیز در حال افزایش است. دولت در ایران در سیاست خارجی و امنیت ملی نقش حداقلی دارد تقریبا ۸۰ درصد جمعیت دنیا تا نیم قرن آینده در آفریقا و آسیا و کشوری مثل نیجریه تا ۵۰ سال آینده با جمعیتی معادل ۵۰۰ میلیون نفر خواهد بود. مدیریت چنین کشوری همراه مدیریت بنگلادش، هند، چین، ویتنام، مکزیک، و برزیل با چه چالش هایی با ده‌ها نیاز عامه مواجه خواهد بود؟ در دنیا آنچه در حکمرانی به آن بیشتر اهمیت داده می شود، روش های افزایش ثروت ملی است. ضمن این که ممکن است در انتخابات کشوری مثل اندونزی یا مکزیک، مردم به دولت کارآمد دیگری رای دهند. اما دولت ها در ایران نقش کلیدی در مدیریت کشور نداشتند. دولت در ایران حداقل در سیاست خارجی و امنیت ملی نقش حداقلی دارد و اگر در وضعیتی که امروز هستیم، بخواهیم روند بهبودخواهی را تقویت کنیم (برمی‌گردم به سوال شما)، ثقل آن، بهبود در سیاست خارجی است. مشکلات ساختاری اقتصاد ایران با ارتباطات جهانی قابل حل است مشکلات ساختاری و تاریخی اقتصاد ایران، از طریق ارتباطات جهانی قابل حل است. برای مثال در اقتصاد ایران فساد مالی سابقه تاریخی دارد. فساد با شفافیت از جمله شفافیت بانکی، و حسابداری، صنعتی، و شیوه سرمایه گذاری حل می شود. مادامی که بدون کار با اقتصاد دنیا ، تنها در یک مدار بسته داخلی کار می کنیم، نیازی به شفافیت نداریم. ورود به اقتصاد بین الملل باعث شفافیت و رقابت در اقتصاد کشور می شود. این یک پروسه است. یک استاد دانشگاه ویتنام به من می گفت زمانی که سازمان تجارت جهانی WTO می‌خواست ویتنام را به عضویت بپذیرد، کارشناسانش ۱۵۰۰ سوال را در مورد ویتنام مطرح کردند. ۱۰۰۰ سوال از ۱۵۰۰ سوال، به حوزه شفافیت شامل شفافیت در مالیات، بانکداری، سیاستگزاری، و قانون گذاری برمی گشت. ۱۱ سال به طول انجامید، تا ویتنام بتواند ۱۵۰۰ مورد را درکشورش از حوزه فرد به نهاد سوق دهد و شرایط لازم برای عضویت در سازمان تجارت جهانی را به دست آورد. توسعه عقل و دانش می خواهد همچنین در جهانی زندگی می کنیم که توسعه، ارتباطی با میزان منابع طبیعی، دسترسی به آب های بین المللی، یا نیروی انسانی ماهر ندارد. ویتنام یک کشور کمونیستی، امارات یک کشور پادشاهی، اندونزی نیمه دمکراتیک، و سنگاپور اقتدارگراست، اما همه دارند پیشرفت می کنند. در نهایت در می یابیم، از نظر علمی، رشد و توسعه اقتصادی خیلی ارتباطی با ماهیت یک نظام سیاسی ندارد، ماهیت نظام سیاسی، هرحالتی می تواند داشته باشد، اما آنچه مهم است باید بررسی شود آیا تصمیم گیری های نخبگان یک کشور در راستای افزایش ثروت ملی هست یا نه؟ سنگاپور۵/۵ میلیون نفری اندازۀ شهرتهران است ولی دوبرابر ایران تولید ناخالص داخلی دارد. توسعه عقل و دانش می خواهد. *منظور نخبگان برون حاکمیتی است یا درون حاکمیتی؟ نخبگان درون حاکمیت اصل هستند. حالا اگر در یک کشور انتخابات به ویژه انتخابات معنادار برگزار شود چه بهتر. امروز در مکزیک مردم احساس می کنند وقتی پای صندوق انتخابات می روند، فرد بهتری را نسبت به ۱۰ سال پیش انتخاب می‌کنند. در حالیکه ۱۵ سال پیش می گفتند اهمیتی ندارد چه کسی را انتخاب می کنیم؛ همه امور در دست حاکمیت در مکزیک است. اما امروز مکزیک به رشد و توسعه اقتصادی دست یافته و جهان بینی حکمرانان را عوض کرده است، گروه‌های مرجع در مکزیک تغییر یافته اند و این با گذشت زمان اتفاق می افتد. روش کوتاه مدت تغییر مثبت، از طریق ارتباطات جهانی و شفافیت اقتصادی است. *بنابراین از نظر شما، موضوعی به نام انتخابات مجلس، جایگاه بااهمیتی پیدا می کند؟
🔰 تحلیل سریع القلم از وضعیت کشور * اندیشمندان، متناسب با دغدغه ها، سوال‌ها و مسائلی که دارند، تلاش می کنند به‌راه حل برسند. مهمترین مسئله ای که در شرایط کنونی برای ایران قائل هستید و دائما به آن می اندیشید چیست؟ مهم‌ترین مساله من، چگونگی رشد و توسعه اقتصادی ایران است. زیرا اگر کشوری درآمد نداشته باشد، نه از نظر فرهنگی و نه از نظر اجتماعی رشد نمی‌کند؛ همچنین از اعتبار بین‌المللی لازم نیز برخوردار نخواهد بود. حال اگر بخواهیم ایران را به عنوان بازیگری در منظومه جهانی قلمداد کنیم، ناچار باید با منطق منظومه جهانی کار کنیم. ۴۰۰ سال پیش، صحبت در ارتباط با ایران شامل دغدغه های دیگری می شد، ولی زمان حاضر، دوران رشد و توسعه اقتصادی است. امروزه همه امور، شامل دیپلماسی، فرهنگ، آموزش، ثبات اجتماعی، اهمیت منطقه ای و بین المللی، تحت الشعاع افزایش دائمی درآمد ملی قرار دارد. این مسایل از نظر فردی و تخصصی، مهمترین دغدغه‌ من است. *پس با روش نگاه حضرتعالی ابتدا باید نگاهی بیندازیم به موانع شکل گیری یک اقتصاد قوی در ایران؟ این بستگی دارد مجموعه نخبگان، که منظورم در اینجا تصمیم گیرندگان یا همان نخبگان ابزاری هستند، چه دیدگاهی نسبت به جامعه و افق پیش روی خود دارند؟ واژه ای در مهندسی وجود دارد به نام «Benchmark» که می توانیم آن را به معیار و افق ترجمه کنیم؛ آن افق و معیاری را که مطرح می‌کنیم کجاست؟ اگر افق پاکستان باشد، زندگی متوسط ایرانی خیلی بهتر و از این نظر قابل مقایسه با پاکستان نیست و از پاکستان از همه ابعاد جلوتر است. یک زمانی افق و معیار را ترکیه یا زمانی دیگر کره جنوبی قرار می‌دهیم. اینها هریک برای خود الزاماتی دارد. توسعه و حکمرانی علم است مانند پزشکی و مهندسی *بسیار خوب برای فهم موانع پیشرفت و توسعه ایران ابتدا به چه موضوعی باید بپردازیم؟ من معتقدم رشد و توسعه اقتصادی، علم است مانند علم پزشکی. اگر پزشکانی از کشورهای نیجریه، کانادا، بنگلادش یا فنلاند در یک جا جمع شوند، و در رابطه با بنیان های سلامت انسان صحبت کنند، احتمالا ۹۰ درصد صحبت‌های آنها یکی است. چرا؟ چون پزشکی علم است. همین موضوع در مهندسی نیز صدق می‌کند. من معتقدم توسعه و حکمرانی نیز علم هستند. برای درک این موضوع نیازی به برگزاری سالی ۵ بار کنفرانس نیست. کافی است چگونگی توسعه ایران را در گوگل جستجو کنید. *آیا پذیرش توسعه به مثابه علم نیازمند تغییر زندگی اجتماعی و نوع حکمرانی نیست؟ به همین دلیل، توسعه پیدا کردن یک تصمیم است؛ زیرا کشوری، یا جامعه ای که تصمیم به توسعه بگیرد، باید کارهایی را انجام دهد. اگر آن کارها را انجام داد توسعه پیدا می کند والا زندگی ادامه دارد؛ ایران حاصلخیز است، منابع دارد، کسی از گرسنگی نمی میرد. اما با این روش، ایران هرگز به معنای کره جنوبی ، سنگاپور، مکزیک، برزیل و اندونزی توسعه پیدا نمی‌کند. من می‌خواهم معیارها را خدمتتان عرض بکنم. *قرار بود بر اساس برنامه چشم انداز ۲۰ ساله تا پایان ۱۴۰۴ ایران قوی ترین کشور در بسیاری از شاخص های اجتماعی، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی در خاورمیانه باشد. به نظر می‌رسد تحقق اهداف برنامه چشم انداز محال باشد. معیارهای شما برای توسعه ایران چیست؟ معیارهای ۴ گانه ای را مطرح می کنم که نه معیارهای من نوعی، بلکه معیارهای اثبات شده بین المللی است. چگونه درآمد سرانه چین از ۲۰۰ دلار در عرض ۲۵ سال به ۱۰ هزار دلار افزایش یافت، اقتصاد دوم جهان شد و GDP ۱۸ تریلیون دلاری را به خود اختصاص داد؟ هیچ کشوری در دنیا نیست که حداقل ۲۰ درصد از تجارت خارجی اش با چین نباشد؛ این رقم در ارتباط با برخی کشورها تا ۸۵ درصد هم می رسد. سوال این است که این موفقیت به دلایلی چون دسترسی به منابع طبیعی، و آب های بین المللی، یا فرهنگ غنی نصیب چین شده است؟ حاکمیت در چین، ترکیه و مکزیک، مدیریت را از مالکیت جدا کرد رویداد بسیار مهمی که در چین و همچنین ترکیه و مکزیک شاهد بودیم، و به عنوان معیار اول می خواهم به آن اشاره بکنم، این است که حاکمیت در این کشورها، مدیریت را از مالکیت جدا کرد. امروز در چین ۸۲ درصد مالکیت اقتصادی نزد افراد و بنگاه‌هاست، این را مقایسه کنید با زمان مائو که همه امور در اختیار حکومت بود، مردم حقوق و حدودی نداشتند؛ اما الآن می‌توانند با پرداخت مالیات، در قالب قانون و سیاست گذاری های رسمی کشور عمل کنند، ثروتمند شده و وارد صحنه بین المللی شوند. مادامی که یک کشور نپذیرد حکومت مالک نیست، و فقط باید ناظر، قانونگذار، سیاست گذار، و مجری باشد، نمی تواند وارد عرصه های مختلف توسعه یافتگی شود.
در مقایسه با چین، در روسیه فردی به نام «خدورکوفسکی» بعد از فروپاشی شوروی با ابداعات، نوع ‌آوری ها، خلاقیت ها و زحمات فردی خود در صنعت نفت و گاز روسیه، شرکت عظیمی را با گردش مالی ۲ میلیارد دلاری تاسیس کرد. حکومت به او گفت بدون اجازه‌اش، ثروتمند شده است. پرداختن مالیات جای خود دارد، باید با کرملین شریک شود. این شخص قبول نکرد و پیامدش، به عنوان فاسد دستگیر شد، مدت ها در زندان بود و در آخر به سوئیس تبعید شد. روسیه با ۹۰۰ سال سابقه، منابع طبیعی بسیار مهم، و ۱۱ زون زمانی به‌عنوان یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا، اما حکومت به عنوان مالک مطرح است. هند زمانی پیشرفت کرد که نظامیان به ضرورت جدایی دولت از مالکیت رسیدند اما برای مقایسه میان میزان پیشرفت روسیه با چین و از نظر جغرافیایی نزدیکی روسیه درنسبت با چین به ایران، الان از شما می پرسم آخرین باری که یک کالای روسی مصرف کردید کی بود و آخرین باری که کالای چینی مصرف کردید کی بود؟ روسیه علیرغم اینکه ۱۵۰ سال است برای رشد و توسعه اقتصادی تلاش می کند اما به دلیل عدم تصمیم گیری در باره جدا سازی دولت از مالکیت، به همین میزان عقب است. انگلیس ۳۵۰ سال پیش، ژاپنی ها ۱۷۰ سال پیش، چینی ها و هندی ها ۲۵ سال پیش این تصمیم را گرفتند. در هند وقتی متوجه شدند بخش خصوصی باید اقتصاد را در اختیار بگیرد تا مردم ثروتمند شوند، آن موقع هند شروع به پیشرفت کرد. یکی از وزرای هندی، شخصا به من گفت مادامی که این موضوع را تشخیص نداده بودیم، عقب بودیم. * نهاد دولت به این تشخیص رسید؟ نه دولت، نه بخش خصوصی و نه رسانه ها به این تشخیص نرسیدند. آن نهادی که به ضرورت جدایی دولت از مالکیت در هند رسید، نظامیان بودند و آن را به صورت قطره چکانی وارد دستگاه‌ها، دالان ها و راهروهای قدرت کرده، در عرض ۲۰ سال گذشته، به یک بازیگر کلیدی معتبرجهانی تبدیل شدند؛ به طوری‌که بسیاری از مدیران شرکت های آی تی، و حتی قضات در آمریکا هندی‌الاصل هستند. این ثروت و موقعیت را نه حکومت بلکه مردم به دست آورده اند. DNA ایرانی ها هنوز تخصص گرایی را نپذیرفته است *معیارها را مطرح می فرمودید؟ معیار دوم در رابطه با سوال شما که مطرح کردید مانع توسعه ایران چیست؟، عدم قبول تخصص گرایی از سوی ما ایرانی‌ها است. ایرانی ها و ژاپنی ها، دو کشور غیر غربی همزمان به توسعه و مدرنیته علاقه مند شدند. ولی ژاپنی ها در جایگاه دیگری هستند. من معتقدم هنوز تخصص در ایران مورد قبول واقع نشده و در DNA ما هنوز تخصص جاری نیست. بعضی وقت‌ها فکر می کنم ما ایرانی ها انتظارات خیلی بالایی داریم؛ وقتی شرایط تحقق عدالت، آزادی، دموکراسی و پیشرفت را ایجاد نکرده‌ایم، چرا در انتظار تحقق آنها نشسته ایم؟ ضمن این که نکته ای هم در حوزه زیست فردی ما ایرانیان وجود دارد. شخصیت یک ایرانی به سختی قابل شناخت است، ولی شما یک ژاپنی را به سرعت ظرف یک روز می توانید بشناسید. به همین دلیل داشتن صدها لایه در شخصیت ایرانیان مخل توسعه است. حداقل در اقتصاد، توسعه یافتگی شفافیت لازم دارد. این موضوع باید حل بشود. یک نفر نمی تواند در طی یک روز ۵ بار شخصیت عوض کند، باید یک شخصیت داشته باشد. * و علم هنوز جایگاهی در ایران ندارد! بله. بر اساس واقعیت دوران جدید هر کاری به یک تخصص نیاز دارد. من در کلاس هفتم در دبیرستان هدف تهران، به اقتصاد و روابط بین الملل علاقه زیادی داشتم و درباره اش خیلی کتاب می خواندم؛ ضمن اینکه در آن سن و سال خیلی متوجه نمی شدم. در نهایت در یک دانشکده روابط بین الملل درس خواندم که رتبه سوم جهانی را داشت. اما غافل از این بودم که در ایران اگر کسی بخواهد به این رشته ها علاقه مند شود و کار کند، نباید روابط بین الملل و اقتصاد بین الملل بخواند، باید پزشکی بخواند. مثلا منوچهر اقبال متخصص بیماری های عفونی، ۱۴ سال در شرکت ملی نفت ایران کار کرده است. در عربستان، امارات و قطر تخصص از اهمیت بالایی برخوردار است فقدان ارتباط میان کار افراد و تخصص آن‌ها سابقه تاریخی دارد. مهندسان برق و مکانیک هم در سیاست خارجی بسیار نقش داشته اند. ولی در کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس، ژاپن و چین در هر حوزه ای از تخصص، کارشناس تربیت کردند. در ایران، ذهنیت عمومی نسبت به اعراب‌ خلیج فارس، خیلی مثبت نیست. ولی در همین کشورها تخصص از اهمیت بالایی برخوردار است. *ذکر مثال عینی برای بحث‌، موضوعی جالب برای مخاطب خواهد بود؟ به عنوان مثال سال ۱۹۸۵ در عربستان، مرکزی به نام مرکز پادشاه عبدالله در تکنولوژی و علم تاسیس شد. طی سالها، ۶۶۰۰ نفر در STEM (Science, Technology, Engineering and Mathematics) نیرو تربیت کردند. ۳ نفر از روسای موسسه مذکور، یکی رئیس دانشگاه سنگاپور بوده است. او کیست؟ دانشگاه ملی سنگاپور رتبه ۴۴ جهان را دارد؛ بهترین رتبه های جهانی دانشگاه‌های ایران در حدود ۵۰۰ یا ۶۰۰ است.
نفر بعدی رئیس دانشگاه Caltech آمریکا واز بزرگترین مراکز تکنولوژی جهان است. ریاست او، به معنای آورده ای متراکم از شبکه ای سرشار از تجربه و مناسبات است. رئیس سوم کیست؟ رئیس دانشگاه علم و تکنولوژی هنگ ‌کنگ. او با اغلب اشخاص و همه موسسات آی تی و هوش مصنوعی شرق آسیا ارتباط دارد. مشاهده می کنیم که نظام نخبگانی عربستان، آمادگی استفاده از تخصص را داشتند. این موضوع در مورد امارات و قطر هم صدق می کند. آنان نیز بهترین ها را آوردند. شکاف بین ایران و اعراب در ۲۰ سال آینده، شکاف عمیق تخصصی خواهد بود به خاطر دارم زمانی با رئیس دانشگاه عبدالعزیز عربستان صحبت می کردم. به او گفتم چرا دانشگاه شما مقطع دکترا ندارد؟ گفت برای برگزاری مقطع دکترا هنوز آمادگی ندارند زیرا دکترا فقط کتاب خواندن نیست. گفت وقتی شما در دانشگاهی مثل کمبریج راه می روید، احساس می کنید ۸۰۰ سال سابقه دارد. استادان چنین دانشگاهی، در مقطع تحصیلی دکترا، در ۲۰ دانشگاه مختلف دنیا تدریس کرده، ۷هزار کتاب خوانده، تجربه در صنعت دارد، و مشاور۵۰ نفر آدم بزرگ در دنیا بوده است؛ چنین متخصصانی را ما نداریم. ما در بهترین شرایط کنونی، می‌توانیم در مقطع لیسانس دانشجو بپذیریم، و بعد از فارغ التحصیلی آنان را به بهترین دانشگاه های دنیا می فرستیم. کما اینکه عربستان الان ۶۰ هزار نفر دانشجو در بهترین دانشگاه‌های آمریکا دارد از جمله ۱۰ هزار نفر در انگلستان، و مابقی در فرانسه، آلمان و چند کشور دیگرهستند. یکی از شکاف هایی که بین ما و اعراب خلیج فارس در بیست سال آینده وجود خواهد داشت، شکاف عمیق تخصصی خواهد بود. حوزۀ علم در ایران در حداقل ارتباطات جهانی خود است. ما ایرانی ها اهل share کردن نیستیم توسعه کره جنوبی چگونه ممکن شد؟ صنعت خودروسازی کره همزمان با پیکان در ایران شروع به کار کرد. آنان مهندسان بازنشسته بنز و ب ام و را به کره جنوبی دعوت کرده و استخدام کردند و گفتند به ما بگویید یک ماشین بهتر از حتی بنز شما بسازیم. برخلاف ۲۰ سال گذشته که خودرو کره ای جایگاهی نداشت، الآن کره جنوبی ۱۵ درصد از بازار اتومبیل آمریکا را در دست دارد. زیرا از دنیا یاد گرفته اند، با دنیا کار کرده اند و بهترین ها را از دور دنیا جمع کرده اند. به عبارتی از تخصص دیگران، خوب استفاده کردند. *برگردیم به معیارها، دو معیار از ۴ معیار را مطرح کردید؟ معیار بسیار با اهمیت سوم، مسئله share کردن است. تفرد در جامعه ما موج می زند. به دلایل بسیار مهم تاریخی، ما ایرانی ها اهل share کردن نیستیم. امور، تابع فرد است. اگر اعتقاد تغییر در حاکمیت باشد و فرهنگ عمومی نیز استقبال بکند، بین ۵ تا ۱۰ سال این فرهنگ قابل تغییر است. ما در خیلی از مسائل از جمله در ثروت ، قدرت، مدیریت، و نظارت مایل به share کردن نیستیم. نمادش در رانندگی ما برجسته است. در نزدیکی منزلم موسسه زبانی است که عصرها به دلیل مراجعه والدین برای بردن فرزندان خود، جلویش خیلی ترافیک می‌شود. چندی پیش، نزدیک ۷۰ یا ۸۰ خودرو ایستاده بودند؛ زیرا یک ماشین پورشه ۷ یا ۸ میلیارد تومانی مقابل موسسه زبان، سوبله پارک کرده بود نه دوبله، و راه عبور اتومبیل های دیگر تا اندازه ای باریک شده بود که با زحمت از آنجا رد می شدند. من بالاخره بعد از ۲۰ دقیقه به آنجا رسیدم. شیشه را پایین دادم و با نهایت ادب و احترام به راننده پورشه که یک آیفون پلاس ۱۳ ، ۷۰ یا ۸۰ میلیون تومانی هم در دست داشت، گفتم اگر شما ۱۰ متر جلوتر تشریف ببرید، می توانید پارک کنید و ترافیک اینجا از بین برود. فکر می کنید واکنش این شخص چه بود؟ علاوه بر فحاشی های بسیار رکیک، که این نیز بسیار قابل مطالعه است، جمله ای گفت که به اندازه ۱۰۰ کتاب است و به درد من نوعی دانشگاهی برای شناخت کاراکتر ایرانی می خورد. گفت من هرجا دوست داشته باشم پارک می کنم و به هیچ کس مربوط نیست. این وضعیت، در رانندگی شهری و جاده ای ایران، به گونه ای است که تقریبا هر کس هر کاری دوست داشته باشد انجام می‌دهد، مانعی هم جلودارش نیست؛ این خود بزرگ بینی، خود حق پنداری، خود محوری، بسیار عمیق است. البته تاریخ چند هزارساله استبداد در ایران، این شخصیت را ساخته است. چرا در تاریخ سیاسی به ویژه در تاریخ چپ ایران، این همه انشعاب وجود دارد؟ یکی از کتاب هایی که به هموطنان برای مطالعه پیشنهاد می کنم، سلسله کتاب های چپ در ایران به نام «جنبش چپ در ایران» نوشته حمید شوکت، و مصاحبه با کوروش لاشایی است. این کتاب کمک می کند دریابیم چگونه افراد از حزب توده منشعب شدند، و ریشه های انشعاب، خود بزرگ بینی و توهم چه بوده است.
*بله، اما حکومتی که بخواهد share کند؛ هراس ناشی از فقدان امنیت، و ناتوانی در کنترل، منتهی به ناکامی در این حوزه و حوزه های دیگر می شود. اگر خودمان را جای حکومت بگذاریم، برای نداشتن این هراس آیا جمهوری اسلامی ایران می تواند اطمینان کند اگر با نظام بین الملل کار کند، بقای سیاسی خود را خواهد داشت؟ اگر نگاه حکمرانی ۹۵ به ۵ باشد با داخل و خارج نمی تواند share کند. اگر نگاه روی ۶۰، ۴۰ برود، اتفاقات خیلی خوبی می تواند رخ دهد. علیرغم همه اختلافاتی که آمریکا و چین با هم دارند، اما در سال مالی ۴ ساله ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ ، آمریکا ۸۰۰ میلیارد دلار در چین سرمایه گذاری کرد. در حال حاضر چین نزدیک به ۱ تریلیون دلار، اروپایی ها ۳ تریلیون دلار ، عربستان ۱۲۰ میلیارد دلار، سنگاپور ۵.۵ میلیون نفری ، ۱۸۰ میلیارد دلار، ژاپنی ها ۱.۱ تریلیون دلار اوراق بهادار در آمریکا دارند؛ یعنی با جهانی به شدت در هم تنیده و به هم وابسته مواجه ایم. بین آمریکا و چین جنگ می شود؟ من حدود یک ماه و نیم پیش در کنفرانس داووس چین، در میزگردی در باره ژئوپولیتیک جهان شرکت کردم. باید به این سوال رئیس داووس که مطرح کرده بود پاسخ می‌دادم؛ سوال این بود که آیا بین چین و آمریکا جنگ می شود؟ جواب خیلی روشنی دارد: جنگ به معنای سنتی و با توپ و تانک مانند جنگ اوکراین انجام نمی‌شود. اما جنگ در حوزه سایبری و اطلاعات انجام می شود. زیرا وابستگی و در هم تنیدگی اقتصادی بالایی در نظم اقتصادی جهانی، میان کشورها مشاهده می شود. هرچند آمریکایی ها تلاش می‌کنند میزان وابستگی را کم کنند، اما ۶۰ درصد کالاهای مصرفی مردم آمریکا، ساخت چین هستند و از هر ۵ نفرنیروی کار در چین، ۳ نفر برای صادرات کار می کنند. *به عبارت دیگر، شما ارتباط با نظام بین الملل توسط حاکمیت سیاسی را، عامل بقای او ذکر می‌کنید؟ آیا حاکمیت سیاسی نیز همین‌گونه می اندیشد؟ به عبارت دیگر کشوری که بخواهد بقا، و رشد و توسعه اقتصادی پیدا کند، باید داری معیار چهارم یعنی ارتباطات بین‌المللی پویا و فعال باشد؛ که در رابطه با سوال اول شما هم هست. بدون ارتباطات بین المللی، نمی توانیم به توسعه و پیشرفت برسیم. اگر بخواهیم ۳۰ ویژگی یک وزیر با کیفیت ، ۳۰ ویژگی یک نماینده مجلس با کیفیت، ۳۰ ویژگی یک خبرنگار با کیفیت، ۳۰ ویژگی یک مهندس با کیفیت را استخراج کنیم، به نظر من اول باید بپرسیم شما تا چه میزان ارتباطات بین المللی دارید؟ مادام که نگاه ۹۵ به ۵ داریم، و حاضر نیستیم شریک شویم، نمی توانیم رشد کنیم زیرا منِ نوعی و شما نوعی هر چقدر داخل ایران کار کنیم، ممکن است از خودمان خیلی راضی باشیم، اما چه زمانی به انتقاد از خود می پردازیم؟ زمانی که وضعیت رقابتی ما از حوزه داخل به حوزه خارج گسترش ‌یابد. وقتی می‌بینم یک استاد هلندی در ۳ دقیقه همان حرف هایی را می زند که یک استاد خاورمیانه ای در ۴۵ دقیقه مطرح می کند، معنای زمان و کارآمدی برایم آشکارتر می‌شود. هر ۴ سال یکبار، میزان دانش بشری در جهان تغییر می کند. من در حوزه کاری ام، تاکنون به ۶۴۱ کنفرانس بین‌المللی رفته‌ام. هر بار ، سه الی چهار روز طول می کشد تا آنچه را که یاد گرفته‌ام، بر روی کاغذ بیاورم. این اندازه میزان یادگیری در جهان بالاست. چگونه آدمی می تواند خود را از این جهان یادگیری و رقابت منفک کند؟ اتفاقا برای کشورهایی چون ایران، اندونزی، مکزیک و برزیل که به استقلال سیاسی شان نیز حساس هستند، دنیای کنونی بهترین فرصت است؛ زیرا تنوع فرصت برای رشد و پیشرفت وجود دارد. برزیل ، اندونزی، و کره جنوبی هریک می‌توانند شرکای خوبی برای رشد و توسعه ما باشند. بنابراین مادام که نگاه ۹۵ به ۵ داریم، و حاضر نیستیم شریک شویم، نمی توانیم رشد کنیم. در ایران مهمترین دغدغه امنیت است؛ اسرائیل، آمریکا، یا اپوزیسیون چه می کنند؟ البته نکته ای هم به سوال بسیار خوب شما اضافه کنم؛ من روشنفکر، یا دانشگاهی نوعی، می توانم تمام معیارها و نکات و تحلیل ها را بگویم، ولی زمانی نکات مذکور معتبر است که خودم را جای یک فرد تصمیم گیرنده در کشور بگذارم تا ببینم دنیای او تا چه میزان با دنیای من منطقه مشترک دارد؟ دنیای من دنیای ارقام است، اگر بخواهم کشوری را بشناسم، ابتدا سراغ ارقام آن کشور می روم. بعد یک سوال مهم از خود می کنم. این تجربه من است که هر کشور و دانشگاهی رفتم، اولین سوال که کردم این بود که در کشور شما مناظره وجود دارد یا نه؟ جاهایی که مناظره نیست، رشد هم نیست.
مثلا در کشور ما مناظره با آمار و ارقام، و Database تقریبا تعطیل است. یک مقدار در اقتصاد و در فرهنگ مناظره صورت می‌گیرد، ولی مناظره در سیاست خارجی تقریبا تعطیل است. ما اگر خودمان را جای افراد تصمیم گیرنده در کشور بگذاریم، همینطور که شما اشاره کردید، مشاهده خواهیم کرد که مهمترین دغدغه شان امنیت است؛ اسرائیل، آمریکا، یا اپوزیسیون چه می کنند؟ اینها موضوعات مهم آنها هستند. در حالیکه من و شما دنبال افزایش تولید ناخالص ملی هستیم. *آیا چرخش نخبگان در این چارچوب می تواند دارای کارکرد بوده و ایفای نقش کند؟ اغلب کشورهایی که شما از آن ها نام بردید دارای چرخش نخبگان به ویژه از طریق انتخابات هستند. مردم در انتخابات با هدف حل مسایل خود، به برنامه ها و نخبگان جدید رای می دهند، و امید به تغییر مثبت و ثبات سیاسی تقویت می شود. ما یک انتخابات بسیارمهم پیش رو داریم، نظرتان در این باره چیست؟ چرخش نخبگان، منطقی و دارای پشتوانه برای کشورهای با نظام دموکراتیک است. ما برای دموکراسی و کشورهای دمکراتیک، معیارهایی چون چرخش قدرت، رسانه های آزاد، نظام حزبی و امکان طرح موضوعات و مناظره قائل هستیم. اما بالاخره ما در منطقه خاورمیانه هم زندگی می کنیم و اگر واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم، آیا با همین وضعیت، امکان اتخاذ سیاست های مناسبی برای رشد و توسعه وجود دارد؟ همواره توسعه اقتصادی مقدم بر توسعه سیاسی بوده است ما در تاریخ توسعه، یک نمونه حتی سراغ نداریم کشوری اول به توسعه سیاسی و بعد به توسعه اقتصادی دست یافته باشد. همواره توسعه اقتصادی مقدم بر توسعه سیاسی بوده است؛ در آمریکا، اروپای غربی، و کشورهای تازه صنعتی شده. چین امروز با چین ۲۵ سال پیش که مردم حتی حق سفر نداشتند بسیار متفاوت است. ما یک بحث Democratization داریم که به معنای رقابت حزبی و چرخش قدرت است و یکی هم Liberalization داریم که به معنای باز شدن فضای اجتماعی و سیاسی است. اول برای دهه ها فضا باز می شود و بعد به تدریج سیستم حزبی شده و چرخش قدرت به وجود می آید. در اثر رشد و توسعه اقتصادی و ایجاد فضای باز، سال گذشته ۱۱۰ میلیون نفر چینی سفر توریستی انجام داده‌اند هرچند فضای عمومی چین ایده ال نبوده، و این کشور آلمان، یا ژاپن نیست؛ اما من که در زمان های مختلف به چین رفته ام، عرض می‌کنم چین امروز با چین زمان مائو خیلی تفاوت کرده است. سیستم ها اول باز می شوند و بعد اگر شرایط آنها فراهم بود، دموکراتیک می شوند. آمریکا و اروپا حدود دو قرن فضای باز را تجربه کردند، بعد دموکراتیک شدند که هنوز هم در حال تکامل است. مثلاً فرانکو از ۱۹۳۵ تا ۱۹۷۵ به مدت ۴۰ سال اسپانیا را در اختیار داشت. ۱۹۷۵ فرانکو از دنیا رفت. در سال ۱۹۸۶ یعنی ۱۱ سال بعد، اسپانیا عضو اتحادیه اروپا شد. شما می دانید عضویت در اتحادیه اروپا، بسیار سخت است. به عبارتی اسپانیا، در عرض ۱۱ سال، از آن سیستم بسته به سیستم رقابتی چند حزبی هم سیاسی و هم اقتصادی تبدیل شد. فرانکو در ۱۵ سال آخر عمر خود، سیاست هایی را دنبال کرد که بخش خصوصی تقریباً همه کاره اقتصاد اسپانیا بود. هم فضای باز سیاسی و هم فضای باز اقتصادی را تجربه کردند. نکته ای تئوریک مناسبی اینجا قابل یادآوری است. در کشورهای توسعه یافته، که شما به آن اشاره کردید، یک غلظت مناسبی از ناسیونالیسم برجسته شده است؛ یعنی تعهد به این ‌که کشور باید ثروتمند شود. بنابراین با تقویت سیستم share در این کشورها مواجه ایم. در برزیل نه ۱۰۰ سال پیش که تا ۳۰ سال پیش، همچنین، در مکزیک، آرژانتین، و شیلی نظامیان حاکم بودند. اما در همین ۴ کشور، کلیسا، بخش خصوصی، اتحادیه های کارگری، نظامیان، احزاب چپ، همه باهم بر روی ثروتمند شدن کشور و ایجاد نهادهای دمکراتیک انتخاباتی به نتیجه مشترک رسیدند. برای کلیسا، احزاب، و سندیکاها، برزیل مهمتر است. یک بار رئیس شرکت زیمنس آلمان به من می گفت، هر وقت تصمیمی در شرکت زیمنس می گیریم، یک بخشی از ذهنمان آلمان است، و این‌که چه تصمیمی احترام آلمان را در دنیا بالا برده و آن را معتبرتر می کند؟ به عبارت دیگر نگاه ناسیونالیستی، نگاهی مبتنی بر تعهد و تعلق به کشوری است که می خواهد ثروتمند باشد و مردمش بتوانند در دنیا سرشان را بالا بگیرند. از این منظر می توانیم احترام دنیا به چین ۳۰ سال پیش را با چین کنونی مقایسه کنیم. شیلی کنونی، یک کشور تمام عیار دموکراتیک است. یک اتفاق مهم در این کشور، توافق و تفاهم همه گروه‌های مرجع سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی بوده است. بنده اخیراً مکزیک بودم و موفقیت و پیشرفت آنها به وضوح قابل مشاهده است. مکزیک به عنوان یک کشور بسیار جدی، بدون سروصدا، با حدود ۶۵۰ میلیارد دلار تجارت با آمریکا واقعاً تحسین برانگیز است.
ببینید پارلمان جایگاه بسیار مهمی است. نیروهای منتخب باید در یکی یا دو رشته مشخص، متخصص باشند. کشور ما پر است از افرادی است که ابتدا کار اجرایی کرده‌، سپس لابلای کار اجرایی، تحصیل کرده اند. حال چگونه فوق لیسانس و دکترا گرفتنه اند، بماند. کسی که دکترا می گیرد، باید ۵ سال کامل در اختیار کتاب، مقاله، پژوهش، بحث، گفت وگو، کتابخانه و دانشگاه باشد. نمی تواند لابلای صدها جلسه، مدیریت امور، نظارت و کارهای دیگر، دکترا بخواند. این است که از تخصص به معنای دقیق کلمه صحبت می کنم و متخصص کسی است که یک نفر وقت و عمر گذاشته تا ابعاد پیچیده یک رشته را درک کند. دومین شاخص برای ارتباط با دنیا، تسلط بر یک زبان خارجی است که می تواند انگلیسی، عربی، یا فرانسه باشد. به میزانی که یک متخصص، جهان را بهتر بشناسد، بهتر می تواند در حوزه نمایندگی عمل کند. برای همه حرفه‌ها، این موضوع صادق است. مساله اول غرب، برنامه هسته ای ایران نیست زیرا... *اجازه بدهید ۱۰ دقیقه آخر را به برجام اختصاص بدهیم. زمانی فرمودید برجام به جایی نمی‌رسد. اما الآن گویی وارد یک فرآیند برجامی شدیم، آیا این برداشت صحیح است؟ پایه اول پاسخ من این است که سیاست خارجی هم علم است و از این نظر تفاوتی با مهندسی و پزشکی نمی کند. دلیل اینکه قبل از امضای برجام عرض کردم برجام به جایی نمی رسد، این است که مسئله اول غرب، برنامه هسته ای ایران نیست. این را من از طریق علمی کشف کردم. مستقل از اینکه ما چگونه فکر می کنیم، باید ببینیم طرف مقابل چه موضوعی برایش مهم است؟ مساله نخست آمریکا و اروپا در برابر ایران، سیاست و نگاه ایران نسبت به اسرائیل و یهودیان است الآن دوره ابوحامد غزالی نیست که نصیحه الملوک بنویسیم. ما بایدFact ها را کشف کنیم. مسئله نخست عمدتا آمریکا و بعد اروپا در برابر ایران، سیاست ، نگاه و رهیافت ایران نسبت به اسرائیل و یهودیان آمریکاست. موضوع هسته‌ای، انعکاسی از این موضوع است. پاکستان هم یک کشور هسته ای و به گفته برخی دارای ۸۰ تا ۲۰۰ کلاهک هسته‌ای است، اما چرا پاکستان می تواند با دنیا تعامل داشته باشد؟ زیرا این کشور با نظم جهانی در تفاهم است. تضاد اصلی آمریکا با ایران، بر سر یهودیان آمریکا و اسرائیل است. حتی من یهودیان آمریکا را به مراتب مهمتر از اسرائیل می دانم. چون قدرت یهودیان آمریکا، حد فاصل بین اردن و دریای مدیترانه یعنی اسراییل نیست. این قدرت خیلی وسیع تر از آن و شامل قدرت رسانه ای ، بانکی، مالی و اقتصادی است. کما اینکه آنها حل مسائل ایران و آمریکا را، بدون حل موضوع یهودیان، مانع شده اند. به همین دلیل موضوع هسته ای، موضوع سوم تضاد آمریکا و اروپا با ایران است. آن طرف هم متوجه شد موضوعات یک و دو یعنی مسئله یهودیان و اسرائیل و دوم حضور ایران در منطقه را نمی‌تواند حل بکند. پس موضوع سوم یعنی هسته ای برای آنها فوریت یافت زیرا گفتند با مشکل یک و دو، اگر ایران هسته ای شود یهودیان و اسراییل به خطر می افتند، از این‌ رو در این باره دنبال برجام رفتند. برجام اصل اختلاف و تضاد بین ایران و غرب را حل نمی کرد، به همین دلیل به جایی نرسید بنابراین، برجام اصل تضاد و اختلاف را حل نمی کرد، به همین دلیل هم به جایی نرسید. به نظر من، صُور مختلف برجام، طرح ها و برنامه های وصله ای و مقطعی است. در بهترین شرایط، جواب میان مدت و دراز مدت به تضادهای بین ایران و غرب نخواهد بود. اینکه چگونه باید حل شود، من به عنوان یک دانشگاهی، وقتی زیربناهای فکری و مسائل آنها را مطالعه، واکاوی و مغز غربی را Deconstruct می کنم تا ببینم مسئله شان چیست، بدون اینکه قضاوتی بکنم و بگویم خوب است یا بد، می بینم مسئله اصلی آنها این موارد است. دیگر اینکه من خیلی مطمئن نیستم در ایران در دستگاه‌های تصمیم سازی ما، آمریکا شناس حرفه ای داشته باشیم. اصل آمریکا شناسی در واشنگتن است. کسی نمی تواند اینجا جلوی laptop بنشیند، گوگل کند، مقاله و سایت ها را بخواند و بگوید من آمریکا شناسم. کسی که در واشنگتن نبوده باشد، رفت و آمد نداشته باشد و رموز سیاست گذاری در واشنگتن را کشف نکرده باشد، خیلی درک درستی از آمریکا و چیستی آن به دست نمی‌آورد. کما اینکه ما تصور می کنیم رئیس جمهور آمریکا همه کاره است، اما آن پرده های پیچیده سیاست گذاری در آمریکا را خیلی نتوانستیم کشف کنیم. تحریم ها می تواند اقتصاد و ارتباطات ما را فلج کند برای همین برجام از دید غربی ها خیلی خوب بود. چون می توانستند برنامه هسته ای ایران را از طریق نظارت دیجیتالی سازمان انرژی اتمی بین المللی در وین، کنترل کرده و از دید خودشان خطر ایران را کاهش دهند. ولی اینکه مسئله را با ایران حل کنند، می‌دانستند نمی‌توانند. به همین دلیل، کماکان تحریم‌های بانکی، سرمایه گذاری، افراد، و نهادها عموماً سرجای خود باقی مانده است.
عضویت در BRICS و SCO بدون ارتباط با جهان سودآور نخواهد بود *ونکته پایانی؟ در نظر بگیرید آمریکا بعد از حذف صدام و استقرارش در عراق، ۱۳ سال به طول انجامید تا تحریم های عراق را بردارد. غرض از طرح این موضوع آن است که تحریم ها می تواند اقتصاد و ارتباطات ما را فلج کند و نگذارد ما با دنیا ارتباطات عادی و معقول داشته باشیم، حتی با کشورهای در حال توسعه، مانند هند، اندونزی سنگاپور، ترکیه و خیلی از کشورهای دیگر. عضویت در BRICSو SCO هم بدون ارتباط با جهان سودآور نخواهد بود. شاید بزرگترین خدمتی که یک نماینده مجلس، یک سیاستگزار، یک تصمیم گیرنده در ایران می تواند در شرایط فعلی انجام دهد، این است که کشور را از تحریم ها نجات دهد تا اینکه فضایی برای ارتباطات بین المللی فراهم شود. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @election1402
🔰 وقتی شخصی مثل لاریجانی کنار زده می‌شود، فکر می‌کنید بقیه می‌آیند!؟ حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی فرزند آیت الله جوادی آملی در بخشی از سخنانش در برنامه حضور در پاسخ به این پرسش که به نظر شما عدم مشارکت عده‌ای در انتخابات و به نوعی قهر کردن، آیا در تناقض با خواسته آنها در به‌کارگیری همه سلیقه‌ها در مدیریت کشور نیست؟ گفت: انتظار آنها این است که با آنها صادقانه برخورد شود. من تصریح کنم؛ من کمتر شخصیتی به خدمت و بزرگواری و جایگاه جناب آقای علی لاریجانی می‌شناسم. امین مقام معظم رهبری بودند و سال‌ها در کرسی ریاست مجلس، آبرو بخشیدند و قوانین مصوب شده. در جایگاه اجتماعی و فرهنگی خوب و دانش و شخصیت دانشگاهی و فرزند یک مرجع دینی هستند. به گزارش جماران بخش هایی از گفت وگوی جوادی آملی را در ادامه می خوانید: خب وقتی یک شخصیت در این حد به این صورت کنار زده شود. آیا فکر می‌کنید که دیگران می‌آیند؟ خب می‌گویند وقتی که چنین شخصیتی به این راحتی و به بهانه اینکه فرزندت آنجا هست؟ بارها و بارها آقای لاریجانی گفتند که اگر چیزی دیدید بگویید. من نمی‌گویم کسی نیاید ولی اگر نیامدند، خب وضعیت موجود را می‌بینند. یا از ابتدا صلاحیت رفع می‌شود یا در انتها یا در متن مجلس. این ادبیات، ادبیاتی نیست که چند نفر بخواهند زمام جامعه را در دست بگیرند. از خبرگان گرفته تا ریاست جمهوری تا فلان چند نفر بخواهند مؤثر باشند. یعنی نه عقل سلیم این را می‌پذیرد و نه عقلانیت ابزاری و نه نقل معتبر این را می‌پذیرد. البته آنها هم فکر می‌کنند که دارند برای اسلام و جامعه اسلامی و مسلمین و نظام اسلامی و انقلاب کار می‌کنند. من خدای نکرده کسی را از این جهت منقسط نمی‌کنم. تشخیصشان این است که بر فرض اگر آقای لاریجانی بیاید، مسیر انقلاب جور دیگری خواهد شد و شاید در مسیری که اراده رهبری است، حرکت نکنند. اما واقعاً اینها مصمم هستند؛ حتی اگر توانشان برسد شاید آنجا را هم بزنند. از این طیف فکری هیچ ابایی نیست؛ چون که آنها یک سیستم دارند و یک نظمی برایشان هست که اگر در این خط بود باید باشد و اگر در این خط نبود، نباید باشند. من نمی‌خواهم خدایی نکرده ذائقه کسی را تلخ کنم. من تشخیصم این است که اگر این مسیر بخواهد برود، همان طور که دانشگاهیان و متخصصان و روحانیون و اساتید در شبکه‌های اجتماعی مرتب می‌گویند که این مسیر، مسیر درستی نیست و تعجب این است که می‌شنوند اما واقعاً گویا اینکه نمی‌شنوند. از آیت‌الله جوادی آملی مخلص‌تر، خالص‎ تر، چیز فهم‌تر، حکیم‎تر، دلسوزتر و مدافع‎ تر از انقلاب و رهبری من سراغ ندارم. خب این اندیشه به نظر شما دارد به آن عمل می‎ شود یا به علایق فکری ایشان و رهنمودها و نظرات ایشان دارد عمل می‌شود؟ چه در بین مسئولان چه غیر مسئولان. ما کاری کردیم که در حقیقت جایگاهی که باید برای کلیت نظام از یک سو و کلیت جامعه از سوی دیگر وجود داشته باشد، مثل یک خانه‌ایی شده که متزلزل شده است؛ انصافاً مثل خانه‎ ایی است که زلزله آمده است. در چند انتخابات این فکر شما حاکم بود و بر همین اساس هم می‌آمدند. حتی خیلی‌ها که استوانه‌های فکری هستند با هم در تضاد بودند اما به احترام اینکه امام فرمود صندوق را ترک نکنید و مقام معظم رهبری فرمودند صندوق را ترک نکنید، آمدند. خب اما الان دیگر تمام شد؛ یک بار آمدند دو بار آمدند سه بار آمدند ده بار آمدند؛ ولی الان از این به بعد دیدند که آمدنشان هتک حرمت است؛ شما بالاتر از این هتک حرمت برای آقای لاریجانی و بعد از سی، سی و پنج سال خدمت به این نظام از آن وقتی که در سپاه بودند و در صداوسیما بودند و در ارشاد بودند و در مجلس بودند و مشاور آقا بودند؛ خب شما یک شخصی را در این سطح به راحتی رد کردید، دیگر از مردم انتظار دارید که بیایند چکار کنند؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @election1402