یادتون میاد بهتون گفتم اردیبهشت برای من یه جور دیگه قشنگه؟؟؟ اگه آره ☺️ پس بیا تا یه داستان قشنگ برات تعریف کنم😍

از اونجاایی که سالگرد عقد ما اول اردیبعشق هست😍 (و اصولااا آقایون مناسبتهاا رو یادشون میره🤦‍♀) منم چون میدونستم خیلی سرشون شلوغه مطمئن بودم سالگرد عقدمون رو فرآموش کردن 😐 اومدم و داخل پیجم یه استوری گذاشتم و پیشاپیش بهشون تبریک گفتم🙊 هر دفعه استوریهامو بهشون نشون میدم و نظرشون رو میپرسم😉

اونروز گوشی رو بهشون دادم و گفتم یه گشتی تو پیج بزنید😉😅 خدا میدونه هدفم فقط یادآوری بود وگرنه من که اصلااا توقع کادو و اینااا نداارم😉🙈 خلاصهههه وقتی استوری رو دیدن گفتن واااای چرااا من فرآموش کرده بودم؟؟😉 گفتم اشکالی نداره☺️ مهم اینه یادتون اومده و هنوزم دیر نشده😉🙊

تا اینجاای داستان رو داشته باشید تا من برم بیرون یه کار اداری برای #النا_دونات🍩 عزیزم دارم😍 انجام بدم و بیام ادامه ی داستان رو بگم براتون😉

بریم ادامههه داستااان آموزنده من😉 خلاصههه روز موعود فرا رسید😍 وقتی از سر کار اومدن با یه دسته گل رز صورتی تشریف آوردند😍 یعنی منو بگید ذوق مرگ شده بودم شاید خنده دار باشه از نظر شما ولی من با همین چیزهای کوچیک هم خیلی خوشحال میشم و ذوق میکنم😍 حتما که نباید شق القمر کنن برام که ذوق کنم🙊

اون دسته گل رز صورتی داستان من همین دسته گلی هست که شما داخل عکس دارید می بینید😍 گفتم داستانم آموزنده است ☺️ چرا؟؟؟ چون اگه میدونید همسرهاتون به خاطر مشغله کاری؛مشکلات زندگی یا هر چیزی ممکنه مناسبت های مهم زندگیتون رو فرآموش کنند راه حلش نشون دادن استوریهاتونه😉 جوااب گرفتم که میگم😉😅

خلاصههه تا یه مدت توی کل لوکیشن های عکاسی من این رزهای صورتی حضور پررنگ داارن😉😍 دیگه تا پژمرده بشن پذیرا باشید😉😅