eitaa logo
آرایشـی ارگانیـک | ملـیگــان 🌿✨
364 دنبال‌کننده
13 عکس
1 ویدیو
0 فایل
سـلـااام 🫂✨ سپیده م عاشق محصولات آرایشی🌿 اگه دوسـت داری روز بـه روز زیـباترُ زیباتــر بشـی با من همراه شو 😇💙 اینجا لوازم آرایشـی رو داریم که ارگانیکه و ایرانی🌨 راستی سنجاق کانال یادت نره 😉 کـاری داشتی مـن اینجام😇: @meligan00
مشاهده در ایتا
دانلود
یه سال پشت کنکور موندم چون از دانشگاهی که قبول شدم زیاد خوشم نیومد دولتی ایلام قبول شدم رشته علوم و حدیث قرآنی ولی برگشتمو نرفتم راستشو بخواین خواستگاری راه داده بودم که معدلم بخاطر فکر به اتفاقات پایین اومد 😢 . و حال روحیم زیاد خوب نبود بعد برگشت سعی میکردم بخونم بزور هم که بود کم میخوندم تا اینکه برای بار دوم کنکور دادم 😁 . سال اول رتبه م پنجاه هزار شد ولی امسال ۲۵ هزار شده بودم تقریبا خیلی خوشحال بودم آخرین روز انتخاب رشته خالم اومد خونمون و گفت حال مادربزرگم بد شده دو سه هفته ای درگیر بودیم تا اینکه سه نصف شب خبر دادن فوت کرده🥺 .
. خیلی دلم میخواست قم دربیام خیلیی تا اینکه موقع اومدن نتایج دیدم قم دراومدم ولی خیلی شوکه شدیم راه دور مسیر دور و خانواده م نگران بودن شب چله مامانبزرگم روز بعدش قرار بود بریم قم به بقیه نگاه میکردم چشمام اشکی میشد . روز بعد حرکت کردیم تو ماشین منو مامانم گریه میکردیم و تهش رفتم قم و برگشتم فهمیدم کلاس دخترا با پسرا جدا از همه و... . موقع برگشت چون مامان بزرگم فوت کرده بود و دوری سختم بود حدود سه ماه روز و شبم یکی بود و بیشتر با خودم کلنجار میرفتم که مامان بزرگم زنده ست 🥲 .
. سلام عیدتون مبارک 💚 چشم ادامه شو میزارم 😅🌹 .
. یه روز بابام داشت بالای کمد دیواری رو جمع و جور میکرد و وسایل پایینو جمع میکرد سبدی که توش کتابام بود رو دیدم و قایمکی سبدو آوردم که بخونم برای کنکور 📒 . اما متوجه شدم که محرومم از کنکورو پشیمون شدم روز شروع کردم به درد و دل با دوستام یکیشون گفت شماره تو بفرست فردا زنگ بزنم . روز بعد زنگ زدیم صحبت کرد که حقته برگردی کلی واسش تلاش کردی پاپس نکش چون قبلش به دانشگاه زنگ زده بودم و گفته بود معاونت که نمیشه با توسل و دعا زنگ زدم ریاست دانشگاه ... .
. ریاست دانشگاه حرفامو شنید و منو انتقال داد به یه آقایی که باشون در این مورد صحبت کنم منم زنگ زدم😅 . و همون حرفا رو تکرار کردم که اون آقا گفتن فامیلیم چی هست و توی اسما حذفی دانشکده نیستم منم خوشحال مجدد ارجاع داد . به قسمـت خـواهران که گفـت باید معاونت قبول کنه منم مجدد زنگ زدم به معاونت به قول مامانم با صدای آروم صحبت کردم و گفتم: . "من کلی بابتش زحمت کشیدم و یه سال پشت کنکور موندم" راستش هم همین بود برای امتحان ادبیات من به قدری حالم بد بود که فکر میکردم دور از جون الانه که بمیرم از بس استرس داشتم تا اینکه گفت: نامه بنویسین و بعد یکی دو هفته جوابش اومد♥️👆🏻 .
. یادم رفت اینو بگم 😁👇🏻 من از بچگی عشق آرایـش بـودم و دوسـت داشـتم آرایشـگر بشـم یه کشـاب داشتـیـم وقتـی شـش هفت سالـم بود پـر از مواد آرایشی جالب این بود مامانم استفـاده نمیکرد و مـن استفـاده میـکردم🥲♥️ . بعـد داییـم به خواسـت مـامـانــم اومـد انداختـشون و از اون مـوقـع بـه بعـد مـن رنـگ لـوازم آرایـشـی رو برای خودم تا این چنـد مـدتـه نـدیـدم😂 .
. سـلام حـالـتـون چـطـوره؟ 😉🤍 .
. دیشب حرم حضرت معصومه اینجا گفتم بذار فیلم بگیرم بعد آخرش آقای فیلمبردار داشت دوربین رو میگرفت سمتم که زود جیم زدم😅 .
. حــالِ دلـــت چــطـــوره؟ 🫂 چـه خـبـرا چـه میـکنـی؟ https://daigo.ir/secret/11004377504 .
. چنــد روز پیــش رفتــه بــودیـم پاسـاژ شــمـس همـینطـور کـه رد میشدم یه چیز خفنی دیدم🤭 .
. دیدم یه چیزی داره بهم میگه منو نگاه کن😁 رفتم جلو تر و خریدمش و خیلی جالب بود🥺 چـــرا؟! .