فقــط یه چیزی
بچههای رشت؛
به امید خدا شنبه یه دورهمی توی شهرتون خواهیم داشت. موضوع جلسه، اعلیحضرت فقید رضاشاه هست و به سوالاتتون دراینباره پاسخ میدیم؛
ظرفیت برنامه بیست نفره و البته رایگان
لطفا فقط دوستانی که میتونن شرکت کنن پیام بدن 👈 @EDolatabadi
خوش بهحال خودم که فوتبالی نیستم
و الان نه ناراحتم نه خوشحال😊💪
جونم راحته، والا
یکی از اتفاقات خوبی که در زمان رضاشاه افتاد؛
اخراج انگلیسیها از جزیرهی قشم بود.
اما قصه از چه قراره؟؟👇
https://eitaa.com/emaddavari/1954
حتما میدونین که از زمان قاجار
عمدهی جزایر جنوبی ایران توسط انگلیسیها اشغال شده بود؛
بحرین
قشم
تنب بزرگ
تنب کوچک
بوموسی
هنگام (بغل قشم)
و خب حتما مستحضر هستین که بحرین هم جزوی از ایران بوده و در زمان محمدرضا از ایران تجزیه میشه.
یکی از نقاط اشغالی توسط انگلیسیها
بندر باسعیدوی قشم بود.
جزیرهی قشم از چند شهر و چندین روستا تشکیل شده
باسعیدو، یه روستاست؛ اون کلهی جزیرهی قشم. جایی که دایره کشیدم.
قشم خیلی بزرگه، از لحاظ طولی پونزده برابر شهر اصفهانه😐
یعنی بخوای از این سر قشم، بری روستای باسعیدو، باید بیش از صد کیلومتر بگازونی
این سر قشم
یعنی خود شهر قشم و شهر درگهان و...
این قدر مسافر هست که نفس نمیتونی بکشی
اون سر قشم، قو پر نمیزنه، تا جاییکه من رفتم، اهالی روستا چپ چپ نگام میکردن😂
میگفتن این اینجا چیکار میکنه😅
حالا بگین چرا رفتم؟
توی روستای باسعیدو
یه بنای تاریخی هست؛
قلعه و قبرستان انگلیسیها
شبِ سالتحویلِ سالِ ۱۴۰۰
نزدیک به دوساعت رانندگی کردم که برسم به باسعیدو و فقط از این دو تا بنا تصویربرداری کنم.
جالب بود که بغل قبرارو سوراخ کرده بودن
فکر کنم در جستجوی گنج
همونطور که میبینین بچهها دارن داخل سوراخ رو نظاره میکنن🙄
بعدشم در مسیر برگشت و در جادههای تاریک و خلوت باسعیدو به قشم، سال رو تحویل کردیم😐
به محض لنگر انداختن نیروی دریایی شاهنشاهی در قشم، سربازان انگلیسی از بندر باسعیدو فرار میکنن، بعد از اون سربازان ایرانی پرچم انگلیس🇬🇧 رو از بندر باسعیدو پایین میکشن و با طبل و شیپور پرچم ایران رو میدن بالا.🇮🇷💪
سفارت انگلیس نامه میده به دولت ایران و میگه پرچم انگلیس رو توی قشم پاره کردن و به دولت انگلستان توهین شده؛
بلافاصله از پایتخت نامه میزنن به یاور بایندر، ازش میپرسن؛
راسته که پرچم انگلیس رو توی قشم پاره کردین؟؟
یاور بایندر میگه:
نه والا پاره نکردیم، فقط پرچم انگلیس رو آوردیم پایین، پرچم ایران رو دادیم بالا.
بعد از این قضیه رضاشاه شخصا به فرمانده نیروی دریایی دستور میده که؛
ما داریم با انگلیسیها مذاکره میکنیم، شمام در نقاطی که انگلیسیها علامت و ابنیه دارن؛ نه مداخله کنین، نه تعرض. ضمنا لازمه که رفتارتون رو با انگلیسیها متعادل کنین و نزاکت داشته باشین😐
وزیر امورخارجه، آقای فروغی هم به سفارت انگلیس مینویسه؛
این کار بدون هماهنگی با ما انجام شده، به نیروی دریایی ایران دستور دادیم در کار انگلیسیها دخالت نکنن و اگرهم لازم به کاری شد، قبلش از پایتخت اجازه بگیرن.
خب بعد از بالا رفتن پرچم ایران در قشم
مردم جزیرهی بحرین هم خوشحال شده بودن، چون میدونستن بعد از قشم، نوبت بحرینه که از یوغ انگلیسیها آزاد بشه.
بخاطر همین انگلیسیها بلافاصله بعد از عذرخواهی دولت ایران بابت کار یاور بایندر، یه اعلامیه توی بحرین دادن که دولت از اقدام نیروی دریایی اظهار تأسف کرده
که مثلا امید مردم بحرین، ناامید بشه و هوس زیادی به کلهشون نزنه.
نهایتا یاور بایندر بعد از دستور مرکز
از قشم عقبنشینی میکنه
و مجددا قشم به اشغال انگلیسیها در میاد
اول تصمیم میگیرن بایندر رو از فرماندهی عزل کنن
ولی بعد کوتاه میان و به توبیخش بسنده میکنن.
جالبیش اینه که؛
داداشِ یاور غلامعلی بایندر، یعنی ناوسران یدالله بایندر همونموقع یکی از فرماندهان نیروی دریایی در بندرانزلی بوده، اون هم در شمال کشور دست به مقاومت علیه روسها میزنه و متاسفانه به شهادت میرسه.
یه داداشا در جنوب کشور و در مقابل انگلیسیها شهید میشه
یه داداشا در شمال کشور و در مقابل روسها
یعنی شمام میگین باید وطنپرستی
توی خون آدم باشه؟؟🤔
که دو تا داداش
همزمان یکی در شمال و یکی در جنوب شهید بشه؟؟👀