خب خب
پوسترا تموم شد و برای پوستر دیگه پیام ندین، فقط میخوام ببینین کاراتونو
همین حجم درخواستی که امروز دادین رو اگه هفته گذشته داده بودین، ده بیست هزار تا پوستر دیگه چاپ میکردیم، ولی خب مثه اینکه خواب بودین تا این روزای آخر😐
خوشبحال اونا که پوستر گیرشون اومد
قورباغه ناهار بقیه😬
فقط بعد از داستان امشب هرکسی پیام داد و گفت پس توئم طرفدار اونی یا توئم جزو اینایی و این جور حرفا، مجازاً هر حرف زشتی بلد باشم نثارش میکنم. گفته باشم🤷♂
تا قبل از سال ۶۸، هم رییس جمهور داشتیم و هم نخستوزیر. نخستوزیر رو رییس جمهور مشخص میکرد و اختیارات اجرایی کشور بین این دو مسئولیت، تقسیم میشد.
سال ۶۸ قانون اساسی اصلاح شد، منصب نخستوزیری حذف شد و اختیارات اجرایی کشور، متمرکز در منصب ریاست جمهوری شد.
مثلا قبل از سال ۶۸ به مدت هشت سال آقای خامنهای رییس جمهور و آقای میرحسین موسوی نخستوزیر بود.
آقای خامنهای با عملکرد میرحسین موافق نبود، نمیخواست ایشون نخستوزیر دولتش باشه ولی با نظر امام ایشون نخستوزیر موند.
تا اینکه رسیدیم به سال ۸۴
دوران هشت سالهی خاتمی تموم شد و قرار بود رییس جمهور جدید انتخاب بشه.
هفت نفر نامزد انتخابات بودن، تعدادی از طیف اصلاح طلب و تعدادی از طیف اصولگرا.
نامزدهای طیف اصلاحطلب خیلی مطرحتر بودن، آدمای شاخصی بودن؛ هاشمی خودش قبلا رییس جمهور بود، کروبی هم سابقهی ریاست مجلس رو داشت و...
توی این انتخابات احمدینژاد به عنوان یه پدیده ظهور کرد. گم بود، شناس نبود خیلی، دوسالی بود که شهردار تهران بود. ولی وقتی اومد، برای مردم جذاب به نظر رسید. شعارهاش رو مردم پسندیدن، از عدالت حرف میزد، سر و وضع ساده داشت، کاپشن میپوشید، بین مردم بود و خلاصه با سیاست مدارهایی که مردم تا اون روز دیده بودن فرق داشت. هم ظاهرش، هم رفتارش، هم حرفاش.
خلاصه سال ۸۴، نامزدها متعدد بودن و هیچ کدوم نتونستن اکثریت آراء رو به خودشون اختصاص بدن. بیشترین رای رو آقای هاشمی با حدود شش میلیون رای داشت و نفر بعد آقای احمدی نژاد بود با حدود پنج میلیون و هفتصد هزار رای. این دو نفر به مرحلهی دوم راه پیدا کردن و در مرحلهی دوم انتخابات، احمدی نژاد ۱۷ میلیون رای آورد و هاشمی ۱۰ میلیون.