eitaa logo
عماد دولت‌آبادی
79.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
961 ویدیو
7 فایل
نویسنده‌هه به نخست‌وزیر گفت؛ شماها دو روز پشت این میز می‌شینین ولی قلم همیشه دست ما نویسنده‌ها می‌مونه💪 عمادم، یه نویسنده تبلیغات: @ads100 ارتباط با خودم: @edolatabadi دو تا تیک نمی‌خوره ولی می‌خونم امکان پاسخ‌گویی ندارم💔 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با رییس‌جمهورمون که می‌تونیم شوخی کنیم؟😅 اخبار سیاسی | عضو بشین👇 https://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
منو می‌گه‌ها😌☺️
پریشب داستان کودتای پایگاه شهید نوژه رو گفتیم. یه بخشیش موند که قرار شد امشب بگیم. داستان پریشب رو اگه نخوندین از اینجا بخونین👇 https://eitaa.com/emaddavari/5722
‌ داستان به اینجا رسید که آقا می‌فرمان یه خلبان جوون اومد در خونه ما گفت قراره کودتا بشه و اینجوری ما در جریان قرار گرفتیم.
بقیه‌ی داستان رو فرمانده‌ی بیست و چند ساله‌‌ی اطلاعات سپاه تعریف می‌کنه محسن رضایی
‌ حاج محسن می‌گه ما رد یه کودتا رو تو ارتش زده بودیم، فقط اطلاعاتمون کافی نبود و نمی‌دونستیم کی قراره اتفاق بیفته.
‌ اون روز آقا نماینده‌ی امام در ارتش بودن من رفتم گفتم آره قضیه اینجوریه شما در جریان باشین و اگه اطلاعاتی به دست آوردین به ما کمک کنین
‌ محسن رضایی میگه یه روز آقا زنگ زد بهم و گفت یه خلبانی اینجاست و همون حرفای شمارو می‌‌زنه. سریع خودتو برسون اینجا، ببین موضوع چیه
‌ محسن می‌گه وقتی رسیدم خلبانه گفت؛ قراره کودتا بشه و قرار بود من برم همدان و از اونجا برم محل سکونت امام رو بمبارون کنم. وقتی خواستم با مادرم خداحافظی کنم،‌ مامانم پرسید کجا به سلامتی؟؟ طفره رفتم و جواب ندادم. از بس اصرار کرد مجبور شدم بگم
خلبانه میگه مامانم گفت؛ شیرمو حلالت نمی‌‌کنم اگه همین الان نری قضیه رو به امام بگی منم اومدم و آقای خامنه‌ای رو پیدا کردم
‌ محسن رضایی میگه اون وقتی که ما در جریان قضیه قرار گرفتیم، کودتاچیا نیم ساعتی بود به سمت پایگاه شهید نوژه حرکت کرده بودن قرار بود بیرون پایگاه جمع بشن، بعد بریزن تو و خودشون رو به هواپیماها برسونن.
‌ مام سریع با برادرای همدان هماهنگ کردیم ساعت یازده شب بود ریختن بینشون و همه رو گرفتن و به این شکل کودتا شکست خورد🤷