جلسهی اول رو به مرور دوران قاجار اختصاص میدیم و تیرتخش از حوادث مهم دوران قاجار حرف میزنیم.
انشاءالله جلسهی دوم هم نطفهی حکومت پهلوی رو موشکافانه بررسی خواهیم کرد💪
خیلی فرق داره
چندتاشو بگم؟
اولا ملت چهل سال پیش، شاه تعیین نکردن، رهبر انتخاب کردن.
رهبر با شاه خیلی فرق داره
ثانیا، رهبر صرفا به دلیل پسر فلانی بودن، رهبر نمیشه، بلکه صلاحیت و توانایی لازم رو باید داشته باشه.
ثالثا، رهبری توسط مردم انتخاب میشه و یه ساز و کاری هست که روی عملکرد رهبری نظارت بشه.
رابعاً، ملت پنجاه سال پیش، فقط رهبر خودشون رو انتخاب کردن، نه رهبر پنجاه سال بعد رو، رهبر بعدی توسط نمایندگان همون ملت بعدی انتخاب میشه.
و...
اون جملهی معروف
«مملکت ما را خراب کرد
قبرستانهای ما را آباد»
رو امام توی همین سخنرانی میگن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزرگترین مسابقهی کتابخوانی کشور
با ۱۵۰۰۰۰۰۰۰۰ ریال جوایز نقدی
از کتاب ترگل
بیست دلیل عقلی و روانشناسی
برای پوشیدگی
🎁 جوایز و هدایا:
▫️۵ جایزهی ۳۰ میلیون ریالی
▫️۱۰ جایزهی ۱۰ میلیون ریالی
▫️۲۰ جایزهی ۵ میلیون ریالی
▫️۲۰۰ جایزهی ۲ میلیون ریالی
▫️۵۵۰ جایزهی ۱ میلیون ریالی
◽️۱۰ کمک هزینهی سفر مشهد مقدس
دانلود رایگان کتاب از کافه بازار👇
cafebazaar.ir/app/?id=ir.hdb.targol&ref=share
تهیهی نسخهی چاپی کتاب 👇
@sabehat
نحوهی شرکت در مسابقه:
1⃣از بخشی از کتاب، اثری ویدیویی تولید کنید. (پادکست، روخوانی و...)
سپس اثر تولیدی خود را به @ketabeston1 ارسال نمایید.
2⃣ از طریق این صفحه در آزمون اینترنتی مسابقه شرکت کنید.👇
https://targol.ir/start-quiz/
(نکته: شرکت در هر دو روش آزاد است)
اعلام نتایج:
نتایج قرعهکشی و اسامی برندگان همزمان با میلاد امام زمان ارواحنا فداه
در همین کانال اعلام خواهد شد.
نوزدهم بهمن ۵۷
همافران نیروی هوایی به دیدار امام میرن و بیعت میکنن.
هُمافر یعنی چه اصلا؟
نیروی هوایی رژیم شاه، یه نیروی زیر مجموعهای داشت بنام همافران.
همافران افسران جوانی بودن که بعد از استخدام میرفتن آمریکا تا آموزش ببینن.
ژنرال هایزر که از مأمورین امریکایی در ایران بود میگه: «از نیروی هوایی دیگه انتظار نداشتیم»😂
امام هم پیش از ورود به ایران، و هم بعدش
بارها دربارهی ارتش و پیوستن ارتش به مردم
صحبت میکنن؛
▫️هفتم آذر ۵۷:
در میان ارتش، فرماندهانی هستند که خودشان در غارتگری و چپاول شریک جرم شاه هستند. اینها هرگز به مردم نمیپیوندند.
لکن سربازان و افسرانی -نیز هستند- که خودشان از وجود رژیم شاه رنج میبرند. -اینها- دیر یا زود به مردم میپیوندند.
▫️سوم بهمن ۵۷:
ما ارتش را از خودمان میدانیم، اگر چند نفری جنایت کارند، حسابشان جداست. امیدواریم همهی افراد ارتش به آغوش ملت بازگردند و از آنها پذیرایی خواهیم کرد.
▫️هشتم بهمن ۵۷:
ما میخواهیم که این ارتش ما یک ارتش مستقلی باشد، که یک سرهنگی از آمریکا نیاید اینجا ارتشبد را بکوبد. ارتشبد! ما میخواهیم تو را نجات بدهیم، تو میگویی نمیخواهم؟
عقلت نمیرسد، به زور باید نجاتت بدهیم!
جوانهای نظامی ما مثل بزرگ
بزرگترهای نظامی از بس آدم کشتند و ظلم کردند، دیگر بهصورت یک جانور وحشی درآمدهاند. نظامیان جوانمان ولی اینطور نیستند. جوانها به داد مملکتتان برسید. به داد ارتشتان برسید...
▫️۱۲ بهمن ۵۷:
ارتش معظم ایران... مطمئن باشید درصورتیکه به وظیفه ملی و قانونی خود عمل نمایید -و به ملت بپیوندید- ملت نیز در احترام و پشتیبانی شما کوشا خواهد بود.
▫️۱۳ بهمن ۵۷:
ما کسانی از ارتشیان را که توبه کنند و برگردند، توبهی همهی آنها را با دل و جان قبول میکنیم.
امام بعد از ورود به ایران
در مدرسهی علوی تهران مستقر میشن
و از اونجا کارارو راست و ریس میکنن.
از دوازدهم بهمن انقلابیون تلاش میکردن تا حکومت طاغوت رسما سرنگون بشه، طاغوتیهام تلاش میکردن که کلهپا نشن.
امام نهایتا پانزدهم بهمن، به آقای بازرگان دستور میدن که یه دولت موقتی تشکیل بده
وظیفهی این دولت موقت هم برگزاری انتخابات و رفراندوم بوده.
امام از مردم میخوان که بیان توی خیابون و از این دولت موقت حمایت کنن.
نوزدهم بهمن میشه، حتی نزدیکان و اقازادهی امام هم میرن برای راهپیمایی و فقط نیروهای حفاظتی کنار امام میمونن.
اینجاست که یهو حیاط مدرسه علوی پر میشه از آدمایی که لباس شخصی پوشیدن. همونجا لباس های شخصیشون رو عوض میکنن و لباس فرم نظامیشون رو میپوشن و جلوی پنجرهی اتاق امام شروع میکنن شعار بدن:
نظامیان ملی، به فرمان خمینی
از طاغوت گسستیم، به ملت پیوستیم
(با ریتم خوانده شود😬)
بعد از ظهر همون روز، افسران و همافران اصفهانی💪
به نمایندگی از بقیه رسما به دیدار امام میرن.
یه عکاسی از این مراسم عکس میگیره
و توی روزنامه چاپ میشه
بختیار (آخرین نخست وزیر شاه) همون موقع واکنش نشون میده و میگه فتوشاپه باور نکنین.
نهایتا به این شکل
یکی از مهمترین بخشهای ارتش شاه
به انقلاب پیوست
و همینجا بود که کمر رژیم شکست.
امام توی همین دیدار با همافران میگن:
ما میخواهیم که سرنوشتمان را خودمان تعیین کنیم، نه سفارت آمریکا و سفارت شوروی... ما میخواهیم ارتش ما آزاد باشد، اسرائیل در آن تصرف نکند، آمریکا در آن تصرف نکند درود بر شما که قدر نعمت خود را دانستید و به دامن قرآن پیوستید درود بر شما که ترک کردید حکومت طاغوت را و به حکومت الله پیوستید
رهبری سالهاست که نوزدهم بهمنها
با بچههای نیروهای هوایی دیدار میکنن
امسال هم...
ساعت ده، شبکه یک سخنرانیشون رو ببینین
منم ندیدم هنوز😁
من برم با اجازتون
به امید خدا، امشب انشاءالله اولین جلسهی دورهی رضاخان برگزار میشه
البته امشب، به رضاخان نمیرسیم و فقط دربارهی دوران قاجار صحبت میکنیم.
بچههایی که ثبت نام کردن؛
بیاین اونور، چش براتونم😉
راستی
یه سری از بچهها هنوز عضو کانال دوره نشدن
اگه ثبت نام کردین ولی لینک کانال رو نگرفتین
حتما بگیرین 👈 @sabehat
عقب نیفتین از بحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزودی سالگرد سقوط رژیمِ صهیونیستی رو هم
هرسال جشن خواهیم گرفت❤️✌️
🆔 @EmadDavari
من یه مبلغی نذری گذاشتم کنار
برای نورافشانی امشب
روی پشت بوم خودمون☺️
بعد از ظهر میخرم و ایشالا آمادش میکنم
برای ساعت نه
هم تکبیر میگیم هم تیر و ترقه هوا میکنیم💪
شمام مخصوصا اگه بچه دارین
حتما این برنامه رو ردیف کنین براشون
خاطره میشه
من امشب بجای خیلیها تکبیر میگم
بجای میرزا کوچیک
که جلوی دشمن ایستاد تا پای خارجیها به رشت باز نشه.
و الان نیست که ببینه خارجیها
از ایران که هیچی از منطقه دارن پرت میشن بیرون.
بجای رییسعلی تکبیر میگم
که میخواست خارجیهارو از بوشهر بیرون کنه
و الان نیست که ببینه همون خارجیها توی خلیج فارس شلوارشون رو با دیدن ما خیس میکنن.
بجای چمران تکبیر میگم
که رفت لبنان شاگرد تربیت کنه
و نیست که ببینه الان لبنانیها دستشون روی ماشهی موشکهاشونه تا از انقلاب اسلامی دفاع کنن.
بجای همت و خرازی و باکری تکبیر میگم
که نیستن ببینن نه تنها یه وجب خاک به بعثیها ندادیم، بلکه الان دستمون با عراقیها گردن همه علیه آمریکا
بجای امام تکبیر میگم
که بعد از چندصد سال پای متجاوز و بیگانه رو از این خاک برید...
امشب بجای هزاران شهیدی تکبیر میگم که جونشون رو دادن تا من آزاد باشم، نه برده.
#عماد_داوری_دولتآبادی | عضو شوید👇
eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
دیروز به لطف خدا
اولین جلسهی پهلویشناسیمون برگزار شد.
امروز هم نکات تکمیلی رو توی کانال دوره گذاشتیم.✌️
جلسهی اولمون یک ساعت شد کلا
از ابتدای قاجار شروع کردیم
و رسیدیم به قتل ناصرالدین شاه
از قاجار شروع کردیم؛
چون برای فهم دوران پهلوی
لازمه که از دوران قاجار هم یه دورنما توی ذهنمون داشته باشیم.🤷♂
جلسات مجازی پهلویشناسی
سفری ۱۰ روزه به صدسال پیش.
در روز حرکت، سوارِ ماشین زمان میشویم.
از اتوبوس vip خبری نیست
بهناچار باید سوارِ کامیونهای مهمات انگلیسی شویم.
مقصد اولمان پسقَلعهی تهران است.
جایی خوش آب و هوا و البته خلوت.
آهستَکی، جلساتِ محرمانهی سفیر انگلیس
با حسن وثوق را میپاییم.
قو در پسقلعهی تهران پر نمیزند
سفیر انگلیس؛ نخستوزیر ایران را
به اینجا کشانده که چه از او بخواهد؟
به تهران بر میگردیم، پایینتر از کاخ گلستان،
سراغ کوچهی آقاعزیز را میگیریم
خانهی مدرس اینجاست. درب خانه را میزنیم
و با صدای «بفرمایید بفرماییدِ» آقا
وارد میشویم.
مدرس لبِ حوض نشسته و آب، در کوزهی قلیان خود میریزد. ولی سِگِرمههایش هم توی هم است.
آقای مدرس چرا اوقات نداری؟
نیمساعتی با مدرس اختلاط میکنیم و مرخص میشویم. تهرانگَردیمان که تمام شد به سمتِ قزوین حرکت میکنیم. نرسیده به قزوین در روستای انجیلاق نگه میداریم تا نماز بخوانیم و ناهار بخوریم که صحنهای عجیب میبینیم؛ انگلیسیها افسران روسی را دستهجمعی بازدداشت کردهاند و دارند سوار ماشینشان میکنند. آهای کدخدا
قضیه چیست؟
کدخدا؟؟ چرا جواب نمیدهی؟
به قزوین میرسیم، رییس کاروان،
بهترین هتل قزوین را برای اسکانمان
رزرو کرده است؛ گراندهتل قزوین.
وارد هتل که میشویم، افسرِ قزاقِ چهارشانهای را میبینیم که از پلههای طبقهی دوم پایین میآید.
اوه، چه قد بلندی!
هنوز به فکر ابهت آن افسر ایرانی هستیم
که دو ژنرال انگلیسی از اتاق مجاور بیرون میآیند.
ای بابا! آقای رییس کاروان!
اینجا هتل است یا پادگان نظامی؟
رییس کاوران در گوشمان میگوید؛
افسر قدبلندی که دیدید، پادشاه بعدی ایران است.
و این سفر همینطور ۱۰ روز ادامه خواهد داشت.
روز دهم در جادهی تهران اصفهان همان افسر بلندقامت را میبینیم. افسری که هفده سال بر ایران سلطنت کرده و حالا باید به جزیرهی موریس برود. از ماشین خود پیاده شده و شخصا دارد آن را هل میدهد.
آقای رضاخان! شما چرا؟ بگذارید خَدَم و حَشَم ماشین را هل بدهند… چرا تنهایید؟
چیزی نمیگوید.
فقط میپرسد: یک استکان چایی دارید؟
او حق دارد...
چند روزی است نخوابیده
و فیالفور باید به بندرعباس برسد، وگرنه…
اطلاعات بیشتر و ثبتنام👇👇
eitaa.com/references/17
اینایی که اینجا نوشتم
داستان نیستا
واقعیه
حتی اون قضیه استکان چای
رضاخان وقتی داشت میرفت از ایران
دربدر دنبال یه استکان چایی بود بنده خدا😁