ناصرجون سفر انگلیس بود که کیسهی پولش ته کشید، انگلیسیهای ناقلام حواسشون بود و از فرصت استفاده کردن.
اومدن به ناصرخان گفتن، این پولو بگیر، امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکو توی ایران رو بده ما.
عباس داداش ناصر میگه؛
همین که شاه اسم سالی ۲۵ هزار لیره رو شنید، هوش از سرش در رفت و فورا قرارداد رو امضا کرد.
خب حالا توتون و تنباکوی ایران چه اهمیتی داشت؟؟
اون روزا یک پنجم مردم ایران، کارشون تولید توتون و تنباکو بود.
خب وقتی امتیاز یه محصولی به صورت انحصاری دست یه نفر باشه، یعنی شما مجبوری محصولت رو به قیمتی که اون میگه بفروشی بهش و اونیم که میخواد بخره مجبوره به همون قیمتی که طرف میگه بخره.
پس طرف میتونه از تولید کننده ارزون بخره و به مصرفکننده گرون بفروشه.
خب حالا داستان قلعه ویلیام هند رو یادتونه؟
که گفتیم انگلیسیها اول یه قطعه زمینی رو توی هند خریدند، اونجا مستقر شدند و بعد کمکم زمینهای تحت تصرف خودشون رو گسترش دادن، تا نهایتا روی سرتاسر هند مسلط شدن؟؟
حالا بیایم سراغ ایران خودمون، بعد از واگذاری امتیاز توتون و تنباکو به انگلیسیها، کمپانیشون توی ایران مشغول کار شد. مرکز کمپانی توی خیابون فردوسی مثه یه پایگاه مستحکم آماده شد و سپاهی از نیروهای مسلح رو هم اونجا مستقر کرد.
همزمان صد هزار زن و مرد انگلیسی هم برای کمک به کمپانی اومدن تو ایران و در جایجای کشور مشغول تبلیغ مسیحیت شدن.
مثه اینکه انگلیسیها قصد داشتن همون داستان قلعه ویلیام هند رو توی ایران پیاده کنن🤷♂
تجار ایرانی خیلی نگران شدن، چون باید محصولشون رو با قیمت مشخص به انگلیسیها میفروختن.
هم تجار و هم مردم خشمگین شدن.
مردم تبریز که همیشه #کاپشن_نارنجی تنشونه، راه ورود نمایندگان کمپانی رو به شهر بستن.
توی تهران، میرزای آشتیانی به شاه تذکر داد ولی فایدهای حاصل نشد.
توی اصفهان هم مردم به رهبری آیت الله آقانجفی، دست به تجمع زدن.
صدراعظم ناصرالدین شاه در واکنش به تجمعات اصفهان نوشت؛
شما رو باید احضار کنم تا به کیفر گستاخیتون برسین. یعنی مثلاً پاهاتون رو به فلک ببندم. اصلا حقتونه که گردنتون رو بزنن، تا از این به بعد هیچ کسی به خودش اجازه نده در امور دولتی دخالت کنه و بگه چرا؟ این دفعه رو چشمپوشی میکنم به شرط اینکه دست از گستاخیتون بردارین. پادشاه، صاحب اختیار اهالی ایران و اموالشونه و بهتر از هر کسی میدونه مصلحت مردم چیه.
ولی مردم شریف و عزیز و وطندوست و انقلابی و درجه یک و نازنین و جانبرکف و فداکار اصفهان، ابدا کوتاه نیمدن؛
آیتالله آقا نجفی، رهبر مردم اصفهان، برای اولین بار حکم تحریم استفاده از توتون و تنباکو رو صادر میکنه.
مردم هم از مصرف این محصول دست کشیدن. حتی مامورین انگلیسی میان که محصول یکی از تجار اصفهانی رو ضبط کنن، طرف میگه یه روز بهم وقت بدین، نصفهشبی دوازده هزار کیسه محصول تنباکوی خودش رو آتیش میزنه که دست انگلیسیها نیفته.😳
مردم مشهد هم توی مسجد گوهرشاد تجمع میکنن. ناصرالدین شاه بهشون پیغام میده که؛
اگه فورا نرید دنبال کارتون، تمام ارتش رو میفرستم مشهد، یکصد نفرتون رو به گلوله میبندم، پدرتونم میسوزونم. چه معنی داره این جسارتا؟؟
نمایندهی انگلیس مینویسه؛
مردم تا وقتی علما رو پشت خودشون داشته باشن، تره هم برای شاه خورد نمیکنن. همه چیز به نظر علما بستگی داره