جالبیش اینه که؛
داداشِ یاور غلامعلی بایندر، یعنی ناوسران یدالله بایندر همونموقع یکی از فرماندهان نیروی دریایی در بندرانزلی بوده، اون هم در شمال کشور دست به مقاومت علیه روسها میزنه و متاسفانه به شهادت میرسه.
یه داداشا در جنوب کشور و در مقابل انگلیسیها شهید میشه
یه داداشا در شمال کشور و در مقابل روسها
یعنی شمام میگین باید وطنپرستی
توی خون آدم باشه؟؟🤔
که دو تا داداش
همزمان یکی در شمال و یکی در جنوب شهید بشه؟؟👀
یدالله رو هم همونجا توی بندرانزلی دفن میکنن.
اون رو هم نزدیک مرز
شاید بشه اینجوری گفت که حتی پیکرشون هم داره از کشور مرزبانی میکنه🤷♂
🔺ابتدای داستان غلامعلی بایندر
راستی
فردا رضاشاه تشریفشونا میبرن ترکیه
حالشو داشتم میام یه سری میبرمتون ترکیه، حالشم نداشتم که دیگه ببخشین.
میدونین چیه؟
آدم وقتی قهرمانهای سرزمینش رو بشناسه
هر گوشهی دلش به یه طرف اون سرزمین کشیده میشه
یه گوشه سمت کاشمر
یه گوشش سمت خرمشهر
یه طرف سمت بندر انزلی
یه طرف سمت کرمان
و...
مثلا من بعد شهادت حاج قاسم کرمان نرفتم تا حالا و اینو یه کار نکرده میدونم.
یه کاری که خیلی زود باید انجامش بدم
کاشمر آرزومه، از بس عاشق مُدرسم.
و میدونم وقتی برم کاشمر اینقدر با مدرس رفیقم که اونجا مطلقا احساس غریبی نمیکنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عذر میخوام
شما اینجا چقدر صابخونهاین؟
- همین قدر که ملاحظه میفرمایین😂
جمعهتون مبارک، دلاتون خوش🌱
ما به امام خیلی بدهکاریم
ما فقط نه
تمام گذشتگان، ما و تمام آیندگان
همهی کسانی که از صدها سال پیش از عصر امام، برای آزادی این مرز و بوم جنگیدند و خونشان بر زمین ریخت، همهی کسانی که برای سربلندی اسلام قد برافراشتند و ایستادند، همه به امام مدیونند؛ چون کار ناتمام آنها را، امام بود که بالاخره تمام کرد.
ما و آیندگانِ پس از ما نیز البته خیلی بیشتر به امام بدهکاریم؛
نفسی که میکشیم، قدمی که بر میداریم، تحقیری که نمیشویم، آرامشی که داریم، غرورمان را، امنیتمان را، جایگاهمان را، شرف و عزتمان را؛
همه را مدیون امامیم. دِینی که جز با ادامه دادن راه امام، از پس ادایش بر نخواهیم آمد. خلاصه همهی آزادگان جهان به امام بدهکارند؛ امام بود که راه و رسم آزادگی را نشان داد و ثابت کرد که تحقق آزادی شدنی است.
از بس که محبت دارین🥺
والا یه دورهی فشردهی یکهفتهای داشتم، شبا جنازم برمیگشت خونه دیگه
از بزرگواریتونه که سراغ میگیرین💚
داستان شهید بایندر رو هم
با همون خستگی نوشتم😔
بعدشم
هی میگین چرا کمکاری کمکاری
این همه داستان رو عمم نوشته براتون؟😏
من نوشتم دیگه😐
یه مقدمه داریم فقط:
الان ایران سه تا نیروی نظامی داره دیگه؛
سپاه، ارتش، فراجا (نیروی انتظامی)
هر سه نیرو تحت فرماندهی فرماندهان ایرانی و جزئی از ساختار حکومتی ایران هستن. خب؟
تا قبل از حکومت پهلوی
ایران چهارتا نیروی نظامی داشت؛
▫️نیروی قزاق
▫️نیروی پلیس جنوب
▫️نیروی ژاندارم
▫️نیروی بریگاد مرکزی
اولی تحت فرماندهی افسران روسی بود، دومی تحت فرماندهی افسران انگلیسی، سومی تحت فرماندهی افسران سوئدی و چهارمی تحت فرماندهی افسران ایرانی.
غرض اینکه یه ارتش درست و درمون نداشتیم، جنگ جهانی که شد؛ روسها و انگلیسیها به ایران حمله کردن. عمدهی نیروهای نظامی ایران هم که تحت فرماندهی خود روسها و انگلیسیها بودن. پس ما ارتشی نداشتیم که جلوی حملهی اونها از کشور دفاع کنه.
اینطور بود که از گوشه و کنار کشور
سرداران محلی قد علم کردن، یه سری نیرو دور خودشون جمع کردن و از شهر خودشون جلوی حملهی انگلیسیها و روسها دفاع کردن.
سربازهای روسی در جریان جنگ جهانی اول، توی همدان و قزوین دست به قتل و غارت و دزدی زدن. توی مسیر برگشتشون به روسیه رسیدن به رشت و خب طبیعتاً رشت هم مثل همدان و قزوین در انتظار وحشیگری سربازان روس بود.
میرزا کوچک خان قیام کرد، جوونای رشتی دورشو گرفتن، میرزا با نیروهاش جلوی ورودی شهر رشت ایستاد. راه روسها رو بست و سلسله جنگهایی در گرفت.
نهایتا روسها کوتاه اومدن و کتباً تعهد دادن که به مردم تعرضی نکنن و به کشورشون برگردن. اصن میرزا کوچیک توی همین قضیه بود که اسمش روی زبونها افتاد و مشهور شد به میرزا کوچیک
بعد از موفقیتهای میرزا کوچیک
انگلیسیها دست به تبلیغات علیهاش زدن
مثلا شایعه کردن که میرزا داره توی کار حکومت مرکزی دخالت میکنه، میرزا میخواد گیلان رو تجزیه کنه و از این حرفا؛
🔺همونروزا میرزا بیانیه میده و میگه؛
ما فقط برای حفظ دیانت و شرافت خود قیام کردهایم؛ ما برای استقلال وطن فدا میشویم. ما برای آزادی ایران قربانی میدهیم... انگلیس است که در ایران مداخله میکند؛ انگلیس است که نمیگذارد ایرانی استقلال خود را محکم نماید، ما برای پاسداری از حقوق این آب و خاک، برای حفظ مدفن نیاکان بزرگوار و بالاخره برای حفظ قوانین اسلامی تا آخرین سرحد امکان دفاع کرده، فدا میشویم
🔺میرزا توی یکی از نامههاش مینویسه؛
ضعف و لاابالیگری مسئولین مرکز هرگونه قیام و نهضتی را که متضمن اصلاحات اساسی ممکلتی باشد مشروع میسازد. من و یارانم هیچ مقصودی نداشته و نداریم جز حفظ ایران از تعرضات و فشار خارجی و خائنین داخلی، تامین آزادی و آسایش رنجبران ستمدیده و استقلال حکومت ملی. همهی فداکاری بنده و همکارانم برای همین مقصود عالی بوده و بس.
انگلیسیها یه ضربالاجل به میرزا میدن که باید تسلیم حکومت مرکزی ایران بشی
و حتما میدونین که اونروزهام نخستوزیرهای ایران توسط سفیر انگلیس تعیین میشدن.
میرزا به انگلیسیها جواب میده که؛
من با دولتهای دستنشاندهی اجنبی کار نخواهم کرد.
نهایتا نظامیان انگلیسی از قزوین و نظامیان قزاق تحت فرماندهی رضاخان، باهم به رشت حمله میکنن و ارتش میرزا کوچیک درهم میشکنه.
رضاخان قبل از اینکه بره رشت میگه؛
یا از رشت برنمیگردم یا کار گیلان رو یکسره میکنم.
میرزا کوچیک دست آخر توی برف و بوران گیر میفته و از سرما جون میده. دشمنان میرزا وقتی بهش میرسن، میبینن که فوت شده ولی با این حال سر از تنش جدا میکنن.
یکی از انتقادات تاریخ به رضاخان اینه که؛
چرا سرداران ملی ایران رو قلع و قمع کردی؟
میرزا کوچیک یکی از سرداران ملی ما بود که توسط رضاخان حذف شد.
محمدتقی پسیان، مدرس، سردار ماکویی، سردار قشقایی، سردار بجنوردی و...
اینکه رضاخان چه بلایی سر تکتک اینها آورد رو توی جلسهی هفتم دوره کامل توضیح دادم.
حالا میدونین چیش جالبه؟؟
این جملهی «حالا میدونی چیش جالبه؟»
همون جملهای نیست که خانوما به هم میگن و بعدش نیم ساعت غیبت میکنن؟؟😂
راستی یه چیزی
پریشب گفتیم، همه به امام مدیونن، چرا؟
چون کار ناتموم خیلیهارو تموم کرد.
میرزا کوچیک که اینقدر بزرگه برای ما
چرا بزرگه؟
چون در یک مقطع چند ماههای، جلوی خارجیها ایستاد و موفق شد پای خارجیهارو از شهر خودش ببره.
باقرخان و رییسعلی از بوشهر دفاع کردن، پسیان از همدان و...
دست تکتک این قهرمانان ملی رو میبوسیم، اما کاری که امام کرد، بریدن پای خارجیها از کل سرزمین ایران بود.
امام تونست بعد از دویست سیصد سال، ایران رو از چنگال خارجیها بکشه بیرون
و این کم کاری نبود.
ما اگه حتی مسلمون هم نباشیم، اگه حتی اسلام رو هم قبول نداشته باشیم ولی ایرانی باشیم، مگه میتونیم تمام قد جلوی اسم امام نایستیم؟؟