وقتی جنگ جهانی شد
توی روسیه انقلاب شد و از نظر انگلیسیا یه حکومت خطرناکی توی روسیه سر کار اومد.
از اینجا به بعد انگلیسها سیاستشون در مورد ایران تغییر کرد و تلاش کردن یه حکومت قوی و مستحکم توی ایران سر کار بیارن. تا این حکومت قوی جلوی گسترش سیاستهای روسیه رو بگیره
حالا انگلیسیا بین دو نفر گیر میفتن
یه طرف رضاخانی که قراره به حکومت قوی تو ایران تشکیل بده
به طرف خزعلی که دوست و متحدشونه و باهاش قرارداد هم دارن و قول دادن ازش حمایت کنن.
رضاخان در جلسهی حضوری به لورین قول میده؛
از دست زدن به هر اقدامی که منافع نفتی انگلیس رو در جنوب ایران به خطر بندازه، خودداری کنه.
بعد رضاخان به لورین میگه بابا بهتر نیست بجای یه شیخ حریص بیای با حکومت مرکزی کار کنی؟
خلاصه صحبتهای نهایی رو میکنن و لورین از رضاخان تضمین میگیره که به منافع انگلیس آسیبی نزنه.
لورین جمعبندیش رو به وزارت خارجهی انگلیس مینویسه و میگه به نفع ماست پشت رضاخان دربیایم.
اینجوری میشه که خزعل، دوست قدیمی خودشون رو فدای رضاخان و سیاست جدیدشون میکنن و براحتی آب خوردن میزنن زیر قول و قرار کتبیشون
❌❌❌❌❌❌
از اینجا به بعد
مطالب مربوط به انتخابات ریاست جمهوریه
چون انتخابات تموم شد
توصیه میکنم مطالب بعدی رو نخونین
و برید سراغ مطالب بعد از انتخابات👇
https://eitaa.com/emaddavari/5719