eitaa logo
عماد دولت‌آبادی
82.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
859 ویدیو
6 فایل
نویسنده‌هه به نخست‌وزیر گفت؛ شماها دو روز پشت این میز می‌شینین ولی قلم همیشه دست ما نویسنده‌ها می‌مونه💪 عمادم، یه نویسنده تبلیغات: @ads100 ارتباط با خودم: @edolatabadi دو تا تیک نمی‌خوره ولی می‌خونم امکان پاسخ‌گویی ندارم💔 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ سلام، شب همگی بخیر قرار شد هفته‌ای دوشب از تاریخ بگیم.
‌ جلسه‌ی قبلی از لزوم تاریخ خوندن صحبت کردیم و به این سوال پاسخ دادیم که اصن چرا باید تاریخ بخونیم گذشته‌ها که گذشته.
‌ بعد این مثالو زدیم؛ اگه یه جوون بیست ساله‌ای وارد بازار کار میشه و کلاه سرش می‌ره بخاطر اینه که تجربه‌ی اون کاسبِ چهل‌پنجاه‌ ساله رو نداره؛ شاگردی هم نرفته بکنه، برای همین کلاه سرش می‌ذارن.
‌‌ گفتیم ما تاریخ می‌خونیم که تجربه‌های قبلیامون رو داشته باشیم ببینیم اجدادمون از چه سوراخایی گزیده شدن ما دست توی‌ اون سوراخا نکنیم.
‌‌ بحث پریشبمون رو می‌تونین از اینجا بخونین👇 https://eitaa.com/emaddavari/5797
‌ حالا سوال اینه؛ اصن «تاریخ معاصر» یعنی چی؟ تاریخ معاصر از کی شروع میشه؟؟
بعضیا میگن تاریخ معاصر به تاریخ صد سال گذشته می‌گن. در زمان ما هم تاریخ معاصر یعنی از دوره‌ی رضاشاه به این‌طرف
‌ بعضیا میگن تاریخ معاصر از یه فصل عقب‌تر شروع میشه، حالا چه کمتر از صد سال، چه بیشتر از صد سال. در ایران میتونیم نقطه‌ی شروع تاریخ معاصر و اون «یه فصل عقب‌تر» رو از زمان انقلاب مشروطه بدونیم. چون از زمان انقلاب مشروطه به فصل جدیدی در کشور ما شروع شده و هنوز ادامه داره.
یادتون که نرفته قبلا گفتیم در تاریخ معاصر ایران سه تا انقلاب اتفاق افتاد؛ آخریش انقلاب اسلامی سال ۵۷ بود که موفق شد و تونست نظام پادشاهی رو سرنگون کنه. دومیش انقلاب نفتی بود که به نهضت ملی صنعت نفت مشهور شد و شکست خورد. اولیش هم انقلاب مشروطه بود که تونست «نظام پادشاهی مطلق» رو به «نظام پادشاهی مشروطه» تبدیل کنه. حالا هر کدوم رو به وقتش جداگونه توضیح می‌دیم
‌ برای تاریخ معاصر تعریف‌های دیگه‌ای هم ارائه کردن.
حالا من خودم چی فکر می‌کنم؟ ببینین ما اگه بیایم تاریخ معاصر رو از انقلاب سال ۵۷ شروع کنیم. شنونده میگه چی شد که انقلاب شد؟ بعد مجبوریم برگردیم عقب‌تر و بگیم به دلیل فلان کار و فلان کار حکومت پهلوی، بعد دوباره شنونده میگه خب حکومت پهلوی چطوری‌ اومد سرکار، باز میگیم فلان اتفاق و فلان اتفاق افتاد. دوباره شنونده میگه چی شد که فلان اتفاق افتاد و همینطور سوالات شنونده ادامه پیدا می‌کنه.
‌ ولی توی یه نقطه‌ای شنونده دیگه نمیگه چی شد که اونطور شد؟ و من فکر میکنم همونجا دقیقا نقطه‌ی شروع تاریخ معاصره.
‌ از یه نقطه‌ای ارتباط تاریخ با قبلش قطع میشه و یه فصل جدیدی از تاریخ شروع میشه. به‌نظرم اون نقطه‌، نقطه‌ی مناسبی هست که اسمش رو شروع تاریخ معاصر بذاریم.
‌ من در کتاب خودم تاریخ معاصر رو از زمان استعمار شروع کردم. چون وقتی بیام بگم قدرت‌های خارجی به این دلیل و به این دلیل پا به ایران گذاشتن و فلان طور و فلان طور شد، دیگه کسی نمیگه قبلش چی؟ قبلش چی شد که اینطور شد؟ چون قبلش هیچی نشده بود و یهو اینطور شد😂
‌‌ جلسه‌ی بعد درباره‌ی استعمار توضیح خواهیم داد... ‌ ان‌شاءالله
‌ بچه‌ها حالا که یه بحث استخون‌دار و حساب شده رو شروع کردیم کمک کنین که افراد بیشتری بخونن.
‌ بعد مهمه که همه از اول بحث همراهمون باشن. بسم الله بنر زیر رو بفرستین برای دوستاتون👇
هدایت شده از عماد دولت‌آبادی
عمادو که نمی‌شناسی؟ مطالب خیلی خوبی توی‌ کانالش می‌ذاره حتی میگن یکی دست نداشته، از وقتی مطالب عماد رو می‌خونه، دست درآورده😐😅 شوخی کردم، عماد تاریخ میگه، روون و جذاب هم میگه. تازگی شروع کرده تاریخ معاصر ایران رو از سیصد چهارصد سال پیش بگه بیاد جلو. گفتم بهت بگم از قصه عقب نمونی از اینجا بیا تو جمع‌مون👇 https://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
‌ سلاملکم اینقدر بچه‌های جدید کانال برام جذابن، که دوست دارم بگم؛ من و بچه‌های جدید، شما همه😅 ادامه‌ی داستان👇 https://eitaa.com/emaddavari/6419
مرافعه درست شد😅 من قبلا با قدیمیا عقد اخوت بستم آخه از در کانال بیرونشونم بکنمَم از پنجره بر می‌گردن تو؛ کانال خودشونه، حق آب و گل دارن اینجا فعلا باید ناز جدیدیارو کشید😎💪
‌ دیشب یکی منو دید گفت مطالبی که در مورد رضاشاه نوشتی هم جذابه، هم بِکر و تازه، قبلا هیچ جا نشنیدیم. بهش گفتم خیلی ساده‌ای😂 من مطالب جذاب و بِکرم رو توی کانال نمی‌ذارم، اونا رو گذاشتم برای کتاب. اینایی که توی کانال می‌ذارم؛ مطالب پرتکراره😬
‌‌ یهو دیدم این شکلی شد👇
عماد دولت‌آبادی
عمادو که نمی‌شناسی؟ مطالب خیلی خوبی توی‌ کانالش می‌ذاره حتی میگن یکی دست نداشته، از وقتی مطالب عماد
‌ ولی حالا که می‌بینم شمام دارین برای کانال زحمت می‌کشین، دارم وسوسه می‌شم همه‌ی مطالب بِکرم رو نگه ندارم برای کتاب،‌ اینجام بذارم🙃
امروز داشتم این بخش از کتابم رو می‌نوشتم؛ داستان عبدالله امیرطهماسبی فرمانده‌‌ی ارشد ارتش رضاشاه