eitaa logo
عماد دولت‌آبادی
85.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
810 ویدیو
5 فایل
نویسنده‌هه به نخست‌وزیر گفت؛ شماها دو روز پشت این میز می‌شینین ولی قلم همیشه دست ما نویسنده‌ها می‌مونه💪 عمادم، یه نویسنده تبلیغات: @ads100 ارتباط با خودم: @edolatabadi دو تا تیک نمی‌خوره ولی می‌خونم امکان پاسخ‌گویی ندارم💔 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
36.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موندنی‌ترین رفیق من امام حسین❤️ سرود جدیدی که می‌خوایم باهاش بترکونیم ایشالا💪 نسخه‌ی صوتی👇 eitaa.com/emaddavari/1127 🆔 @EmadDavari
سرود رو توی مدرسه‌تون اجرا کردین ویدیوش رو بفرستین منم بذارم تو کانال🌱✌️
عماد دولت‌آبادی
جلسات مجازی پهلوی‌شناسی سفری ۱۰ روزه به صدسال پیش. در روز حرکت، سوارِ ماشین زمان می‌شویم. از اتوبو
الان دارم از سر ضبط بر می‌گردم حق من نیست که شغال‌خون بیام خونه😐 هشتگ 😂 الحمدلله امشب سومین جلسه‌ی دوره‌ی پهلوی‌مون رو ضبط کردیم. دو جلسه‌ی اول رو البته درباره‌ی قاجار حرف زدیم و دوران سلاطین قجری رو یه مرور کلی کردیم🤷‍♂ از امشب ولی دیگه عملا وارد مقدمه‌ی دوران پهلوی شدیم، ریز و جزیی💪 ان‌شاءالله که مفید باشه✌️
تو راه اومدم ساندویچ بگیرم تا اومد بذاره توی پلاستیک یهو یه کیسه از جیبم درآوردم گفتم بذارین تو این😌 گفت إ یادم رفته بود شما دوست‌دار محیط زیستین💪 خیلی حس خوبیه به این قرتی‌بازیا بشناسنتا😉
اتفاقا چندشب پیش یه خامه از بقالی گرفتم اومد بذاره تو پلاستیک گفتم نه نذار گفت چرا؟ همه تلاش می‌کنن یه پلاستیک بیشتر بگیرن😁 گفتم من از اینام که دوستار محیط زیستن💪 یهو مشتری بغلیه، سرشو ۹۵ درجه چرخوند منو ببینه. بهش گفتم تا حالا یه دوستدار محیط زیست رو از نزدیک ندیده بودی؟😂
می‌دونین چیه؟ وقتی فقط یه پلاستیک از بقاله نمی‌گیری اون لبخند رضایتی که می‌زنه روزتو می‌سازه.😊 وقتی تو رانندگی سرعتو کم می‌کنی و دستتو به نشونه‌ی «بفرمایین» میاری بالا تا عابره رد بشه. اون دست تکون دادنش به نشونه‌ی «تشکر» کلی انرژی مثبت بهت میده❤️ گاهی کارهای کوچیک بیشتر از اینکه به دیگران حال بده، حال خود آدمو خوب می‌کنه☺️
یه بار تو یه سفر چند روزه‌ای از بقال سرمحل خرید می‌کردم. روز سوم چهارم بود که رفتم خرید دختر خانم فروشنده‌ وقتی داشت حساب می‌کرد یهو خیره شد به یه نقطه و با خودش تکرار کرد؛ برای ایشون نباید پلاستیک بذارم😂
به اینجور افراد می‌گن یعنی آدم‌هایی که زباله‌ تولید نمی‌کنن. هرچند من خودم فعلا یه پسماند صفر نیستم ولی پسماند صفرها شدیدا برام قابل احترام و عزیزن✌️
کوهی از سوالات سرازیر شد به شخصی🙄 من یه فعال محیط زیستی نیستم ولی سعی می‌کنم چیزایی که از بچه‌های محیط زیستی یاد گرفتم رو اینجا بذارم براتون. شایدم یه پخش زنده گذاشتم اصن با یکیشون🤷‍♂
بعضی از این عزیزان معلم گویا به نون حلال خیلی اعتقادی ندارن بابا حداقل دروغ به بچه‌های مردم نگین این نونی که میخواین بدین زن و بچتون بخورن رو حروم نکنین. 🆔 @EmadDavari
اگه عمری بود جمعه‌ی این هفته داستان این دختر خانوم رو خواهم گفت✌️
صد هزار تا مرید و دوستدار رضاخان دور هم جمع شدیم اون‌وقت باید توتون فقط یه نفر پیام بده و مناسبت امروز رو یادآوری کنه؟؟🤔
به مناسبت این فرخنده روز دم دست باشین ساعت هفت میام یه جریانی رو تعریف می‌کنم براتون😎
هدایت شده از عماد دولت‌آبادی
چی شد که یه افسر معمولی به اسم رضاخان از قزوین راه افتاد اومد تهران و شد شاه؟ داستانش رو میتونی از اینجا بخونی👇 eitaa.com/emaddavari/44 کوتاه و مختصر❤️
عماد دولت‌آبادی
چی شد که یه افسر معمولی به اسم رضاخان از قزوین راه افتاد اومد تهران و شد شاه؟ داستانش رو میتونی از ا
البته قبلا داستان به قدرت رسیدن رضاخان رو گفتیم؛ اگه سختتون نیست که این آگهی رو تُخس بفرمایین تو ایتا برای اونایی که میدونین خواهانن (دستای بلوری‌تون طلا✌️)
🔺یکی از افسران ارشد ارتش قزاق به اسم سرهنگ باقرخان مویان میگه: ◽️با رضاخان میرپنج در یکی از خیابان‌های قزوین قدم می‌زدیم. رضاخان گفت: «ما باید دست به دست یکدیگر دهیم، کشور عزیزمان را از این بدبختی نجات دهیم و دیگر اجازه ندهیم که اجانب در آن تسلط داشته باشند...» منِ از همه‌جا بی‌خبر نیز هیجانی شدم و گفتم: «تا جان در بدن دارم، از پیشرفت این منظور مقدس خودداری نخواهم کرد.» ◽️کمی بعد نزدیک گراندهتل قزوین رسیدیم، رضاخان گفت: «من در این میهمان‌خانه با یکی دو نفر وقت ملاقات دارم، شما درب مهمان‌خانه بایستید تا من برگردم.» ◽️رضاخان از پله‌ها بالا رفت، نیم‌ساعتی طول کشید. من نیز آهسته از پله‌ها بالا رفتم و به‌جستجوی رضاخان از شکافِ دربِ اتاق‌ها نگاهی دزدانه می‌انداختم. تا اینکه دیدم رضاخان با ژنرال آیرن‌ساید و یکی دونفر از افسران انگلیسیِ دیگر مشغول مذاکره است؛ پس از آن پایین آمدم، رضاخان نیز تقریبا نیم‌ساعت بعد پایین آمد. ◽️در بین راه رضاخان، گفت: «باید همه‌ی افسران قزوین و تهران با هم متحد شوند، بیگانگان را از ایران خارج کنند و ایرانیان اجنبی‌پرست را هم معدوم سازند.» ◽️این اظهارات تا اندازه‌ای سوءظن مرا برطرف کرد. دو روز بعد می‌خواستم برای دیدن خانواده به تهران بروم. هنگام حرکت رضاخان مرا دید و گفت: «در تهران با افسران ارشد قزاق مذاکره کنید تا -وقتی به تهران رفتیم- با ما همکاری نمایند» من در پاسخ رضاخان گفتم: «با افسران ژاندارمری هم مذاکره کنم؟» رضاخان گفت: «خیر، خیر، ابدا لازم نیست؛ زیرا کسانی دیگر با آن‌ها مذاکره کرده‌اند، از طرف آن‌ها خاطرجمع هستیم». ◽️به تهران رفتم، وقتی داشتم به قزوین بازمی‌گشتم، رضاخان را دیدم که با ۲۵۰۰ نفر قزاق، عازم تهران است. من نیز به آنان ملحق شدم.» منبع: تاریخ بیست ساله، ج۱، ص ۲۱۱ تصویر گراند هتل قزوین (اینجا) | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
.
عماد دولت‌آبادی
🔺یکی از افسران ارشد ارتش قزاق به اسم سرهنگ باقرخان مویان میگه: ◽️با رضاخان میرپنج در یکی از خیابان‌
رضاخان بعد از این کودتا اول میشه فرمانده‌ی ارتش بعد میشه وزیر جنگ بعد میشه نخست‌وزیر و بعد هم بر تخت پادشاهی تکیه می‌زنه🤷‍♂
بچه‌های اصفهان؛ ما توی تیم‌مون به چندتا همکار و همراهِ پژوهشگر نیاز داریم؛ (حضوری یا غیرحضوری) اگه این‌کاره‌این که چشم براهتون هستیم. اطلاعات بیشتر و اعلام آمادگی👇 survey.porsline.ir/s/i5zkAzK
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه‌های فلسطینی میگن عدد شهدا به ده نفر و عدد زخمی‌ها به هفتاد نفر رسیده😔
عماد دولت‌آبادی
بعضی از این عزیزان معلم گویا به نون حلال خیلی اعتقادی ندارن بابا حداقل دروغ به بچه‌های مردم نگین این
▫️خود رضاشاه میگه اون شاهان قبلی که چنین قراردادهایی بستن از بی‌شعوریشون بوده، منم اگه بخوام چنین قراردادی رو امضا کنم پنجاه سال دیگه ملت لعن و نفرینم می‌کنن. ولی مجبورش می‌کنن امضا کنه ▫️خود انگلیسی‌ها میگن با این قرارداد نفتی‌ای که با رضاشاه بستیم یه کلاه گشادی گذاشتیم سر ایرانیا ▫️خود نمایندگان وقت مجلس میگن این قرارداد خسارت خالص بود و باید لغو بشه ▫️خود اعضای امضا کننده‌ی قرارداد بعد از سقوط رضاشاه میان میگن شاه مارو مجبور کرد امضا کنیم و عذرخواهی می‌کنن. ▫️بعد این آقا معلم میاد میگه نه رضاشاه با این قرارداد نفتی که بست خدمت جدیدی به ایران کرد😂 چه کنیم از دست این عزیزان؟؟ 🔺من قبلا داستان نفت رضاخان رو گفتم از اینجا بخونین👇 https://eitaa.com/emaddavari/434 🆔 @EmadDavari