eitaa logo
عماد دولت‌آبادی
79.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
943 ویدیو
7 فایل
نویسنده‌هه به نخست‌وزیر گفت؛ شماها دو روز پشت این میز می‌شینین ولی قلم همیشه دست ما نویسنده‌ها می‌مونه💪 عمادم، یه نویسنده تبلیغات: @ads100 ارتباط با خودم: @edolatabadi دو تا تیک نمی‌خوره ولی می‌خونم امکان پاسخ‌گویی ندارم💔 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
عماد دولت‌آبادی
حالا که فکرشو می‌کنم گفتگوی دوم هم خیلی مهم بود که البته حالشو ندارم الان بذارم🙈😁 فردا ان‌شاءالله🤌
اربعین رفته‌هاش می‌دونن این حرکت 🤌 یعنی چی؟؟😍 ایشالا قسمتتون بشه اربعین برید پیاده‌روی، توی خونه‌ی یکی از این عزیزان عراقی، بگین نمک بیار لطفا‌، بعد اون دستشو این‌طوری کنه 🤌 بگه: إصبر إصبر و بعد بره نمک بیاره😍 در فرهنگ عراقی‌ها این حرکت یعنی صبر کن😊
سلام بچه‌ها چطورین؟؟ چه خبرا؟؟ مارو نمی‌بینین خوشتون هست؟؟😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به قول حاج آقای مظاهری؛ دلم هوادونا کرده بود؛ خیلی☺️ (پ‌.ن: ویدیو مال الان نیستا)
این فقط بخشی از محبت‌های امروزتون🥺 ممنونم که سراغ می‌گیرین و شرمندم که نمی‌تونم جواب بدم از بس شما بامعرفتین و من قدرنشناس😔 یه مدت نبودنم چندتا دلیل داشت، در آینده نبودنمم معلول همین علت‌ها خواهد بود البته؛
فقط اونی که گفته زنده‌ای یا نه؟😂
یه دو سه هفته که دستمون بند اسباب‌کشی دفتر بود، تازه ما که وسیله‌پسیله نداشتیم اینقدر زمان برد، خدا به داد مستاجرایی برسه که سال به سال خونه عوض‌ می‌کنن😞 همینجا از ته دلتون بگین آمین؛ خدایا همه‌ی مستأجرا رو خونه‌دار کن🤲 با اینکه مجبور شدیم جابجا شیم ولی جای جدیدمون خیلی بهتره، هم روحیه داره هم باصفاست. دفتر قبلی از بس دلگیر بود پنج عصر می‌خواستیم فرار کنیم😁 تصویر: نمایی از دفتر جدیدمون😌
امروز که اومدم سرتون بزنم اصلش بخاطر این بود که یه بار بزرگی از دوشم برداشته شد، باره اینقدر سنگین بود که اصن تنگی نفس گرفته بودم، امروز نفسم آزاد شد😁 اون بار بزرگم، کلاس‌های تاریخ معاصر بود که دوازدهمین و آخرین جلسش برگزار و جونم راحت شد🙈 خلاصه اومدم یه احوال‌پرسی باهاتون بکنم وا بزندم و برم😊
خب قدیمیای کانال می‌دونن من و بچه‌های تیم دو ساله مشغول یه کار بزرگی هستیم یعنی حداقل خودمون کارمون رو خیلی بزرگ و مهم می‌دونیم. و اون نگارش یه روایت از تاریخ معاصر هست. یه روایت ساده و روون و البته مستند و دقیق. این روایت در قالب یه کتاب مصور و تصویری منتشر میشه، که اگه خدا بخواد، و شمام اگه دعا کنین، ان‌شاءالله امسال سُفرش جمع میشه.
من همه‌ی کارام رو تعطیل کردم و فقط تمرکز کردم رو این پروژه؛ نه کلاس میرم، نه سخنرانی قبول می‌کنم، نه دنبال کارای متفرقم. فقط و فقط حواسم جمع این کاره،‌ چون به اثرگذاری کارمون ایمان دارم. چرا میگم کارمون مهمه؟ چون کار ما یه جور مَناته، یه جور مصالحه، یه جور خوراکه. کتابمون که ایشالا منتشر بشه، هم میشه از روش سخنرانی کرد، هم میشه از روش مستند و موشن ساخت، هم میشه از روش تدریس کرد و هزار جور کار دیگه. خب برای ما چی از این بهتر؟؟
ولی اینکه چرا کلاس‌های اینترنتی تاریخ معاصر رو قبول کردم؛ موضوش علی حِده است😊 بچه‌ها پیشنهاد دادن تا خود کتاب میاد منتشر بشه، یه خلاصه‌ای از مباحث رو به‌صورت کلاس اینترنتی ارائه بده. اینجوری هم ملت زودتر به محتوا می‌رسن، هم یه گوشه‌ای از هزینه‌های تیم درمیاد. منم دیدم پیشنهاد کثیف و خوبیه،‌ قبول کردم😋 آخه تعارف که نداریم، تا این کتاب میاد جمع بشه، یه مبلغی حدود دویست تومان هزینش میشه. هزینه‌های کانال‌داری هم که سَواست‌. مام که دستمون به هیچ جایی بند نیست (الحمدلله)
عماد دولت‌آبادی
پشت صحنه‌ی جلسه‌ی هشتم دوره😅 از اونجایی که بوق می‌زنه، نامردا شروع می‌کنن بخندن، هرچی تلاش کردم کنتر
این شد که از چندماه پیش یه سلسله کلاس اینترنتی گذاشتیم و تاریخ معاصر رو در دوازده جلسه گوریدیم به هم. امروز آخرین جلسه منتشر شد و جون من هم بسی راحت. خودم از کلاس‌ها راضی بودم، احساس می‌کنم این دسته‌بندی و این گزیده‌گویی تو هیچ قوطی عطاری‌ای پیدا نمیشه. بچه‌هام راضی بودن انگار. حالا بعدا سر فرصت نظراتشون رو میذارم.