✨دختر بسیجی
°•| پارت هفتاد و یکم |•°
حلقه ی ساده رو بین انگشت شست و اشارهام و دور از خودم نگه داشتم و بهش خیره شدم و غرق شدم توی خاطراتم: فروشنده جعبه ای حاوی ست حلقه ی ازدواج ساده رو جلومون باز کرد و حلقه ی طلا رو به سمت آرام گرفت و ازش خواست امتحانش کنه.
آرام حلقه رو تو ی دستش کرد و دستش رو دور از خودش گرفت و بهش خیره شد.
مامان رو بهش گفت:این حلقه خیلی ساده نیست؟
آرام با درماندگی به من نگاه کرد و من گفتم :مامان جان اگه اجازه بد ین حلقه هامون رو ساده و ست بردار یم.
مامان با مهربونی گفت: هر جور که خودت ون دوست دارین شما باید دوستشون داشته باشین.
ست حلقه ی توی انگشت آرام رو دستم کردم و دستامون رو بدون اینکه به هم بخوره کنار هم و دور از خودمون گرفتیم و به دستامون نگاه کردیم.
باز هم از تکرار خاطرات آه کشیدم و حلقه ی توی دستم رو در آوردم و توی جاش و کنار حلقه ی آرام و توی جعبه گذاشتمش.
در جعبه رو بستم هر دو جعبه رو سر جاشون برگردوندم و به سراغ کارتون پایینی رفتم که توش لباس شب نامزدی و لباسی که براش براش خریده بودم جا خوش کرده بودن.
لباس ی که خودم براش خریده بودم رو از تو ی جعبه در آوردم و عمیق بوش کشیدم.
بوی عطر تن آرام رو می داد و من چقدر درمانده و در به در این بو بودم!
چقدر دور شده بودم از یه لحظه داشتنش کنارم ودلم گرفته بود و بی قرار تر از هر زمان با عجله لباس رو تو ی جعبه مچاله کردم و جعبه ها رو برداشتم و تو ی اتاقی که هیچ استفاده ای ازش نمی کردم انداختم و به حال برگشتم که با دیدن دوشک کنار شومینه و گیتار روی صندلی با عصبانیت به سمتشون رفتم و هر تکه ای رو یه گوشه پرت کردم و داد زدم : دیگه آرامی نیست که بخوام سرم رو روی پاش بزارم و سرم نوازش کنه!....
دیگه آرامی نیست که بخوام براش تار بزنم و بخونم!
دیگه نیست که من براش تار بزنم و او با هر سازم برام برقصه!
دیگه نیست!
من نذاشتم که باشه!
من کاری کردم که رقص که بمونه حتی نمی تونه روی پای خودش بایسته!
لعنت به من!..... لعنت به من!
لعنت به این دنیای بی رحم! لعنت به تو روزگار نامرد!
با پخش و پلا شدن وسایل کنار شومینه و در حالی که نفس نفس می زدم روی لبه ی شومینه نشستم و از جعبه ی سیگاری که این روزا همیشه همراهم بود سیگاری رو در آوردم و رو ی لبم گذاشتم و روشنش کردم و با یک پک محکم ریه ام رو پر از دودش کردم.
انقدر این کار رو تکرا کردم که روی لبه ی شومینه پر از ته سیگار و پاکت خالی سیگار شد و من همون جلوی شومی نه دمر دراز کشیدم و دیوانه وار و با خنده گفتم :دیگه آرامی نیست که بخوام به خاطرش سالم بمونم!
مدتی رو توی همون حالت موندم و وقتی از خونه بیرون زدم که هوا کاملا تاریک شده بود.
ماشین رو توی حیاط خونه پارک کردم و بی رمق از ماشین پیاده و وارد خونه شدم.
ادامه دارد...
پارت هفتاد و یکم تقدیم نگاه قشنگتون🌿
بزرگواران همانطوری که اول رمان گفته شد این رمان با پایانی خوش تموم میشه☺️🌹
و نویسنده این رمان : به قلم خانم اسماء مومنی هست✍
#همراهمون_باشید
#چادرم_بوۍشهادت_میدهد🌿🕊
آن ها چفیه بستند تا بسیجی وار بجنگند📿
من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم!💌
آن ها چفیه را خیس می کردند تا نفس هایشان”آلوده شیمیایی” نشود☘
من چادر می پوشم تا از”نفس های آلوده”دور بمانم!“🍀
🌹بانو چادرت را بتکان قصد تیمم داریم🌹
#زتبارزهـرا🦋^•
.
نمیدانم چـــرا
در ذهن کســے نمیگنجد
کــہ تــو معشـــوقـــہ اے
دارے بہ نام چــ♥️ــادر
.
#چادریهافرشتهاند..🌙
وقتـےنمـےدانـےڪجاهستـے
قبـلہ🕋راپیـداڪنو•••
دورَڪعت #نمـاز🤲🏻بخـوان~•
وقتـےنمـےدانـےبہڪجامـےروے👣،
وقتـےخـودتراگـم↺ڪردهاے،
وقتـے‼️#خـودتراازدسـتدادهاے،
وقتـےنمـےتـوانےبـاخـودتڪنار⛓بیـایـے،
برسـَر #سـجادھ📿بـایسـتو
نمـازترابادقـتبخـوان•••
#ازخـودتفـارغشـوتابہخـودتبـیآیـے :)🍃
#اسـتادپناهیـان↑✨🌸
#ما_ملت_شهادتیم♥️✌🏻🇮🇷
تلنــگــــــــــــــر 🔔🔔
💢شـنـیـده ام که این روزها حال و هوای جهاد دلتـ❤️ را زیـر و رو کـرده.از دلتـنـگـی هایت بر روی صـفـحـه ی کاغذ📝 دیده بودم...❗️
💢از نوشته های شهید مشلب
دختران حواستان باشد 👌
حجاب حجاب حجاب
حواستان به فضای مجازی باشد...
💢دخترانی را میبینیم که عکسهایشان را با نامحرمان به اشتراک میگذراند
من منظورم با همه نیست❌
من هم از فیسبوک استفاده میکنم
⚡️اما تاکنون همچین اتفاقاتی رخ نداده😊....
💢 دلنوشته_هایت را خـوانـده ام ⚡️امـا
آنـلاین📱 ک میـشوی هـشـدارها♨️ را جدی بگیر؛عکس پروفایلش را ک دیدی!!! انگشتانت را برای تایپ ب تـبـعیـد ببر...✔️
💢مبادا پروفایل نامحرم را مجـوز ورود بدانی📛 هر چند اگر عکسش چادرخاکی کوچه های مدینه باشد...
💢 بـرادر،آرزوی شـهـادتت رابا نامحرم قسمت نکن❌ .آری ... درد ودل کردن تو را امیدوار میکند✌️ .⚡️اما یادت نرود این گفتگو تو را از خاک سوریه و شام...به سواحل آنتالیا میکشاند..
💢رفته رفته آرزوی شهادتت به رابطه ی پنهانی تبدیل میشود😔. اندک اندک جای عکس دوستان شهید، عکس نامحــرم جایگزین میشود🚫
💢طرز فکرت عوض میشود😔
تا جایی ک میگویی: جهاد برای خودشان ما در داخل دفاع👊 خواهیم کرد ،اگر دفاعی درکار باشد...
💢بـرادر هوشـیار باش🚨؛دلـسـرد شدنت را احساس میکنی..⁉️
🚫فـــــقــــــط یـــــادت بــــــاشـــــــد🚫
جلو جلو عواقب چت 📱کردنت را ب تو یادآوری کـردم ؛روز مـحـشـر نگویی که ندانسته وارد پـرتـگاه شدم
💢من آنروز به آگاهیت شهادت میدهم یادت باشد☝️ شیرینی شهادت که کمرنگ شود غلظت شهوت بالا میرود
💢راسـتـی اول مـاجـرا را بـیـاد داری⁉️
اولین پی ام ات سـلام خـواهـر بود...
از بعدی ها دیگر نـمیـگـویـم🙊 😔
♨️فــقــط یــک ســوال
هنوز هم نامحــرم را خواهرصدا میزنی⁉️😔
التـمـاس کـمـی تـفـکـر😭
#شهید_احمد_مشلب
#ما_ملت_شهادتیم♥️✌🏻🇮🇷
#مݩ.ماسڪ.میزنم😷
دشمڹان ݩمدانند
ونمۍفهمــند
ڪہ مابراۍ #شـهادت
مسابقہ مۍدهیم
و #وابستگۍ نداریم
و#اعتقادداریم ڪہ ما
🕊✨ازسوۍخـــ♥ــدا آمده ایم و بسوۍ او مۍ رویم✨🕊
🌿 #تلنگرانه
میگن وقتایی ڪه بنده میخواد یه گناه بزرگ انجام بده خدا به فرشتگان یا همون ڪرام الڪاتبین میگه فرشته ها شما ها برید...😔
من و بندمو تنها بزارید ..
ما باهم یه ڪار خصوصی داریم..
ڪه نڪنه مورد لعن ملائڪه واقع شیم..
ڪه آبرومون نره...
انقدر عشق و این همه بۍ وفایۍ؟!😞✋
#ما_ملت_شهادتیم♥️✌🏻🇮🇷
#مݩ.ماسڪ.میزنم😷
*⚘﷽⚘
#کلام_ناب
...راه شهدا🕊
🌷شهید علی چیتسازیان
فرماندهٔ اطلاعات عملیات
لشگر ۳۲ انصارالحسین:
💠در راه شهدا قدم بردارید.
در راه شهدا حرکت کنید.
بر دوش بگیرید این شهدا را
تمام ارزش ها در شهداست...
💠خوشا به حال شهدا، آنها
گلهای خوش بویی بودند که
خداوند چید. خدا آن ها را
برگزید.
💠شهدا زنده اند،
شهدا برای کسانی زنده اند
که راهش را ادامه دهند.
امانتدار خوبی باشید برای
شهدا ...
🕊🌷🕊
•~🍁~•
این روزها
در ڪُنجِ خانهےِ علے
نمیدانم چرا ...
دلم براے
ِ گوشه گیرےِ امام حسن میگیرد !
هِے چشمانَش را میبندد و
هِے ماجراے
ِ سیلے اشڪش را سرازیر میڪُند
.
واےمادرم😭
°
#یاامامحسنجان💔
🌹
آدما تا وقتی
همدیگرو دارن نمیفهمن،
وقتی همو از دست میدن،
تازه یادشون میاد
یه چیزی کمه
تازه یاد میگیرن دلتنگ بشن،
تازه یاد میگیرن قدر بدونن .
#بدونشرح💔
#حجاب
جانت را ڪہ بدهی در راه خدا "#شهید" می نامند تو را؛
بہ گمانم اگر #روحت را هم بدهی شاید...!😉
و من احساس میڪنم اینجا و در این سرزمین؛
دختران زیادے هستند کہ هر روز پشتِ #سنــــگر ِ سیاه ِ ساده ی سنگینِ خود #دفاع می کنند از نجابتشان...😌
و هر لحظہ #شهید می شوند انگار!❤️
پس "#شهید_زنده" حواست بہ حجابت باشد...☺️
گـــاهی که چادرت خاکی می شود از #طعنہ هاے مردم شهــــر...😔
یاد #چفیه هایی باش که برای #چــــــــآدرے ماندنت،خونی شدند...😭