•♥️🍃•
○°آقا تو بیا و آبرو دارے ڪن✨
گندمزدگان خاڪ را یارے ڪن
یڪ جمعہ بیا با نفس نرگسےات✨
این باغچہ را دوباره گُلڪاری ڪن
" سلامٌعلۍآلِیاسین "✨
#السلام_ایها_غریب
#مهدی_جانم 💫❤️
❄️تا یخ نزده ریشهی ایمان برگــــرد
ای فصل بهـار در زمستان برگــــرد...
❄️ مردیم از این بی کسی و در به دری
ای صاحـب ذوالفقار و قرآن بـرگـــرد...
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج ♥️
🌿❞تلݩگـــࢪاݩہ❝🌿
📿ࢪوزی به آیت الله بهجت(ره) گفتند:
کتابی دࢪ زمینه ے اخلاق معرفی کنید!📖🖇
ایشان فࢪمودݩد:📚
لازم نیست یک کتاب باشد🎞، یک کلمه
کافیست که بداݩے📻؛👇🏻
❞ {خدا میبیند.
#پارت_نودو_سه🌹
•{حــجـآبـــ مــن}•🤩
سعی کردم کنترلش کنم ولی نشد
بهترین راه ذکر گفتن بود. تسبیحمو از دور مچم باز کردم و شروع کردم به ذکر گفتن
و در آخر استخاره کردم. عالی در اومد
از تصمیمم مطمئنتر شدم و دیگه دلیلی برای نگرانی نمیدیدم پس تمام تلاشمو کردم که خوشحال و پر انرژی باشم
چند ساعت بعدی گذشت و شب سرنوشت ساز زندگیم فرا رسید
اومدن. نشستن و خانواده ها شروع کردن به گذاشتن قرارو مدار ها
قرار شد فردا اول بریم آزمایش و ازشون بخوایم دو ساعته جوابو بهمون بدن و اگه خونمون بهمدیگه خورد اونوقت بریم
دنبال خونه بگردیم و وقتی هم که پیدا کردیم جهاز منو کامل کنیم و حلقه و اینجور چیزارو بگیریم بعد هم عقد. چون هنوز
خونه نگرفته بودیم برای همین تاریخ عقد و عروسیو مشخص نکردیم چون با عروسی گرفتن تو تالار مخالفت کردم از
لحاظ رزرو جا مشکلی نداشتیم قرار شد عروسی تو خونه ی محمد اینا گرفته بشه
.
.
محمد
الان نیم ساعتی میشه که اومدیم خونه
مامان تو پوست خودش نمیگنجه هی میره و میاد بوسم میکنه و من فقط خداروشکر میکنم هم برای خوشحالیه مامان و
هم برای جواب مثبتی که از زینب گرفتم
_ مامان من برم زودتر بخوابم که فردا باید بریم آزمایش
مامان_ آره پسرم برو که یه وقت خواب نمونی
_ شب بخیر
رفتم تو اتاقم و خوابیدم
دینگ دینگ دینگ.....
به قلم : zeinab.z
ادامه دارد.....
#پارت_نودو_چهار🌹
•{حــجـآبـــ مــن}•🤩
دینگ دینگ دینگ
با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم
کارامو کردم و آماده شدم برم دنبال زینب
ساعت 8 بود که رسیدم در خونشون. شمارشو از طاها گرفته بودم
زنگ زدم به گوشیش زود جواب داد
زینب_ الو؟
_سلام
زینب_ سلام شما؟
_ محمد هستم خوبین؟
زینب_ اا سلام آقا محمد ممنون شما خوبین؟
_خیلی ممنونم. زینب خانم من منتظرتونم دارین نمیاین پایین؟
زینب_ پایین؟ مگه اومدین
خندیدم _ بله خانم حواس جمع
صدای خنده ی آرومش اومد
زینب_ بله خیلی حواس جمعم. الان میام
گوشیو قطع کرد
ای خدا این دختر هیچ فرقی با بچه ها نداره همونقدر پاک و معصومه. شکرت خدا شکرت که به من هدیه دادیش
5 دقیقه بعد درِ خونشون باز شد و زینب دوید سمت ماشین قبل از اینکه فرصت پیدا کنه عکس العملی نشون بده درِ
جلورو براش باز کردم یکم مکث کردو نشست
مامان با مامان زینب صحبت کرده بود که برای راحتیه ما خودشون نیان و طاها و نازنین امروز باهامون بیان
_ سلام
هر سه تامون باهم جوابشو دادیم....
به قلم : zeinab.z
ادامه دارد....
دو پارت رمان امروزمون تقدیمتون✓🌹
و هم اکنون به آخرای رمان نزدیک میشویم😎
#تلنگر🌿
میگفت:🌱
سـرباز امام زمان"عج" 💚
اهل توجیه نیست...🙂
راست میگفت...✨
یه عمـر خودمون رو با سـربار بودن
از سـرباز بودن تبرعه کردیم💔
توجیه کافیه🍂
باید بلند شیم...🙃
وقتِ یاعلی گفتنه...🧡
وقتِ عمل کردن...😊
وقت اینکه شعار رو بذاریم کنار...🙂
بیا از همین امـروز شروع کنیم🦋
یه شروع دوباره...☺️
حواسمـــونباشه🙂نسلمانسلظهورستاگـــــربـــــرخیزیــــم🙃
#نسل_ظهوࢪ
#آسیدعلےعشقمونہ♥️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج✨
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند
حتما گدای حضرت زهرای اطهرند ...
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
#یازهرآ
تا دیده ام به روی جهان باز شد، زشوق
لبخند مهربان تو جا در تنم دمید
فریاد حاجتم چو برون آمد از گلو
دست نوازش تو به فریاد من رسید
#مدافعحرم 💛⃢✨
••°🦋°••
•°🌱اگر مےخواهےبدانے
ڪہڪارتمخلصانہ😇وبراے
خداهستیانہ
راهشاینهستڪہ👇
🙇هرڪارےڪہانجاممےدهے
انتظارتشڪرنداشتہباشـے🙃
فقطوفقطدیدتبراے
خشنودےخداباشہ😉
#شہید_محمود_رادمہر♥️
#ڪلام_شہدا🌷