هفت فرمان انقلابی حضرت آقا😍
🌸 نترسید
❄️ خسته نشوید
🌸 ناامید نشوید
❄️ فداکاری کنید
🌸 وارد میدان شوید
❄️ تنبلی نکنید
🌸 ناخواسته وارد نقشه دشمن نشوید
-💕🌸-
#آیه_گرافی🌿✨
«هُوَالَّذِ؎أَنْزَلَ
السَّكِينَةَفِۍقُلُوبِالْمُؤْمِنِينَ♡...»
او اسٺکسۍڪه
آرامشرادر،دلهاۍمومناننازلڪرد📿🎈
~🕊
#شهیدانه
⚘شب ڪه دیر مے اومد خونه؛
در نمے زد،
از روی دیوار مے پرید تو حیاط
و تا اذان صبح صبر مے ڪرد.
بعد به شیشه مے زد و
همه را برای نماز صبح بیدار مےڪرد.
⚘بعد از شهادتـش
مادرم هر شب با صدای برخورد باد به شیشه
مے گفت: ابراهیم اومد..
#شهید_ابراهیم_هادی♥️🕊
.
.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فداییمهدی💕
+ ایمانِ یِ مذهبی باس جوری باشه که وقتی "خدا " گفت:
من این کارو دوست ندارم
اونم دوست نداشتھ باشہ دیگه... :)
#چقدرمومنیم؟
|🎙|⇠ #پشتتریبون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
•..•
•○|🌻🔐
•
•
#فلسفہحـرامبُودننگـاھبہنامَحْرم
ازعالمےسوالشد:
چھاشڪآلےداردڪھانسـاݩـِبھجنـسمݗالڣ
نِگـآھڪنـدولڊّتببرد¿¡
پاسخ :
نگـآھݕہحسـنڄَمـآلجِنسمـخالڣۻرࢪهــآیےداࢪد
ڪھبہطۅرخلاصہاشـآرھمےشَۅد『📻』
🕸می بینیمی خواهیبهوصالشنمی رسی دچارافسردگیمیشوی🤕
☁️می بینیشیفتهمیشویعیبهـارانمیبینی ازدواجمیکنیطلاقمیدهی🔓
🕸میبینیدائمبهاوفکرمی کنی💭
ازیادخداغافلمیشویازعبادتلذتنمیبری⃠➰
☁️میبینیباهمسرتمقایسهمیکنی
ناراحتمیشویبداخلاقیمیکنی🍂
🕸میبینیلذتمیبریبهاینلذتعادتمی کنی
چشمچرانمیشویدرنظردیگرانخوارمیگردی🙁
☁️میبینیلذتمیبریحبخدادردلتکممیشود ایمانتضعیفمی شود🖇⃟⃟⃟⃟⃟🔗
🕸میبینیعاشقمیشویازراهحلالنمیرسی
دچارگناهمیشوی🔥
لــذااِسلآمدریڪڪلمھمےگوید:
#نگاهتراازجنسمخالفنگاهدار
|🌻|↫ #فلسفه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرف نزن نمازت باطل میشه😂
📱 #کلیپ_طنز 🎞
پلنگ صورتی
شب عملیات بود .حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:ببین تیربارچی چه ذکری میگه که اینطور استوار جلوی تیرو ترکش ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده .
نزدیک تیر باچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه :دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ،...(آهنگ پلنگ صورتی!)
معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته که در مقابل دشمن این گونه ،شادمانه مرگ رو به بازی گرفته
بین تانکر آب تا دستشویی فاصله بود. آفتابه را پر کرده بود و داشت
می دوید. 🏃صدای سوتی شنید و دراز کشید. آب ریخت روی زمین
ولی از خمپاره خبری نبود.
برگشت دوباره پرش کرد و باز صدای سوت و همان ماجرا. باز هم
داشت تکرار می کرد که یکی فهمید ماجرا از چه قرار است. موقع
دویدن باد می پیچید تو لوله آفتابه سوت می کشید.
به نقل از غلامرضا دعایی
اسیر شده بود!
مأمور عراقی پرسید: اسمت چیه؟!
- عباس
اهل کجایی؟!
- بندر عباس
اسم پدرت چیه؟!
- بهش میگن حاج عباس!
کجا اسیر شدی؟!
- دشت عباس!
افسر عراقی که کم کم فهمیده بود طرف دستش انداخته و نمی خواهد
حرف بزند محکم به ساق پای او زد و گفت: دروغ می گویی!
او که خود را به مظلومیت زده بود گفت:
- نه به حضرت عباس (ع) !!
💚شهید احمد مشلب:
🌿خَلی حَیاتَکَ الله؛
بَس تَخلی حَیاتَکَ الله
دَغری بتوصَّل...✨
🌱زندگیتروبهخدابسپار؛
ڪهاگهزندگیتروبهخدابسپاری
سریعبهشمیرسی...🎋
#شهیداحمدمشلب🕊✨