زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه
2⃣0⃣
به امام حسین (ع) علاقه خاصی داشت و همیشه محرم ها در حسینیه ها و مساجد حضور داشت و خالصانه عزاداری و گریه میکرد.
از سبک عزاداری های ما خوشش می آمد و بسیار با ارادت نسبت به حضرت #سیدالشهداء (ع) صحبت میکرد. میگفت اگر بشود حتما برای #محرم ایران می آیم . از مداحی محمود کریمی خوشش می آمد و مداحی «اللهم الرزقنا شهادت» که من خوانده بودم برایش جذاب بود.
بخاطر علاقه اش به اهل بیت و عزاداری به سبک جوانان ایرانی مداحی های ما را شنیده بود.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهیدجهادعمادمغنیه
#رفیق_شهیدم
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
@emam_hasani_ha
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
او چید #گلی را ز گلـــــزار #شـهادت
از سمت زمین رفت به میدان سعادت
از خاک رها گشت، دلش سوی کجا رفت؟
انگــــار به دنبال دل آیـــنه هـــا رفت
#رفیق_شهیدمـ
#شهیدجهادعمادمغنیه
#ما_ملت_امام_حسینیم
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
@emam_hasani_ha
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
زمینی بودند...❣🌍
اما زمین گیر نبودند
آسمانياڹ
دستهايماڹ به سمت آسماڹ بلنداست ..
مارا نيزدرڪنارخودجای دهيد
رفاقت باشهدا دوطرفه است.😍
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهیدجهادعمادمغنیه
#رفیق_شهیدمـ
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
@emam_hasani_ha
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه
2⃣1⃣
مشغول انجام کارهای روزانه بودم که یکی از رفقا تماس گرفت و گفت یکی که خیلی دوستش داری چند دقیقه دیگه پایین ساختمون منتظرته! آماده شدم و اومدم پایین. یه ماشین با شیشه های دودی در انتظارم بود! داخل ماشین دیده نمی شد! در ماشین رو كه باز کردم، از ديدن راننده هم ذوق زده شدم و هم تعجب كردم! #جهاد پشت فرمون نشسته بود!
راه افتاديم... در کوچه پس کوچه های #ضاحیه رسیدیم به دفتر کار یکی از دوستان. نماز رو خوندیم و نشستیم به صحبت. حرفامون حسابی گل انداخته بود و از هر دری سخنی به میان می اومد... بحث رسید به #حاج_قاسم!
ایامی بود که عکسهای حاجی در #جبهه_های ضد #داعش، در شبکه های #اجتماعی دست به دست می شد، و #جهاد نگران جون #حاج_قاسم بود... بهش گفتم انگار #حاج_قاسم دلش خیلی برای بابات تنگ شده! خندید و گفت همینطوره!
گفت داریم برای مراسم سالگرد #حاج_رضوان برنامه ریزی می کنیم. میشه #حاج_میثم_مطیعی رو دعوت کنی به عنوان #مداح مراسم بیاد #بیروت؟ گفتم چشم، إن شاء الله به #حاج_میثم میگم. می گفت میخوام امسال مراسم رو متفاوت برگزار کنیم... بله، مراسم خیلی متفاوت برگزار شد... چون پيش از رسيدن به سالگرد #حاج_عماد، #جهاد هم به پدرش ملحق شده بود...
✍ راوی: #سید_کمیل_باقرزاده
☑️ شادی ارواح طيبه #شهدای_اسلام و خصوصاً #جهاد عزيز #صلوات
#ما_ملت_شهداتیم
#شهیدجهادعمادمغنیه
#رفیق_شهیدمـ
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
@emam_hasani_ha
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
قسما بتلک العیون سنثأر....❣🌱
#شهیدجهادعمادمغنیه
#شهیدجهادعمادمغنیه
#رفیق_شهیدم
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
@emam_hasani_ha
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
رفیق شهید!♥️
گاهی از آن بالا
نگاهی به ما اسیران
دنیا کن ؛ دیدنی
شده حال خسته ما
و چشم های
پر از حسرتمان !
حسرت پرکشیدن
تا #آسمان
#رفیق_شهیدم✌♥️
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
@emam_hasani_ha
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
#جهاد به من یاد داد...❣🌱
با شلوار لی هم میشه #شهید شد..
میشه پولدار بود و #شهید شد..
میشه #عاشق شد و #شهید شد..
میشه تفریح کرد و #شهید شد..
میشه زندگی کرد و #شهید شد..
میشه تلاش کرد و #شهید شد..
میشه آرزو کرد و #شهید شد..
میشه #دهه_هفتادی بود و #شهید شد..
#شهادت_به_رسم_جهاد
#جهادنا❣
#شهیدجهادعمادمغنیه
#رفیق_شهیدمـ
#الگوی_جوانان
#شهید_مدافع_حرم
#جهاد_ادامه_دارد
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
@emam_hasani_ha
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
داداش میخوام به نیابتت برم حرم اباعبدالله.....
از آقا امشب برام برات کربلا میگیری🙃
امروز پنج شنبه هسته ها...
پیش آقا منو یادت نره😊
#برای_داش_ابرام
#رفیق_شهیدم
#شهید_ابراهیم_هادی
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
@emam_hasani_ha
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
#یہحرفقشنگ✨😍
بهشمیگفتن
واسهچۍBmw رو ولڪردۍو
اومدۍمدافعحرمشدی....؟
نونت ڪمبود
آبتکمبود
مۍگفت:
[عشقم] کم بود :)♥️
#شهیداحمدمشلب
#رفیق_شهیدم
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
@emam_hasani_ha
─┅═ঊঈ🖤ঊঈ═┅─
|•♥•|#حاج_قاسم
•وَ کَـــلامْ ...
دَرَ بَیــانِ حالِ دِلِ ...♥️
تَنْـــگَمْ ...
عآجِـــزْ شٌد 🍃
#سردار_قاسم_سلیمانی ♥
#رفیق_شهیدم🥀
سرداردلــــہـا
♥️
شہداےِ امـامـ حسـنـے🌙
#شهیدیکهاهلبیتبراشیههفتهعزاداربودن😳😳👇
یه بنده خدایی میگفت : یه شوهرخاله داشتم مغازه ی خوار و بار داشت خیلی به شهدای مدافع حرم گیر میداد ...😞
همش میگفت رفتن بجنگن واسه بشار اسد و سوریه آباد بشه😒 و به ریش ما بخندن و ... خیلی گیر میداد به مدافعان حرم گاهی وقتا هم میگفت اینا واسه پول میرن ☹️خلاصه هرجا که نشست و برخواست داشت پشت شهدای مدافع حرم بد میگفت تا اینکه خبر شهادت💔 شهید محسن حججی خبرساز شد و همه جا پر شد از عکس و اسم مبارک این شهید👌 شبی که خبر شهادت #شهید_حججی رو آوردن خاله اینا مهمون ما بودن شوهرخاله ی منم طبق معمول میگفت واسه پول رفته و کلی حرفای بد و بیراه😐ما خیلی دلگیر میشدیم مخصوصا از حرفایی که در مورد #شهید_حججی گفت بغض گلومو فشار میداد😢 و اما هرچی بهش میگفتیم اشتباه میکنی گوشش بدهکار نبود اخرشم عصبی شد و از خونمون به حالت قهر رفت😞یه هفته بعد از جلو مغازش که رد میشدم چشمام گرد شد😳😳 چی میدیدم اصلا برام قابل باور نبود . یه عکس بزرگ از #شهیدحججی داخل مغازش بود همون عکسی که شهید دست به سینه ایستاده باورتون نمیشه چشمام داشت از حدقه درمیومد رفتم توی مغازه احوالپرسی کردم یهو دیدم زارزار گریه کرد😭. گفتم : چی شده چه خبره این عکس شهید این رفتارای شما😕شوهرخالم گفت : روم نمیشه حرف بزنم کلی اصرار کردم آخرش با خجالت گفت : اون شبی که از خونتون با قهر اومدم بیرون رفتم خونه ، شبش خواب دیدم روی یه تخت دراز کشیدم یه آقایی اومد خونمون کنار تختم نشست☺️ به اون زیبایی کسی رو توی عمرم ندیده بودم ، هرکاری کردم نتونستم بلند بشم، توی عالم رویا بهم الهام شد که ایشون قمر بنی هاشم #حضرت_ابوالفضل علیه السلام هستن😭سلام دادم به آقا،آقا جواب سلاممو دادن و روشونو برگردوندن 😭گفتم آقا چه غلطی کردم من، چه خطای بزرگی از من سر زده😭آقا با حالت غضب و ناراحتی فرمودند : آقای فلانی ما یک هفته هست که برای شهید محسن عزاداریم تو میای به شهید ما توهین میکنی ؟ 😭😭یهو از خواب پریدم تمام بدنم خیس عرق بود ولی میلرزیدم 😞متوجه شدم چه غلطی ازم سر زده شروع کردم توبه کردن و استغاثه توروخدا گول حرفای بیگانگان رو نخورید به خدا شهدا راهشون از اهل بیت جدا نیست😔 تموم بدنم میلرزید و صدای گریه هامون فضای مغازشو پر کرده بود 😭😭بمیرم برای غربت و عزتت محسن جان حالا میفهمم چرا رهبرم گفت حجت بر همگان شدی 😔😭💔
روحت شاد و یادت گرامی
#رفیق_شهیدم
#شهید_محسن_حججی
#سید_الشهدای_مدافع_حرم