eitaa logo
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
6.9هزار دنبال‌کننده
41.4هزار عکس
11.8هزار ویدیو
554 فایل
با به اشتراک گذاشتن لینک کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ثواب نشر مطالب شریک باشید ./کپی مطالب با ذکر صلوات/ لینک کانال ایتا👇 @Emam_Zamaan_313 تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAEHGwvGjppToruRpFw @iemeHdi تبادل 👇👇 @KhadamY
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ آیا کسی هست که مرا یاری کند؟ 👈 مردی هنوز چشم به راه جواب ماست... ▫️ یا صاحب‌الزمان_عًجْ ؛ ویژهٔ 🔘
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصل‌‌پنجم ( #عروسی‌وماه‌عسل) #قسمتــ79 وسط غذا خوردن بودیم که نگاهش به گوشه آ
✨﷽✨ ❤ ✍ ( ) از گلزار شهدا رفیتم خانه عمه،دل تنگی ها و نگرانی های یک مادر هیچ وقت تمام ندارد. حمید مثل همیشه مادرش را که دید پیشانیش را بوسید،به اصرار عمه شام را همان جا ماندیم. تازه سفره شام را جمع کرده بودیم که شبکه یک سخنرانی آقا را پخش می کرد،به مناسبت نوزده دی مردم قم به دیدار ایشان رفته بودند. حمید سریع جلوی تلویزیون نشست و مشغول دادن سخنرانی شد،پدر حمید هم که از بسیجی های زمان جنگ بود مثل حمید از اول تا آخر سخنرانی را گوش کرد. حمید همه سخنرانی های آقا را کامل گو‌ش می داد،هر کدام را هم که نمی رسید بعدا از اینترنت می گرفت و نکات مهمش را یادداشت می کرد. برای همه سخنرانی ها همین روال را داشت ،هر کجا پای سخنرانی می نشست یک دفترچه و خودکار همراه داشت. وقت هایی که دفترچه همراهش نبود از کوچک ترین کاغذ ممکن مثل فیش های خرید استفاده می کرد. بعدا از همین مطالب در مباحث حلقه های صالحین،جمع رفقایش بعد از هیئت یا برای صحبت با سربازهایش استفاده می کرد. روز هایی که دانشگاه رفتم برنامه من این بود که از شب قبل ناهار را بار بگذارم، خورشت را شب می گذاشتم،برنج را هم اول صبح. با این برنامه ریزی غذای ما هر روز حاضر بود،این طور نبود که چون دانشگاه داشتم بگویم امروز نرسیدم غذا درست کنم. ناهار یا شام را حتما غذای خورشتی بار می گذاشتم،مثلا اگر ظهر کتلت یا ماکارونی داشتیم برای شب خورشت می گذاشتم یا بر عکس. اگر خودم زودتر می رسیدم که غذا را گرم می کردم،اگر حمید زودتر می آمد خودش غذا را گرم می کرد. ولی هر دوی ما حداقل یکی دو ساعت منتظر یکدیگر می ماندیم تا هر جور شده با هم غذا بخوریم. گاهی اوقات که کار من طول می کشید حمید دو سه ساعت چیزی نمی خورد تا من برسم،با هم سر یک سفره غذا بخوریم. روز های دوشنبه هر هفته که هم صبح هم بعد از ظهر کلاس داشتم،برای ناهار به خانه بر می گشتم. ... 🏴 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
❪کھ‌قوتِ‌غالب‌ماچاۍ‌روضھ‌هاۍ‌شماستـ🖤!❫
🍃 به سید می‌گفتن: اینا ڪی هستند مياري ؛ بهشون مسئوليت میدی؟! می‌گُفت: ڪسی ڪه تو راه نیست، اگه بیاد توی مجلس اهـل بیٺ و یه گوشه بشینـه و شما بهش ندی، میـره و دیگه هم برنمی‌گرده اما وقتی تحویلش بگیری؛ همین راه میشه!...🦋 📕 کتاب علمدار. اثر گروه شهید هادی 🏴 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا صاحب الزمان ابرهای سیاه معصیت، آسمـ☁️ـانِ دݪـم را پرڪرده و چشمانم را نابینا😔 تو حاضرے مولاے من این منم ڪه اسیر غیبتم... متی ترانا و نراڪ💔... 🏴 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-🌱♡🕊- « 📲» •°دعام‌کن‌آقااونی‌بشم‌که واسه‌ظُهور‌میخوای💔:) 🤲🏻 .ٵسٺۅࢪێ .ٵݦٵݦ زݦٵنێ ها 🥀🖤 https://eitaa.com/joinchat/3441623169C9f835af91f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسین‌علیه‌السلام‌به‌خیمه‌بازگشت درحالی‌که‌شکسته،گریان‌و‌محزون‌بود اشکهای‌خودرا‌با‌دست‌پا‌ک‌میکرد سکینه‌نزد‌امام‌علیه‌السلام‌آمد‌ و‌درباره‌عمو‌سوال‌کرد حسین‌علیه‌السلام‌خبر‌شهادت‌اورا‌دادند زینب‌این‌خبر‌را‌شنید‌و‌فریاد‌او‌بلند‌شد: واأخاه! واعباساه! زنان‌همگی‌گریستند‌و حسین‌علیه‌السلام‌با‌آنها‌گریست زینب‌‌سلام‌الله‌علیها‌فرمود: وای‌از‌ضایع‌شدن ما‌بعدازتو.. [مقتل شب نهم🖤] 🏴 🌐https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313