برای امام زمانم چہ کنم ؟
حضرت مهدى (ع) داراى غيبتى است كه:
🔴 گروهى در آن مرحله مرتد مى شوند ❌
🔴 و گروهى ثابت قدم مى مانند و اظهار خشنودى مى كنند.
افراد مرتد به آنها مى گويند:
«اين وعده كى خواهد بود اگر شما راستگو هستيد؟» 😏
👈 ولى كسى كه در زمان غیبت در مقابل اذيّت و آزار و تكذيب آنها #صبور باشد، مجاهدى است كه با شمشير در كنار رسول خدا (ص) جهاد كرده است. 💪❤
💕 "امام حسین (ع)"
📕 بحارالأنوار، ج 51، ص 133
🌸 تعجیل در #ظهور #امام_زمان (عج) صلوات 🌸
🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱
🌼🔚باصلوات برای سلامتی امام_زمان ❣عج همراهیمون کنید•
@emamamm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای امام زمانم چہ کنم؟
⭕️ کلیپ #استاد_رائفی_پور
📝 تا چه اندازه و از چه طریقی میتوانیم به #ظهور منجی موعود کمک کنیم؟
ظهور بسیار نزدیک است
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_فرج
@emamamm
ابتدای رمان #سه_دقیقه_در_قیامت
https://eitaa.com/emamamm/5696
ابتدای فایل صوتی #راضی_به_رضای_تو استاد_شجاعی
https://eitaa.com/emamamm/127
ابتدای فایلهای #وظایف_منتظران
https://eitaa.com/emamamm/3609
برای امام زمانم چه کنم ؟
برای امام زمانم چه کنم؟ 🌿بسم رب الشهداء و الصدیقین🌿 🌷کتاب سه دقیقه در قیامت🌷 🌸قسمت پنجم🌸 *******
برای امام زمانم چہ کنم ؟
🌿بسم رب الشهداء و الصدیقین🌿
🌷کتاب سه دقیقه در قیامت🌷
🌸قسمت ششم🌸
**************
گذر ایام
پسری بودم که در مسجد و پای منبرها بزرگ شدم. در خانوادهای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم، در دوران مدرسه و سال های پایانی دفاع مقدس، شب و روز ما حضور در مسجد بود. سالهای آخر دفاع مقدس، با اصرار و التماس و دعا و ناله به درگاه خداوند، سرانجام توانستم برای مدتی کوتاه حضور در جمع رزمندگان اسلام و فضای معنوی جبهه را تجربه کنم. راستی، من در آن زمان در یکی از شهرستان های کوچک استان اصفهان زندگی می کردم. دوران جبهه و جهاد برای من خیلی زود تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند, اما از آن روز، تمام تلاش خودم را در راه کسب معنویت انجام می دادم. می دانستم که شهدا، قبل از جهاد اصغر، در جهاد اكبر موفق بودند، لذا در نوجوانی تمام همت من این بود که گناه نکنم. وقتی به مسجد می رفتم، سرم پایین بود که نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشد. یک شب با خدا خلوت کردم و خیلی گریه کردم. در همان حال و هوای هفده سالگی از خدا خواستم تا من آلوده به این دنیا و زشتیها و گناهان نشوم بعد التماس از خدا خواستم که مرگم را زودتر برساند.
گفتم: من نمی خواهم باطن آلوده داشته باشم. من می ترسم به روزمرگی دنیا مبتلا شوم و عاقبت خودم را تباه کنم لذا به حضرت عزرائیل التماس می کردم که زودتر به سراغم بیاید چند روز بعد، با دوستان مسجدی پیگیری کردیم تا یک کاروان مشهد برای اهالی محل و خانواده شهدا راه اندازی کنیم. با سختی فراوان، کارهای این سفر را انجام دادم و قرار شد، قبل از ظهر پنجشنبه کاروان ما حرکت کند. روز چهارشنبه، با خستگی زیاد از مسجد به خانه آمدم. قبل از خواب، دوباره به یاد حضرت عزرائیل افتادم و شروع به دعا برای نزدیکی مرگ کردم. البته آن زمان سن من کم بود و فکر می کردم کار خوبی می کنم نمیدانستم که اهلبیت، ما هیچگاه چنین دعایی نکردهاند. آنها دنيا را پلی برای رسیدن به مقامات عالیه میدانستند. خسته بودم و سريع خوابم برد. نیمه های شب بیدار شدم و نماز شب خواندم و خوابیدم. بلافاصله دیدم جوانی بسیار زیبا بالای سرم ایستاده. از هیبت و زیبایی او از جا بلند شدم. با ادب سلام کردم ایشان فرمود: «با من چکار داری؟ چرا اینقدر طلب مرگ می کنی؟ هنوز نوبت شما نرسیده.» فهمیدم ایشان حضرت عزرائیل است. ترسیده بودم، اما با خودم گفتم: اگر ایشان اینقدر زیبا و دوست داشتنی است پس چرا مردم از او می ترسند؟ میخواستند بروند که با التماس جلو رفتم و خواهش کردم مرا ببرند. التماس های من بی فایده بود. با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم به سرجایم و گویی محکم به زمین خوردم! در همان عالم خواب ساعتم را نگاه کردم. رأس ساعت ۱۲ ظهر بود. هوا هم روشن بود! موقع زمین خوردن، نیمه چپ بدن من به شدت درد گرفت. در همان لحظات از خواب پریدم. نیمه شب بود میخواستم بلند شوم اما نیمه چپ بدن من شدیدا درد می کرد!!
خواب از چشمانم رفت. این چه رویایی بود؟ واقعا من حضرت عزرائیل را دیدم !؟ ایشان چقدر زیبا بود!؟
***********
🍀ادامه دارد....منتظر باشید😍
#سه_دقیقه_در_قیامت
@emamamm