eitaa logo
امام حسین ع
17.6هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سبک واحد سنگین شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ➖➖➖ بند اول رقیه ی مظلومه از پدرش محرومه گوشهٔ ویرونه نشسته،بهونه گیره گرفته قلب زارش پریشونه احوالش شده از این زمونه خسته،بهونه گیره کجایی نور چشم تارم نیستی کنارم بیقرارم سر روی پای کی بذارم۲ خسته شدم دیگه بیا منو ببر پیشت بابا میگن بگو بابات کجاس جواب بدم چی به اینا من الذی ایتمنی،یا ابتا یا ابتا بند دوم واویلا از اون لحظه سری رو از رو نیزه توی طبق میذارن و،براش میارن میشه نگاهش خیره سر و بغل میگیره بازم یه داغ تازه رو،داغش میذارن درد دلش رو میگه با سر به آرزوش میرسه دختر میزنه پر مثل کبوتر۲ راحت میشه از شامیا از زجر پست و بی حیا دیگه نمیشه روبرو با دخترا تو کوچه ها من الذی ایتمنی،یا ابتا یا ابتا ➖➖➖
soltani00010.mp3
439.5K
#شب_سوم_محرم حضرت #رقیه
. چون قوم بنی اسد رسیدند یک دشت تمام کشته دیدند صحرا همه لاله زار گشته یک کشته دوصد هزار گشته یک کشته دوصد هزار گشته باغی گل و سرو بار داده گل ریخته سروها فتاده صحرا تن کشته سر به سر بود از تن سر کشته در به در بود از تن سر کشته در به در بود گفتند که یارب این چه حالست این واقعه خواب یا خیال است این واقعه خواب یا خیال است این جسم بریده سر کدام است تا کیست پسر پدر کدام است اینان که ز سر گذشتگانند می آدمیان فرشتگانند کر آدمی است چه سر ندارند بر خود ملک است چه پر ندارند بر خود ملک است چه پر ندارند .............................. چون قوم بنی اسد رسیدند ---- یک دشت، تمام کشته دیدند شه کشته همه سپاه کشته ----  یک طایفه بی گناه کشته صحرا همه لاله زار گشته ----  یک کُشته دو صد هزار گَشته * گفتند که یا رب این چه حال است؟ ---- این واقعه خواب یا خیال است؟ اینان که ز سر گذشتگانند ---- نِی آدمیان ، فرشتگانند گر آدمی ، از چه سر ندارند؟ ---- ور خود ملک از چه پَر ندارند؟ این جسم بریده سر، کدام است؟ ---- تا کیست پسر ، پدر کدام است؟ ماندند به کار ِ خویش حیران ---- یک چاک به دل، یکی به دامان کز دور بلند گشت گَردی ---- آمد ز میانِ گَرد، مَردی * دیدند به ره ، شتر سواری ---- خورشید وشی، نقاب داری پیش آمد و زار زار بگریست ---- چون ابر به نوبهار بگریست * رفتند و به هر طرف دویدند ---- هر یک بدنی به بَر کشیدند بردند تنی به پیش رویش ---- جسمی شده چاک چار سویش تن کوفته، سینه چاک گشته ---- نارفته به خاک ، خاک گشته گفتند که این شکسته تن کیست؟ ---- این نوگل چاک پیرُهن کیست؟ گفت این تن قاسم ِ فکار است ---- پور ِ حسن است و نامدار است * دیدند تنی چو نو نهالی ---- بر خاک فتاده پای مالی پیکان به برش، به سر نشسته ---- تیر آمده تا به پر نشسته شمشیر گرفته در دلش راه ---- از سینه دریده تا تهیگاه گفت این گُل ِ گُلشن ِ امام است ---- فرزند حسین تشنه کام است * جمعی دگر آمدند جوشان ---- رخساره پُر آب و دل خروشان گفتند تنی به پایِ آب است ---- کآب از لبِ خشک او کباب است گفت این تن ِ میر ِنامدار است ---- عباس ِ دلیر نامدار است * میگفت ز هر تنی نشانی ---- گِردَش همگی به نوحه خوانی هرگوشه نشان ز شاه میجُست ---- از خیل ِ ستاره ماه میجُست تا بر تن شه گذارش افتاد ---- رفت از خود و در کنارش افتاد (داوری شیرازی) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. دعای سفره به شعر الهی به این سفره برکت بده ..... به این مائده شکر نعمت بده همه شاد گردیم در این زندگی ..... به بانی این سفره رحمت بده به آشپز و میزبان و هم میهمان ..... تن سالم و شان و شوکت بده نصیب همه دوستان علی‌(علیه السلام) ..... زحق سفره ی خیر قسمت بده الهی به روز جزا بهر ما ...... طعام بهشتی ز جنت بده .
عباسم و خون حسین در بدن دارم صد باغ گل بر پیکر از زخم تن دارم با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم اگر شود نشان تیر چشم خونبارم دست از حسین ابن علی برنمی‌دارم با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم دریا ز خونِ دیده‌ام گشته گلباران پیشانیم را بشکنید ای ستمکاران با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم سقّایم و جاری بود خون ز کام من در محضـر زهـرا بود این کلام من با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم در موج دریا بر تنم، التهاب افتاد تصویر لبهای حسین روی آب افتاد با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم بر کام خشک تشنگان میکنم زاری اشک سکینه گشته از چشم من جاری با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم با آنکه در دریای آب لب نکردم تر خجلت ز اصغر می‌کشم تا صف محشر با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم سبک با صدای : استاد جناب صمدی
📋 یه جون دارم اونم فدا یه یار جونی میکنم / / مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی یه جون دارم اونم فدا،یه یار جونی میکنم هرکی‌یه جور منم‌یه‌جور،دارم‌جوونی میکنم خوشم که وقت من توی،هیئتای تو میگذره کی‌بهتر از این‌که‌با تو،خوش گذرونی میکنم واسه من واجب‌تر از آب و نونه کربلا پدرم منو سپرد به امون کربلا همه جا یه رنگه جز آسمون کربلا خدا مادر منو ، برسونه به کربلا «آقام آقام ای حسین ، آقام آقام ای حسین» آرزومه سواره کشتی سریع و سیر بشم تو باشی باعث نجات،من عاقبت‌بخیر بشم از کرم محرمت،نذار که بی نصیب بشم بذار مثه حبیب بشم،بذار مثه زهیر بشم توئی سایه‌سارم ای پادشاه کربلا کاش امونم بدی با سرپناه کربلا اسم من رو بنویس تو سپاه کربلا بسته راه غصه تا بازه راه کربلا «آقام آقام ای حسین ، آقام آقام ای حسین» الهی که اسم منو،عاشق و مجنون بخونن مثل رسول ترک منم،نوکر دربون بخونن الهی که جنازمو،خونی تو قبرم بذارن سر مزارم روضه‌ی،شام غریبون بخونن لترابک الفدا ، لترابک کربلا حتی دلتنگم آقا ، واسه خواب کربلا صفا و مروه کجا ، تب و تاب کربلا مثله کعبه میکنم ، اقتدا به کربلا «آقام آقام ای حسین ، آقام آقام ای حسین» ‌ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کربلایی سید رضا نریمانی👇👇👇
کربلایی_سید_رضا_نریمانی_صفحه_ی_اصلی1.mp3
4.15M
⏯ #زمینه احساسی 🍃یه جون دارم اونم فدا یه یار جونی میکنم 🍃هر کی یه جور منم یه جور دارم جوونی میکنم 🎤 #سید_رضا_نریمانی
🌺 نجف و حال و هوای زائرا دم سحر نجف و حرم آقایی که بِش میگن پدر نجفه جایی که بسته ست ضربانم به هواش گدایی تو این حرم هست یه مقام معتبر گریون تر از اَبرام خاکی تر از صحرام من غلام همسر زهرام ای دعای صاحب الزمان ای قبله ی اهل آسمان یا علی علی ، علی علی جان ... مولا علی مولا ، مولا علی مولا ، مولا علی مولا ... 🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 نجف و نماز و گریه زیر ایوون طلا نجفی که هر کی دیده شده بدجور مبتلا نجفه جایی که چیزی کم نداره از بهشت اربعین میام نجف پیاده میرم کربلا تو خیلی آقایی عشق دل مایی تو یا مَنِ اسمُهُ دوایی ای دعای صاحب الزمان ای قبله ی اهل آسمان یا علی علی ، علی علی جان ... مولا علی مولا ، مولا علی مولا ، مولا علی مولا ... 🌺🌿🌺🌺🌿🌺 چه کنم چاره ندارم کار من صبوریه هرچی میکِشم خدایا مال درد دوریه همه آرزوم اینه ببینم قبل مُردنم حرم رقیّه و زینبو توی سوریه ای بانوی احساس تو مادرت زهراست یا زینب ای ناموس عباس ای شیرزن اهل عرب ای مُخدره عالی نسب یا شریکة الحسین زینب ... زینب مدد زینب ، زینب مدد زینب ، زینب مدد زینب ... 🌺🌿🌺 🌺🌿🌺
4_309954350799650951.mp3
10.51M
🌺 #عید_غدیر #دهه_ولایت #صلوات 🎤🎤 #جواد_مقدم #غدیریه 💠 نجف و حال هوای زائرا ... ✍ متن شعر #سرود👆
🌿 🌺 روضه ◾️ شهادت الله علیه 🌺 🎤کربلایی سید مجید بنی فاطمه بنده ام بندۀ ولای توام عاشق صحن با صفای توام تو جوادی و من گدای توام یا جواد الائمه ادرکنی قامتم خم شده زبار بلا حاجتم باشد از تو یا مولا نجف و کاظمین و کرب و بلا یا جواد الائمه ادرکنی ای که از زهر، خون شده جگرت به تو و جدّ و مادر و پدرت من بیچاره را مران ز درت یا جواد الائمه ادرکنی سائلم سائلم جوابم بده تشنۀ جام وصلم آبم بده چشم گریان، دل کبابم ده یا جواد الائمه ادرکنی به علّی و به مادرت زهرا به امامان، به حرمت شهدا دست خالی نمی روم ابدا یا جواد الائمه ادرکنی ای تو را یار بی وفا کشته با لب تشنه از جفا کشته با چنان پاکی و صفا کشته یا جواد الائمه ادرکنی بسته با دست فتنه راه تو شد همه جا پر زسوز و آه تو شد حجرۀ بسته قتلگاه تو شد یا جواد الائمه ادرکنی .
صوت الحزین-بنی فاطمه-روضه-امام جواد.mp3
6.89M
▪️ شهادت #امام_جواد #صلوات الله علیه #جوادالائمه 🎤کربلایی سید مجید بنی فاطمه 🎼 روضه سوزناک 🎧 بنده ام بنده ولای توام
. 👆 در مداحی و برنامه ریزی قبل از مجلس. سوالاتی که باید از دعوتت کنندگان بپرسیم ؟ 1. جلسه چه روزی است و ساعت شروع و پایان بنده دقیقا کی است ؟ 2. آدرس جلسه کجاست؟ (مثلا فلکه دوم نیرو هوایی خیابان ...) 3. جلسه کجا برگزار می شود ؟ (مثلا خانه . مسجد. سالن همایش. مدرسه یا ... ) 4. نوعا شرکت کنندگان چند ساله هستند؟ 5. فقط برادران هستند یا خواهران یا هر دو؟ 6. جلسه به چه مناسبتی است؟ 7. شرکت کنندگان هیئتی هستند یا جمع فامیلی است؟ 8. تعداد شرکت کنندگان چقدر است؟ 9. جلسه سخنران هم دارد ؟ سخنران کیست ؟ 10. غیر از من مداح دیگری هم هست؟ اگر هست دقیقا مدیریت کدام قسمت جلسه با من هست ؟ 11. سینه زنی هم خوانده شود ؟ اهل سینه زنی هستند؟ 12. وضعیت سیستم صوت چگونه است؟ 13. سابقه برنامه به چه شکل است، هفتگی ، ماهانه، سالگرد، تک جلسه؟ اگر جلسه سابقه دارد سخنران و مداحان قبلی چه افرادی بودند ؟ 14. آیا ملاحظات خاص دیگری هم هست که لازم باشد بنده در جریان قرار بگیرم؟ تحلیل پاسخ به سوالات فوق را در فایل صوتی بعدی ارائه خواهیم کرد. 👤استاد :حجت الاسلام طباطبایی .
ای همسر زیبای من وی بلبل شیدای من خون شد دل تنهای من ای وای من ای وای من **** شرمنده ام از روی تو روزم شده چون موی تو شدمسکن من کوی تو ای لاله حمرای من ((ای وای من ای وای من)) * بودی تو شمع خانه ام روشن ز تو کاشانه ام بهر تو من پروانه ام بنگر تو بر شب های من ((ای وای من ای وای من)) ** گشتم ز داغت خونجگر خوانم ترا با چشم تر تا که تو رفتی از نظر تیره شده دنیای من ((ای وای من ای وای من)) سبک برای فراق همسر
. ای نور دو دیده تر من وی رفته ز دست همسرمن تو بلبل باغ آشنایی تو همسر خوب وباوفایی رفتی و خزان شده بهارم از هجر تو تیره روزگارم درخاک سیه مکان گرفتی از همسر خود توان گرفتی ای یاور و یار من به عالم آسوده شدی زمحنت و غم در سوگ تو گشته ام پریشان شب تا به سحر شدم نواخوان بعد از تو شریک غم ندارم ای کاش ز غصه جان سپارم سبک برای فراق همسر .
خواهم که ز هجران تو ای یار بگریم شب تا به سحر باشم و بیدار گریم خواهم که به تاریکی شب یکه وتنها دور از نظر مردم اغیار بگریم خواهم همه شب همسرمن دربرقبرت از درد تو چون شمع شب تار بگریم خواهم همه شب چهره به خاک توبسایم باشم ز غمت خسته وبیماربگریم با اشک من ای خون دل زار درآمیز تا پای اجل یکسره بگذار بگریم چون بلبل افسرده به هرشاخه نشینم از جور خزان برگل و گلزاربگریم درکنج قفس دیده به راه تو بدوزم بنشینم وچون مرغ گرفتاربگریم هرجاکه ببینم شده پرپرگل زیبا برتازه جوان بودن دلدار بگریم تاچندکنم بعد تو من ناله پنهان آهسته چه سان دربرانظاربگریم ازدوست بوددشمن دیرینه من بیش آیابه که گویم غم دل زار بگریم بعدازتودراین خانه به طفلان حزینت شد دختر افسرده پرستار بگریم افتد نظرم تا که به نیلوفر گلشن برصورت غمگین تو بسیار بگریم خواهم که ز هجران تو ای یار بگریم شب تا به سحر باشم و بیدار گریم خواهم که به تاریکی شب یکه وتنها دور از نظر مردم اغیار بگریم خواهم همه شب همسرمن دربرقبرت از درد تو چون شمع شب تار بگریم خواهم همه شب چهره به خاک توبسایم باشم ز غمت خسته وبیماربگریم با اشک من ای خون دل زار درآمیز تا پای اجل یکسره بگذار بگریم چون بلبل افسرده به هرشاخه نشینم از جور خزان برگل و گلزاربگریم درکنج قفس دیده به راه تو بدوزم بنشینم وچون مرغ گرفتاربگریم هرجاکه ببینم شده پرپرگل زیبا برتازه جوان بودن دلدار بگریم تاچندکنم بعد تو من ناله پنهان آهسته چه سان دربرانظاربگریم ازدوست بوددشمن دیرینه من بیش آیابه که گویم غم دل زار بگریم بعدازتودراین خانه به طفلان حزینت شد دختر افسرده پرستار بگریم افتد نظرم تا که به نیلوفر گلشن برصورت غمگین تو بسیار بگریم .
📋 کی نفسی داره تو گلو ✔️ | ✔️ ✔️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کی نفسی داره تو گلو کی میشه با بابا روبرو کی میتونه بگه با رباب بابا داره میاد بی عمو / بی عمو چشای بابا پر از خونه کی گفت که عمه گریونه عمه دیگه بیارید خلخالا رو آی دخترا ببندید معجرا رو رو معجرا ببندید چادرا رو وا کنید گوشواره ها رو چرا روی لبا زمزمه است رو لب همه یا فاطمه است چرا بابا قدش خم شده مگه عمو هنوز علقمه است / علقمه است هوای خیمه دلگیره رقیه داره می میره چیزی دیگه نمونده تا اسارت دشمن میاد به خیمه با جسارت آماده میشه لشکر بعد سقا تا بیاد خیمه به غارت میباره چشامون بی امون نمیباره ولی آسمون چی به سر عموم اومده که شده بابامون غرق خون غرقه خون میون میدون غوغا شد دیگه بابامون تنها شد ای وای دیگه نمونده راه چاره بابا برای سقا بی قراره دل ها شده از این غم پاره پاره چشمامون ابر بهاره ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ حاج‌محمودکریمی 👇👇👇
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_09_MOHARRAM.mp3
9.76M
📻 بشنوید | نوحه حضـرت عباس "ع" ☑️ شب نهم محـرم الحـرام، 🕌 هیـئت رايـة العباس "عليـه السلام" ☑️ حاج محمـود
در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم ای تشنه ! دور از آب تو ماندی حسین هم پیرو جوان نداشت که یک نور واحدید در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی کند در روضه در کتاب ، تو ماندی حسین هم گودال و بام ، مرز قبول شهادتند راضی از انتخاب ، تو ماندی حسین هم شمشیر و زهر هردو جگر پاره می کنند دل خون و دل کباب ، تو ماندی حسین هم در روضه های کرببلا جانگدازتر داغ از غم رباب ، تو ماندی حسین هم هرگز نمیرد آنکه از او زنده ایم ما پس با همین حساب ، تو ماندی حسین هم 🔸شاعر: ___________________________
با دلی پرغم سیه پوش عزایت میشوم آستان بوس حریم باصفایت میشوم از دعای حضرت زهرا(س)و لطف بی حَدش باز هم مهمان بَزم روضه هایت میشوم تا که حرف از کاظمین و مرقد تو میشود جان تو بَدجور دلتنگ هوایت میشوم چشم را می بَندم و همراه کفترهای طوس زائر بارانی صحن و سرایت میشوم پشت سر باب الجَواد و روبرو باب المُراد هر طرف رو میکنم غرق عطایت میشوم پَرشکسته میکِشم خود را به سمت و سوی تو مُعتکف در گوشه ی ایوان طلایت میشوم با دعایت رزق ما قطعا شهادت می شود عاقبت یک روز مشمول دعایت میشوم 🔸شاعر: ____________________________
چقدر لخته خون ریخته ای از دهنت من بمیرم که شده لخته خون هم سخنت جگرت پاره نامردی زهری شده که جای سالم نگذارد به سراپای تنت در و دیوار به پر پر شدنت گریانند مثل زهراشده این لحظه پر پر زدنت مثل یک مار گذیده به خودت میپیچی غرق خون و جگر و خاک شده پیرهنت بی رمق تشنه لبی روی زمین مثل حسین جای شکر است کسی نیزه نزد در دهنت خبری نیست ز غارت شدن پیکر تو هم سرت هست وَ هم تربتِ بین کفنت خبری نیست در اطراف تو از شمر وسنان غارت خیمه دگر نیست که باشی نگران 🔸شاعر: _______________________
اشعار شب اول محرم – احمد بابایی   از پشیمانی پریشانم، شکسته بال من بی کسی افتاده همچون سایه ای دنبال من ماه من! سوزد دل خورشیدی ات بر حال من   شب شد و باید بگردم تا سحر در کوچه ها رد پایم را مگر گیری خبر در کوچه ها   شب شد و انگار تکلیف نگاهم روشن است کوچه ها تاریک گشته، شمع آهم روشن است اینکه من از شرم رویت روسیاهم، روشن است   روشن است آئینه را چشم و چراغ شیشه ها تیز شد بار دگر بی ریشه ها را تیشه ها   آه من با آهن دلها، اگر درگیر شد شیر افتاد از نفس، حتی نفس شمشیر شد خواستم منع ات کنم از کوفه، اما دیر شد   یوسف راز علی هستی به چاه افتاده ای پلک، زخم ام می زند، یعنی تو راه افتاده ای   کوفه از اصرار من افتاده در انکار من از هزاران تن به تنهایی کشیده کار من از جوانمردی مگو! یک پیرزن شد یار من   کعبه را آواره کرده نامه ام در دشت ها آه یحیی! شد فراهم بهر سرها تشت ها   آه هست و چاه هست و شِکوه هست و درد هست آه دور چاه شِکوه، دردهای مرد هست تا بخواهی در مقابل، خنجر شبگرد هست   دست کوفه رو شد و روز و شب اش یکدست شد شد خیابان، کوچه و آن کوچه هم بن بست شد   دیده ام دلواپسی را، بی کسی را، چاره نیست پس امید آسمانگردی بر این فواره نیست هیچ جا سرگشته ای چون نایب ات آواره نیست   نایب ات آواره شد، راه سفیرت بسته شد! بازهم کوفه ز خوبی های حیدر خسته شد   شهر بیعت با شکستن، شهر حاشا کوفه است! بار کج در راه کج افتاده، اینجا کوفه است دست پائین اش مدینه، دست بالا کوفه است   دین به دیناری فروشند این نمک نشناس ها آه، چشم داس ها مانده به راه یاس ها   تو به راه افتاده ای و مرگ هم دنبال تو سنگ می پرسد ز پیشانی مسلم، حال تو نیزه آماده ست تا آید به استقبال تو   گرچه دور از چشم تو زارم، غریبم، بی کسم تو به راه افتاده ای و مرگ هم... دلواپسم!   تکیه باید کرد بر یاد شما در هر بلا نیست باکی گر بیفتد نایب تو در بلا «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»   من که عمری همچو ساحل رو به دریا زیستم تشنه آب فرات و آب زمزم نیستم   می رسد هر لحظه بوی کربلا بر شامه ها مُهر «باطل شد» زده هنگامه ها بر نامه ها حق، فروزان تر شده در فتنه ها، هنگامه ها   یک نفس، بی آه بودن از سفیرت دور باد زخم ها بر جامه من وصله های جور باد   ردّ پایم بذر نومیدی به خاک کوفه کاشت تشنه کامی داغ ساحل بر دل دریا گذاشت سوخت جانم، نایب تو فرصت جبران نداشت   من امامِ مسجدی هستم که مأمومش گم است ساغرم صد تکه شد، اما پریشان خُم است   با مژه می روبم و با اشک شویم راه را آب و جارو می کنم امشب مسیر شاه را می کشم با رگ رگ خود، بار ثارالله را   من جلودارِ گریبان چاکی  خیل توام ابرِ تو، بارانِ تو، طوفانِ تو، سیلِ توام   وام می گیرم گلویی تازه از شمشیرها واگذارم کوفه را در شبهه ها، تکفیرها شیرم اما بسته سردسته زنجیرها   دست بسته، سرشکسته، خسته، اما مست مست دست ساقی کو که گیرد همچو ساغر، دست مست   تیغ روزم! از غلاف شب برونم کرده ای زخم های تشنه را مهمان خونم کرده ای در جنون «السابقون السابقونم» کرده ای   عید قربانِ ذبیح ات بود و قحط آب بود پیش رو قصاب بود و پشت سر قصاب بود   جان که از شوق تو پَر گیرد، نمانَد در قفس سینه ای کز عشق پُر گردد چه داند از نفس جای عشق و شوق شد این سینه و این جان، سپس   یک سر و گردن فراتر رفته ام از دارها لیک با خاک کف پای تو دارم کارها   احمد بابایی .
🌸🍃🌸🍃 📚در حكايات الصالحين آورده اند كه : فقيرى محتاج و عيالوار، براى طلب پول از خانه بيرون آمد، نمى دانست كه به كجا برود. ناگاه گذارش به كنار مجلس واعظى افتاد كه حاضران را به فرستادن صلوات ترغيب مى فرمود. آن فقير در آن جا ايستاد و شنيد كه واعظ مى گفت : در فرستادن صلوات ، تقصير مكنيد كه اگر توانگر بر آن سرور صلوات فرستد، در مالش بركت به هم مى رسد و اگر فقير صلوات فرستد، حق تعالى از آسمان روزى بر او مى فرستد. آن فقير از آن مجلس بيرون رفت و به فرستادن صلوات مشغول شد؛ بعد سه روز، از ويرانه اى مى گذشت ، پايش به سنگى خورد. آن سنگ كنده شد و سبوى پر از زر، در زير آن سنگ ظاهر گرديد. آن مرد گفت : وعده روزى من از آسمان است ، و روى زمين را نمى خواهم ، و آن سنگ را در جاى خود گذاشت و به خانه آمد، صورت حال را با زن گفت . آن مرد، همسايه اى داشت كه يهودى بود و از قضا در بام خانه خود بود؛ و حكايت آن مرد را كه با زنش مى گفت ، شنيد. و فى الحال ، از بام فرود آمده ، به ويرانه رفت ، آن سبو را برداشته ، به خانه آمد. وقتى سر آن را گشود، ديد كه سبو، پر از مار و عقرب است . به اطرافيان خود گفت : اين همسايه ي مسلمان ، دشمن ما است . وقتى كه من در بام بودم ، فهميد، و آن سخن را براى اين گفت كه در طمع افتم ، و آن سبو را به خانه آورم ، و از آن ضررى به من رسد. پس بهتر آن است كه آن را به بام برده از راه ، روزنه ، در خانه او ريزم ، تا آن كه ضررى را كه براى من مى خواست ، به خودش برگردد. به بام آمد، وقتى كه آن زن فقير، به شوهر خود مى گفت : روا باشد كه تو سبوى پر از زر بيابى و آن را بگذارى و ما در فقر و تنگدستى باشيم ؟ آن مرد مى گفت : من اميدوارم كه روزى ما از آسمان نازل شود. ناگاه يهودى ، سر سبو را گشود و آن را سرنگون ساخت ؛ آن مرد، آوازى شنيده سر را بالا كرده ديد كه از روزنه خانه او، زر فرو ريخت . فرياد زد: اى زن ! اين زر است كه از آسمان فرو مى ريزد، و آن زرها را بر مى داشت ، و صلوات مى فرستاد. وقتى يهودى ديد كه از سبو زر مى ريزد، آن را برداشت ، در آن مكان ، ديد كه همان مار و عقرب است . باقى را نيز، در خانه درويش ريخت ، و همه زر سرخ بود. آن يهودى دانست كه اين سرى است از اسرار غيبى كه به ظهور مى رسد. در خاطرش گذشت كه اين همان حكم آب نيل دارد، كه در زمان حضرت موسى على نبيا و آله و عليه السلام در نظر قبطى خون مى نمود، و در نظر سبطى آب بود. و فى الحال ، آن درويش را به بام طلبيده ، به دست او مسلمان شد و از بركت صلوات بر آن حضرت ، مسلمان را دولت غناء، و يهودى را سعادت اسلام روزى .