eitaa logo
امام حسین ع
18.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. و توسل به سفیرِ دشتِ کربلا حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه به نفسِ کربلایی سید رضا ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دلشوره دارم پسر عمو ببین که دست و پام می لرزه خودم شنیدم که می گفتن سر حسین چقدر می ارزه داری میای اگه میشه نیا تو رو جون مادرت می دونی که اینا دارن نقشه برای انگشترت آرزوشون همینه که بسوزونن دل خواهرت ای وای، اَمون از این زمونه مسلم داره آروم می خونه حسین حسین حسین .. کوفه میا سالارِ زینب .. ــــــــــ وقتی که پام رسید به اینجا چیزی به جز کینه ندیدم از بس برا تو گریه کردم ببین آقا نفس بریدم برای تو پسر عمو جونم و قربونی آوردم فدا سرت آقایِ من هر جایی که زمین می خوردم آروم آروم زیر لبم فقط اسم تو رو می بردم چشام دیگه کاسۀ خونه مسلم داره آروم می‌خونه ای وای، اَمون از این زمونه مسلم داره آروم می خونه حسین حسین حسین .. کوفه میا سالارِ زینب .. ــــــــــ حالا برات روضه می خونم لحظۀ آخرم رسیده کاشکی برات خبر بیارن مسلم تو کوچه ها چی دیده نبودی تو ببینی که مهمونتُ دوره می کردن برا گلوی اصغرت دنباله حرمله می گردن خدا کنه جلو چشات به اشک بچه هات نخندن کوفه، با ما نامهربونه مسلم داره آروم می خونه ای وای، اَمون از این زمونه مسلم داره آروم می خونه حسین حسین حسین .. کوفه میا سالارِ زینب .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
shahadat_Moslem_Narimani.mp3
2.04M
•|⇦دلشوره دارم پسر عمو.. و توسل به سفیرِ دشتِ کربلا ابن عقیل سلام الله علیه به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسین ع
#کتاب_شعر تیغ هفتاد و دو دم چاپ دوم مجتبی #خرسندی مجموعه‌ شعر عاشورایی با رویکرد اجرا در هیئت 🔹تما
. نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم رسیده‌ای به سرانجام ماجرا مسلم علی ندیده وفا از اهالی این شهر نشسته‌ای به امید وفا چرا مسلم؟ نماز مغرب اگر صدهزار هم باشند دوباره یک‌نفری موقع عشا مسلم دوچشم مردم این شهر کور خواهد شد اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی امید نیست به این قوم بی‌حیا مسلم شب نجات تو از دست شبه‌مردان است هزارشکر که دیگر شدی رها مسلم نمانده راهی و تو بی‌پناهی و باید فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم رسیده‌ای به سرانجام و حیله‌ی کوفی ببین خیال تو را برده تا کجا مسلم اگرچه از سر دارالاماره می‌اُفتی سرت نمی‌رود اما به نیزه‌ها مسلم هزار مرتبه شکرخدا نمی‌ماند تن تو روی زمین زیر دست‌و‌پا مسلم فقط قرار شده تشنه‌لب شهید شوی به احترام لب شاه کربلا مسلم 📚 کتاب شعر تیغ هفتاد و دو دم مجتبی خرسندی .
. |⇦•نیزه میرفت و برمی گشت .. به نفس کربلایی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نیزه میرفت و برمی گشت چشماش باز و بسته میشد هرکس تویِ مقتل اومد آنقدر میزد خسته میشد .. زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید پیراهنش رو نه میدونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید؟ لب هاش مثلِ چوبِ خشکِ تشنه است دائم میره از حال خواهر رویِ تل ایستاده مادر میره تویِ گودال آتیش به ما نزن اینقده پنجه رو خاکِ کربلا نزن رو سینه اومدن زیر دستُ پاهاشون اینقدر دستُ پا نزن دق میکنم حسین دست و پا هم میزنی زهرا رو صدا نزن زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید آی نامسلمونا! باید اول بُکشید بعداً غارتش کنید . 👇....................... . . (به سبک نیزه می‌رفت و برمی‌گشت) دست ادب روی سینه به یاد بین الحرمین: صلّی الله علیک یا اباعبدالله الحسین آقای من! سلام یکتای من! تو عشق دو دنیای من سلام مولای من! سلام اشکِ برا تو داروی درادی من سلام 😭 😭 ای رفته سر تو بر نی! وی مانده تن تو تنها! برخیز و یک نگاهی کن به سوی خیمه‌ی زن‌ها غارت شروع شده برا حمله به حرم ببین بگو مگو شده بی‌رحم عدو شده ذکر بچّه‌ها پدر پدر عمو عمو شده ۱۴۰۰ https://eitaa.com/emame3vom/46512 .👇
YEKNET.IR -shoor 5 - shahadat imam javad - 1400.04.20 - nariman panahi.mp3
2.34M
روضه‌ای 🍃نیزه می‌رفت و برمی‌گشت 🍃چشماش باز و بسته می‌شد 🎤
. 🎤 بازم از ابرای چشام بارون نم نم اومده بازم از ابرای چشام بارون نم نم اومده به روی دوشم دوباره کله بار غم اومده به روی دوشم دوباره کله بار غم اومده شکر خدا که باز دیدم ماه محرم اومده شکر خدا که باز دیدم ماه محرم اومده شکر خدا تو روضه ها خونه به دوشم زهرا بهم اجازه داد مشکی بپوشم شکر خدا تو روضه ها خونه به دوشم زهرا بهم اجازه داد مشکی بپوشم از آتیش عشق حسین بازم بجوشم یا حسین و یا حسین و یا حسین یا حسین و یا حسین و یا حسین یا حسین و یا حسین و یا حسین یا حسین و یا حسین و یا حسین میاد یه صدای غریب از تو کوچه پس کوچه ها با همه توون میگه آقا نیا آقا نیا اگه بیای کوفه میشی آواره ی بیابونا اگه بیای کوفه میشی آواره ی بیابونا آقا نیا که کوفیا نامهربونن دل غریب و توی کوفه میسوزن آقا نیا که کوفیا نامهربونن تن شهید و توی کوچه میکشونن کوفه اون کوفه ای نیست که قول مهمونی داده کوفه اون کوفه ای نیست که قول مهمونی داده زینب و با خودت نیار اینجا نامحرم زیاده حیا رو زیر پا گذاشتن این جماعت زینب و تا شام میبرن واسه اسارت 👇
. چون خدا طالب گدا شد باز در رحمت به روی ما شد باز بنده، شرمنده ی خدا شد باز او خریدار اشک ما شد باز خبر آمد گناه می بخشم کوه عصیان به کاه می بخشم روز الطاف کبریا عرفه مژده بخشش و عطا عرفه روز مهمانی خدا عرفه السلام علیک یا عرفه من از ماه تو به جا ماندم بنده ای دور از خدا ماندم به سرم آمده بلا چه کنم گشته ام سخت مبتلا چه کنم به خودم کرده ام جفا چه کنم نپذیری اگر مرا چه کنم هیچ کس همچو من نمی خواهد عبد توبه شکن نمی خواهد من زمین خورده ام مرا نزنید عبد افسرده ام مرا نزنید در گنه مرده ام مرا نزنید پی به خود برده ام مرا نزنید تو ببین عذر اشتباه مرا به رویم نزن گناه مرا  نشود تا که بنده ات رسوا خوب و بد را ز هم مساز جدا درهم اینبار هم بخر ما را تو و رد کردن گدا هیهات ورنه من از خجالت آب شوم مپسند پیش کس خراب شوم گر ندارم بها، نگهدارم گوشه این سرا نگهدارم تو بیا از خطا نگهدارم تا رَوَم کربلا نگهدارم جبل الرحمة کوه عشق و صفا عرفات از حضور تو زیبا  کاروانی که لاله ها دارد ای خدا عزم کربلا دارد کوفه در سر چه نقشه ها دارد شهر مکر است و ماجرا دارد… یاحسین، یاحسین حسین مولا ..................................... (حرکت امام حسین از مکه به کربلا که مصادف با هشتم ذی حجه است) شاعر: سفرت بی خطر مسافر عشق دست حق باد یار و یاور تو سایه ات هیچ وقت کم نشود از سر کاروان و خواهر تو سفرت بی خطر مواظب باش شب غم حمله بر سحر نکند بین این راه پر فراز و نشیب پسرت را کسی نظر نکند خواهرت را سوار محمل کن دور از چشم شهر در شب تار عصمت الله اعظم است این زن دور تا دورش آفتاب بکار آفتابی ز هیبت عباس آفتابی ز غیرت قاسم آفتابی ز جذبه ی اکبر جان فدای شما بنی هاشم دخترت را به عمه اش بسپار هر دو مثل ستاره و ماهند تا کنار هم اند آرامند باعث روشنایی راهند چشم های سکینه خیره شده به شکوه و جلال ناب عمو هیچکس تشنه لب نمی ماند از کرامات مشک آب عمو اوج زیبایی سفر اما کهکشانی ست که زحل دارد بین محمل نشسته ست رباب و گل یاس در بغل دارد همه آسوده اند غیر حسین که به فکر غروب عاشوراست فکر آتش گرفتن خیمه غارت و هتک حرمت زنهاست .
. سر کوی فراق بنشینید مطمئناً عبور نزدیک است شب غم را رسیده پیک سحر تابش روی نور نزدیک است همره ذوالفقار می آید مرگ قوم شرور نزدیک است دور کعبه طواف عشق و سپس اجتماع حضور نزدیک است انتقام حسین و عاشورا لحظه های غرور نزدیک است پرچم یا علیست بر دوشش منتظر ها ظهور نزدیک است لحظه ای که ستمگران جهان میشود مثل مور نزدیک است قبر پنهان شود عیان روزی می رسد صبح روز پیروزی محمد حبیب زاده ...................... . . السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ این ناله‌ها غیر از صدا چیزی ندارد این حرف‌ها جز ادعا چیزی ندارد حیف است دنبال صدای ما بیایی در عمق این “آقا بیا” چیزی ندارد بهتر که روی ما حسابی وا نکردی پرونده ما جز جفا چیزی ندارد رحمی به حال سائل بیچاره‌ای که غیر از تو و غیر از خدا چیزی ندارد حتی برای اینکه چشمت را بگیرد دل در بساطش چیز ناچیزی ندارد داراترین دارای دنیا هم که باشد هر کس نمی‌خواهد تو را چیزی ندارد خالی‌ست دستان من اما چشم‌هایم جز اشک در این روضه‌ها چیزی ندارد حرف دل ما را بخوان از چشم‌هامان جز آرزوی کربلا چیزی ندارد 👆 حیا از علائم ایمان است و نشانگرِ حیاست. .
. دوباره آمده ام تا دوباره در بزنم کبوترانه در این آستانه پر بزنم به نا امیدی از این در نمیروم هرگز اگر جواب نگیرم دوباره دربزنم خدا مرا به حقیقت ولی شناس کند که حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم سواد نامۀ من رنگ صبح خواهد داشت شبی که بوسه بر این چشمۀ سحر بزنم بیاد غربت تو عهد کرده ام با خود که لاله باشم و صد باغ بر جگر بزنم خدا ی را کمی ای زائران درنگ کنید که خاک پای شما را به چشم تر بزنم بمن هر آنچه که بخشیده اند توفیق است مبادآنکه دم از دولت هنر بزنم اگرچه خارم و نسبت بگل ندارم باز خوشم که گاه گداری بباغ سر بزنم اگر شمیمی از این بوستان بمن برسد معاشران بخدا تاج گل بسر بزنم من آشنای همین درگهم ، خدا نکند که رو به غیر کنم یا دری دگر بزنم صفای تربیت باغبان ، حرامم باد که در مجاورت گل دم از سفر بزنم اگر چه غرق گناهم سفینه ام اینجاست مراد و قبله ام اینجا مدینه ام اینحاست محمد جواد غفورزاده ✍ https://eitaa.com/emame3vom/46518 👇
مداحی_آنلاین_صاحب_حرم_از_حرم_رفت_جواد_مقدم.mp3
6.11M
. 💥سبک: 🎤مداح: 🏴 (ع) 🏴 (ع) از مکه قدم قدم رفت ، صاحب حرم از حرم رفت وقتی قافله راه افتاد تا کرب و بلا دلم رفت ای خدا قراره چه خبر بشه نکنه رباب بی پسر بشه آسمون حسین بی قمر بشه واویلا ، واویلا ، واویلا اِرباً اِربا نشه علی اکبرش توی قتلگاه نریزن سرش از تو آسمون میگه مادرش ... فی امان الله ، اَبی عبدالله اَبی عبدالله ... وقتی میزنی پَر و بال ، میشه بدن تو پامال زینب روی تل میبینه زهرا میرسه به گودال پیراشون با عصا زدنت حسین پُر نیزه شد بدنت حسین چرا بوریاست کفنت حسین واویلا ، واویلا ، واویلا سنگ میباره رو سنگ توی قتلگاه آخه فهمیدن نداری سپاه سمت خیمه ها میره ذوالجناح ... فی امان الله ، اَبی عبدالله اَبی عبدالله ... وقتی سرتو بریدن ، بال و پرتو بریدن انگشت تورو برای انگشتر تو بریدن لشکر بی حیا پِی غارتن زن و بچه ها تو اسارتن بعد تو سیاه میکنن به تن واویلا ، واویلا ، واویلا شد دل بیقرار پُر ماتمت آرزوم اینه زیر پرچمت برسم بازم به مُحرمت ... فی امان الله ، اَبی عبدالله اَبی عبدالله... 💥 .
مداحی_آنلاین_یادمه_بچه_بودم_حمید_علیمی.mp3
3.14M
. ‍ یادمه بچه بودم مادر من پیرهن مشکی تنم کرد من و سینه زنم کرد ازهمون اولشم روضه خون یه آقای بی کفنم کرد من و سینه زنم کرد برا اینکه نباشه پرچمی غیر از علم تو روی دوشم اینوخونده تو گوشم که فقط محرما برای تو مشکی بپوشم پیرهن مشکی و مادرتو برام دوخته خوش به حال دل من توروضه هات سوخته روضه های تو به من یه درس خوب داده گریه کردن و به ما خواهرت آموخته دوسش دارم بوللهه عشق من ابی عبداللهه .
. سردار غریب.. بالای این دالعماره ،غرق آهم سردار تنها و‌غریب و بی سپاهم غم میچکد در این مصیبت از نگاهم نامه نوشتم بهر تو ای تکیه گاهم گفتم‌بیایی ،من پر از تقصیرم آقا جان رقیه از خودم دلگیرم آقا مولا نیا که کوفیان نیرنگ دارند با راه غیرت ،فاصله فرسنگ دارند برگرد اینجا با تو قصد جنگ دارند طفلانشان هم دامنی پر سنگ دارند در شهر کوفه از وفاداری خبر نیست بغض تو را دارند و از یاری خبر نیست آهنگران شهرشان مشغول کارند بهر ورودت لحظه ها را می شمارند یک عده با تیغ و سپرها ، بی قرارند برده فروشان بیشتر چشم انتظارند آقا نیاور خواهرانت را به اینجا راه خودت را کج کن ای فرزند زهرا من که ندارم تاب درد بی امان را مولا نیاور بین اعدا، دختران را دیدم در اینجا حیله ی شمر و سنان را دیدم یکی در دست خود دارد کمان را توی دلم کوهی ز درد و اضطراب است دلواپسی مسلم از بهر رباب است .
. 🖤 هلال محرم بهار اشک عاشقان ماه غم آمده به خیمه های آسمان ماه غم آمده شد ذکر ما حسین یا حسین یا حسین نان ِ حلال پدر و ادب مادری شد به جهان قسمت ما سمت نوکری اجرشان با حسین یا حسین یا حسین عاشق اشک و روضه ایم تا به روز جزا خدا کند که جان دهیم حرم کربلا همسایه تا حسین یا حسین یا حسین تمام عمر ما شود به فدای حسین رسانده ما را به خدا ماجرای حسین شور ما یا حسین یا حسین یا حسین 🖤 حضرت مسلم علیه السلام غریب کوی و گذرم سیدی سیدی جمال تو در نظرم سیدی سیدی در کوفه من تنها واویلا واویلا به شهر اَمن کوفیان بی امانم حسین سر به سر زانوی خود می نشانم حسین با یادت یا مولا واویلا واویلا از آسمان علوی اختران را نیار که تازیانه دیده ام دختران را نیار صحبت از غارت ها واویلا واویلا جفا رسوم کوفه و اهل این مکتبند به کشتن تو در پی کشتن زینبند میاور زینب را واویلا واویلا 🖤 ورود به کربلا قافله ای آمده با شمع و پروانه ها غبار غم سر زده با شمع و پروانه ها به دشت کربلا واویلا واویلا ساقی وادی عطش ساغر آورده ست قافله با ستاره ها قمر آورده ست دریا و یک سقا واویلا واویلا عقیله ی اهل ولا آمده کربلا به غصه گشته مبتلا آمده کربلا فراقش در اینجا واویلا واویلا به کربلا می شود او از برادر جدا بوسه زند زیر گلو از برادر جدا رایت و جمیلا واویلا واویلا 🖤 حضرت رقیه علیها السلام وقت سحر آمده ای ای پدر ای پدر چه بی خبر آمده ای ای پدر ای پدر پایانی شد هجران بابا جان بابا جان برای آرامش من شانه ات کو پدر به موی من شانه بزن شانه ات کو پدر چون مویت پریشان بابا جان بابا جان به هر کجا به هر گذر کتکم زد عدو به جرم گفتن پدر کتکم زد عدو در شهر و بیابان بابا جان بابا جان سرشک خون در نگهت جان زهرا پدر مرا ببر به همرهت جان زهرا پدر مهمان ِ بر دامان بابا جان بابا جان 🖤 طفلان حضرت زینب علیها السلام یاور خامس کسا زاده زینبیم فدائیان کربلا زاده ی زینبیم سر دهیم این ندا لبیک یا مولا برای مکتب آمدیم جان فدایت کنیم به امر زینب آمدیم جان فدایت کنیم با رمز یا زهرا لبیک یا مولا سرشک چشم تر تو قلب ما را شکست داغ علی اکبر تو قلب ما را شکست ما چون او جان فدا لبیک یا مولا سلاله های حیدریم سپر جان تو برای تو دو لشکریم سپر جان تو رخصتی بفرما لبیک یا مولا 🖤 حضرت حُر علیه السلام آمده ام که سر نهم بر حریمت حسین رسیده ام که جان دهم بر حریمت حسین با اشک و با صد آه یا ابا عبدالله اشک خجالت عاقبت حاصل حُر شده ندامت از فعل بَدم قاتل حُر شده احوالم شد تباه یا ابا عبدالله نگاه لطف آخرت دست من را گرفت قسم که نام مادرت دست من را گرفت قربان آن نگاه یا ابا عبدالله به دست بسته آمدم دست من را بگیر دل شکسته آمدم دست من را بگیر من هستم بی پناه یا ابا عبدالله 🖤 حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام آمده ام ز خیمه گه جان فدایت کنم غریبی و به قتله گه جان فدایت کنم با چشمان گریان عمو جان عمو جان هر که ز هر طرف رسد میزند بر تنت به نیزه بر هدف رسد میزند بر تنت جسم تو خون افشان عمو جان عمو جان آمده ام به یاریت من به جای پدر اجر یتیم داریت من به جای پدر چون بابا مهربان عمو جان عمو جان به چنگ روبه صفتان مانده پیراهنت به دست خولی و سنان مانده پیراهنت امان از کوفیان عمو جان عمو جان 🖤 حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام نشسته از پا ثمر و یادگار حسن فتاده در خون پسر و یادگار حسن عزیز مجتبا واویلا واویلا یاسمن صحن چمن خورده سنگ جفا آینه ی روی حسن خورده سنگ جفا از هر سو از هر جا واویلا واویلا برگ گل قامت او زیر پای عدو قاسم و دلبر عمو زیر پای عدو نفسش بر لبها واویلا واویلا عمو به بالای سرش بی امان گریه کرد فزون ز داغ پسرش بی امان گریه کرد سر داده این نوا واویلا واویلا 🖤 حضرت علی اصغر علیه السلام پر زدی از تیر سه پر روی دست پدر شدی به جان حق سپر روی دست پدر تو جان بابایی لالایی لالایی تیر سه شعبه آمد و گلویت پاره شد به حنجرت بوسه زد و گلویت پاره شد غنچه ی زیبایی لالایی لالایی کنار گهواره ی تو مادرت نوحه خوان با گلوی پاره ی تو مادرت نوحه خوان رباب و نوایی لالایی لالایی به پشت خیمه آمده مادر منتظر مثل حسین زانو زده مادر منتظر در دلها غوغایی لالایی لالایی 🖤 حضرت علی اکبر علیه السلام جسم موذن حرم شده نقش زمین قد رسای پسرم شده نقش زمین فروغ بصرم علی ّ اکبرم به خاک و خون شده قرین قطعه های گلم به هر طرف روی زمین قطعه های گلم به پیش نظرم علی ّ اکبرم آینه تکه تکه اش جا نشد در عبا پیکر قطعه قطعه اش جا نشد در عبا لاله ی پرپرم علی ّ اکبرم بر نگه دوخته ی من قاتلش خنده کرد بر جگر سوخته من قاتلش خنده کرد می سوزد جگرم علی ّ اکبرم .👇
. 🖤 عطش شب تاسوعا سوز عطش برده توان از گلان حرم گرفته آرامش جان از گلان حرم پیچیده این صدا عطشا عطشا ساقی ماه آسمان زار و شرمنده شد از لب خشک کودکان زار و شرمنده شد چشمان او دریا عطشا عطشا نظر به لب کن شفق طفل شش ماهه را عطش گرفته رمق طفل شش ماهه را افتاده از نوا عطشا عطشا به خاطر جرعه ی آب چاره رفته ز دست برای مادرش رباب چاره رفته ز دست می دود هر کجا عطشا عطشا 🖤 حضرت عباس علیه السلام ماه سپهر فاطمه یاس گلزار من تشنه ی مهر فاطمه یاس گلزار من سقای دلاور برادر برادر نظاره کن که آمده در برت فاطمه در عوض ام بنین مادرت فاطمه خودت کن یک نظر برادر برادر آمده مرهم بنهد جای زخم سرت چو من به سینه میزند پای زخم سرت حرم هم شد مضطر برادر برادر دو دست و مشک و علمت مانده روی زمین کار دفاع از حرمت مانده روی زمین یک تنه ای لشکر برادر برادر 🖤 شب عاشورا به گوشه ای نشسته ام به تماشای تو با این دل شکسته ام به تماشای تو شد شب عاشورا واویلا واویلا مقابل دیده ی من صبح فردا رسد غارت جسم و پیرهن صبح فردا رسد وای من از فردا واویلا واویلا تو گفته ای برای من روضه ی قتلگاه به حنجرت بوسه زدن روضه ی قتلگاه سرت بر نیزه ها واویلا واویلا تو گفتی از اسارت و دست بسته شدن به خواهرت جسارت و دست بسته شدن چه سازم یا اخا واویلا واویلا 🖤 وداع میروی ای روح ِ روان قدری آهسته تر این منم و خواهش جان قدری آهسته تر ای جانان ِ خواهر برادر برادر مرا به خود وا مگذار ای همه هستی ام زینب ُ تنها مگذار ای همه هستی ام مرو ای هم سفر برادر برادر نظر نما به لاله ی جمع گل خانه ات به دختر سه ساله ی جمع گل خانه ات می شود بی معجر برادر برادر مرا رسان به آرزو این دم آخری بوسه ای از زیر گلو این دم آخری سفارش از مادر برادر برادر 🖤 قتلگاه حلقه زده بر سر گل خنجر کینه ها رسیده بر حنجر گل خنجر کینه ها می لرزد کربلا واو ویلا واو ویلا آیت قرآن خدا در دل قتله گاه تنش به زیر دست و پا در دل قتله گاه یک لشکر بی حیا وا ویلا واو ویلا ز صاحب جود و کرم پیرُهن می برند از تن یوسف حرم پیرُهن می برند انگشتر شد یغما وا ویلا واو یلا بغض تمام کائنات ناگهانی شکست به نعل تازه سینه ی آسمانی شکست صد قطعه شد مولا واو ویلا واو ویلا 🖤 شام غریبان شراره سر می کشد از خیمه هایت حسین نوای غم می رسد از خیمه هایت حسین شد شام غریبان یا مظلوم ای عطشان یاور بی کس تویی و یاورت بی پناه پناه عالم تویی و خواهرت بی پناه زینبت پریشان یا مظلوم ای عطشان حریم دودمان تو همه غارت شده خیمه خاندان تو همه غارت شده حرمت سرگردان یا مظلوم یا عطشان به ظلم ظالمانه ها برگ گل ها کبود به ضرب تازیانه ها برگ گل ها کبود پیکرها خون افشان یا مظلوم ای عطشان 🖤 حرکت از کربلا میروم و میگذرم از کنار تنت خون زده چشمان ترم از کنار تنت الوداع ای بی سر برادر برادر طواف جسم اطهرت یادگار من است بوسه زدن به حنجرت یادگار من است اربا" اربا پیکر برادر برادر با دل خون و خسته و یاد مادر کنم سینه ی تو شکسته و یاد مادر کنم ذکر من وای مادر برادر برادر خصم تو کاروان ما با خودش می برد نمی روم ولی مرا با خودش می برد نا محرم یک لشکر برادر برادر 🖤 دروازه کوفه قاری قرآن شده ای به فدایت حسین یار اسیران شده ای به فدایت حسین هلال خون سیما حسینا حسینا تو از سر نیزه بخوان کس ندارم حسین کنار محملم بمان کس ندارم حسین زینب را شکیبا حسینا حسینا به صوت سوز و ساز خود دخترت را ببین به چشم نیمه باز خود دخترت را ببین می گوید ابتا حسینا حسینا سپر شدم بر تن او گل نیلوفرت که خورده سیلی عدو گل نیلوفرت جا ماند از جمع ما حسینا حسینا 🖤 امام سجاد علیه السلام شاهد عصر دشت غم سید الساجدین شهید غصه و الم سید الساجدین ای دیده کربلا یا مظلوم اماما زهر جفا اگر زده شرری بر تنت ز کربلا بر آمده شرری بر تنت دیدی داغ بابا یا مظلوم اماما داغ برادران خود مانده در خاطرت به خیمه ها هر آن چه شد مانده در خاطرت غارت معجرها یا مظلوم اماما به حال خسته رفته ای تا چهل مرحله با دست بسته رفته ای تا چهل مرحله تا شام پر بلا یا مظلوم اماما... . تهران محرم سال ۱۴۰۰ 👇
AUD-20210719-WA0017.opus
145.8K
یاحسین یاحسین...
مداحی_آنلاین_مسلمی_قبلیه_دوندرن_یوخ_عاملی.mp3
7.23M
(ع) 🌴مسلمی قبلیه دوندرن یوخ 🌴گل باشیوا دولانیم ابالفضل 🎤حاج
. تو شوق پر زدن دادی تو هیئتت وطن دادی تو آبرو به من دادی من آبرو بردم ولی دوباره این ننگ و دل سیاه ولی تنگ و سری که خورده به سنگ و پیش تو آوردم پیش تو آوردم دستای خالیمو مرحم بذار آقا شکسته بالیمو من بی کس و تنهام تو تکیه گاهم باش مثه قدیم آقا پشت و پناهم باش **** هر جا که بی شما رفتم تو زندگی خطا رفتم بدون تو کجا رفتم میبینی دنیامو اشک چش ترم ارباب گذشته از سرم ارباب امید اخرم ارباب بگیر دو دستامو من غرق دنیامم فکری به حالم کن خیلی بدی کردم آقا حلالم کن بازم برای من درمون دردایی مردونگی کردی بس که تو آقایی 👇
مداحی آنلاین - شوق پرواز - مجتبی رمضانی.mp3
6.9M
ویژه روز 🍃تو شوق پر زدن دادی 🍃تو هیئتت وطن دادی 🎤
. کوفیان شعله به قلب و دل شیدا مزنید آتش کینه به هر خیمه ی صحرا مزنید کوفیان همسفر محنت و غم ها نشوید نقش اندوه به قلب و دل شیدا مزنید کوفیان بیعت خود از چه چنین می شکنید رخنه بر کشتی جا مانده به دریا مزنید کوفیان یکسره تا آتش دوزخ نروید بی وفایی مکنید این همه در جا مزنید کوفیان از چه درِ خانه ی خود می بندید طعنه بر بی کسی عترت طاها مزنید کوفیان مَرکب اندوه و بلا زین مکنید بر رکاب ستم و ظلم چنین پا مزنید کوفیان اهل حریم نبوی چون آیند شرر کینه به آرامش دل ها مزنید کوفیان از سرِ بام ستم خانه ی خود سنگ بر نور دل حضرت زهرا مزنید کوفیان هر چه که خواهید مرا سنگ زنید لیک سنگی به سر زینب کبری مزنید کوفیان شرم و حیا را به تمامی مبرید پاره ی آتش خود را به سرِ ما مزنید کوفیان از سرِ بامم به زمین اندازید به اسیران حرم نعره و آوا مزنید کوفیان گر سر نیزه سرِ یارم دیدید تهمت خارجی این گونه به مولا مزنید کوفیان شهره ی نامردی عالم نشوید این همه تیر جفا بر من تنها مزنید کوفیان هر چه که تیر است به سویم بزنید جانب محرم ما تیر تماشا مزنید .
Shahadat_Hazrat-Moslem_Banifatemeh_1400.mp3
8.59M
🏴 السلام علیک یا سفیرالحسین،یا مسلم بن عقیل 🔊 هر چه خواهید مرا سنگ زنید لیک یک سنگ به زینب نزنید ◼️ 🎤حاج سیدمجید اینجا کسی برای تو پا در رکاب نیست کابوس‌هاست در نظر من که خواب نیست یک مرد نیست تا که بگوید به کوفیان که کشتن حسین به قرآن ثواب نیست یک مشک بهر روز مبادا نگاه‌دار در کربلا برای علی‌اصغر آب نیست آنقدر نیزه دیده‌ام اینجا که روشن است دیگر شمار زخم تنت در حساب نیست از سنگ‌های مردم این شهر خوانده‌ام قرآن روی نیزه تو بی‌جواب نیست برگرد یا حسین که دست سه‌ساله را آنقدر کوچک است که تاب طناب نیست این‌ها همه کنار، به این فکر می‌کنم اینجا کسی حسین به فکر حجاب نیست 👈 شاعر: محمد رسولی .
. ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ _ شب اول محرم ✼═══┅┅═══✼ السَلامُ علیکَ یامَظلوم یاغَریب یاعَطشان یااباعَبدالله اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ زنده ماندم شبِ غمت آمد ماه شبهایِ ماتمت آمد ساعتِ کارِ گریه کردن شد فصلِ بارانِ نم نمت آمد *نمرده ام ... محرمتُ دیدم ... ارباب ...* حضرتِ یاس ناله سر دادُ بویِ سیبِ مُحرَمت آمد مادرت گریه کن صدایم کرد گفت شبهایِ محرمت آمد من شنیدم که اشک مرهمِ توست کشتۀ اشک مرهمت آمد بوی پیراهنی که غارت شد تا حوالیِ پرچمت آمد ... دلِ من را به کربلا ببرید تا فرآسویِ نیزه ها ببرید *چقد دلم تنگ شده بود برا لباس مشکیام ... چقدر غصه میخوردم آیا زنده میمونم ماهِ محرمُ ببینم یا نه ... الحمدلله بودم کتیبه ها رو ، رو در و دیوارِ شهر دیدم ...* باز این چه شورش است که درخلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است آمدم تا که نوکرت باشم نذریِ پایِ منبرت باشم منت توست بر سرم وَرنه من که هستم که یاورت باشم ! اِذنِ گریه بده به چشمم تا زخمیِ زخمِ پیکرت باشم ... *قربونِ اسمت ... قربونِ این زائرات ... قربونِ اونایی که اومدن عرض ادب کنن ... میگم و میگذرم یا اباعبدالله ، قربونت برم که اینقدر اسمت مثلِ عسل شیرینِ ... مادرش هم همین جور صدا میزد میگفت : حسین جان ... حسین جان ... (خسته نشی از این حسین گفتنت ... ) یااباعبدالله اجازه بدید چند خط روضه مو بخونم شب اولیِ زیاد اذیتت نکنم ...* اینجا کسی برایِ تو پا در رکاب نیست کابوس هاس در نظرِ من که خواب نیست یک مرد نیست تا که بگوید به کوفیان که کشتنِ حسین به قرآن ثواب نیست یک مشک بهرِ روزِ مبادا نگاه دار در کربلا برایِ علی اصغر آب نیست حسین .... این قدر نیزه دیده ام اینجا که روشن است دیگر شمار زخمِ تنت در حساب نیست از سنگهایِ مردم این شهر خوانده ام قرآن رویِ نیزۀ تو بی جواب نیست برگرد یاحسین که دستِ سه ساله ات آنقدر کوچک است که تابِ طناب نیست اینها همه کنار به این فکر میکنم اینجا کسی حسین به فکرِ حجاب نیست *به قدری قوی بود مسلم ، اما وقتی دستگیرش کردن ، دیدن آروم آروم داره اشک میریزه ... چشماش بارونی شده ، گفتن نَمردیم گِریَتو دیدیم ... غرورِتو شکستیم ... یه وقت دیدن مسلم داره حرف میزنه ، ببینن چی میگه ، گفت آره ، گریه میکنم ، اما گریه ام برایِ این نیست دستامُ بستن ... گریه ت برایِ چیه ؟ فرمود گریه ام برای اون خانمیِ که یه روزی با یه عده زن و بچه واردِ کوفه میشه ... (یه بیتِ قدیمی بخونم): هرچه خواهید مرا سنگ زنید لیک یک سنگ به زینب نزنید ... مسلمُ آوردن بالا دارُالاماره ... لب بریده شده ... موها خاکی ... لباس پاره پاره ... دستارو از پشت بستن .... گفت یه مقدار به من آب بدید ، کاسۀ آب رو جلو دهانش گرفتن هرچی میخواست بخوره خونِ دهانش با آب آمیخته می شد ... لب نزد ... گفت حتما حکمت داره ... آره ، اربابتم قراره تشنه جون بده .... مردم پایینِ دارُالاماره ایستادن ، یکی میگه الان آزادش میکنن ، یکی گفت زندانش میکنن ، یکی گفت میکشَنِش ، همه اینا حدس ها بود اما نامردا یک کاری کردن یه ولوله ای تو مردم بلند شد ... یک وقت دیدن مسلمُ از بالا دارُالاماره پایین پرت کردن .... نمیخوام اذیتت کنم تو روضه ، اما یک وقت دیدن وسطِ جمعیت یه پیرزنی اومد هی میگه آقای من کجاست ؟؟ ... مهمونِ یک شبۀ منو کجا بردن ؟؟... گفتن طوعه ، مسلمُ بردن بازارِ قصابا .... بدنِشو تو بازارِ قصاب ها آویزون کردن ... اینقد به سر و صورتش زد ... زودی روضه رو بگم جلو برم ... این کوفه یک زن داشت خیلی با محبت بود ... یکی همین طوعه بود هی میگفت چه کردید با مهمانِ یک شبۀ من ... با سفیرِ حسین ... یه خانمِ دیگه هم بود به همۀ مردایِ کوفه می ارزید ... نیمه شب از خواب بلند شد ... زنِ خولی رو میگم ، گفت خدا من دمِ غروب تنورُ خاموش کردم ، این چه نوریِ به آسمان می تابه ؟؟... همچین که از حجره بیرون شدم ، نزدیک شدم ، یه وقت دیدم هودجی بینِ زمینُ آسمان پایین اومد ... چند تا خانم مُجلَله ... هرکدومشون برای خودشون عظمتی دارن ... اما همشون دورِ یه خانمی رو گرفتن گفتم ببینم این خانم کیه ، دیدم یه خانمی قد خمیده اومد جلو تنور ... دستشو دراز کرد سرِ بریده آقامو بغل کرد ... هی میگفت مادر کی رَگایِ گردنتو بریده ؟؟ ... .... .