eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. (خواهم روم من روسوی میدان تا جان دهم در راه عمو جان)۲ عمه عمویم بین میدان مانده تنها با چشم گریان دیده دارد بر حرمها عبداللهم عبداللهم ابن الکریمم ۲ _________ دور عمویم سگها فراوان ترسم عمویم ناگه دهد جان در موج غم افتاده ویاری ندارد باید روم، دلدار،دلداری ندارد عبداللهم...... _________ از دست عمه دستش رها شد عازم بسوی خون خدا شد بر او هدف میدان وآغوش عمو شد شیر حسن آماده ی جنگ عدو شد عبداللهم..... ________ در راه مولا دستش جدا شد بر سینه ی او جانش فدا شد یک یا عمو گفت وزاین دنیا رها شد با تیر کین حرمله سوی خدا شد عبداللهم...... شاعر:اسماعیل تقوایی 👇
. عبداللهم من ای عمو ابن الکریمم من آخرین سربازتو در این حریمم ای روح ایمان،ای جان جانان مولا حسین جان عمو مولا حسین جان ۲ _________ تا که شنیدم من زمیدان آن ندایت من آمدم تا که کنم جانم فدایت ارزش ندارد بهر تو این جان مولا حسین جان عمو، مولا حسین جان۲ ___________ گرگان شامی بس فراوان وتو تنها سر را چرا تو برده ای درجیب غمها آمد برایت یک تازه مهمان مولا حسین جان عمو مولا حسین جان۲ _________ دست یتیم مجتبی از تن جدا شد با تیر کین حرمله جانش فدا شد آمد غروب آن ماه تابان مولا حسین جان عمو مولا حسین جان۲ شعر:اسماعیل تقوایی 👇
. ببین ای عمه، عموجانم،مانده بی یار ونا توان باشد دل او بهرحرمها وکودکان آن ناگران باشد عمو جان من شده خسته بمیرم بر خاک بنشسته عمو جانم ای عمو جانم..عمو جانم ای عمو جانم۲ _________________ چو بابا پیش خدا پر زد،بوده او در دنیا امید ما نوازش ها کرده او ما را،بوده بر خوشبختی نوید ما ببین عمه او شده تنها رهایم کن تا روم آنجا عمو جانم.... __________________ ببین عمه دورش از هرسو، گرگ خونخواری،رو به او آید از آنها شمشیر و تیر وسنگ،بیشمارانه،بر عمو آید نگاهش افتاده سوی من ندارد یاری عموی من عمو جانم ای... __________________ عمو جانم آمدم میدان، بار دیگر گیرم،در آغوشت سرم روی سینه ات بگذار،تا شوم از عطر تو مدهوشت جداگردد دستم از پیکر فدای تو ای مه انور عموجانم ای... ______________ عجب جایی گشته قربانگاه بهر عبدا...،آه و واویلا نشیند شمر لعین آنجا،سینه ی مولا آه وواویلا چه می سازد خواهرش زینب بده صبری را به او یارب حسین جانم ای حسین جانم۲ شعر:اسماعیل تقوایی 👇
. عمه رهایم کن روم سوی میدان۲ یاری عمو کنم همچون شهیدان۲ واویلا واویلا واویلا واویلا۲ _______________ هل من معین گوید او وای از غریبی نباشد بر ماندنم دیگر شکیبی واویلا.... _______________ ابن الحسن باشم و عبداللهم من بعد از پدر مدیون ثاراللهم من واویلا... _________________ سایه ی روی سرم جانم فدایت آمده ام تا دهم دستم برایت حرف از غریبی مزن ای نور عینم منهم چو قاسم فدایی حسینم واویلا.... ___؛__________ دستش جدا گشت وعمو را صدا کرد مرغ روحش را عدو از تن رها کرد عمو گرفتش او را بر روی سینه ناله زد یا جداّ رو سوی مدینه واویلا.. شعر :اسماعیل تقوایی 👇
. عمه زینب، بین عمویم،مانده تنها،بین میدان۲ دیده گریان،با تنی زار بر لبش نام شهیدان۲ ای عمو جان،ای عمو جان، ای عمو جان، ای عمو جان۲ ________________ سایه ی او،بعد بابا،هر زمان رو،ی سرم بود وقت سختی،پدرانه، همچو بابا، در برم بود ای عمو جان.... _______________ یک نفر باشد عمویم دشمنان دو رش فراوان طاقت ماندن ندارم کن رهایم سوی میدان ای عمو جان... _________________ ای عمو جان آمدم که،چون سپر باشم برایت تا کنم هم،چون برادر، جان نا قابل فدایت ای عمو جان.... ________________ بر روی صدر عمویش، جان او از، تن رها شد آخرین سرباز دینش این یتیم مجتبی شد ای عمو جان... شعر:اسماعیل تقوایی 👇
. بن یزید ریاحی ها من آمدم حسین با دست خالی ام مسکین لطفت اِی مولی الموالی ام چکمه به گردن و با خجلت آمدم باور نمیکنم که تو کنی ردم ای حسینم ای حسینم این ضیاء هر دو عینم... ره بر تو بسته ام ای رهگشای من شرمنده ام اَلا اِی مقتدای من من مانعت شدم ای خاک به سرم شرمنده از تو و زهرای اطهرم ای حسینم ای حسینم این ضیاء هر دو عینم... رخصت بده کنم جانم فدای تو ای قلب مضطرم ماتمسرای تو قربانی تو ام ای نور هر دو عین این اشهد من است جانم حسین حسین ای حسینم ای حسینم این ضیاء هر دو عینم... ۱۴۰۰ .
. بن یزید ریاحی حسین جان از غم عشقت ببین آکنده هستم سیه رو هستم و از روی تو شرمنده هستم من از روز ازل دل بر تولای تو بستم سیه رو هستم و از روی تو شرمنده هستم اگر چه رو سیاهم،ز تو جز تو نخواهم به درگاه ولایت،بده آقا پناهم شوم جانفدا،به راه شما،سرم ارزانیِ تو سیادت بُوَد،سعادت بُوَد،شوم قربانی تو ۱۴۰۰ .
4_5780452567922247464.mp3
4.65M
مناجات با ( عج ) 🎙مرحوم حاج محمد باقر منصوری اردبیلی 🔊بیر یوسف گم گشته نین آواره سیم من ⭕️پخش برای اولین بار 🔴دکلمه خوانی فوق‌العاده زیبا .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. شور حضرت زینب و حضرت عبّاس علیهم السلام سبک منم مسلمان نجف...... بنتِ علی اُمُّ‌البکاء ملیکه‌یِ کرب‌وبلا حیدرِ شام و کوفه و...رهبر این فاطمه‌ها کعبه‌یِ کعبه قبله‌یِ قلبِ... کاشف الکربِ... کاشف الکربه پرچمش بالاست مادرش زهراست عَلمش رویِ.... شونه‌یِ سقّاست عقیلةالعقلاء شریکةالشّهدا کفیلةالسجّاد سفینةالسُّعَدا قسم به غیرتِ مدافعانِ حرم می‌دم سرم رو برات به سیّدالشهدا یازینب یازینب ۴ حضرت عباس علیه‌السلام به نامِ نامیِ حسین کارم غلامیِ حسین سلامِ ما به حاملِ لِوا و حامیِ حسین پسرِ حیدر حیدرِ لشکر لشکرِ دلبر دلبرِ دلبر کوهِ احساسی اَشجَعُ النّاسی مردترین مردی حضرت عبّاسی بیرقِ اربابه روشونه‌هایِ تو می‌لرزه معرکه به زیرِ پایِ تو فداییِ زینب جونم فدایِ تو شیرینه جون دادن تو روضه‌هایِ تو یاابالفضل یاابالفضل ۴ سلام_الله_علیها علیه_السلام .👇
. بند اول   منم مسلمان نجف/ریزه خور خان نجف من از تبار قنبرم/غلام سلطان نجف صاحب دنیا علی مالک عقبی علی ما تبار النوکر و تو فقط آقا علی خالق شوری علی کلهم نوری علی مخزن الاسراری و سر مستوری علی طریقت حیدر طریقت الله رهی به غیر از این روم شوم گمراه ختم کلام من سخن کنم کوتاه قال رسول الله علی ولی الله یا حیدر یا حیدر بند دوم مافوق ادراک علی/امیر افلاک علی ممسوس فی ذات خدا/خاک کجاست خاک علی حاضر و ناظر علی بر عدو قاهر علی انبیا را یک به یک یاور و ناصر علی ساقی کوثر علی اول و آخر علی مالک ملک بهشت حضرت حیدر علی اگر روم بیراه ز راه تو گهگاه میان ظلمت من روم به سمت ماه نداره شیعه به جز علی امیر و شاه قال رسول الله علی ولی الله یا حیدر یا حیدر 👇
شور_منم‌مسلمان‌نجف.mp3
2.76M
🌹اللّٰهُمَ عَجِّل لِوَلیڪَ الْفَرَج🌹 🎤بانوای:کربلایی 🎤 💯شورطوفانی : منم مسلمان نجف💯
panahi_shab_5_moharam_98-01.mp3
9.13M
عمه ببین .. عمو خیلی بد حاله .. 🎼 عمه ببین عمو خیلی بد حاله شکسته باله بین خاک و خون ته گوداله پیکرش با نیزه ها درگیره از دنیا سیره بذار برم که الآن من دیره میمیره حسین یا مظلوم **** عمه بذار برم که بی حبیبه خیلی غریبه طاقت ندارم دل بی شکیبه از فرط عطش لبهاش خشکیده رنگش پریده ما بین گودال تو خون تپیده جون میده حسین یا مظلوم **** آه ای عمو حسین دین و دنیامی تنها مولامی خوب میدونی که مثل بابامی ریختن روی سرت این نا مردا تو یک ذره جا افتادی از پا زیر دست و پا واویلا حسین یا مظلوم **** پیش دو چشمای خیس خواهرت خون شد پیکرت خنجر گذاشتن روی حنجرت لا اُفارق و عَمی نجوامه ذکر لبهامه این که رو خاکه همه دنیامه بابامه حسن یا مظلوم
4_5886370472941062313.mp3
1.91M
و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ غرور کودکی ام را به خنده پا نزنید سرش شکست بزرگ قبیله را نزنید هزار و نهصد و پنجاه زخم خورده تنش به زور بر تن صد پاره نیزه جا نزنید حیا کنید غریب است نامسلمان ها گرفته روی لبش ذکر ربنا نزنید نگاه خواهر آواره اش به گودال است بخاطر دل او با سر و صدا نزنید هنوز مانده کسی پیش مرگ او باشد هر آن کشته به او تیر بی هوا نزنید تمام آبرویم دستهای لاغرم است که میکنم سپر جان یار تا نزنید مقابلش به گلویم سه شعبه را نزنید مقابلم به تنِ زخمی اش عصا نزنید هزار بار مرا ذبح از قفا بکنید سرِ عزیز خدا را تو رو خدا نزنید به روی سینه سوزان عمویش افتاد ته گودال عمو بود به رویش افتاد سینه بر سینه ی او داشت حرامی آمد تا جدایش بکند کار به مویش افتاد او به یک دست بغل کرد عمو را اما وای من زخم لب تیغ به رویش افتاد خواست این دفعه عمو نه که بگوید بابا گذر تیر سه شعبه به گلویش افتاد بسته گویم چقدر اسب از آنجا رد شد بسته گویم چه ترک ها به سبویش افتاد مادرش آمده گودال مچرخان بدنش استخوان های گلویش ز قفا ریخت به هم .
4_5942962271998182527.MP3
5.61M
‍ غزل ابتدایی جلسه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ » اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ سالیانی است شدم دست به دامان حسین سائلِ هر شبه ی سفره ی احسانِ حسین تا که اوضاعِ دلم زود به سامان برسد شدم از صبحِ ازل بی سرو سامان حسین وسط هروله عمریست چنین حس کردم کرده دیوانه مرا گردشِ چشمانِ حسین من که هر بار پی خلوت دنجی گشتم سر درآورده ام از گوشه ی ایوانِ حسین راضی ام رانده شوم از در فردوس ولی ببرندم به سوی روضه ی رضوان حسین بعدِ مرگم اگر از مذهبِ من پرسیدند پاسخ آرید که بودست مسلمانِ حسین برکت نافله ی نیمه شبِ خواهر اوست که شدم گریه کنِ پیکر عریان حسین تاب شد طاقت زینب که پس از پهلویش چوب افتاد به جان لب و دندان حسین
. 🌷🌷🌷 ✅بنداول رها کن دو دستم رو عمه بزار تا برم سمت میدون ببین دوره کردن عمومو بانیزه و باشمشیراشون رهام کن که طاقت ندارم ببینم موهاشو کشیدن چه سخته ببینم نامردا گلوی عمو مو بریدن رهام کن ای عمه ببین بی قرارم امونم بریده قراری ندارم لبیک عمو حسین (ع) 💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦 ✅بند دوم اگرچه میون شلوغی برید دستمو دشمن تو سرم رو میدم من برات ای سرمن فدای سرتو ازین دشمنای حرومی تقاص شما رو میگیرم محاله که ازتو جداشم تا اون لحظه ای که بمیرم به شوق شهادت ببین مست مستم فداییه عمه فدای توهستم لبیک عمو حسین ع .
. عمه محکم گرفته دستش را داشت اما یتیم تر می شد لحظه لحظه عمو در آن گودال حال و روزش وخیم تر می شد باورش هم نمی شد او باید بنشیند فقط نگاه کند بزند داد و بعد هر تیری ای خدا کاش اشتباه کند این هم از عشیره می باشد مرگ بازیچه ایست در دستش مرگ را می زند صدا اما حیف افتاده بند بر دستش یادش افتاد روضه هایی را که عمویش کنار او می خواند حرف مادر بزرگ را می زد روضۀ شعله را عمو می خواند مادرش پشتِ در که در افتاد نفسی مادرانه بند آمد شیشه ای خورد شد به روی زمین راه کوچه به خانه بند آمد دستهای پدر بزرگش را بسته و می کشند اما نه دست مادر به دامنش افتاد گفت تا زنده است زهرا نه چل نفر می کشند از یک سو دست یک بار دار سَد می شد بین کوچه علی اگر می ماند که برای مغیره بد می شد کار قنفذ شروع شده اما دخترش برد عمع آنجا بود خواست تا سمت مادرش بدود آنکه دستش گرفت بابا بود پسر مجتبی است این دفعه نوبت زینب است او ندود داشت می مُرد داشت جان می داد وای بر او که تا عمو ندود نه که گودال،کوچه را می دید همه افتاده بر سرِ مادر به کمر بسته چادرش اما به زمین خورده معجر مادر تا ببیند چه می شود باید به نوک پای خویش قد بکشد شرط کردند هرکه می آید از تنش هر که نیزه زد بکشد از همانجا به سنگ اندازان داد می زد تورو خدا نزنید وای بر من مگر سر آورید اینقدر سخت نیزه را نزنید زره اش را که کندید از تن اینکه پیراهن است نامردا از روی سینه چکمه را بردار وقت خندیدن است نامردا هرچه گلبرگ بر زمین می ریخت پخش هر گوشه بوی گل می شد کم کم احساس کرد انگاری دستهای عمه شُل می شد دست خود را کشید تا گودال یک نفس می دوید تا گودال از میان حرامیان رد شد بدنش را کشید تا گودال باز هم پای حرمله وا شد پیچ می خورد حنجری ای وای دید در آخرین نگاه حسین دست طفلی مقابلش افتاده شاعر: .