.
#واحد
#امام_حسین #گودال
بند اول؛
آبروی دو عالم میبری دل من
تو خودت گفتی برو روضه سینه بزن
من کجا حرم تو ای شه بی کفن
مِهرِ تو ، تو وجودم مثله پاره یِ تن
آبروی دو عالم عشقم از ازلی
تلخه دنیا ولی تو شیرین تر از عسلی
جون فداییتن عالم اقام حسینه علی
ای رفیقِ قدیمی شاهه بی مثلی
××لباس سیاهه تنه من برای دلبرمه
ضمانته منه اقا تو روزِ محشرمه
یه آرزو تویه سینه اس بگو که میدونی
نشون بدی منو محشر بگی که نوکرمه۲
بیقرام حسین،داروندارم حسین
دله پارم حسین ابی اعبدالله
کس و کارم حسین،بی توبیچارم حسین
کم میارم حسین ابی اعبدالله
《آبروی دوعالم۲ حسین عشق منی》
■■■■■■■■■
بند دوم؛
آبرویِ دوعالم خیلی سالاری
واسه نوکرت آقا کم نمیزاری
وقتی دورم ازت باز منو میاری
به منه غریب آقا محل تو میزاری
آبروی دوعالم آره میدونی
وقتی دلگیروخستم میرسی پنهونی
ای طبیب دل من دردمو درمونی
همه دورم میزنن فقط تو میمونی
××بیا کناره جنازم بزار همه بدونن
نمیزاری دمه مرگ نوکرات غریب بمونن
وصیتم اینه بالا سرم بیان سره قبر
با گریه روضه یِ گودال ونوکرات بخونن۲
ای مماتم حسین صوم و صلاتم حسین
خاکه پاتم حسین اب اعبدالله
ای حیاتم حسین راهه نجاتم حسین
من گداتم حسین ابی اعبدالله
《آبروی دوعالم۲ حسین عشق منی》
■■■■■■■■■■■■■■
بند سوم گودال؛
آبروی دوعالم بین گودالی
خار و خاک و غبار و بین جنجالی
تشنه و تنِ زخمی آه چه بی حالی
زیره سمِ ستوران،نعل و پامالی
آبروی دو عالم جالسن صدرا
ناله ناله بلند شد اُمنا زهرا
تیغ و رگ سره آقا آه و واویلا
امون از دله زینب بعده عاشورا
××هوا ز جوره مخالف چو قیرگون گردید
عزیزه فاطمه از اسب سرنگون گردید
نه ذولجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشداء بر جدال طاقت داشت۲
رگ و خنجر حسین ناله ی اخر حسین
یاسِ پرپر حسین ابی اعبدالله
تنِ بی سر حسین غریبِ مادر حسین
عشقِ خاهر حسین ابی اعبدالله
《آبروی دوعالم۲ حسین عشق منی》
#شعروسبک #حامدبحق✍
👇👇👇
.
زمزمه زیارتی سید الشهدا علیه السلام
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
------------------------------------
حسین دارو ندارم ،حسین آرام جانم (2)
------------------------------------------
یا قدیم الاحسان با دو چشم گریان
یا قدیم الاحسان با لبان عطشان
یا قدیم الاحسان یا سید الشهیدان
یا قدیم الاحسان به حق نور قرآن
-----------------------------------------
عروة الوثقی دست منو بگیر
عروة الوثقی منم به دامت اسیر
عروة الوثقی امیر و نعم الامیر
عروة الوثقی تویی نصیر و بصیر
-----------------------------------------
سیدنا المظلوم دلم کربلا می خواد
سیدنا المظلوم یه گنبد طلا می خواد
سیدنا المظلوم شفاعت شما می خواد
سیدناالمظلوم دلم سعی وصفامیخواد
---------------------------------------
ذبیح العطشان بیا بیا منو بخر
ذبیح العطشان نوکر و تا حرم ببر
ذبیح العطشان دلواپسم واسه سفر
ذبیح العطشان به نوکرا دمی نظر
----------------------------------------
سفراربعین،آرزوی یک ساله ی ماست
سفراربعین ،من و حرم نوای دلهاست
سفر اربعین،نجوای عاشقای مولاست
سفر اربعین ،شفاعت دنیا و عقباست
---------------------------------------
با یه دل شکسته بیام تو بین الحرمین
با یه دل شکسته باهزاران شورو شین
با یه دل شکسته بخونم ازنور دو عین
بایه دل شکسته روضه بخونم ازحسین
-------------- ----------------
حسین داروندارم،حسین آرام جانم(2)
---------------------------------
.👇
.
شور امام حسین علیه السلام
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
--------------------------------
منو دریاب ارباب (2)
-------------------------------
منو صدا کن ارباب
منو جدا کن ارباب
یه بار نگاه کن ارباب
نگاه به ما کن ارباب
می دونی دار و ندار من تویی
هستی دیده ی زار من تویی
می دونم تو این زمونۂ غریب
اون کسی که بیقرار من تویی
منو دریاب ارباب (2)
-----------------------------
با یک دل شکسته
دلی غمین و خسته
گدای خونت ارباب
در خونت نشسته
مستم و مستی تویی مستانه ام
کفتر جلد در این خانه ام
چون شقایق ها ، مست دلبرند
شمعی و جانها همه پروانه ام
منو دریاب ارباب (2)
--------------------------------
پیرهن سیاهه کفنم
به زیر پاته بدنم
کفن کنید پیرهنم
به یاد سرو چمنم
سرو ناز چمن آل عبایی ارباب
پسر فاطمه و شیر خدایی ارباب
سومین سلالۂ شاه ولایی ارباب
تکسوارعرصۂ کرب وبلایی ارباب
منو دریاب ارباب(2)
------------------------------------
.👇
.
#زمینه
#امام_زمان #عجلاللهتعالیفرجه
#پویانفر 🎤
ای بهشت من، دیدن رخِ، در نقاب تو
سرنوشتمن،جانسپردناست،در رکاب تو
برای تو ای مولا! نامه آوردم
حتی نفسی از تو برنمیگردم
به عشق تو دل بستم
با سر و جان و دستم
فداییِ تو هستم
یابنالحسن یامولا
.....................................
ای نگاه من، جلد گنبد جمکران تو
روزوشب تو را میزند صدا ندبهخوان تو
بخدا که خواهم شد یاورت آقا
ضربان قلب من العجل مولا
سلامِ هر روز من
آقای دلسوز من
امام پیروز من
یابنالحسن یامولا
.....................................
جان به لب رسید از نبودنت ای جهان من
کی فدا شود در مسیر تو جسم و جان من
ما همه یتیمان غیبت کبری
چه به سرمان آورد دوریات آقا
ای غایة الآمالم
محوّل الاحوالم
چشم انتظارت عالم
یابنالحسن یامولا
#حمید_رمی ✍
#راضیه_جبهداری✍
https://eitaa.com/emame3vom/65228
👇
.
#واحد #امام_حسین
#واحد_چکشی_یا_تند
🌴سبک واحد کربلا -امام حسین (ع) 🌴
#کرونا
✍🎼شعر و سبک :کربلایی علی صمدی
بند اول :
از تو به یک اشاره
از من به سر دویدن
عشقمه مثل عابس
جامه از تن دریدن
سینم مثل سپر شد
آماده ی خطر شد
هر تیر و طعنه و نیش(هر ویروس و مریضی)
رو نوکر بی اثر شد
شفاخونه شده هیئت
خوبه حال من پای روضت
معجزه کرد با دل من
بوی سیب و مزه ی تربت
درمون من ای نور عین
طبیب من مولا حسین
آرامشم جوره باتو
حبیب من مولا حسین
(یا ثارالله وبن الثاره بی تو میشم من آواره)
بند دوم :
آرزومه ببینم
صحن و سراتو ارباب
خودت برس به داد
این دل زار و بی تاب
لذت بی نهایت
سجده رو خاک تربت
میشه به زیر قبه ات
عرش الهی روءیت
ضربان دل مجنون
شده حا و سین و یا و نون
میگیرم من با تو سامون
بابت این عاشقی ممنون
ممنونتم ای با کرم
شور عشق تو ، تو سرم
دلتنگم خیلی واسه ی
شب جمعه های حرم
(یا ثارالله وبن الثاره بی تو میشم من آواره)
بند سوم:
ترسم اینه بمیرم
کربلاتو نبینم
فرصت نشه بیام و
پایین پات بشینم
خیلی گذشته آقا
از آخرین ملاقات
دارم شکایتا من
از این دار مکافات
حق من نیست این جدایی
بعد اون همه اشک و دعایی
که تو هیئت دیدی از من
برسون منو هم به نوایی
ای آبروی دو عالم
آبرو داری کن بازم
نذار به غیر از خود تو
به کسی من رو بندازم
اللهم الرزقنا حرم .....
👇👇👇
.
#امام_حسین علیهالسلام
#هلال_محرم
#غزل
هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..
صد بلا رد میشود با قطره اشکی بر حسین
پس خدایا در بلاها اشک نمنم را مگیر
چند ماهی میشود تنها دعای ما شده:
ای خدا از عاشقان ماه محرم را مگیر
بیرقت را سالها در دستهها برداشتیم
یاحسین از دست ما امسال پرچم را مگیر
گریه بین روضههای دستهجمعی بهتر است
نعمت مرثیهخواندنهای با هم را مگیر
فیض میبردیم از یک آه سوزان بر حسین
یارب از سینهزنان فیض دمادم را مگیر
در لباس رزم با کفار خونم را بریز
در میان رختخواب مرگ جانم را مگیر
📝 #آرش_براری
.
.
#حسینیه
#امام_حسین علیهالسلام
#هلال_محرم
#غزل
این خانهای که خشت به خشتش پر از غم است
عمریست وقف روضۀ ماه محرم است
با دستهای پیر پدر قد کشیده است
آجر به آجرش اگر اینقدر محکم است
در این محل نسیم اگر مویه میکند
از عاشقان موی پریشان پرچم است
آن پرچمی که خط به خطِ تار و پود آن
«باز این چه شورش است که در خلق عالم...» است
بر سقف نم کشیدۀ آن، ظنّ بد مَبَر
از گریه چشمهای حسینیّه پر نم است
بر آن نشسته است اگر خاک، در عوض
اسباب یاد چادر خاکی فراهم است...
📝 #سیده_تکتم_حسینی
.
.
📖 #متن_روضه
🔊 مناجات و روضه
#ورودیه کاروان به کربلا
🔘 روضه #شب_دوم_محرم 🔻
*
کوچه به کوچه گشته ام میخانه ای نیست
این روزها یک عاقلِ دیوانه ای نیست
انگار خاکِ مُرده پاشیدند بر اين شهر
*مي بيني حال و روزِ مارو، ما هر جايي باشه روضه رو برپا مي كنيم، حتي اگه شده تويِ بيابون هم ميريم، رو ما چي فكر كردن، ما ولِ كنِ روضه ها نيستيم، ما با زن و بچه هامون اومديم اينجا روضه، اما اينم بگم اينجا خيلي ها مواظبِ اونا هستن، يه وقت خدا نكرده، يه نامحرمي از كنارشون رد نشه...*
انگار خاکِ مُرده پاشیدند بر اين شهر
این سرزمین بی روضه جز ویرانه ای نیست
*از اولِ روزِ ماه محرم61 (هجري قمری) تا حالا، اينقدر بساط روضه ها غريب نبوده، تكيه ها كو؟ پرچم ها كو؟"وقتي ابي عبدالله، غلامش جُون رو صدا زد: كيسه ي پولي بهش داد، گفت اين حسابتِ برو...تا حالا اين غلام نگاه به نگاهِ آقا نكرده بود، يهو سر آوُرد بالا، گفت: برم؟ تو خوشي هاتون بودم، حالا برم؟..."حسين جان!ما هم نمك نشناس نيستيم، از درِ خونه ات جايي نميريم...*
باید مصیبت های زینب را بیان کرد
حالا که دیگر بین ما بیگانه ای نیست
روزی به زلفت شانه می زد، دستِ زینب
جز پنجه هایِ شمر حالا شانه ای نیست
از بس سرت افتاده از بالای نیزه
دیگر برايِ صورتِ تو چانه ای نیست
عباس چشمان خودش را بسته یعنی
جایِ حرم در بزمِ بی شرمانه ای نیست …
*بَزم ميدوني يعني چي؟ بزمِ بي حياها، شراب داره، قمار داره، خريد و فروشِ......ناله بزن:حسين.
امشب شبِ ورديِ كربلاست، زينب هنوز كربلا نرسيده بود هي به عباس مي گفت: عباس به حسين بگو بياد، حسين مي اومد اما بغض گلويِ زينب رو گرفته بود، نميذاشت حرف بزنه، دوباره به علي اكبر مي گفت: برو بگو بابات بياد، حسين مي اومد، چي شده خواهر، از صبح ده بار صدام زدي؟ يهو بغضش تركيد، داداش بيا برگرديم، من دلم برا قبرِ مادرم تنگ شده، دلم شور ميزنه....*
با مدینه چقدر؟ فاصله دارد اینجا
فکرِ آشفتگیِ قافله دارد اینجا
کربلا گفتی و یکباره دلم ریخت حسین
از جدائیِ تو قلبم گله دارد اینجا
این بیابان چقدر خارِ مُغیلان دارد
خبر از پایِ پُر از آبله دارد اینجا
این سرازیریِ گودال دل نگرانم كرده
همچنان سعی و صفا هروله دارد اینجا
بادهایش دَمِ مغرب چه غبار آلوداست
سخن از کف زدن و هلهله دارد اینجا
تو بیا زیرِ زره پیرُهن تنگ مپوش
عده ای قاتل بی حوصله دارد اینجا
حیفِ ترکیبِ رُخَت نیست که تغییر کند؟
سر بریدن ز قفا مسئله دارد اینجا
پایِ گیسویِ تو، موهام همه گشته سپید
گیسوان من وتو قائله دارد اینجا
از نظر بازی این قوم دلم می لرزد
غارتِ چادر و معجر صله دارد اینجا
غَبغَبِ ناز علی را زنظر پنهان كن
وای بر حال رباب، حرمله دارد اینجا
#شاعر قاسم نعمتی
*پرده ي كجاوه رو رباب كنار زد، ديد كه دارن ميرن و ميان، علي اكبر رو صدا زد: گفت: چه خبر شده؟ گفت: بابام گفته اينجا مي مونيم، گفت: چرا داريد همه بارها رو روي زمين ميذاريد؟ گفت: بابام گفته اينجا خيلي مي مونيم، دست و پاش لرزه افتاد، علي اصغر رو بغل گرفت، اول زني كه از محمل پياده شد رباب بود، اومدن كنار مركب زينب، گفت: خانوم قرارِ بمونيم؟ گفت: آره رباب. گفت: زينب جان! اينجا آب هم هست؟ گفت: آره رباب، ما بچه ي اين سرزمين هستيم، اون دجله است، اون فراتِ، يه لبخندي رباب زد، خير ببيني، خيالم راحت شد، اما ده روزي گذشت، ديدن چادر به كمر بسته، از اين خيمه به اون خيمه، نفس بُريده، چي شده رباب؟ كسي آب داره؟ لبايِ علي اصغرم خشكيده، چشاش وا نميشه، حسين...
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴
.
📖 #متن_روضه
🔊 مناجات با امام حسین علیه السلام
و روضه ورود به کربلا
🔘 روضه شب دوم محرم #بخش_اول
***
خونِ تو خون بهاش خداوند اکبر است
اشکِ غمت به خونِ شهیدان برابر است
هر جا غم تو نیست همان جا جهنم است
*من هرجا تو باشی میام هر جا اسم توِ بدو اومدم، فردا قیامت چشم برام نزاریا ... من بهترین روزایِ عمرم را با تو گذروندم .. پیرمردهامون موهاشونُ با تو سفید کردند، فردا قیامت این پا او پا نکنند آقام کجاست ...*
هرجا غمت تو نیست همان جا جهنم است
هرجا عزای توست بهشت مکرر است
پیراهن عزات به از قله¬ی بهشت
*بعضی ها میان میگن چیه هی مشکی می پوشی،قساوت قلب، بابا بیا ببین ما مشکی می پوشیم رحممون بیشتره، ادبمون بیشتره، مَثَل یهو تو خیابون ماشین جلوت می پیچه تا میای حرف بزنی می بینی مشکی تنشه یه نگاه به پیرهنت میکنی یهو آقات میات جلوت، بخدا همه این را لمس کردند. من لباس مشکی تو را با عالم عوض نکردم ... ما برای عزیزترین کسمون چهل روز لباس می پوشیم،مردم میان از تنمون در میارن ... اما دو سه روز به محرم با رسم و رسوم میریم لباس سیاه، یکی میره کربلا .. یکی میره امام رضا .. یکی میره سیدالکریم.. اجازه میگیریم تنمون میکنیم ...
تازه من تو روضه هام میگم اگه خواهرت اربعین دربه دریش تموم میشه ما تازه از اربعین دربه دری امام حسنمون شروع میشه، ان شاالله این دربه دری هیچوقت تموم نشه ... ان شاالله همیشه دربه در تو باشم آقا*
پیراهن عزا به از قله¬ی بهشت
چاییِ روضۀ تو همان آب کوثر است
*بچه ها یه جوری بیاید بزارید صداتون بگیره.. از امروز بود صدایِ زینب دیگه گرفت ... خیلی باباها هنوز کربلا نرفتن ،دیگه بابام هست روشم نمیشه بیاد به بچه بگه .. بیا یه قولی با هم امشب ببندیم، قرض کن بابات و مادرت رو بفرست کربلا ... نه با منت ها، بیا بگو بابا یه خواهش دارم یه منت سرم بزار میشه با پول من بری کربلا ... بعد اونوقت پاش به حرم برسه زیر قبه بره ببین زندگیت چی میشه ...*
مادر مرا به بزم عزایِ تو شیر دارد
این اشک نیست بر رخ من شیر مادر است
*کم مادرم از این روضه به اون روضه نرفت .. کم مادرم برای تو به این خیابون به اون خیابون نرفت .. الکی نیست ما الان سرگردون روضه ایم .. با بابام جلو جلو نشستم .. اگر پسر بود سالم بود غلامِ حسین تازه خوبش هم میداد، میگفت اگر سالم بود غلام حسین ...
من از در سرایِ تو جایی نمی روم
یه کم روضه بخوانم ورودیه کربلاست، بخدا گفتنش راحته نگاه کنی ببینی نامحرم ها دارن می دوند ، دو جا زینب چادر بست یه جا رویِ تل زینبیه دید گودال شلوغ شد ... گفت اومدم ... یه جا صبح یازدهم گفت برید کنار خودم سوارشون می کنم اینا محرم نامحرم سرشون میشه .. رباب هم سوار کرد ، شتر رو مرد تنها نمی تونه سوار شه ، نگاه کرد دید لاتایِ کوفه دست زیر چونه زدند بخور زمین بخندند ... برگشت رو به گودال حسین ، علی اکبر، قاسم، عون، دید صدا نمیاد .. برگشت رو به علقمه ، خوش غیرت، علمدار، پسر ام البنین، پاشو ببین ارازل کوفه دست زیر چونه زدند ...
روی زانوی برادر، پا اگر بگذاشته
آفتاب انگار منّت بر قمر بگذاشته
دستها را روی دوشِ دو پسر بگذاشته
آنكه روی شانۀ عباس سر بگذاشته
دورِ او از عون و جعفر، اكبر و قاسم پُر است
شُکر، گِردَش از جوانان بنی هاشم پُر است
*هر جایی کاروان اتراق میکرد دورُ وَری ها میدیدند میگفتند خوش بحالشون، لذت هم داره اینطوری، چه محرم هایی دورشن چشمشون زدند ...*
جبرئیل اینجاست تا خانم فرمایش کند
تا حسینش هست، او احساس آرامش کند
تا که آرام است دنیا، دركِ آسایش کند
تا بیاید عمه جان، باید عمو خواهش کند
*چه غوغایی بود بین این کاروان، دعوا بود سر بچه ها، کی برای عمه زانو بگذاره ..*
تا که عباس است،خانم خواب راحت میكند
او فقط در سایۀ او استراحت میكند
#شب_دوم_محرم
#بخش_اول
#روضه_ورود_به_کربلا
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴
.
📖 #متن_روضه
🔊 روضه ورود به کربلا
و حضرت رباب سلام الله علیها
🔘 روضه شب دوم محرم #بخش_پایانی
***
رسیدند کربلا ، گفت وایسید اینجا یه خبرهایی است، علی اکبر "جانم بابا ؛ برو ببین این دورو بر کسی هست، با پسر عموها سوار مرکب شدند ، دور تا دور کربلا یه چادر یه پیرمرد حال و احوال ، پیرمرد بلدی این اطراف رو؟.. آره من مال اینجام، محترم آوردن خدمت سیدالشهداء حال و احوال ، پیرمرد اینجا را بلدی؟.. آره آقا، حالا زینب به گوشِ ، رباب به گوشِ، گفت پیرمرد اسم اینجا چیه؟ گفت قاضریه . دوباره پرسید اسم دیگه داره؟ دونه به دونه حالا گفت، (حرف منه زینب گفت خب پرسیدی برو دنبال چی هستی) دوباره پرسید پیرمرد اسم دیگری هم داره؟ گفت نینوا، یه خورده دلها به تب و تاب افتاد، پیرمرد اینجا نام دیگه ای داره، یه خورده فکر کرد، گفت بله آقا خیلی قدیم ترا به اینجا کرب و بلا .. یهو غم رویِ دل زینب نشست .. آقاتون چشم هاشو بست .. سر گرفت بالا .. "اعوذ بالله من الکرب و بلا" ... حسین ....
من یه روضه دارم میترسم وقتم اجازه نده، بذار روضه مو بگم
روضۀ شب دوم من اینه بمونِ یادگار، کاروان به محض اینکه رسید ، #حضرت_رباب پردۀ کجاوه رو کنار زد، دید واویلا چه رفت و آمدیِ ... یکی از هاشمی ها رو صدا زد، گفت جانم خانم" چه خبره؟ گفت آقا فرمودن اینجا می مونیم، گفت چرا همه بارا رو دارید زمین میگذارید، گفت فرموند اینجا زیاد می مونیم خیمه ها را بزنید، آخ بند دلش پاره شد ... با بچه اش اومد پایین، اومد جلو کجاوه زینب ، از اینجا به بعد روضه زنونه ست ... اما مردها شما داد بزنید یه وقت صدا جیغ زنها نیاد ... ما خوب نمی دونیم زن جیغ بزنه ... یه بار زنها جیغ زدند، یه بار زنها فریاد زدند ... کی؟
غروب بود، تا رسید به خیمه ها ...
اومد جلوی کجاوه عمۀ سادات، گفت خانم، قرار بمونیم؟ گفت آره رباب. گفت خانم اینورا آب هست؟ رباب اینجا فراونی آبِ ، رباب اون دجله ست، رباب اون فراتِ . یه لبخندی زد، گفت خیالم راحت ، میدونه که بچه دارم، اما ده روز گذشت دیدند رباب چادر به کمر بسته، نفس بریده .. بگم یا نه؟.. از این خیمه به اون خیمه.... چیه رباب؟.. کسی آب داره؟.. لباش ترکیده ... چشم هاش وا نمیشه ... حسین ...
یه جمله هم اومد به ابی عبدالله گفت . تا با خبر شد چه خبره
ناله زد تا زد قدم دیدی چه آمد بر سرم
گفت در بینِ حرم دیدی چه آمد بر سرم
چیست اینجا غیرِ غَم دیدی چه آمد بر سرم
مادرم ای مادرم دیدی چه آمد بر سرم
این حرم گهواره دارد جانِ زینب بازگرد
مادری بیچاره دارد جانِ زینب بازگرد
زینبی آواره دارد جانِ زینب بازگرد
درد وقتی چاره دارد جانِ زینب بازگرد
حسین ......
#شب_دوم_محرم
#بخش_پایانی
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_حضرت_رباب
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴
.
#واحد
#امامزمان_علیهالسّلام
قرار دل بیشکبیم سلام
امام زمان غریبم سلام
میدونمصدامو داریمیشنوی
حبیبم سلام
سلامم به غمهای بی انتهات
بهخونگریههای رَوون از چشات
تو مظلومتری از حسین شهید
بمیرم برات
پریشونحال و غمگینی
پای روضه که میشینی
ماها میشنویم امّا تو
مُصیبتهارو میبینی
کِی میشه گمشدهی خیمهنشینم؟
بین این گریهکُنا تورو ببینم؟
قدّ یک لحظه کنار تو بشینم
یاصاحبالزمان ادرکنی
_
نمیذاری که هَبطشِه اعمال من
تو دلواپسی واسه احوال من
رسیده چقدر خیر تو دائماً
به امثال من
تو داری هوای دل زار مو
جلو میبری با دُعات کارمو
تو نورانی کردی با یادت خودت
شب تارمو
دوسِت دارم بی اندازه
غمت دنیـامو میسازه
بَدم امّا خاطر جمعم
که آغوشت واسم بازه
چه عذابی بدتر از ندیدن تو؟
یعنی میشه دیگه با رسیدن تو؟
طِی بشه دربدری کشیدن تو...
یاصاحبالزمان ادرکنی
_
#محمد_قاسمی✍
#امام_زمان
.👇
.
#زمزمه_روضه
#شب_دوم_محرم
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
اي كربلا آغوش تو وا كُن
ادب به بچه هاي زهرا كُن
مالِكِ تو بيا تماشا كن حسين رسيده
اهلاً و هلاً مرحبا آقا
اي خامس آل عبا آقا
خوش اومدي به كربلا آقا اي نور ديده
خدا نخواد تو اين زمين پير شي
ميون اون گودي زمينگير شي
بي جوونت از زندگي سير شي عزيز زهرا
خدا نخواد از خواهرت دور شي
به دوري از خيمه ها مجبور شي
از پشت سر يكدفعه مَنحور شي عزيز زهرا
------------------------------------
داداش اباالفضل خيمه برپاكن
دل نگراني مو تماشا كن
يه كوچه با جوون هامون واكن دلاور من
پياده كن عقليه رو آروم
بگو بذاره پاشو رو زانوم
رقيّه مو بيار بِشون پهلوم برادر من
ياحامل اللّواي من عبّـاس
سقّاي باوفاي من عبّـاس
اينجاس كه خيمه هاي من عبّاس ميسوزه ديگه
نگذاري خواهرم اذيّت شِه
تازنده ايم بهش جسارت شِه
قراره قسمتش اِسارت شِه چند روزه ديگه
#محمدقاسمي
-------------------------------------
#زمزمه روضه
#شب_سوم_محرم
خوش اومدی سر بدون تن
اومدی و خرابه شد روشن
بابا غریبگی نکن با من منم رقیّه
تعجّبی نداره نشناسیم
شد ارغوانی صورت یاسیم
بابای مهربون و احساسیم منم رقیّه
اصلاً خبر داری کجا رفتم؟
چطوری توو بیابونا رفتم
تو مجلس نامَحرما رفتم عذاب کشیدم
هرشهری که رسیدیم این روزا
حرفای بد شنیدیم این روزا
گرسنگی کشیدیم این روزا دیگه بُریدم
-----------------------------------------------
مردم میگنکه بیکس و کارم
یه دختر یتیم و آوارهَم
نمیدونن که من بابا دارم بابایخوبم
تو بهترین بابای دنیایی
تو زخمی هم که باشی زیبایی
میشه منو ببوسی بابایی بابای خوبم
اصلاً خبر داری که تبکردم
روزامو باچه وضعی شبکردم
تورو هی از خُدا طلبکردم باگریهبابا
بابایی زجر منو اذیّت کرد
حرمله هی بِهِم اهانت کرد
بهخواهرِتو شِمرجِسارتکرد عزیز زهرا
#محمدقاسمی
-----------------------------------------------
#زمزمه #طلیعه_محرم
#شب_اول_محرم
خدارو شُکر مُحرّمو دیدم
بساط اشك و ماتمو ديدم
شباي خوب عمرمو ديدم خدايا شُكرت
پيرهن سيامو باز تنم كردم
دوباره تكيه به عـَلَم كردم
گريه با شعر محتشم كردم خدايا شُكرت
اي كشته ي افتاده در هامون
اي صيد دست و پا زده در خون
بشنو ميگم با چشماي گريون حسين عزيزم
اي سوره ي مُـقطّـعُ الآيات
كه مثل چوب خُشك شده لبهات
ميگم بجاي عمه ي سادات حسين عزيزم
------------------------------------
باروني كن هواي چشمامو
تا خرج تو كنم نفسهامو
مرهم زخمات كنم اشكامو عزيز زهرا
يه عالمه گريه بدهكارم-
-به روضه هاتو ،آرزو دارم-
-بگي ازت گذشتم اين بارم گريه كن ما
تو روضه جاي مادرت زهرا
به سينه مي زنم برات آقا
آخه تو زير سمّ مركب ها شكسته سينه ت
سر تو روی پای زهرا بود
روي تنت پر از رد پا بود
براي غارت تو دعوا بود مي ديد سكينه ت
#محمّدقاسمي
-------------------------------------
#زمزمه #طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_مسلم
تو كوچه هاي كوفه آواره م
سرم رو به ديوارا مي گذارم
تا صبح من از دلشوره بيدارم پسرعموجان
همه درا به روي من بسته ست
سفيرتو ببين چقدر خسته ست
روي لبم يه جمله پيوسته ست پسر عموجان
حُسـين به جان من نيا كوفه
كوفه به بي وفايي معروفه
بيايي ، ميشه روضه مكشوفه پسرعموجان
خنجر به مهمون ميزنن از پُشت
يتيم و ميزنن به قصد كُشت
مي بُرّن از دستاي تو انگشت پسر عموجان
------------------------------------
جُز طوعه توي كوفه نيست مردي
كـوفه پُـره از ظُـلم و نامـردي
كاش به دلت بيفته بـرگردي حسين زهرا
گيرم افتادم تو كوچه هاي تنگ
رفتم تو هركوچه اي خوردم سنگ
ببين شده صورتم از خون رنگ حسين زهرا
خبر داري كه با تن صد چاك
يه عدّه بي مروّت سَفّاك*
كشيدنم به هرطرف رو خاك حسین زهرا
يه نانجيب از پُشت سر اومد
عمود آهنین به فرقم زد
با تو مثه من تا كنن شايد حسين زهرا
-------------------------------------
محمدقاسمي✍
.👇
امام حسین ع
👆
.
#زمزمه_روضه
#طفلان_حضرت_زینب
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
قسم به سوز گريه هاي تو
همينه خواسته م از خداي تو
كه بچه هام بشن فداي تو عزيز جونم
غريبي تو ميده آزارم
حالا كه من دوتا سپر دارم
ميخوام بشن فداي دلدارم عزيز جونم
نگاه به حال اين پريشون كن
يه كاري واسه اين دلِ خُون كن
پسرهامو راهي ميدون كن داداش حسينم
جلو رباب و نجمه و ليلا
نخواه سرم پايين باشه آقا
بذار بِـرَن به مادرم زهرا داداش حسينم
------------------------------------
از اين طرف به جعفر طيّار
از اون طرف به حيدر كرّار
ميرسه نسل اين دوتا سردار دوتاجگردار
باهم زدن به لشگر دشمن
جوونهاي عقيله،بي جوشن
تا كُفر كوفيا بشه روشن ميون پيكار
به دست تير و نيزه و خنجر
شبيه قاسم و علي اكبر
ميون معركه شدن پرپر گلهاي زينب
زينب به رسم آبروداري
تو خيمه موند نكرد عزاداري
بلند نشد به گريه و زاري صداي زينب
#شب_چهارم_محرم
#محمدقاسمي
------------------------------------
#زمزمه #شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
ولوله توو عرش برين افتاد
خون خدا از روي زين افتاد
بذار برم عمو زمين افتاد رهام كن عمّه
ببين كه رفته شمشيرا بالا
بذار برم كه وقتشه حالا
بشم فداي زاده ي زهرا رهام كن عمّه
رسوند خودش رو بين اون جنجال
عموشو ديد كه زخمي و بيحال
گذاشته سر رو شونه ي گودال رمق نداره
يادش اومد كه مادرش زهرا
چجوري شد سپر برا مولا
دستش رو تا ميشد آورد بالا اين تك ستاره
----------------------------------
در حقّ اين يتيم جفا كردن
دستش رو از ساعد جدا كردن
حسين و باز صاحب عزا كردن بي معرفت ها
عمو گرفته بود در آغوشش
شايد بشه دردش فراموشش
رسيد تو اون شلوغي به گوشش صداي اَسبا
روسينه ي حسين بود عبدالله
ده تا سواره اومدن از راه
زهرا مي گفت با گريه واويلاه امان از اين غم
با تير حرمله سرش ذبح شد
رگهاي خُشك حنجرش ذبح شد
جلو چشاي مادرش ذبح شد امان از اين غم
#محمدقاسمي✍
-----------------------------------
#زمزمه #حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
عمو تويي عزيزتر از جونم
يه فكري كن برا دلِ خونم
غريب باشي اصلا نمي تونم طاقت بيارم
ميخوام مثه جوون ليلا شم
به خاطر تو ارباً اربا شم
ميخوام شهيد كربلات باشم اي غمگسارم
دلم رو جان مادرت نشكن
بذار برم به جنگ با دشمن
اَحليٰ مِنَ العَسَل براي من مُردن برا تو
نگاهي كن به متن اين نامه
دست خط نوراني بابامه
معلومه بهترين سر انجامه مُردن برا تو
----------------------------------
پابوسي كرد ازبس ادب داره
اِنْ تَنكُروني روي لب داره
مثل يه شيره كه غضب داره جانم به قاسم
سپاه كوفه رو ز هم پاشيد
به شيوه ي امام حسن جنگيد
اَزرق شامي بين خون غلطيد جانم به قاسم
سپاه كوفه وقتي دوره ش كرد
از پشت اومد با نيزه يك نامرد
تو كمرش يه دفعه پيحيد درد از مركب افتاد
اسير دام نعل اسبا شد
يه مرتبه خوش قد و بالا شد
اين نوجوون هم قدّ سّقا شد اي داد بيداد
#محمدقاسمي
------------------------------------
#زمزمه #حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
نگاه بي رمق داري مادر
داري ميشي از تشنگي پرپر
كبود شده لبات علي اصغر برات بميرم
نداره مادر تو تقصيري
نه آبي هست تو خيمه نه شيري
جلو چشام داري تو ميميري برات بميرم
هم قحط آبه هم هوا گرمه
حتّي تو سايه خيمه ها گرمه
بازار دشمني با ما گرمه از ما بُريدن
خدا مي دونه كه چقدر پَـستن
با اين كه زير دِين ما هستن
سه روزه آب و روي ما بَستن قوم يزيدن
----------------------------------
آماده شو بايد بري ميدون
برو كه توو آغوش باباجون
ميشه به آسمون رسيد آسون شش ماهه ي من
خدا بزرگه ، هستيِ مادر
شايد دلي ميون اين لشگر
با ديدنت به رحم بياد آخر شش ماهه ي من
چيزي نگذشت...
به حال يك باباي شرمنده
كسي بلند بلند نمي خنده
برگشتي و سرت به مو بنده اي كاش بميرم
شدي فدا بابا تو و خوشحالي
بازوي بابات زخمه ، يارالي
من موندم و گهواره خالي اي كاش بميرم
-------------------------------------
#محمد_قاسمي✍
.
امام حسین ع
👆 .
#زمزمه_روضه #حضرت_علی_اکیر
#شب_هشتم_محرم
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
علي اكبرم خداحافظ
مؤذّن حرم خداحافظ
شُكوه لشگرم خداحافظ علي اكبر
برو جوون خوش قد و بالا
برا وداع توو خيمه ي ليلال
چجور ازت دل بكنم بابا علي اكبر
چقدر برا تو خون دل خُوردم
حالا تو رو به مقتل آوُردم
با رفتنت بدون منم مُردم اي حاصل من
محاسن و موهام سفيد ميشه
تو كُشته شي بابات شهيد ميشه
اميد زينب نا اميد ميشه دريادل من
-------------------------------------
وارث روضه هاي زهرا شد
يه كوچه بين كوفيا وا شد
تو چند دقيقه اِرباً اربا شد با ظلم دشمن
نيزه اومد به سمت پهلوشو
شمشير شكاف داد طاق ابروشو
از خُون حنا بَستن به گيسوشو هلهله كردن
خودش رو كه بهش رسوند باباش
پاشيده بود از همديگه اعضاش
يك كربلا علي جلو چشماش شهيد شد آخر
آتيش به دشت كربلا مي زد
از پرده ي جگر صدا مي زد
هي ناله ي وا ولدا مي زد غريب مادر
#محمدقاسمي
-------------------------------------
#زمزمه #امام_زمان
سلام میدم با چشمای خیسم
میخوام برات عریضه بنویسم
ببین اسیر چنگ ابلیسم منو کمک کن
خدا خُودش گُواهه شَرمندهم
که ریخته اشک تو رو پروندهم
توو جَنگِ با نَفْسَم یه بازندهم منو کمک کن
منم دلم میخواد که یارِتشم
یه سینه چاکِ بیقرارِتشم
شبیه ابنِ مهزیارِت شم آقایخوبم
یه عالمه بهت بدهکارم
آرزومه رو در رو ای یارم
بهت بگم چقدر دوسِت دارم آقایخوبم
------------------------------------------
قرار لحظههای تنهایی
کجایی ای دم مسیحایی؟
چرا تو از سفر نمیآیی؟ عزیز زهرا
امان ازاین عذاب طولانی!
تا کی قراره باشی زندانی؟
الان توی کدوم بیابانی؟ عزیز زهرا
ببخش اگر که بازم این نامرد
با بی خیالی با تو بد تا کرد
تا بدتر از این نشدم برگرد آقایخوبم
فقیره خَستهتو نوازِش کن
نظر بهاَشکو سوز و سازِشکن
باگوشهچشمی بینیازِش کن آقایخوبم
------------------------------------------
سلام من به حال غمگینت
بهقطرههای اشک خونینت
بهروضههای تلخ و سنگینت عزیز زهرا
الهی که بشم فدات آقا
مُجسّمه جلو چشات آقا
مُصیبتای عمّههات آقا عزیز زهرا
میبینی که مُخدّارت ای وای
"عَنِ الوُجوهِ سافِرات" ای وای
"وَ بِالعَویلِ داعِیات" ای وای امانازاینغم
میبینی جَـدّتو تَــهِ گودال
که از عطش همش میره از حال
میبینی پیکرش میشه پامال امانازاینغم
------------------------------------------
محمدقاسمی✍
.