.
#امام_حسین
#عاشورا
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین
بر آن شهیدِ غریبِ به خاک و خون غلطان
رواست چشم جهان تا ابد شود گریان
چرا که گریه کند روز و شب امام زمان
(روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
بماند از حرکت ذوالجناح و از جولان)
نه قلب اهل حرم تاب آن مصیبت داشت
نه چشم های عطش خیز خواب راحت داشت
نه آن امام دگر یاوری به غربت داشت
(نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت)
هجوم نیزه و شمشیرها فزون گردید
صدای هلهله از شش جهت برون گردید
زمین به لرزه درآمد به رنگ خون گردید
(هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژگون گردید)
ز خاتم همه پیغمبران نگین افتاد
شکوه قامت آن محشر آفرین افتاد
ز جمع آل کسا نور پنجمین افتاد
(بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد)
#امام_حسین_علیه_السلام
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
.
|⇦•به سر رسید...
#روضه #حضرت_زینب سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاجمحمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
به سر رسید دگر داستان غربت من
کجایی ای سبب خنده ی ولادت من
عزیزِ مادرِ من یار با محبت من
همیشه دیدن روی تو بوده عادت من
مریضِ درد فراقم بیا عَیادت من
چقدر بار مصیبت به شانه بردم من
*امشب بیشتر از همه ی شما، شهدای مدافع حرم گریه میکنن،اونایی که غیرتشون اجازه نداد حتی یه کاشی از کاشیای حرم حضرت زینب ،بخواد کم بشه جونشون رو گذاشتن تو این مسیر، اگر اینا بودن نمیگذاشتن بدن عمه ی سادات غریبانه دفن بشه...
بی بی گفت حسین جان!یه نفر نیست دیگه بخواد زیر تابوتمو بگیره، هم بچه هام هم برادرام هم بچه های برادرام همه جلو چشمم پرپر شدن حسینم...*
خدا گواست که یکسال و نیم مُردم من
چه غصه ها که برای تنت نخوردم من
تو روی خاک و به بادها سپردم من
مرتبت کنند ای نخل سرو قامت من
*با رفتنت حسین جان طوری شکسته شدم که حتی عبدالله جعفرم منو نشناخت.سر داخل محمل خودم کرده بود از من سوال میکرد. صدا زد بی بی ! شما خانوم من زینبو ندیدی؟ گفتم عبدالله حق داری منو نشناسی، تا خودمو معرفی کردم اولین سوالش این بود بی بی !چرا انقدر شکسته شدی ؟؟گفتم عبدالله جات خالی بود جلو چشمای خودم، داداشم دست و پا میزد..*
تو رفتی و غمِ داغ تو بر جبین افتاد
چقدر پشت سرت خواهرت زمین افتاد
به ضربِ تیر گلوی تو از طنین افتاد
بلند مرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد
دمِ شهادت تو شد دمِ شهادت من
«من اونروز تو گودال جون دادم حسین جانم»
زخاطرم نبرم چشمهای گریان را
نگاه حسرت و سوزِ دل یتیمان را
به کوفه طرز پذیرایی ز مهمان را
سرت به نیزه تلاوت نمود قرآن را
شکست رأس تو از دست رفت طاقت من
شدیم وارد شامِ خراب، یادت هست؟
به بازوی من خسته طناب،یادت هست؟
به آستین که گرفتم حجاب، یادت هست؟
تو را زدند به قصد ثواب، یادت هست؟
زدند لطمه به روی تو و به عزّت من
در مجلس یزید، سر داخل تشته، روایت نوشته ابی عبدالله چشمای نازنینش، داخل تشت شروع کرد دور تا دور مجلسو دیدن ، همه رو داره میبینه، اما تا نگاهش افتاد به خواهرش زینب، دید بااین وضع، تو مجلس نامحرم، یوقت دیدن حسین ،چشماشو بست یعنی خواهر خجالت زده اتم. از گوشه ی چشم ابی عبدالله اشک جاری شد.
همه رو گفتم باهات داداش، بزار یه دونه از سختترین مصیبتهای این سفرم برات بگم..*
منو غم و منو ناله ،امان از این غربت
کفن نداشت سه ساله امان از این غربت
فدک نبود و قباله امان از این غربت
رُخش کبود چو لاله امان از این غربت
«گذاشت داغ، روی داغِ بی نهایت من»
*نوشتن دوجا فقط عمه ی سادات نماز نافله اش رو نشسته خوند یکی شبِ شام غریبان، زیر یک خیمه ی نیم سوخته بود وقتی همه رو جمع کرد زیر این خیمه، یک به یک سر شماری کرد دید سه ساله نیست یک مرتبه از جا بلند شد فرمود:خواهرم، امکلثوم ،باید بریم دنبال بچه ی ابی عبدالله، چقدر این خانوم این مسیر و رفت بین دشمن و برگشت، یه لیفِ خرما آتش زدن، ام کلثوم جلو جلو، عمه ی ساداتم پشت سر، شاید دست رو شونه ی ام کلثومگذاشته، یوقت دیدن صدای ناله اش داره از گوشه ی گودال میاد...«سندش کتاب سحاب رحمت. »
یوقت دید این بچه کنار بدن بی سر بابا نشسته، هی صدا میزنه ابتا، ابتا،...عمه ی سادات تعجب کرد. تو این صحرا،چطور این بچه،ندیده که کجا باباش رو زمین افتاده؟!بغلش کرد میبوسیدش،هی میگفت عزیز دلم ،آخه چطور گوشه ی گودال اومدی؟چطور باباتو پیدا کردی؟صدا زد: عمه! من میگفتم أبتا...،یوقت دیدم از اینجا صدایی میاد نَفسی، جونم عزیزدلم..
جون از پاهای عمه ی سادات رفت، دیگه نتونست نماز نافله رو ایستاده بخونه ،نشسته خوند، یجای دیگم وقتی این بدنو داخل قبر گذاشت نگاه کرد همه ی بدن کبوده، وقتی بدن رو دفن کرد جان از پاهای زینب رفت....*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_طاهری
#وفات_حضرت_زینب
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
YEKNET.IR - roze - vafat hazrate zainab 1401 - taheri.mp3
8.01M
|⇦•به سر رسید...
#روضه_حضرت_زینب سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
.
📋 شب جمعه به دل هوا دارم
#روضه_امام_حسین (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_عباس (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب جمعه به دل هوا دارم
در سرم شور کربلا دارم
شب جمعه دوباره پَر بزنم
در خیالم به دوست سر بزنم
گوشهی قتلگاه میآیم
با دَم آه، آه، میآیم
مادرش آمده است میدانم
روضهی "یابُنَیَّ" میخوانم
دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت
دل من پا به پای زهرا رفت
تا كه او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدند زینب را
تیغشان مانده بود در گودال
با سپر میزدند زینب را
شب جمعهست روضهخوان زهراست
مجلسی گوشهی حرم برپاست
یکی از گودیِ زمین میخواند
یک نفر روضه اینچنین میخواند
لبِ گودال خواهر افتاده
ته گودال مادر افتاده
آن طرفتر برادری تنها
بین یک مشت خنجر افتاده
عزت آب و آبروی حرم
زیر یک چکمه بیسر افتاده
شب جمعهست مبتلا شدهایم
باز مهمان کربلا شدهایم
رو به سمت حرم بایست بگو
السلام علی الحسین بگو
*شاعر: #سید_روح_الله_موید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای روضه نشستیم و روضهخوان آمد
صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد
نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان
سلام حضرت لب تشنه روضهخوان آمد
سلام حضرت شَّیْبُ الْخَضیب، مقتلها
نوشتهاند چه بر روزگارتان آمد
نوشتهاند مقاتل که ظهر روز دهم
چه روضهها که زِ داغ بر زبان آمد
سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود
سه بار حرمله هربار با کمان آمد
نوشتهاند که شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد
نوشتهاند مقاتل که عصر عاشورا
بلند مرتبهای خسته، نیمه جان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
بریده باد زبانم ولی سنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
به قصد حنجرهات شمر همچنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
میان هَروله زینب دَوان دوان آمد
یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی
یکی به قصد تَبَرک عصازنان آمد
هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک
رسید خولی و در دشت بوی نان آمد
برای بردن انگشتر قیمتیات
همین که غائله خوابید ساربان آمد
*شاعر: #محسن_ناصحی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 خسته بود آقا
#زمزمه
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خسته بود آقا
تازه روی مرکبش، نشسته بود آقا
میزدن سنگ سرش، شکسته بود آقا
خسته بود آقا
تک و تنها رفت
که صدای گریه توو، خیمه بالا رفت
دم رفتن طرفِ، خیمهی زنها رفت
تک و تنها رفت
تنهایِ تنها بود، تنهایِ تنها رفت
آرومِ جونِ من، زیرِ دست و پا رفت
هرکی از راه اومد، سرنیزه خرجش کرد
پیشِ همه زینب، از خولی خواهش کرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 افتاده بین قتلگاه
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
افتاده بین قتلگاه
توو چنگ کینهی سپاه
نداره جون پناه، پناه عالم
شدی چه دَرهم، پناه عالم
باور نداره زینب، ولی داره میبینه
رو سینهی داداشش، شمر لعین میشینه
شمر اومده و
رو سینه تا نشسته
پهلوت شده شکست
پشت و روش نکن، پیشِ نگاه خواهر
رو پای مادرِ سر، گلوی خشک و خنجر
شلوغه و برو بیا، از تیغ و تیر و نیزهها
یه پیرمردی با عصا، اومده گودال، میون جنجال
همه میون گودال، با دست پُر رسیدن
انگشتش و برای، انگشترش بریدن
با وضو همه، زدن به قصد قربت
تنش میره به غارت، چقدر شده جسارت
نیزههاشون و
توو بدنش شکستن
نعلای تازه بستن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 آی شمر امام است و احترامش کن
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه جای دیگه هم با دست پُر رفتند، اون نامرد اومد گفت:« میخوایم بریم در خونهی علی؛ کیا میان»؟!
لاتای مدینه رو همه رو جمع کرد، گفت هرچی میتونید دست بگیرید، بردارید میخوایم بریم به جنگ علی...
«هرکی با هرچی دستشه
مادر ما رو میزنه»
عمر سعد به مردی که سمت راستش ایستاده بود اینجوری گفت:« پیاده شو برو کارش و خلاص کن». آخر مقتل میگه سه ساعت توو خون همینجوری دست و پا میزد...
شمر و سنان خودشون و رسوندن، میگه لحظات آخر ابی عبدالله بود، ابی عبدالله زبان مبارک و همینجوری از عطش توو دهانش میچرخوند. شمر وارد شد اول یه لگدی به ابی عبدالله زد، و گفت:« پسر ابی تراب، مگه خودت نمیگفتی بابام از کنار حوض کوثر به من آب میده، پس چرا هی داری العطش العطش میگی؟! از بابات بخواه بهت بده.
👇
.
رو کرد به سنان، اینجوری به سنان گفت شمر:« برو تو کارش و تموم کن». به خدا قسم من اینکار و نمیکنم، هرکی این کار و بکنه دشمن پیغمبر میشه. شمر غضب کرد، نشست رو سینهی حسین. محاسن ابی عبدالله و توو مشت گرفت، ابی عبدالله یه خندهای بهش کرد؛ ابی عبدالله شروع کرد باهاش حرف بزنه:« مگه منو نمیشناسی که میخوای منو بکشی»؟!
شمر جواب داد:« خوبم میشناسمت، میدونم کی هستی. تو مادرت فاطمهست، باباتم علیه، میکُشمت هیچ ترسیم ازت ندارم».
جدم رسول خدا درست میگفت، گفت چی میگفت جدت؟! حالا همینجور که رو سینهی ابی عبدالله نشسته...
به پدرم جدم اینطوری میفرمود:« انسانی که شکل سگه، انقدر چهرهش زشته یه همچین انسانی منو میکشه. محاسن سیدالشهدا توو دست شمره، ابی عبدالله داره باهاش حرف میزنه. گفت:« منو میگفت»؟!
حالا که جدت اینجوری گفته منم بلدم چه جوری سرت و ببرم. میگه با پاش بدن مبارک ابی عبدالله و برگردوند، شروع کرد با شمشیرش، با خنجرش از پشت گردن ضربه بزنه. هرضربهای میزد ابی عبدالله صداش بلند میشد، ضربهی اول و زد:« وا جَدّاه»، ضربهی دوم «وا محمدا»، ضربه سوم « وا ابا قاسما، وا ابتاه، وا علیاه» ضربهی آخر که رسید صدا زد:« وا اماه»...
«آی شمر امام است و احترامش کن
چقدر پشت و رویش میکنی تمامش کن»
حالا یه نفرِ داره میبینه، روضه هنوز تموم نشده، یه نفر از بالای تل دست رو سرش گذاشته، حسین از توو گودال میگه وا محمدا؛ زینبم از رو تل داره جواب میده وا محمدا، وا جداه...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه_شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
.👇
.
📋سرتو نقش فلک نقش بیابون بدنت
#زمزمه
#روضه_امام_حسین (ع)
............................................
.(بند اول).
سرتو نقش فلک نقش بیابون بدنت
کشته مارو بوی آب قربون زخم دهنت
.( لااقل دهاتیا رسیدن سید ما رو جمع و جور کردن ، بمیریم واست ارباب).
بهتره باد بوزه فقط به قصد تن تو
بهتر از خاک مگه هست تا بشه پیراهن تو
عالمو بی قرار کنم خیمه هاتو چیکار کنم
خودم پناه عالمم کدوم طرف فرار کنم
کشته ی کربلا حسین
خسته ی نیزه ها حسین
.(بند دوم).
نمیشد حداقل طبق شریعت بکُشن
مگه میشه کسی رو این همه ساعت بکُشن
هنوز زنده بودی ، «السلام علی المذبوح » یعنی زنده بودی رگاتو زدن آقا.
این سوختن ها پای انقلاب عجیبه ، تا دیدعلی سوختن میخواد خودش اومد پشت در خانوم؛
تو که میسوختی محسن ؛ عجب آغوش گرمی داشت ).
بهتره پا نکشی این همه غوغا نکنی
اگه میخوای پامو به مقتل خون وا نکنی
وقت جدا شدن که نیست
رفتی و دست من که نیست
اشاره میکنی نیا
قتلگاه جای زن که نیست
کشته ی کربلا حسین
خسته ی نیزه ها حسین
شاعر : #محمد_اسداللهی ✍
.............................................
حاج مسعود پیرایش
👇
.
📋خاکی چادر تو _ خونی پیراهن تو
#زمزمه
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
............................................
.(بند اول).
خاکی چادر تو _ خونی پیراهن تو
دله من تنگه برا _علی علی گفتن تو
.(من نمیدونم تو اون ازدحام بچههای حضرت زهرا صدا میزدن دنبال مادر بگردند یا نه؟ جلو چشاشون مادر داشت میسوخت ، بال بال میزد.
تو عالم رویا پرسید :« آقا میشه یه سوال کنم اون روز تو مدینه در میسوخت پشت در شما چیکار میکردید ؟ وایساده بودید نگاه میکردید؟ فرمود :«نه من و حسنم رو هم به خدا خیلی زدن»).
واسه ی غربت من _به این و اون رو میزنی
با همین حال بدت _ خونه رو جارو میزنی
گریه ی بی امون نکن
خونه خرابمون نکن
با رفتنت عزیز من
دل علی رو خون نکن
مادره بچه ها نرو....
زخمی کوچه ها نرو....
.(بند دوم).
رو گرفتی که منو_ تو خونه شرمنده کنی؟
آرزومه که برام _یبار دیگه خنده کنی
کاره دنیا رو ببین _زندگی مارو ببین
یا رسول الله بیا_ گریه ی زهرا رو ببین
کشته منو بهونه هاش
داره میلرزه شونه هاش
علی نمیدونه چرا
کبوده زیر گونه هاش
مادره بچه ها نرو....
زخمی کوچه ها نرو....
.(بند سوم).
چادره سوخته ی تو_ همه . خوشیه حسنِ
زیر لب میگی به من_حسین من بی کفنِ
هرکسی میره جلو_نیزه به زخماش میزنه
اگه دستش نرسه_زینبم و جاش میزنه
نیزه ها رو دقیق زدن
به پهلوهات عمیق زدن
خیمه ها سوخت و بچه ها
میون خیمه جیغ زدن
کشته ی کربلا حسین...
زخمی نیزه ها حسین....
شاعر : #محمد_صادق_باقی_زاده
.............................................
حاج مسعود پیرایش
👇
.
📋تو مسیر عشق و جنون
#زمینه
............................................
.(بند اول).
تو مسیر عشق و جنون
باید وایسی تا پای جون
تا اینکه مقامت بشه
عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرزَقُون
شهید راه خدمت، خوشا به این سعادت
شدی عزیز ملت، خوشا به این سعادت
رسیدی به حقیقت، خوشا به این سعادت
در باغ شهادت بازه
واسه اونیکه اهل رازه
اگه مرد شهادت باشی
خدا راشو برات میسازه
اللهم جعلنا، مِنَ الشّهداء
.(بند دوم).
بدون هیچ نام و نشون
باید باشی مرد میدون
بگذر از خودت تا بشی
عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرزَقُون
طلایه دار عزت، خوشا به این سعادت
دعات شده اجابت، خوشا به این سعادت
رسیدی به شهادت، خوشا به این سعادت
شهادت یعنی روح تازه
واسه عاشقی که سربازه
اگه راست بگی که مشتاقی
خدا راشو برات میسازه
اللهم جعلنا، مِنَ الشّهداء
.(بند سوم).
فرق نداره پیر و جوون
پای اعتقادت بمون
تا اینکه نصیبت بشه
عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرزَقُون
شدی غریق رحمت، خوشا به این سعادت
فدائیه ولایت، خوشا به این سعادت
معلم شجاعت، خوشا به این سعادت
شهادت بهترین آغازه
تا خدا مسیر پروازه
اگه شوق پریدن داری
خدا راشو برات میسازه
اللهم جعلنا، مِنَ الشّهداء
شعر: #جمعی_از_شاعران_تکیه_نوکری
سبک: #محمد_جواد_ابوتراب_زاده
.............................................
حاج مسعود پیرایش 🎤
👇
امام حسین ع
. #واحد #امام_حسین یا اباعبدالله الحسین علیه السلام بنویسید مرا یارِ اباعبدالله نوکرِ کوچک دربارِ
.
📋جانِ هر شیعه به قُربانِ اَبا عَبدِاللّٰه
#تک #امام_حسین
🏴 حاج مسعود پیرایش
.............................................
جانِ هر شیعه به قُربانِ اَبا عَبدِاللّٰه
به فدای لَبِ عَطشانِ اَبا عَبدِاللّٰه
اَبا عَبدِاللّٰه....
مادرم گفته به من در عَوَضِ لالایی
پسرم جانِ تو و جان اَبا عَبدِاللّٰهَ
اَبا عَبدِاللّٰه....
مادرم حَضرَتِ زَهراست به روی قَبرَم
بِنِویسید زخویشان اَبا عَبِداللّٰه
اَبا عَبدِاللّٰه....
شُد شَفا بَخش تَرین خاکِ جَهان کَربُبَلا
عَجَب از نُسخهی دَرمانِ اَبا عَبدِاللّٰه
اَبا عَبدِاللّٰه....
خواه دَر بالای نِیزه خواه َدر مِیدانِ مین
جان اگر جان است به قربان اَبا عَبدِاللّٰه
.............................................
.👇
.
#امام_خمینی
هنوز این کوچهها این کوچهها بوی پدر دارد
نگاه روشن ما ریشه در باغ سحر دارد
هنوز ای مهربان! در ماتمت هر تار جان من
نیستان در نیستان، زخمههای شعلهور دارد
نمیگویم تو پایان بهاری؛ بعد تو امّا
بهار عیش ما لبخند از خون جگر دارد
اگر خورشید رفت، این آسمان خورشید میزاید
اگر خورشید رفت، این آسمان قرص قمر دارد
در این بازار، عاشقتر کسی کز خود نمیگوید
همیشه مرد کمگو دردهای بیشتر دارد
مخواه از نابرادرها که یار و مونست باشند
عزیز مصر بودن، یوسف من! دردسر دارد
دو روزی مهربانا! غربت ما را تحمّل کن
میآید آن که از درد تمام ما خبر دارد
#علیرضا_قزوه ✍
.
.
#شور_امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه میدونن مخصوصاً دلای شیدا
حقیقت، پنهون بوده و شده هویدا
بگو به عالم از عمق دل، از سُوِیدا
شبیه اباعبدالله نمیشه پیدا
یکتا اباعبدالله؛ یااباعبدالله
اولین عشق دنیا اباعبدالله
سلطان اباعبدالله؛ خان اباعبدالله
تو صِدام کن میگم: جان اباعبدالله
حسینجان؛
میمیرم برات بقرآن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همون بار اولی که میری زیارت
دلت کربلایی میشه؛ زهی سعادت
عنایت داره به نوکراش بدون منت
حسین بن علی یعنی ته رفاقت
محشر اباعبدالله، سر اباعبدالله
از پدر مادر بهتر اباعبدالله
همدرد اباعبدالله، مرد اباعبدالله
دنیامو زیر و رو کرد اباعبدالله
حسینجان
میمیرم برات بقرآن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داره پرچمش بالا میره توی دنیا
نجاتِ عالم تو دست حسینه تنها
یه روز از آمریکا و از قلب اروپا
میان اربعین سمت کربلا جوونا
مشکور اباعبدالله نور اباعبدالله
شور ز گهواره تا گور اباعبدالله
همراه اباعبدالله شاه اباعبدالله
عشق ما والله بالله اباعبدالله
حسین جان
میمیرم برات به قرآن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حمید_رمی✍
#امام_حسین
https://eitaa.com/emame3vom/98263
👇
.
#شور_امام_رضا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام رضا
از خدا میخوام همش تو این شبا
دستم از دامن تو نشه جدا
امام رضا
امام الرئوفی رضا جان
دوست دارم آقا به قران
منم نوکر خونه زادت
تویی شاهِ مُلک خراسان
رضا جان رضاجان
به تو دل بستم آقا
از عشقت مستم آقا رضا جان
رضا جان رضا جان
تو دنیا سربلندم
تا نوکر هستم آقا رضا جان
جانم رضا جان رضا جان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام رضا
رزقمو بده خودت یه کربلا
اربعین بیام با جمع رفقا
امام رضا
تویی جان ایران رضا جان
وَ سلطان خوبان رضا جان
شده ذکر لبهام تو سختی
رضا جان رضا جان رضا جان
رضا جان رضا جان
تو که نور خدایی
تو که مشکل گشایی رضا جان
رضا جان رضا جان
یه کاری کن که من هم
بشم کرب و بلایی رضاجان
جانم رضا جان رضا جان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#وحید_محمدی ✍
#امام_رضا
https://eitaa.com/emame3vom/98265
👇
.
#شور_امام_رضا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام رضا
پرمون بده مث کبوترا
تا بگردیم دور گنبد طلا
امام رضا
روزیم از پنجره فولاده
دلمون تنگ گوهرشاده
وقتی اسمت رو دم میگیریم
دل حضرت زهرا شاده
رضا جان رضا جان
ای تو رضاجان ایران
جانم سلطان ایران
رضا جان رضا جان
صدا میزنم هرآن
آدیوا دونیا قوربان رضا جان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام رضا
پرمون بده مث کبوترا
از مشهد یه سربریم تا کربلا
امام رضا
دل تنگم شده هوایی
هوای یه گنبد طلایی
بودم از بچگی یه عمره
علی بن موسی الرضایی
رضا جان رضا جان
ناجی قبر مخوفم
ای تو امام رئوفم رضاجان
رضا جان رضا جان
ذکر تلاطم رضا جان
قبله ی هشتم رضا جان رضا جان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام رضا
سنه قرباندی آقا آتا آنا
آدویووه فدادی کل ماسوا
امام رضا
سنه بندی منیم بو جانیم
که سنن دوزدی من ایمانیم
زیارتون ایله عنایت
گلیم باشیوه من دولانیم
رضاجان رضا جان
هامی درده دوادی
معین الضعفادی رضاجان
رضاجان رضا جان
سنون آدون بیزلره
برات کربلادی رضا جان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محمد_حسنلو ✍
#امام_رضا
https://eitaa.com/emame3vom/98267
👇
.
#شور
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیغمبر نداره
بیچاره است اونیکه علی اکبر نداره
دل و دلبر نداره
بیچاره است اونیکه علی اکبر نداره
ذکر تلاطمم علی اکبر
دم تکلمم علی اکبر
لحظه به لحظم من منتظره
روز هشتمم علی اکبر
بیا وفارو ببین
عشق و صفارو ببین
هشتم ماه محرم عاشقارو ببین
میره به میدون آخه
از اینجا بعدو ببین
لرزه افتاد به تنه عمر سعد وببین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصن خبر نداره
بیچاره است اونیک علی اکبر نداره
خورده دلم به نامت
مونده قلبم آقا رو پله ی مقامت
میشینم فقط نگات میکنم
یادی از روز بلات میکنم
میخوام باشی ببینی ک دارم
من جونمو هی فدات میکنم
ممسوس ذات خدا
همه صفات خدا
بهترین راهی تا خدا صراط خدا
دشمنته که داره
جاهلانه میجنگه
میگن بریم چون هیچکی با خدا نمیجنگه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شور
#حضرت_عباس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ذلیل روزگاره
بد بخته اونیک ابوفاضل نداره
نداره راه چاره
بد بخته اونیک ابوفاضل نداره
ماه کربلا ابالفضله
مجنونم لیلا ابالفضله
السلام ای صاحب برزخ
خلیفة الله ابالفضله
قدسی شجر رو ببین
حیدر نظر روببین
بیا کربلا روی ماه قمر رو ببین
فینظر العباس
کالاسد المغضب
عده ای دق کردن مرد خطر رو ببین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محمد_حسنلو ✍
https://eitaa.com/emame3vom/98269
👇