.
بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب
#مناجات
#شب_قدر
➖➖➖
#لیله_القدر
بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب
مقدّر کن برایم بهترینها را همین امشب
برای استجابت فرصتی بهتر نخواهم یافت
گره خوردهست احیا با امیرالمؤمنین امشب
تمام عمر با خود، گرمِ جنگی تن به تن بودم
به دیدارت میآیم از جدالی سهمگین امشب
پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است
نگاهی کن به این درماندۀ گوشهنشین امشب
شب قدر است و جا خوش کرده بغضی در گلوی من
مقدّر میشود آیا برایم اربعین امشب؟
به فردایم امیدی نیست، اکنون دستگیری کن
همین حالا، همین حالا، همین امشب، همین امشب
#رضا_ابوذری
#ماه_مبارک_رمضان
.
.
سربند علی همیشه یازهرا بود
چون قدرت ذوالفقار با زهرا بود
پشت در خانه اش علی را کشتند
حیدر که غمی نداشت تا زهرا بود
#مهدی_کبیری
#امام_علی
.
.
#مناجات
#امام_زمان
در غیبت تو بخت دل من سیاه شد
آهنگ های نای دلم سوز آه شد
آقا نیامدی و به غفلت شدم دچار
کارم به جای یاری تو ، هی گناه شد
یک بار هم برای تو کاری نکرده ام
سرگرم غیرِ تو شدم عمرم تباه شد
از تو فرار کردم و گمراه شد دلم
پس جای راه ، مقصد من عمق چاه شد
این است ، آخر عاقبتِ بی تو بودنم
پشتم به جای کوه تو محتاج کاه شد
صدها هزار دفعه فقط توبه کرده ام
هر بار گفته ام که ببخش اشتباه شد
از من گناه و از لب تو توبه جای من
هی نامه ام سپید شد و هی سیاه شد
دیدی مرا به لحظه ی غفلت ، که این گدات ...
شرمنده ی همیشگیِ این نگاه شد
ای کاش می شد اینکه بگویید ، عاقبت ...
این بنده ی فراری ما سر به راه شد
رضا قاسمی
.
#امام_زمان_عج
#مناجات_شب_قدر
به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها
حضور تو تنها نفس می دهد
به حال و هوای شب قدرها
پر از التماس است و آقا بیاست
در عمق صدای شب قدرها
الهی نگاهی کن از روی لطف
به آقا بیای شب قدرها
برای تمنای روز ظهور
می افتم به پای شب قدرها
کمی نقد عشق و عنایت بریز
به دست گدای شب قدرها
مریض فراقیم یابن الحسن
تو هستی دوای شب قدرها
به حق علی و به حق الحسین
به این ناله های شب قدرها
مرا یک سحر کاش مهمان کنی
نجف کربلای شب قدرها
محمد بیابانی
#مناجات_شب_قدر
هر کس برای توبه مصمم نمی شود
با صد هزار موعظه آدم نمی شود
امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم
فردا همین مجال فراهم نمی شود
طاعات ما و حلقه ی پیوند با خدا
خالص نبوده است که محکم نمی شود
نامردی است بندگی لحظه ای ما
شوق گناه و نافله با هم نمی شود
باید برای خشکی چشم التماس کرد
این چاه خشک، یک شبه زمزم نمی شود
ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو:
من آمدم کنار تو باشم، نمی شود؟
شاید که از نگاه تو افتاده ام دگر
وقتی دلم، شکسته و محرم نمی شود
در بین خوب ها منِ آلوده هم بخر
چیزی که از کریمی تو کم نمی شود
حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده
حلوا برای غم زده مرهم نمی شود
جای بهشت کرب و بلا روزی ام کنید
بی کربلا بهشت، مجسم نمی شود
هرکس که آمده قدمی سمت کربلا
شرمنده ی رسول مکرم نمی شود
نان علی و فاطمه را سائلی که خورد
دیگر مقابل احدی خم نمی شود
شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند
پس مرهمی براش فراهم نمی شود
جوری که آیه های سرش ریخته بهم
هر کار هم کنند منظم نمی شود
این ضربه سخت بود ولی در دل علی
بر دردهای کوچه مقدم نمی شود
زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف
یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود
محمد جواد شیرازی
#امام_زمان_عج
#مناجات_شب_قدر
بگیر تُو دستت سر و سامونم و
رها نکن حال پریشونم و
فدات بشم فقط یه بار نگام کن
منم وسط می ذارم این جونم و
من نمیخام وصله ناجور بشم
با کارام از تو انقدر دور بشم
اگه قراره که روت و نبینم
بهتره از همین الان کور بشم
نذار که تا ابد خجل بمونم
با پای لنگم توی گل بمونم
بذار سرم رو زیر پات بذارم
نذار که آرزو به دل بمونم
درد داریم بده دوای مارو
بیا و کم کن شر دشمنارو
میگن درای حرما رو بستن
دوباره وا کن راه کربلارو
برام همینکه روضه خونم بسه
همینکه گریه کن بمونم بسه
همینکه یک بار تا میگم حسین جان
مادرت از عرش بگه جونم بسه
میگن که هر هفته شب جمعه ها
روضه به پا میکنه تو کربلا
تو قتلگاه میگه غریب مادر
بمیره مادر که سرت شد جدا
محمد بیابانی
#امام_زمان_عج
#مناجات_شب_قدر
ای عزیز خدا،امام زمان
صاحب روضه ها،امام زمان
بر سر و سینه می زنی ای وای!
فرق او شد دو تا امام زمان
بین ما هستی و چه تنهایی!
می زنی ضجّه ها امام زمان
از سر شب به یادتان هستم
می کنی یاد ما؟امام زمان
کم ما و کرامتت مولا
نظری بر گدا امام زمان
کاش احیا کنیم یک شب قدر
در کنار شما امام زمان
پرده های گناه باعث شد
از تو هستم جدا امام زمان
می شوم لایق زیارت تو
گر نمایی دعا امام زمان
تو جوادی و من بخیل آقا
جود بی انتها ،امام زمان
امشبی را بیا و بد گذران
سحری با گدا امام زمان
شب قدر است روزیم گردان
عرفه،کربلا، امام زمان
محمدمهدی عبدالهی
#مناجات_شب_قدر
️
امشب شب قدر است و من
روی سیاه آورده ام
تا که خریداری کنی
بار گناه آورده ام
من رو سیاهم ای خدا
غرق گناهم ای خدا
( یا ربنا یا ربنا اغفر لنا تقصیرنا )
گفتی که امشب بهتر از
یک عمر طولانی بود
گفتی که توبه می خری
وقت پشیمانی بُود
یا رب اَجِرنا یا مُجیر
ردم مکن دستم بگیر
( فَارحم الهی یا کریم )
سنگینی بار گناه
پشت مرا بشکسته است
از بس که دارم حق ناس
درها به رویم بسته است
الطاف خود ابراز کن
در را به رویم باز کن
از تو خجالت می کشم
بس نان شبهه خورده ام
من آبروی خویش را
با هر گناهی برده ام
ای آن که ستاری خدا
کن آبرو داری خدا
من با شهیدان بوده ام
حالا چنین آلوده ام
از آخرت غافل شدم
با معصیت آسوده ام
حق شهید بی مزار
منت بر این غافل گذار
فتنه فراوان گشته و
من راه خود گم کرده ام
باید که بیدارم کنی
حالا که رو آورده ام
ای که کس هر بی کسی
آخر به دادم می رسی
امشب که تقدیر همه
عالم به دست مهدی است
دانم که آزرده دل از
بد کاری و بد عهدی است
او را ز من راضی نما
تا که کند بهرم دعا
( مولا ابا صالح بیا )
تا دلبرم راضی شود
ناد علی ذکر من است
در موج غم های دلم
یاد علی فکر من است
من از علی دم می زنم
آتش به عالم می زنم
( جانم علی ـ جانم علی )
ای رحمت بی انتها
ای لیله قدرم علی
ای دستگیر بینوا
ماه شب بدرم علی
ای بهترین مولای من
آقای من آقای من
جواد حیدری
#مناجات_شب_قدر
خجالتم نده و عاصیم خطاب مکن
نده جواب مرا لااقل جواب مکن
تمام خواسته هایم برای نفسم بود
دعای من که دعا نیست مستجاب مکن
صدا بزن که سحرها کمی بلند شوم
مرا به وقت مناجات غرق خواب مکن
همین که ترس برم داشته خودش کافی ست
تو با عتاب دلم را پر اضطراب مکن
عتاب کردن تو بدتر از جهنم هست
جهنمم ببر اما دگر عتاب مکن
چقدر جار زدم من که "دوستم داری"
بیا مقابل مردم مرا خراب مکن
خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم
زیاد روی من و توبه ام حساب مکن
اگر که عبد نبودم نجف نمی رفتم
مرا به خاطر شاه نجف عذاب مکن
سوا نکن که همه با همیم جان حسین
همه غلام حسینیم، انتخاب مکن...
علی اکبر لطیفیان
#مناجات_شب_قدر
با چشم تر بر روی سر قرآن گرفتیم
ذکر بِکَ یا رب و یا رحمن گرفتیم
با ذکر آن سرچشمه ی رحمت، محمد
در راه دریای خدا جریان گرفتیم
جانی نمانده بود بین سینه هامان
گفتیم فورا بِعَلیٍ، جان گرفتیم
بِفاطِمَه گفتیم، مادر سر رسید و
از دست هایش رزق آب و نان گرفتیم
ذکر لب ما سینه زن ها بِالحَسَن شد
خیر دو دنیا را از آقامان گرفتیم
گفتیم یاد رأسِ بر نی، بالحُسَینِ
آتش گرفتیم و سپس باران گرفتیم
از خیر ذکر بِعَلیِ بنِ الحُسَینِ
از خوان زین العابدین ایمان گرفتیم
وقتی به ذکر حضرت باقر رسیدیم
فهم معارف را ز رب آسان گرفتیم
بردیم نام حضرت شیخ الائمه
قول نجات از آتش سوزان گرفتیم
بر روی لب آمد دم موسی بن جعفر
از برکت این دم، سر و سامان گرفتیم
تا نوبت ذکر علی موسی الرضا شد
رفتیم با هم دامن سلطان گرفتیم
آمد میان، نام جواد و از سخایش
خیر کثیر و برکت و احسان گرفتیم
با بردن نام علیِ بنِ محمد
قول وصالِ جنت و رضوان گرفتیم
گفتیم ذکر بِالحَسَن را، روزی خود
از سامرا با دیده ی گریان گرفتیم
یعقوب وار از هجر یوسف گریه کردیم
بِالحُجةِ... بوی غم کنعان گرفتیم
قرآن به سر، سر شد... الهی بِالرقیه
از غربتش بر آستین دندان گرفتیم
از شام قدرش که سر بابا بغل کرد
ویرانه غوغا شد، دل ویران گرفتیم
آن قدر ناله زد " أبَ..." کنج خرابه
ما نوکرانش درد بی پایان گرفتیم
محمدجواد شیرازی