صلی الله علیک یا اباعبدالله باید ز فراق شهدا گریه کنید؟ یا از غم خادم الرضا گریه کنید؟ با یاد حدیث غربت " یَابنَ شَبیب " باید به شهید کربلا گریه کنید الإمامُ الرِّضا عليه السلام : يَا بنَ شَبيبٍ ، إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ [بنِ عليِّ ]بنِ أبي طالِبٍ عليهما السلام ... اى پسر شبيب! اگر مى خواهى براى چيزى بگريى، براى حسين [بن على ]بن ابى طالب عليهما السلام گريه كن ...

. #امام_حسین پروانه شدم تا که بسوزم اما  هر سوختنی سوختن شمع نشد ما جمع شدیم دور هم گریه کنیم بر آن بدنی که عاقبت جمع نشد .

. #امام_حسین بیش از ستاره زخم و فلک در نظاره بود دامان آسمان ز غمش پر ستاره بود لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها دشتی ز سوز سینه ی زینب شراره بود می خواست تا ببوسد و برگیردش زخاک قرآن او، ورق ورق و پاره پاره بود یک خیمه نیم سوخته، شد جای صد اسیر چیزی که ره نداشت درآن خیمه، چاره بود در زیر پای اسب، دو کودک ز دست رفت چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود آزاد گشت آب، ولیکن هزار حیف! شد شیردار مادر و، بی شیرخواره بود چشمی برآنچه رفت به غارت،نداشت کس اما دل رباب، پی گاهواره بود یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود در پشت ابر، چهره ی هر ماهپاره بود از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد از مشت ها بپرس که با گوشواره بود #علی_انسانی ................. #شام_غریبان این همه راه دویدم ز پی دلدارم به امیدی که در این دشت برادر دارم تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم فکر همراهی با شمر دهد آزارم اسبها پای خود از سینه ی او بردارید من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار شدن بیزارم یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد با چه از روی زمین جسم تو را بردارم به وداع من و تو خیره بود چشم رباب ......................... هرچه او بیشتر نَفَس می‌زد بیشتر می‌زدند زینب را تیغ شان مانده بود در گودال با سپر می‌زدند زینب را چادرش زیرِ پایِ او پیچید بین نامحرمان زمین اُفتاد از سَرِ تَلِّ خاک تا گودال با کَمَر می‌زدند زینب را سَرِ شب کودکان همه در خوا تا سحر می‌زدند زینب را یک نفر در میان گودال و صد نفر می‌زدند زینب را ...

. #شهدای_خدمت و آیت الله رئیسی شهید صف اول عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست که دشواری خود را دارد عشق وارستگی از فتنه‌ی دلبستگی است شوق برخاستن از مهلکه‌ی خستگی است عشق! ما را برهان از خودمان دیر شده ست سفر از گردنه‌ی نَفْس، نفسگیر شده ست باز هم قافله‌ای آمد از آن قافله ها مردهایی همه دلداده- از آن یکدله ها- وه چه مردان نجیبی، همه از خود رسته همه از مشغله‌‌‌ی خویش به او پیوسته با شهیدان، همه از روز ازل هم‌کیش اند همه فرمانده‌ی میدان گذشت از خویش اند سخت شد این سفر و یکدله پیمان بستند از مِه نفْس گذشتند و به او پیوستند همه بی‌تاب، که پروانه‌ی شمع‌اند همه سخن از شعله‌ی عشق آمده، جمع‌اند همه گفتم ای عشق، در آن مه نرسیدند از راه گفت لاحول و لا قوة الا بالله پیکر سوخته‌شان را سحری خواهی دید پیشمرگ اند که از راه بیاید خورشید عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست که دشواری خود را دارد آن دو سید چه شنیدند شتابان رفتند در دل کوه چه دیدند شتابان رفتند مگر آن لحظه کسی روضه ی اکبر خوانده ؟! که به هرگوشه، نشان از آن تن آنها مانده به چه عطری‌ست که در جنگل و مه پیچیده ست آهویی می دود انگار رضا را دیده ست قصه عشق بنا شد به شنیدن برسد کاروان گم شده در مه، که به دیدن برسد حاج قاسم پی آنهاست چراغی با اوست برف می‌بارد و سنگینی داغی با اوست عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست، که دشواری خود را دارد ایستادی صف اول، صف خدمت، ای مرد چه میاید به تو امروز، شهادت، ای مرد! خادم عشقی و این است که حرمت داری هرچه داری همه از صدق و امانت‌داری گرچه محبوبی و چشم همگان دنبالت ننشستی که بیایند به استقبالت چون اناری تو نه! خون جگرت بیشتر است نخل افتاده‌ای آری ثمرت بیشتر است دیگر از طعنه و تهمت، خبری نیست عزیز ملتی آمده تشییع تو، سید! برخیز رفته‌ای باز تو را گرم دعاییم همه خادم کوی رضا! از تو رضاییم همه دل ما از لب تو تشنه‌ی آموختن است آخرین مرحله‌ی عشق، همین سوختن است در صف اول اگر مرد بمانی هنر است و خودت را به شهیدان برسانی هنر است هنر آن است که دلبسته‌ی خدمت باشی در صف عشق، صف صدق و شهادت باشی زخم ها را همه با جان بپذیری بروی هنرآن است که نشنیده بگیری بروی ولی ای مرد! جهانی‌ست تو را مرثیه‌خوان میر این قافله را داغ زیاد است، بمان رهبرا ای که بر این درد، تسلا دادی پدری کردی و طاقت به دل ما دادی ما که از داغ تو-کتمان نکنیم- آگاهیم از خدا صبر برای دل تو می‌خواهیم چشم این رود چهل‌ساله به دریاست هنوز یک جهان نهر دعا، پشت سر ماست هنوز رود، آن نیست که سنگی به رهش سد نشود رود، آن است که در راه مردد نشود عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست که دشواری خود را دارد شاعر: #میلاد_عرفان_پور .

علم بزنید به جای منم تو کربلا قدم بزنید نبودم اگه چفیه ام رو گوشه گوشه حرم بزنید 🎙 #علی_اکبر_حائری #️⃣ #امام_حسین #️⃣ #احساسی #️⃣ #استودیویی . علم بزنید به جای منم تو کربلا قدم بزنید نبودم اگه چفیه ام رو گوشه گوشه حرم بزنید بگید به آقا نشد ببینم ضریحش رو نشد که بیام نشد که بشه میون حرم به جای من بدید یه سلام بگید به آقا من دلم تنگ شده برات به هرکی میگم میگه بگو به آقا خب دلم تنگ شده برات منم نگاه کن از دور قربون چشمات میشه قسمتم یا نه اربعین دعوتم یا نه علم بزنید کنار مزارم عکسی از حرم بزنید شکسته دلم روی لحدم یه بیت محتشم بزنید علم بزنید صدا بزنید بالا سر من دم از امام رضا بزنید به نیت من یه سقاخونه تو راه کربلا بزنید صدا بزنید گریه کردم محل بذار بی تو گرفتار میشم ای آبرودار خب به من هم محل بذار کی رو به جز تو دارم سید الاحرار من دلم تنگ شده برات به هرکی میگم میگه بگو به آقا خب دلم تنگ شده برات منم نگاه کن از دور قربون چشمات

.

.

.

.

. #امام_علی #امیرالمؤمنین شب دست به گیسوی علی میگیرد خورشید رخ از روی علی میگیرد آنقدر زدم سنگ علی بر سینه سنگ لحدم بوی علی میگیرد .

🎙 #سید_رضا_نریمانی #️⃣ #شهدا #️⃣ #مناجات_با_امام_حسین چی میشه آقا زندگی من فدای شما باشه چی میشه اگه سرنوشت من مثل شهدا باشه میخواهم شهید بشم آخه میگن سر شهید رو پاهاته میخواهم شهید بشم آخه میگن شهید همیشه باهاته میخواهم شهید بشم آخه میگن شهید میبینه آقاشو میخواهم شهید بشم آخه میگن خودت میبندی چشماشو بذار منم بیام با عاشقا حسین نذار ضرر کنم تو رو خدا حسین چه خوبه اگه حس کنم آقا تو منو دعا کردی اگه ببینم وقت مردنم بغلتو وا کردی میخواهم شهید بشم آخه شهیدا رو زهرا خریداره میخواهم شهید بشم آخه شهید با عباس علمداره میخواهم شهید بشم آخه هر شب جمعه کربلا میرم میخواهم شهید بشم پیش خودت میشینم روضه میگیرم دست منم بگیر بگو بیا حسین نذار ضرر کنم تو رو خدا حسین همیشه برات گریه میکنم برا تو پر از دردم به امید اینکه یه روز بگی بیا قبولت کردم میخواهم شهید بشم آخه تو هم شهید شدی غریبونه میخواهم شهید بشم آخه تن شهید مثل تو پر خونه میخواهم شهید بشم شهیدم جون میده با عطش لب ها میخواهم شهید بشم شهیدم مثل تو میزنه دست و پا به حق اون تن تو بوریا حسین نذار ضرر کنم تو رو خدا حسین

ای مهر و مهتابم بی تابم بی تابم دلتنگم دل خونم دریابم اربابم 🎙 #حاج_محمود_کریمی #️⃣ #مناجات_با_امام_حسین #️⃣ #شور ای مهر و مهتابم بی تابم بی تابم دلتنگم دل خونم دریابم اربابم تو شاهنشاه عشقی حسین تو تکیه گاه عشقی حسین تو ثارالله عشقی حسین وقتی که دلگیرم از این دنیا سیرم چشمامو میبندم دستاتو میگیرم من مجنون مجنونم حسین من به چشمات مدیونم حسین من تو روضه ات مهمونم حسین انا مجنون الحسین ... دلتنگ دیدارم از عشقت سرشارم روز مرگم باشه دست از تو بردارم ای ارباب مظلومم حسین از کربلا محرومم حسین با یاد تو آرومم حسین من مجنون مجنونم حسین ... من عبد و تو مولا من مجنون تو لیلا من خاکم تو بارون من تشنه تو دریا ای رحمت بی پایان حسین در جسم بی جانم جان حسین ای جانیم سنه گوربان حسین من مجنون مجنونم حسین ... کربلا دنیامه کربلا رویامه مرکز هستی و خونه آقامه شور شیرین عشق داغت آیین عشق سِرّ سِرّاللهی دین من دین عشق من مجنون مجنونم حسین ...