eitaa logo
امام حسین ع
20.7هزار دنبال‌کننده
407 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
حجت الاسلام دارستانی1599324297635.mp3
12.61M
توصیه میکنم حتما گوش کنید ✅آداب نوکری امام حسین (ع) 👈قسمت 1 فرق حسینیه با مسجد هرکی بیاد کربلا گرفتار میشه.. #استاد_دارستانی
@yekmorabbi کانال تربیتی یک مربی.mp3
8.5M
توصیه میکنم حتما گوش کنید ✅آداب نوکری امام حسین (ع) 👈قسمت 2 داستان شنیدنی ملاعباس و زیارت کربلا.. #استاد_دارستانی
✅توسل شيخ ابراهيم روضه خوان به وجود اقدس امام زمان (عج) جناب آقا شيخ ابراهيم ترك روضه خوان , از اتقياء و ابرار بود و سالها پناهنده ناحيه مقدسه در سامرا بـود و عـلاقـه خاصى به حضرت ولى عصر ارواحنافداه داشت و دائم درذكر آن بزرگوار بود و به همين جهت , معروف به شيخ ابراهيم صاحب الزمانى شده بود. ايشان مى گفت : من هر روز براى حضرت گريه مى كنم . او در يكى از سفرهاى زيارت حضرت ثامن الائمه (ع ), معجزاتى از توسل به حضرت ولى عصر عجل اللّه تـعـالى فرجه الشريف ديده بود از جمله جناب آقا ميرزا هادى بجستانى ايده اللّه تعالى از ايشان نقل نمود كه : در مراجعت از مشهد مقدس , يكى از سادات , كه به همراهى من از رشت به سمت تركستان حركت مى كرد, يك لنگه جوال ابريشم حمل نموده بود و با هم از كنار رودارس مى رفتيم . مسير راه در آن چـند فرسخ , در خاك روسيه است . آن سيد بسته ابريشم را به من واگذاشت و خود پياده از طرف خاك ايران رفت . شيخ گفت : من از ممنوعيت ورود ابريشم به خاك روسيه غافل بودم و آن كه ابريشم ,به گمرك و مجوز احتياج دارد. در بين راه , ناگهان چهار نفر از ماموران روسيه با اسلحه از ميان درختان بيرون آمدند وصدا زدند كه نگه داريد. مكارى ما, كه مرد ترك مؤمنى بود, به آنها گفت : اين آقا آخوند است و چيز گمركى ندارد بگذاريد برويم . يكى از آن سربازان كافر, با شنيدن اين حرف با چوب به پاى آن بيچاره زد, او هم نعره اى كشيد و بر زمين خورد و پايش شكست . بعد به سراغ من آمدند. مـن با عيال جوان خود و طفل كوچكى كه به همراه داشتيم , در بيابان تنها بوديم . بچه ازمشاهده سربازان مى ترسيد و گريه مى كرد. به مامورين گفتم : چه مى گوييد و چه مى خواهيد؟ گفتند: بارها و اثاثيه را باز كن , ببينيم چه داريد. بقچه ها را باز كردم . همه لباسها وخرده ريزه ها را, نگاه كردند و مى پرسيدند: آيا ابريشم داريد؟ مـن چون ديدم تمام بازرسى اينها براى ابريشم است , فهميدم كه كار مشكل شد. به كنارى رفتم و يقين كردم الان به سر بسته ابريشم سيد مى آيند و مرا خواهند برد. براى خودم نترسيدم , بلكه براى عيال و بچه كه در اين بيابان در چنگ اين كافران چه خواهند شد. اشـك از چـشـمـم سـرازير و اميدم از همه جا قطع گرديد, لذا قرآن مجيد را به دست گرفتم و مـتـوسـل بـه حـضـرت ولى عصر ارواحنافداه شدم , عرضه داشتم : اين جا محلى است كه جز شما پناهگاهى نيست . بعد به كنارى ايستادم و تسليم شدم . آن چـهار نفر خودشان همه اثاثيه را زيرورو كردند تا به بسته ابريشم رسيدند آن را بازكردند. ديدم هر چه ابريشم خوب و خوشرنگ بوده , سيد با خود برداشته است . مـامـوران , كـلافـهـاى ابـريشم را يكى يكى بيرون مى كشيدند و نگاه مى كردند و به يكديگر نشان مى دادند و مى گفتند: اين چيست ؟ و آن را مى انداختند, تا به آخررسيدند, اما هيچ كدام از كلافها را نـگفتند كه ابريشم است , يعنى متوجه آن نمى شدندتا آن كه از همه گذشته و به كنارى رفتند. بعد گفتند: آخوند بار كن و برو, چيزى نبود. اثاثيه را كه بستم ديدم نمى توانم آنها را بار كنم . سراغ مكارى آمدم , ديدم پايش آن قدرباد كرده كه بيچاره نزديك به مرگ رسيده است صدايش زدم و گفتم : برخيز. گـفـت : پـايـم شـكسته و الان مى ميرم . فرياد زدم : بگو يا صاحب الزمان و برخيز وهمچنان اشكم جارى و سرازير مى شد. گفت : محال است نمى توانم برخيزم . دست او را گرفته وگفتم : بگو يا صاحب الزمان . مكارى برخاست . مامورين به ما نظر مى كردند كه چه مى كنيم . آن مكارى بيچاره كم كم پا بر زمين گذاشت و راه افتاد و همان طور كه پايش باد كرده بود بارها را سوارنموديم و براه افتاديم . چند قدمى كه راه رفتيم پاى او گويا مشكى بود كه سرش را باز كرده اند, زيرا ورم پايش به سرعت خوابيد. پـرسيدم : پايت چطور است ؟ آن را نشان داد كه اصلا نه دردى داشت و نه نشانى از دردو در كمال آرامش و راحتى بقيه مسير را طى نموديم . آن مكارى بعد از آن , اعتقاد عجيبى به من پيدا نمود. پس از دو ساعت كه از خاك روسيه خارج شديم , وقتى ايرانيان ما را ديدند خيلى تعجب كردند كه چـطور ابريشم را از آن راه آورديد, زيرا اگر شما را به اين جرم مى گرفتند, ده سال زندان و فلان مقدار جريمه نقدى مى نمودند منبع :کتاب (عج) یا خلاصه العبقری الحسان
شعر مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه خواستم نزدیک تر باشم به آقایم نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بند ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد ندبه های جمعه را هی خواب می مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهراً ذکر تو را می گویم اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد راه دیدار تو اینبار از حرم شد باز، حیف خواستم تا محضر تو با سرم آیم نشد گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسن سر به خاک مقدمت ای یار می سایم، نشد دائماً می چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هربار، پروایم نشد کربلایم دیر شد، دارم خجالت می کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد؟ وحید محمدی
دارد دوباره رنگ می بازد حنایم پس با چه رویی سوی تو آقا بیایم دریا تویی، مولا تویی، آقا تویی تو من دست خالی آمدم، آقا ... گدایم راه گلویم را دوباره بغض بسته آقا ببین که در نمی آید صدایم دستی بکش بر این دل غربت گرفته شاید کمی آرام گردد دردهایم پشتم به تو گرم است، از من رو مگردان من بی تو مثل کودکی بی دست و پایم آقا زمین خورده دوباره نوکر تو فکری به حالم کن که مشغول هوایم این حرف ها، از روی دلتنگی است آقا بدجور دلتنگ اذان کربلایم وحید محمدی
اشک و مناجات و دعا را دوست دارم این حالت خوبِ بکا را دوست دارم من دین خود را از رسول الله دارم زهرا، علی و مجتبی را دوست دارم مشهد، حرم، پائین پا، صحن گهرشاد این گنبد و گلدسته ها را دوست دارم از تو چه پنهان باز دلتنگ حسینم خیلی هوای کربلا را دوست دارم آرام کنج دنج روضه می نشینم هیئت، محرّم، روضه ها را دوست دارم بالا نیاوردم سرم را تا ببینی این گریه های بی صدا را دوست دارم گریان دستّ بسته ی زینب بیا ... آه من گریه کردن با شما را دوست دارم وحید محمدی
💚 ای کاش کسی برای آقا تب داشت یادی ز امام منتظر بر لب داشت قرباڹ غریبی ات شوم مهدی جان ای کاش که صاحب الزماڹ زینب داشت 🌷
HEYATOZAHRA.mp3
31.18M
⚫️شب دهم محرم⚫️ 🗓شنبه - ۸شهریور۱۳۹۹ 🔊 "قرائت زیارت ناحیه مقدسه" 🔊"روضه" 🎤: کربلایے مهدی عزیزی
زیارت ناحیه مقدسه .mp3
13.69M
🎧 استاد میرباقری | قرائت «زیارت ناحیه مقدسه» 🔹 ظهر عاشورا، ۱۳۸۷
YEKNET.IR - roze - shabe 9 moharram1399 - mehdi salahshoor.mp3
4.19M
🔳 سوزناک ۷ شهریور ۱۳۹۹ 🌴هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت 🌴رزق و روزی تمام خاندانش را گرفت 🎤
YEKNET.IR - vahed- shabe 9 moharram1399 - mehdi salahshoor.mp3
2.13M
🔳 سوزناک ۷ شهریور ۱۳۹۹ 🌴پناه خیمه ها علمدار حسین 🌴افتاده بی دست رو زمین واویلا 🎤