eitaa logo
امام حسین ع
21.8هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
نامی پر افتخار.زندگی نامه امیر کبیر.سالروز شهادت امیرکبیر مصادف با 20 دی 99.pdf
535.4K
🛑 نامی پر افتخار 🛑 نگاهی به زندگینامه امیرکبیر ✅ شهادت امیرکبیر ۹۹ ✅ با ، اهلبیت ع را یاری کنیم. ✅ منبر: ۲۵۷ ۹۹/۱۰/۲۰ ها حاج قاسم ، امیرکبیر
. 💥 🎙مداح: 🏴 سلام ای مه آرمیده به بستر سلام ای طلوع نگاه پیامبر سلام ای به حیدر ز داغت سلام ای برای ما تو همیشه مادر به گریه های آخرت منو ببخش به های های دخترت منو ببخش به غصه های حیدرت منو ببخش تو به حسین بی سرت منو ببخش منو ببخش درسته که بدم منو ببخش برات سینه زدم منو ببخش یه عمر که در خونت اومدم وای مدد یا فاطمه سلام ای چراغ ره اهل تقوا سلام ای حبیبه ربی سلام ای علی تمام تمام از تو مولا سلام ای به هاله ی وجود دو دنیا به ربنای هر شبت منو بخر به ناله های زینبت منو بخر به مجتبای در تبت منو بخر به زخم گوشه ی لبت منو بخر منو بخر برای روضه هات منو بخر تو بزم عزات منو بخر بشم فدات میون نوکرات وای مدد یا فاطمه سلام ای خدا بر دل بی قرارت سلام ای خدا بر غم بی شمارت سلام ای خدا مرحم زخم زارت سلام ای خدا به خون روی گوشوارت به لاله های روی بسترت سلام به سرخی کنار معجرت سلام به خاک روی لباس دخترت سلام به دستمال به سرت سلام به تو سلام به گریه ی بی صدات به تو سلام شده چه کم سو چشات به تو سلام به غربت یتیمی بچه هات وای مدد یا فاطمه 💥👇
YEKNET.IR - zamine - fatemie 99 - vahid shokri.mp3
7.73M
🔳 #ایام_فاطمیه 🌴سلام ای مه آرمیده به بستر 🌴سلام ای طلوع نگاه پیمبر 🎤 #وحید_شکری ⏯ #زمینه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ای نور چشم تر من صدیقه ی اطهر من مظلومه ی هر دو دنیا ای فاطمه همسر من با من تکلم نما ای شاخه گل ارغوانی پرپر شدی از چه زهرا در عنفوان جوانی یا فاطمه فاطمه جان ای جان و روح و روانم ای یاور قد کمانم واکن دو چشمان خود را ای بانوی نیمه جانم چشم حسن غرق آب است حال حسینم خراب است بنگر که قلب صبور زینب در از اضطراب است یا فاطمه فاطمه جان یادم نرفته خدایا وقتی که در شعله ور بود وقتی که ثانی لگد زد بر درب پر آتش و دود یادم نرفته که بودی مابین آن درب و دیوار گشتی فدای ولایت از ضربه ی تیز مسمار یا فاطمه فاطمه جان یادم نرفته که مسمار با سینه ات آشنا شد خوردی زمین پیش چشمم محسن همانجا فدا شد آن روز تلخ اسف بار دیدی مرا دست بسته بودی میان اراذل زهرای پهلو شکسته یادم نرفته که میزد دشمن تو را وحشیانه گه سیلی و گه غلاف و گه چوب و یا تازیانه یا فاطمه فاطمه جان 💠💠💠1⃣0⃣2⃣9⃣💠💠💠 نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات) 👇
2. وصیت.mp3
3.46M
#زمزمه #شهادت_حضرت_زهرا ( سلام الله علیها ) #حاج_کاظم_دانایی دخترم ، ارثیه ی غربت مادر مال تو پر کشیدن مال من ، این دو سه تا پر مال تو داغِ من ، مال علی ، داغ علی هم مال من حسنین و غم این دو تا برادر مال تو خطبه خونی ، توی مسجدِ مدینه مال من خطبه خوندن ، توی کوفه مثل حیدر مال تو خنده ی همسایه ها ، تو راه کوچه مالِ من صدای هلهله و خنده ی لشگر مال تو این سه تا کفن ، واسه من و علی و مجتبا زینبم ، پیرهن حسینِ بی سر مال تو .. قصه ی میخ در و کُشتن محسن مال من غِصه ی سه شعبه و حنجر اصغر مال تو بوسه های بی رمق ؛ این دم آخر مال من بوسه های لب گودالِ برادر مال تو .. زخم بستر مال من ، اشکای حیدر مال من یک هزار و چندتا زخمِ تنِ بی سر مال تو قتل و غارت مال تو ، رخت اسارت مال تو دیدن بزم شراب و مِی و ساغر مال تو شاعر : #امیر_عظیمی #روضه_حضرت_رقیه ( سلام الله علیها ) بابا تو مجلس شام هر چی سرک کشیدم به جز یه چوب خونی چیزی دیگه ندیدم دارم می فهمم امشب که چوب کجا میخورده باید برای این غم ، دختر تو می­مرده ... به همت جواد افشانی #وصیت
امام حسین ع
#زمزمه #شهادت_حضرت_زهرا ( سلام الله علیها ) #حاج_کاظم_دانایی دخترم ، ارثیه ی غربت مادر مال تو پر
75K
اینم زبانحال بی بی زینب با پدرش بابا جون مادر ما از بچه هاش رو میگیره نمی دونم چی شده دستا شو به پهلو میگیره از همون روز که درخونمو نو آتیش زدند به دل مادر ما زخم و زبون و نیش زدند دیگه اون روز تا حالا از گریه آروم نمیشه میخوام آرومش کنم جون بابا روم نمی شه یه روز دیدم گل خون نشسته روی پیرهنش مگه سینه اش چی شده که خون میآید هی ازتنش اونکه اون روزا منو بروی زانوش می نشوند نمی دونم دیشب چرا نمازشو نشسته خوند اونکه از داغ باباش قد بلندش خمیده من خودم حالیم میشه چه قدر مصیبت کشیده یه چیزی میخوام بگم بابا خجالت می کشم به داداش حرف نزنی هرچی دارم راست میگم نکنه مرگ داداش کوچولو از ضرب دره نکنه سینه مادر جای نیش خنجره نکنه گوشه چشم مادرم نیلی باشه نکنه تو صورتش کبودی سیلی باشه یک بخچه بسته داره میگه که توش یک پیراهنه ببرش به کربلا بگو حسین تنش کنه نکنه مادر ما داره وصیت میکنه آخر این روزا منو همش نصیحت میکنه کربلائی که میگه جای شهیدان منه اون کجاست که گفتنش قلبم آتیش می زنه
. |⇦• ذکر توسل و روضۀ حضرتِ صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها و گریز به روضه حضرت رقیه سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ پرستویِ مهاجرم، چرا زلانه می‌روی؟ اگر ز لانه میروی، چرا شبانه می‌روی؟ قرارِ من،شَکیبِ من، مهاجرِ غریبِ من فدای غربتت شوم،که مخفیانه می‌روی حیاتِ جان، امیدِ دل، علی بُود ز تو خِجل که با کبودیِ بدن، زتازیانه می ‌روی کبوترِ شکسته پر،مرا به همرهت ببر چرا بدونِ جُفتِ خود، ز آشیانه می‌ روی چهار طفلِ خون جگر، زنند از غمت به سر تو بر زیارتِ پدر، چه عاشقانه می‌روی اَلا به رُخ نشانه ات،مگر شکسته شانه ات که مویِ زینبین خود، نکرده شانه می‌روی فتاده بر دلم شرر، که تو در این دلِ سَحَر ز همسرت غریب‌تر، برون زخانه می‌روی *بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها رو امیرالمؤمنین داره غسل میده،اسماء بِنتِ عُمَیس میگه من از چاه آب می آوردم،رو بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها آب می ریختم،علی بدنِ فاطمه رو غسل میداد،اسماء میگه رفتم دوباره از چاه آب بکشم،دیدن علی صدایِ فریادش بُلَند شده،برگشتم اومدم،دیدم سر به دیوار گذاشته،داره داد میزنه گریه میکنه،اومدم جلو...آقاجانم! مگه خودتون نفرمودید: آروم آروم گریه کنید،همسایه ها صداتون رو نَشنَوَن؟ فرموده باشند:اسماء این روشنایی رو بیار جلو،بیا ببین پهلویِ زهرام شکسته...صورتِ فاطمه کبوده،بازوش رو شکستن... امیرالمؤمنین دست از غسل دادن کشید،اما من یه غسّال دیگه هم میشناسم،موقع غسل دادن دست از غسل دادن کشید،کجا؟ زهرایِ سه ساله رو تویِ خرابه ی شام داشتن غسل میدادن، یه وقت دیدن،اون زَنِ غساله دست از غسل دادن کشید، گفت: من این بدن رو غسل نمیدم...چرا؟ بی بی جان! همین که لباس های این بچه رو دَر آوردم،خواستم بدنش رو غسل بدم،دیدم همه جایِ بدن این بچه سیاه و کبوده...می ترسم مرضی که این بچه داشته منم بگیرم،من این بدن رو غسل نمیدم...بی بی زینبِ کبری سلام الله علیها فرمود: آی زنِ غساله! بخدا از کربلا تا اینجا اینقدر این بچه رو زدن....ای حسین...* نَم نَم داره بارون میآد داره برام مهمون میآد خرابه بویِ خون میآد وای وای داره از راهِ دور میآد تو طبقی از نور میآد از سَفَرِ تنور میآد وای وای *دیدن این تشت رو گذاشتن جلویِ این بچه،دست بُرد،سر رو از تشت برداشت،نگاه کرد دید خدا سَرِ بُریده ی بابا....سَرِ بُریده رو برداشت،شروع کرد با بابا حرف زدن...* آروم آروم از طبق بیا كنارم سر رو سَرِت بذارم حرفِ نگفته دارم وای وای *چیه حَرفِ نگفته ات؟..* چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم اسم تو كه می بردم فقط كتك می خوردم وای وای *بابا! هر وقت صدات زدم کتکم زدن،بابا! هر وقت صدات زدم،تو صورتم سیلی زدن...بابا! هر وقت گریه کردم بهم تازیانه زدن...بابا!..* نبودی و اسیر شدم بسته به یك زنجیر شدم یه شبِ پیرِ پیر شدم وای وای یكی زد و همه ام زدند لگدِ مُحكمم زدند *حالا هر کجا صدایِ منو می شنوی صدات رو بلند کن...یاحسین...* 👇