eitaa logo
امام حسین ع
18.6هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✅بند اول زن عزت افتخار زن یعنی اعتبار برای مّرده غیرتی زن یعنی اقتدار زن یعنی زینب و زندگی  یعنی کربلا فدای این آزادی و راَیتَ الا جمیلا زندگیش پوشالیه شبیه یک سرابه اصلا آزادی نداره اون که بد حجابه الگوی ازادگی بانوان دنیا جبل الصبر معظم بنت بوترابه با چادرش برا مَحارمش محافظه نمونه ی یه خواهره  روشن و  بارزه  با صوت حیدری و با خطبه ی آتشین صد تا یزید میطلبه برا مبارزه مولاتی یا زینب (س) ✅بند دوم زن یعنی یه مادر شبیه مام دو دریا مادر حوا و مریم زن یعنی که زهرا گاهی یه زن بی آبرو میشه زیر بار ذلت گاهی یه زن میشه  مثل زهرا فدای ولایت فاطمه تیغ زبونش مثل ذوالفقاره زن ولی مرد آفرین ترین روزگاره میره مرد از  دامن زنش به سمت معراج توو مقامات خدا زهرا  طلایه داره علت خلقت جهان برا یه مادره راضیه و مرضیه و سوره ی کوثره همسره شیر خیبر و اسوه ی عالمه مقامش از مقام انبیا فراتره مولاتی یازهرا(س) ✍ .👇
(نامه‌ی منظوم متخلف ثانی به معاویه علیه اللعنه) این نامه را به جوهر کینه نوشته‌ام از روزهای خوب مدینه نوشته‌ام روزی که اختیار، به دست سقیفه بود روزی که چشم‌مان به رَدای خلیفه بود هم، فکر غصبِ حق علی بود در سرم هم بود " ابوعُبیده‌ی جراح " یاورم غیر از علی و فاطمه همراهمان شدند اهل مدینه لشکر خودخواهمان شدند گفتم بدون مایه فطیر است کارمان بی مرتضی و فاطمه گیر است کارمان از این جهت روانه شدم سمت خانه‌اش گِرد آمدیم پشت درِ آشیانه‌اش پشتِ سرم مهاجر و انصار آمدند حتی به یاری‌ام در و دیوار آمدند هر لحظه لحظه بیشتر و بیشتر شدیم در پیش چشم فاطمه سیصد نفر شدیم گفتم علیِّ خانه‌نشین را خبر کنید مثل بقیه بیعت بی دردسر کنید گفتم که ختم غائله در دست حیدر است بیعت، علی اگر نکند کار ابتر است آمد صدای فاطمه از پشت در به گوش می‌گفت از امامت و حقِّ پسرعموش حکم ولایتِ ازلی را به ما نداد یک تار موی شخص علی را به ما نداد گفتم به حال خویش نباید رها شود وقتش رسیده شعله‌ی آتش به پا شود در بین دود، فکر علی بود فاطمه همواره گرم ذکر علی بود فاطمه گرم حمایت از علی‌اش عاشقانه بود تنها علاجِ کار، فقط تازیانه بود کاشانه‌اش همین‌که پُر از بوی دود شد با تازیانه بازویِ زهرا کبود شد این سو مغیره گرم بگو و بخند شد آن سو صدای ناله‌ی زهرا بلند شد چیزی نمانده بود فضا ملتهب شود با گریه‌های فاطمه دل منقلب شود اما علی و شوکتش آمد به خاطرم شور و شکوه ضربتش آمد به خاطرم "تیغِ دو دم" به خاطرم آمد چه‌کار کرد اهل قُریش را به مصیبت دچار کرد پس با تمام کینه و بُغضی که داشتم آن‌جا همه توان خودم را گذاشتم بر سینه‌ی زمین و زمان دستِ رد زدم بر دربِ نیمه‌سوخته محکم لگد زدم طوری لگد زدم که همان پشت در نشست طوری لگد زدم پس از آن پهلویش شکست طوری زدم که داغ دلش بیشتر شود طوری لگد زدم که علی بی پسر شود حتی کنار ضربه‌ی سنگین کاری‌ام مسمار درب سوخته آمد به یاری‌ام ریحانه‌ی رسول که رنگش پریده بود داغیِ میخِ در، نفسش را بُریده بود یک ضربه روزگارِ علی را سیاه کرد... سیلی زدم به فاطمه حیدر نگاه کرد... ✍ .
. عزای حضرت ام البنین سلام الله علیها نسیم طف که در این کوچه ها گذر دارد برای چشم به در مانده ای خبر دارد چنان عظیم بود این خبر چنان جانسوز بشیر حادثه هم ، شکوه از بشر دارد کجاست مادر آن سرو سر بریده کجاست؟ مگو کجاست! چه مادر ! مگر پسر دارد؟ به آسمان خمیده خبر چگونه دهند؟ که خانه ی تو ، نه خورشید نه قمر دارد تمام شهر به پای بقیع آهش سوخت دعا کنید که از گریه دست بر دارد ✍ .
. ( سیدتی فاطمه حضرت ام البنین ) کنج بقیع دلغمین نشسته روی زمین مرثیه خوانی کند بهر "قطیع الیمین" سیدتی فاطمه....... جام و سبو گریه کرد لاله بر او گریه کرد ز گریه ی مادری چشم عدو گریه کرد سیدتی فاطمه...... نمی شود باورش چه آمده بر سرش دست علمدار عشق جدا شد از پیکرش سیدتی فاطمه..... دو چشم او شد زغم چشمه ی اشک و الم یکی به یاد حسین یکی به یاد حرم سیدتی فاطمه...... گریه کند بی حساب مادر سقای آب خجل شد از تشنگان خجل بود از رباب سیدتی فاطمه...... بر غم آن پاره تن سر جدا از بدن به جای زهرا کند گریه بر آن بی کفن سیدتی فاطمه... ✍ .👇 .......... ‍ . ناله زند آسمان ، وای امام هادی ذکر همه شیعیان ، وای امام هادی رخت عزا برتنم ، بر سر و سینه زنم بهار من شد خزان ، وای امام هادی گرفته بزم عزا ، در حرم سامرا مهدی صاحب زمان ، وای امام ادی حرمت او می درند ، کشان کشان می برند نیمه شب از آستان ، وای امام هادی برهنه پا ، بی عبا ، در وسط کوچه ها از پی مرکب روان ، وای امام هادی بزم شراب و امام ، چه خوب شد احترام هادی این خاندان ، وای امام هادی گرچه شده خونجگر ، ولی نخورده دگر بر لب او خیزران ، وای امام هادی چها که شد با دلش ، خرابه شد منزلش لنگر کون و مکان ، وای امام هادی گر چه فزون شد غمش ، شکر که بر خاتمش دست نزد ساربان ، وای امام هادی شکر خدا که سرش ، مقابل خواهرش نرفته روی سنان ، وای امام هادی گر چه دلش شد کباب ، میان دو نهر آب نداده لب تشنه جان ، وای امام هادی هر چه که آمد سرش ، زمین نخورد همسرش مقابل دیدگان ، وای امام هادی 👇
. بگرید مدینه ز آهی حزین حرم دلشکسته ، بقیع دلغمین بگو مادران شهیدان همه کنند نوحه از داغ ام البنین واویلا واویلا یا ام البنین گلی ، گر بسوزد تنش مشکل است رود لاله از گلشنش مشکل است جوان ، گر بپوشد لباس کفن به مادر خبر دادنش مشکل است واویلا واویلا یا ام البنین به آن مادری که شد از غصه پیر خبر آمد از مرگ ماه منیر خبر آمده دست او شد جدا خبر آمده چشم او خورده تیر واویلا واویلا یا ام البنین ✍ 👇
. اولادی و مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم بِفِداءِ اَبی عَبدِالله چه شد لاله ام چه شد یاس من افتاد از بدن دست عباس من میگریم بر آن مقطوع الیدین فرزندانم فدای طفل حسین اولادی ...... اولادم شدند فدای حسین بادا سر من فدای زینبین پیکرش به خاک بود و سر نداشت گریم بر شهیدی که مادر نداشت اولادی..... میگریم که شد خیمه قحط آب وای از دل زینب از دل رباب گشته جای آن دستان قلم اشک چشمانم آب آور حرم اولادی...... ✍ 👇
. در حال و هوای بقیع و عزای حضرت ام البنین سلام الله علیها سلام مدینه ای شهر غربت مرغ دلم پر میزنه برا زیارت سلام مدینه فدای داغت فدای اون بقیع بی شمع و چراغت سلام ما به غربت زمین و آسمانت به اشک دیدگان زائرانت با خاک آن مزار بی نشانت سلام ما به چشم خون و سینه ی کبابت به آن قبور زیر آفتابت به چار قبر خاکی و خرابت ........................... دل زمین و سما گرفته کنج بقیع یه مادری عزا گرفته با نوحه ی او غم گریه میکرد حتی دل سنگ عدو هم گریه میکرد روضه میخوند برای یک ماه و سه تا ستاره برای اون حنجر پاره پاره برای اونکه مادری نداره روضه میخوند برای خیمه ها و اشک خواهر برای کاروان و داغ معجر برای قتلگاه و ضرب خنجر ✍ 👇
199.2K
. سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من ستاره میبارم قمر ندارم من به من نگید مادر پسر ندارم من ام البنینم وای جسم عزیزم رو چه زیر و رو کردند به پیکر عباس نیزه فرو کردند ..... وقتی به خاک افتاد علقمه شد بی تاب تا مشک آبش ریخت شد از خجالت آب ...... کجاست علی اصغر رباب پریشونه گهواره خالی و لالایی میخونه ..... ای کاروان با این دلم چها کردی سه ساله ی ما را چرا نیاوردی .... شد خیمه ها غارت وقتی علمدار رفت ناموس آل الله تو کوچه بازار رفت .... شنیده ام زینب زد دست غم بر سر از داغ اون گودال از دست اون خنجر ✍ 👇
43K
. بوده همیشه یار ما ارتش قهرمان ما ارتش جان نثار ما ارتش قهرمان ما این که همه دلاورند آینه های باورند دلاورند و یار ما ارتش قهرمان ما لطف خداست بهر ما که گشته اند از وفا باعث افتخار ما ارتش قهرمان ما دست خدای ذُوالْمِنَن حامی رهبر و وطن عزّت و اقتدار ما ارتش قهرمان ما پیش تمام دشمنان مقتدر است و جاودان نور امیدوار ما ارتش قهرمان ما یار و برادر سپاه آینه دار هر پگاه جلوه ی روزگار ما ارتش قهرمان ما با همه ی یقین خود حافظ سرزمین خود شوکت بی شمار ما ارتش قهرمان ما ** محمود تاری «یاسر» .
▪️باور من همینه... ▪️ای صنما... ▪️ 👇👇👇👇
4_5979041968674575093.mp3
6.75M
▪️ (ع) ▪️ای صنما... ▪️کربلایی
709K
میگفت ؛ اگه مشکل داری، برای رفع مشکل یکی دیگه تلاش کن تا خدا بهت نگاه کنه
متسیبنمستب.mp3
2.91M
▪️ (س) ▪️موج پرچم به فرمان ام البنینه ▪️ کربلایی موج پرچم به فرمان ام البنینه اشک نم نم به فرمان ام البنینه وقتی عباس به فرمانشه شک نکن پس کل عالم به فرمان ام البنین به فرمان ام البنین ابر بارون میشه به فرمان ام البنین ماه پیدا میشه کسی که فلج هم به دنیا اومد تو حرم به فرمان ام البنین پا میشه نذر سال هیئتو تامین میکنه فردای من و تو رو تضمین میکنه از حالا داره برا اربعین بعد جای موکبا رو هم تعیین میکنه یا ام البنین... یک زن کربلایی جوونش بمیره اعتقادش به ام البنین بی‌نظیره میره اینقدر میمونه تو صحن اباالفضل تا جون بچشو پس نگیره نمیره اراده کنه یک شبه کور بینا میشه اراده کنه یک شبه مرگ منحل میشه اصلا جمع کنن مشکلات همه عالمو اراده کنه یک شبه حل میشه سفره دار شنبه های کرببلا عمرش رو گذاشت برای کرببلا با اینکه نبود ولی با چهار تا شهید غوغا کرد تو ماجرای کرببلا یا ام البنین... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️شور حضرت ام البنین(س) ▪️موج پرچم به فرمان ام البنینه ▪️
زمینه.mp3
15.55M
📝شبا تا صبح نمیخوابی... کربلایی ایام ( س ) ٢۵ آذر ماه ١۴٠٢ [بند اول] شبا تا صبح نمیخوابی حواسم هست چقدر زود داری پیر میشی حواست هست هنوز پیراهن غمگین پر از خونِ دیدم باز لکه ی خون رو لباست هست تیشه ی جلاد، خورده تا ریشه بعد سرفه ات رو لباست غنچه باز میشه شمع این خونه، میزنی سوسو میشی با زحمت از این پهلو به اون پهلو آه ای چه دردیِ، نصف شب داری دست و پا میلرزه زهرا بس که تب داری رو میگردونی، خسته ای از من چند شبه عجل وفاتی روی لب داری یوما، یوما 🖤🖤🖤 [بند دوم] من از چشمات خجالت میکشم زهرا میبینی آه حسرت میکشم زهرا اگه میشه نرو من بی تو میمیرم ببین با گریه منت میکشم زهرا کور بشم ای کاش، تو نظر خوردی من خودم دیدم که با صورت به در خوردی با سر افتادی، تا نشستی زد بشکنه دستای سنگینش دو دستی زد آه رد خونِ تو، روی دیواره این که کار دست نبوده کار مسماره من ندیدم که، قتل یک خانم تا چهل تا مرد جنگی متهم داره یوما، یوما .