eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. بیا بدیدنم رضا ای نورعینم از دوری روی تو من در شورو شینم سیلی به من می‌زد بابغض و با کینه چقدره دست سندیِ یهودی سنگینه می‌زد مرا در اوج درد و غربتم دگر بزرگ تر نبوده دستش ز صورتم یاد رقیه هستم که بی هوا سیلی خورد لاله‌ی باغ زهرا میان صحرا پژمرد **** اگرچه هستم دائماً کنج سیه چال گریه کنم ولی فقط به یاد گودال ز بعد رفتنم کفن شود تنم به تنگی گودال او به سینه می‌زنم جدّ منو همه با نیزه می زدن آیه‌ی تطهیرو یه عدّه هرزه می‌زدن دم غروب سندی زد با تازیانه بر سر دم غروب جدّم رو سر بریدن با خنجر .👇
. ۱۶۲ زهر جفا آتش زده بر جسم و جانم از سوز زهر آتش گرفته استخوانم جانم رضا جانم رضا ای رضا جانم **** یکدم بیا نظاره کن بر غربت من سندی زند تازیانه به صورت من جانم رضا جانم رضا ای رضا جانم **** در گوشه ی زندان ببین از پا فتادم زندان رفتن عمه ام آمد به یادم جانم رضا جانم رضا ای رضا جانم **** اگر چه دشمن از جفا قلبم را آزرد اما دگر کی دخترم را بزم می برد جانم رضا جانم رضا ای رضا جانم **** .👇
. ۱۶۴ در کنج زندان گر چه فرسوده گشتم با زهر کین از غمها آسوده گشتم گرم نوایم غم،آشنایم دلتنگ روی معصومه و رضایم **** هر دم که می آمد سندی روبرویم با تازیانه می زد بر سر و رویم شد قامتم تا از ظلم اعدا هر ضربه ای که می زد گفتم یا زهرا **** گر چه مداوم زد سیلی بر روی من اما نخورده نیزه بر پهلوی من در این سیه چال زدم پر و بال ایندم آخر هستم به یاد گودال **** .👇
💠 بازخوانی شعری از علامه غروی اصفهانی زندانیان عشق چو شب را سحر کنند از سوز شمع و اشک روانش خبر کنند مانند غنچه سر به گریبان در آورند شور و نوای بلبل شوریده سر کنند چون سر به خشت یا که به زانوی غم نهند یکباره سر ز کنگرهٔ عرش بر کنند با آن شکسته‌حالی و بی‌بال و بی‌پری تا آشیان قدس به خوبی سفر کنند چون رهسپر شوند به سینای طور عشق از شوق سینه را سپر هر خطر کنند آنان کزین معامله هستند بی‌خبر برگو که تا به مَحبَس هارون نظر کنند تا بنگرند گنج حقیقت به کنج غم آن لعل خشک را به دُر اشک تر کنند بر پا کنند حلقهٔ ماتم به یاد او تا عرش و فرش را همه زیر و زبر کنند آتش به عرصهٔ ملکوت قِدَم زنند ملک حُدوث را ز غمش پر شرر کنند تا شد به زیر سلسله سرحلقهٔ عقول افتاد شور و غلغله در حلقهٔ عقول 🔹 «زندانیان عشق» نخستین بند از ترکیب‌بند هفت‌بندی مرحوم آیت‌الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی در رثای حضرت موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) است. هم‌نشینی دو کلمهٔ «هفت» و «بند» در این هفت‌بند فی‌نفسه هنرمندانه است. 🔸 از آنجا که شهادت امام موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) در ماه رجب واقع شده (که از ماه‌های برتر عبادی سال است) و از آنجا که عبادت‌ها و مناجات‌های آن حضرت در زندان، فراز برجسته‌ای از مدح و مرثیه ایشان است؛ شاعر، این اقتضائات را در نظر گرفته و فضاسازی هنرمندانه‌ای با رنگ و بوی مناجات زندانیان و توصیف چگونگی به سحر رسیدن شب عاشقان در زندان انجام داده است. 🔹 در پنج بیت نخست، شعر به توصیف زندانیان عشق و حال و هوای آنان پرداخته و فضای مناجات‌گونه‌ای که مناسب حال زندانیان و هم عاشقان وجه الهی باشد، ایجاد کرده است. در بیت ششم به طرز هنرمندانه‌ای فضای اول به فضای زندان هارون(علیه‌اللعنه) پیوند می‌خورد و شعر، رنگ و بوی مرثیهٔ حضرت (علیه‌السلام) به خود می‌گیرد. 🔸 مطلع این شعر از نمونه‌های خوب براعت استهلال است و شعرهای در استفاده از براعت استهلال قابل تأمل هستند.
ای به زندان 1.mp3
زمان: حجم: 3.68M
ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی‌ بن ‌جعفر ای همه آزادگان را مقتدا موسی‌ بن‌ جعفر ای که در حبس بلا بودی به فرمان الهی هم قدر را هم قضا را رهنما موسی بن جعفر با نگاه نافذت ای موسی آل محمد شد عصا در دست موسی اژدها موسی بن جعفر کاظمینت از برای شیعیان و دوستانت هم مدینه، هم نجف، هم کربلا موسی بن جعفر این عجب نبود که کوه و دشت و صحرا و بیابان با تو گردد همنوا و همصدا موسی بن جعفر تا بود جانم به تن دست از ولایت بر ندارم کز ولادت با تو بودم آشنا موسی بن جعفر ناز بر فیض مسیحا می‌کنم جایی که باشد خاک درگاه تو بر دردم شفا موسی بن جعفر عضو عضوم گر ز هم گردد جدا صد بار بهتر کز تو یک لحظه دلم گردد جدا موسی بن جعفر تربت و صحن و سرای توست در شهر دل من هر دلی بر توست یک صحن و سرا موسی بن جعفر شُهرت باب الحوائج در امامان را تو داری انس و جان آرند در کویت رجا موسی بن جعفر کل خلقت را دهی حاجت اگر آرند خلقت بر درت پیوسته روی التجا موسی بن جعفر غلامرضا سازگار (میثم) 🎤 و یا
. زندان گرفته حتی صدای مرد زندان‌بان گرفته حتی زنی بد از ساحتش بوی خوش ایمان گرفته زنجیر و پابند از استخوان‌هایش توان و جان گرفته مثل مدینه مولای ما انگشت بر دندان گرفته هر تازیانه با کینه از پهلوی او تاوان گرفته از سفره‌ی او دشمن سه روزی هست آب و نان گرفته اما به‌جایش هر نیمه‌شب روی سرش قرآن گرفته ذهنم دوباره حال و هوای روضه‌ای عطشان گرفته آتش کشیدند آتش بمیرم معجر و دامان گرفته شام غریبان گوشه به گوشه بارش باران گرفته رقّاص شامی آسایش از یک کاروان مهمان گرفته عمامه‌ای را خاکستری پر شعله و‌ سوزان گرفته نی غرق نور است انگار خولی نیزه‌ای تابان گرفته بابا کجایی با نام بابا یک سه ساله جان گرفته 🔸شاعر: _________ ‍ . سلام‌الله‌علیها .✍ گفتن ندارد؛ کوچه شلوغ و جای یک سوزن ندارد نامرد مردم؛ حق علی و فاطمه خوردن ندارد مادر به خود گفت؛ شاید کسی کاری به کار زن ندارد من از نبی‌ام؛ حتما کسی کاری به کار من ندارد افتادن زن؛ در پیش چشم دیگران دیدن ندارد برخیز مادر؛ زینب پناهی غیر این دامن ندارد وقتی حسینت؛ آن لحظه در گودال پیراهن ندارد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» معنی آیات قرآن مبینی فاطمه بهترین تفسیر اِنَّ المتقینی فاطمه...   اشک های تو قد محراب را خم کرده است سِرِّ سر بر مهر سجاده نشینی فاطمه دیدنت تسبیح یکصد دانه چشم من است وجه تسبیح خدا روی زمینی فاطمه   تو یگانه وحدت رفته به باب کثرتی در مقام کوثری بالاترینی فاطمه   آه در دل، خار در چشم، استخوانم در گلو چشم وا کن تا که حالم را ببینی فاطمه   کاسه صبرم لبالب شد لب از لب باز کن کلمینی کلمینی کلمینی فاطمه یاسر رحمانی✍ 👇
امام حسین ع
🕌بر موسی جعفر شه والا صلوات 🖤بر زاده ی آزاده ی زهرا صلوات 🕌او باب حوائج است از سوی خدا 🖤از او بطلب حاجت خود با صلوات ‍ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُم .
WWW.EMAM8.COM62189_13981127163215_762371.mp3
زمان: حجم: 762.4K
علیه السلام علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اومده، جان / اومده، باطن قرآن اومده، هستی و جانان / اومده، پدر حضرت سلطان ولادت آقامه موسی بن جعفر ترنّم لبهامه موسی بن جعفر داده خدا هدیه به حضرت صادق گل پسری به نام موسی بن جعفر دوسش دارم / قدر علی و زهرا دوسش دارم / قدر تموم دنیا دوسش دارم / قدر آقام امام رضا من که تمومِ عمرم و حسینی‌ام ۲ امروز کاظمینی ام ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اومده، خُم / اومده، ساقی هفتم اومده، مظهر ایمان / اومده، پدر حضرت سلطان نام تو شهد شیرین باب‌الحوائج دلا رو میده تسکین باب‌الحوائج بعد علی اصغر و حضرت عباس اسم تو شد سوّمین باب‌الحوائج دوست دارم / تویی دوای دردا دوست دارم / قدر تموم دنیا دوست دارم / قَسَم به حضرت‌رضا من که تمومِ عمرم و حسینی‌ام ۲ امروز کاظمینی ام ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اومده، نور / اومده، مقصد و منظور اومده، امامِ خوبان / اومده، پدر حضرت سلطان سلام ما محضرِ امام کاظم کشور ماست کشورِ امام کاظم که آسمون هر شهر و هر دهاتی پُر شده از اخترِ امام کاظم دوسش دارن / تموم ایرونیا دوسش دارن / قدر تموم دنیا دوسش دارن / داده به ما امام رضا من که تمومِ عمرم و حسینی‌ام ۲ امروز کاظمینی ام ۲ .
. از همین ابتدا خدا را شکر مقصد گفت و گوی من هستی گم شدم در هزارتوی خودم باز در جست وجوی من هستی یادت آرامشی ست در دل من که برایش همیشه مدیونم کاظم الغیظ از تو ممنونم ، الگوی خُلق و خوی من هستی اینکه در بین خلق محترمم نه که از من ،به اعتبار شماست _مادرم چون که از تبار شماست_ پدرم! آبروی من هستی بهتر از این نمیشود دیگر که تو از بچه های فاطمه ای ای که باب الحوائج همه ای تو خودت آرزوی من هستی! کاظمینت نیامدم ،اما در حریم رضا(ع) و معصومه(س) یا که حتی امامزاده ی ده همه جا روبروی من هستی ✍ .
‍ . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگه گرفتاری اگه مریض داری می‌دونی از هیچکس بر نمیاد کاری فقط یه راه داری باب الحوائج رو صدا بزن مثل سائل‌ها بشین پشت درش یه جور دیگه می‌خوای نگات کنه قسمش بده به حق مادرش یا باب الحوائج گرفتارم گرفتارم گرفتارم یا باب الحوائج تورو دارم تورو دارم تورو دارم (یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگه گرفتاری‌ عقده به دل داری اگه دلت تنگه کر ببلا می‌خوای فقط یه راه داری باب الحوائج رو صدا بزن هرجوریه خودش امضا می‌کنه با همین دستای بسته به خدا گره عالمی رو وا می‌کنه یا باب الحوائج کربلا می‌خوام کربلا می‌خوام کربلا می‌خوام (یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌دونی این روزا یه دلهره دارم وجودم آشوب لحظه به لحظه من روزا رو می‌شمارم آخه چند روزه  دیگه محرمه من اصلاً کاری نکردم برا تو کاش می‌شد امسال بین روضه‌ها من با اشک یاری کنم مادر تو هی ناله میزنه قتلوک قتلوک قتلوک ای از آب فرات منعوک منعوک منعوک ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/85584 .👇
. طبیبان برایش کفن مینویسند مریضی که موسی بن جعفر ندارد شادروان ✍ .
. نه پسری نه دختری، نه سایه بالا سری میون زندون بلا، می میرم از خون جگری روخاک سیاچال، سرم رو می زارم به جز کند و زنجیر ، انیسی ندارم اسیرم، بین این سیاهی     الهی، خلصنی الهی .............. همه تنم شده کبود، از دست نامرد یهود یکی نبود بهش بگه، آخه گناه من چی بود باتازیونه ای کاش، بزنه من رو بی حد ولی به مادر من ، نزنه حرفای بد ندارم، غیر ازتو پناهی        الهی، خلصنی الهی ............... خوب که ندید دختر من، رو تخته در پیکر من خوب که جلوی بچه هام، نرفت رو نیزه سر من کفن قیمتی شد، به جسم من اینجا ولی بی کفن موند، تن حسین زهرا برهنه، کسی ندیده شاهی        الهی، خلصنی الهی 👇