.
#شور
#امام_علی #امیرالمؤمنین
[بند اول]
علی همان است که دست خود را
از پرده ی غیب بیرون کشیده
کون و مکان را با اذن الله
شخصا خود حیدر آفریده
خاک او گیراست اطفال نجف
وقت بازی جای زو هو میکشند
اعتقادات قدیمم آرزوست
کودکان تمثال از رو میکشند
قل هو الله احد حیدر بود
ستون مسجد پایه ی منبر بود
نمیگویم از بازوان او
شاهد زورش قلعه ی خیبر بود
(علی مولا)
[بند دوم]
زده دل لشگر شدن همه مضطر
سکوت این میدان میشود نفس گیر
یلای دشمن شدن فراری
چون دل میدان آمده یک شیر
روبهان اینک در حال فرار
میرسد از راه یک دلدل سوار
رعشه افتاده بر جان همه
امده مولا علی با ذوالفقار
به میمن میزد به میسر میزد
عدو مثل مرغ سرجدا پر میزد
دلاور میزد به لشگر میزد
میشِست روی دلدل و فقط سر میزد
(علی مولا)
به قلم:
رضا جعفری،محمد محمدی ✍
مداح:
کربلایی محمد عطایینیا 🎤
👇
.
#شور
#امام_حسین
[بند اول]
مردن و خاک شدن برام بهترِ بی تو بودنه
دنیا می خوام چکار تا که کربلا دنیای منه
خوبی یکی از اون هزار پیرایه ی توعه اقا
سایه تو از سرم نگیر سایه ی رحمتِ خدا
کسی مث تو برام یار نمیشه
کاری مث نوکریت کار نمیشه
تو زمونهای که دور شدن همه
من سگ توام برام عار نمیشه
تو پرِ پروازمی
نقطه ی اغازمی
اصول دینِ منو تو همه ی نیازمی
تو سوز وساز منی
محرم راز منی
تویی ک قشنگترین صدای اواز منی
(حسین جانم حسین)
[بند دوم]
اشک چشام روونه و بهارِ من شده خزون
تشنه ی دیدارِ توام آقای خوب و مهربون
رحمت به عشقو عاشقی،رحمت به بختو سرنوشت
به اون خدا که عشق تو ، تو سرنوشت من نوشت
تا ذکر حسین حسین توی گوشه
تورگ من عشق تو هی میجوشه
دلخوشی من شده حرم فقط
باعطر حرم دل مست و مدهوشه
مال و منالِ منی
بخت و اقبال منی
همه ی ارزومو تو احسن الحالِ منی
عشق ایده آل من
ذکر بی مثال من
تا میگم اسم تو رو حالی میده ب حال من
(حسین جانم حسین)
[بند سوم]
دوس داشتن تو عمریه،ک شده تنها کار من
خلاصه حرفم و بگم زندگیمی نگار من
دردونهٔ خدا تویی پشت و پناهِ زندگیم
روشنیِ شبای من تنها دلیلِ بندگیم
میدونی که این دلم باتو جوره
تو ظلمت من عشقت مثل نوره
به جهانی تو سلیمان و ارباب
نوکر تو محضرت مثل موره
شور و شیدای منی
دین و دنیای منی
چراغِ هدایتی امیدِ فردای منی
تویی لیلایِ منو
سرو طوبایِ منو
تو روز قیامتم میگیری دستای منو
(حسین جانم حسین)
به قلم: #وحید_ابویی ✍
.👇
.
#شهادت_امام_صادق
#امام_صادق علیه السلام
#زمینه
بند1⃣
از خونه ای، بالا میره، آتیش و دود
این اولین دفعه نبود
بی حرمتی، زخم زبون، چشم حسود
این اولین دفعه نبود
ریختن توی خونه شبونه، از در و دیوار
انگار واسه کشتن آقا، اومدن این بار
وقتی که با دستای بسته، بردن آقا رو
شد روضه ی غربت حیدر، دوباره تکرار
در میسوخت، حیدر میسوخت
وقتی که، مادر میسوخت
قرآنه، ناطق میدید
آیاته، کوثر میسوخت
بند2⃣
از طعنه ها، درد و غمش، شد بی حساب
دستاشو بستن با طناب
لطفش رو با، ظلم و ستم، دادن جواب
دستاشو بستن با طناب
با پای برهنه پیاده، بردنش اما
یک لحظه نرفت، تن پاکش، زیر دست و پا
هر بار که میفته با گریه، زیر لب میگه
ای وای چی کشیده رقیه، تو دل صحرا
تو صحرا، خسته تنها
رقیه، افتاد از پا
از خولی، سیلی میخورد
هر بار که، میگفت بابا
بند3⃣
دلخون شده، از این همه، رنج و بلا
گریونه واسه کربلا
میخونه از، لب تشنه ی، رو نیزه ها
گریونه واسه کربلا
آقایی که یاد حسینه، شصت و چند ساله
حالا خودشم غریبونه، بین جنجاله
وقتی میریزن رو سرش با، نیزه و شمشیر
داغش دوبار میشه تازه، یاد گوداله
مضطر بود، بی یاور بود
تنها و، بی لشکر بود
نامردی، توی گودال
دنباله، انگشتر بود
شعر و سبک: #محسن_میرزایی
.👇
.
#امام_صادق علیه السلام
#شور
بند1⃣
ای معیار ایمان الگوی عبادت
صاحب کمال و علم بی نهایت
قال الصادق علیه السلام مبنای فقاهت
فقیه و عالم و عامی همیشه مهمون توان
حکیم و عارف و زاهد بی سر و سامون توان
مسیح و نوح و ابراهیم همه مسلمون توان
مذهب من حیدریه منصب من نوکریه
با افتخار اینو میگم مکتب من جعفریه
بند2⃣
نطق تو با قرآن از یک خونواده
نور تو به اسلام جون تازه داده
قال الصادق علیه السلام معراج السعاده
دلیل و منطق و برهان زانو زدن محضر تو
زمین و آسمون و عرش گدای پشت در تو
نجوم و کیمیا و طب نتیجه ی منبر تو
مذهب من حیدریه منصب من نوکریه
با افتخار اینو میگم مکتب من جعفریه
بند3⃣
آشناترینی به علم غریبه
درسِت بی نظیر و علمت بی رقیبه
قال الصادق علیه السلام نقش رو کتیبه
نماز و مسجد و محراب با دم تو زنده شدن
هشام و جابر وصفوان به عشق تو بنده شدن
حدیث و حکمت و دانش با تو درخشنده شدن
مذهب من حیدریه منصب من نوکریه
با افتخار اینو میگم مکتب من جعفریه
شعر و سبک: #امیر_آهمند
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
دارد تماشا قرآن ناطق رئیس مذهب امام صادق
آه و واویلا آه و واویلا
منم که کاری به کس ندارم ازبس دویدم نفس ندارم
آه و واویلا آه و واویلا
هرشب ز دیده من خون فشاندم چون مادر خود در کوچه ماندم
آه و واویلا آه و واویلا
کسی نگیرد از من نشانه ازخانه ام زد آتش زبانه
آه و واویلا آه و واویلا
اگر که جانم رسیده برلب اما نماندم به زیر مرکب
آه و واویلا آه و واویلا
سیدمحسن حسینی
نوحۀ بسیار عالی شهادت امام صادق(علیه السلام)
به سائلیِ کویت،کِی گردد این دل لایق
تو حُجّتُ الّلهی و،مُصحفِ حَیّ و ناطق
مولا امامِ صادق...
ای بَحر لطف و رحمت،خورشیدِ روزِ محشر
ای یوسف زهرا و سُلالهٔ پیغمبر
مولا امامِ صادق...
عِلم تو تا روز حشر،بَقا به مکتب داده
ای دلِ مشتاقانت،به عشق تو دلداده
مولا امامِ صادق...
هر که مُحِبَّت باشد،ای نورِ چَشم زهرا
باید رَوَد در راهِ،صِدق و خُلوص و تقویٰ
مولا امامِ صادق...
هر که مُحِبَّت باشد،ای جلوهٔ ذوالجلال
باید کند مُراعات،رَسمِ حرام و حلال
مولا امامِ صادق...
هر که مُحِبَّت باشد،شَوَد به عالَم خوشبخت
رِزقش شود طاعات و،نمازِ اوّلِ وقت
مولا امامِ صادق...
کلام تو نور است و،کارِ تو لطف و احسان
اهمّیتْ بر نماز،پیامِ تو بر یاران
مولا امامِ صادق...
سوزد دلم از داغت،ای نورِ قدر و کوثر
به زَهرِ ظلم و کینه،شدی تو پاره جگر
مولا امامِ صادق...
هدایتِ این امّت،داغِ دلِ زارت شد
شدی شهیدِ دین و، زهرا عزادارت شد
مولا امامِ صادق...
کَفَن به جِسمت کردند،ای نورِ حیّ اعلا
گریان بُوَد چشمانم،زِ داغ کرببلا
حسین اباعبدالله...
غریب کرببلا که بر خدا دل داده
بی کفن و غرقِ خون،به قتلگَه افتاده
حسین اباعبدالله...
شاعر:امیرعباسی
.
#زمینه
#امام_صادق
#پرمیزنه_کفتر
🔘🔘🔘
بند1⃣
پر میزنه کفتر دلِ من ،امشبوتا مدینه
توی بقیع در کنارِ چهار تا، قبر خاکی میشنه
....
امشبو
تا سحر
برای حضرت صادق هی میزنه به سینه
به یادِ
اون شبی
که خونشو آتیش زدن ،میبردنش زکینه
...
وآااای میگم با چشمای تر
وآااای آتیش گرفته باز در
ذکر لبم وای مادر
وآااای حرمتشو شکستن
وآااای دسته آقا رو بستن
مثال باباش حیدر
واااای ،غریب آقام صادق
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
کِشون کشون بردن بی حیاها ،با تازیونه اونشب
با گریه میگفت به زیره لب هاش،امون از دل زینب
بادستا
ی بسته
کشیدنش توی بازار ،مثل حضرت سجاد
توی راه
چن دفه
محکم با صورتش آقا، به روی خاکا افتاد
وآااای به هر سو میکشیدن
وآااای نفسش و بریدن
نگفتن پیره مرده
وآااای میکردن هی جسارت
وآااای به مادرش اهانت
دلش یه کوه درده
واااای ،غریب آقام صادق
#شهادت_امام_صادق
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
به قلم👇👇
#سید_ناصراسماعیل_نسب
#سید_مرتضی_پیرانیان
.👇
.
#زمینه
#امام_صادق
#رخت_عزا_به_تن_کن
🔘🔘🔘
بند1⃣
رخت عزا به تن کن ،ای دل عاشق
داره میسوزه از زهر ، گل شقایق
بزن به سینه امشب ،از داغ و هجرِ
شیخ الائمه آقا ،امام صادق
....
بی یار و بی شکیبه
عمریه غم نصیبه
مثه علی غریبه
این لحظه های آخر
میخونه یاد مادر
روضه ی دیوار و در
.....
دری که ریشه داشت شکست
حرمت همیشه داشت شکست
مادرمون در این میون
یه بار شیشه داشت شکست
واغربتا واغربتا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
یه عده بی مروت ؛ تُو نیمه یِ شب
میکشیدن امامو ؛ در پیِ مَرکَب
نه تنها حرمتش رو ؛ نگه نداشتن
بلکه با تازیونه ؛ زدند مرتّب
....
بردند تو کوچه هایی
که مادرش کتک خورد
حسن همونجا بود مُرد
کوهِ غمی تُو سینه
دلش پَر از شرر شد
آماده یِ سفر شد
....
رسیده وقتِ احتضار
نداره طاقت و قرار
کُشتن امامِ شیعه رو
لعنت به خَصمِ روزگار
واغربتا واغربتا
#شهادت_امام_صادق
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_مشترک
#سید_ناصراسماعیل_نسب
#علیرضا_عباس_بیگی
.👇
.
#شور
#امام_صادق(ع)
#این_لحظه_های_آخر
⚫️⚫️⚫️
بند1⃣
این لحظه های آخر
نگاهته به اون در
چشات شده بارونی
تا دیدی اومد مادر
......
اومده با قد خمش
تازه شده برات غمش
آتیش زهر به یک کنار
میسوزی یاد ماتمش
.....
واویلا هرچی شنیدی راس بود
این کاره یه عده ایی خناس بود
گل یاس به شعله ها حساس بود
میخ در چقده بی احساس بود
واویلا واویلا
......
بند2⃣
شدی اذیت آقا
از ظلم این نامردا
اما دلت بی تابه
از غصه ی کربلا
جدت غریب وبی پناه
افتاده بود تو قتلگاه
سرش تا رفت به نیزه ها
آتیش رسید به خیمه گاه
.....
واویلا از این همه جسارت
ناموس علی کجا ! اسارت
باضربه سیلی و تازیونه
زیور و معجرا رفته غارت
واویلا واویلا
....
بند3⃣ #حضرت_رقیه(س)
میگم با سوز و گریه
وای از غم رقیه
وقتی که رفت دنبالش
زجره بنی امیه
.....
لگد میزد از روی کین
مردک بی رحم و لعین
طوری میزد تو کمرش
رقیه جان میخورد زمین
.....
واویلا سه ساله و قد کمون
از سیلی تو صورتش داره نشون
از بس که خورده کتک تو شهر شام
رقیه از ترس گرفت لکنت زبون
واویلا واویلا
💠💠💠💠💠💠
به قلم:
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
#الیاس_محمدشاهی
.👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید ذائقه خودمون رو تغییر بدیم ‼️
#دکتر_محمد_فراهانی 🎤
#اجتماع_عمومی_شعبات
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی رایگان
.
#امام_صادق علیه السلام
#زمینه
بند اول:
باز خدا روضه خونه
دوباره سوخت یه خونه
دوباره حمله کردن
خونه ای رو شبونه
آسمون تیره تر شد
خونه تا شعله ور شد
انگاری باز تداعی
روضه ی میخ و در شد
باز هیزم و باز طناب
باز بوی آتیش و دود
باز تازیونه زدن
باز شونه ای شد کبود
تو کوچه آقای ما
همه دیدن می برید
پیره مردی شصت ساله
پشت مرکب می دوید
امون از این روزگار
بند دوم:
بدونِ یار و یاور
با حالِ زار و مضطر
کشیدنش تو کوچه
شبیهِ باباش حیدر
ناسزا می شنید و
خونِ دل می کشید و
با پاهای برهنه
روی خاک می دوید و
نه عمامه روی سر
نه توی دستش عصا
دائم میخورد رو زمین
امام مظلومِ ما
نفس نفس میزد و
توون نداشت دست و پاش
شکستن حُرمتشو
جلو چِشِ بچه هاش
امون از این روزگار
بند سوم:
میونِ کاخِ منصور
روضه خونه با زهرا
شده زنده دوباره
کربلا واسه آقا
تا که میبینه خنجر
میباره اشکِ ماتم
یاده راسِ بریده
میسوزه تو تب و غم
توون نداره تنش
خونی شده پیرهَنش
از شدته سَم داره
میاد خون از دهنش
خدا رو شکر که نشد
تنش دیگه بی کفن
خدا رو شکر که سرش
جدا نشد از بدن
امون از این روزگار
✍️به قلم: #طاها_تحقیقی(یاحسین)
#علیرضا_پناهیان
#رضا_نصابی
.👇
.
#امام_صادق علیه السلام
#زمینه
🏴🏴
بند اول:
مدینه دوباره شده تداعی
می سوزه توی آتیشا یه خونه
بدون عمامه و دست بسته
یه آقا رو میبرنش شبونه
می برنش
تازیونه تو کوچه ها می زننش
دیگه نایی نمونده توی بدنش، واویلا
واویلا واویلا
واویلا یا، مظلوم امام صادق
بند دوم:
رو خاکا میکشنش پشت مرکب
نداره پایی واسه ی دویدن
میفته وقتی رو زمین با صورت😭
میخندن، چه بی حیا و دریدن
سوخته پرش
از وقتی اومدن اینا دور و برش
جلوش حرف بد می زنن به مادرش، واویلا
واویلا واویلا
واویلا یا، مظلوم امام صادق
بند سوم:
واویلا زنده شده واسه آقا
غمای کربلا و کوفه و شام
می بینه اهل بیتو انگار الان
از مردم دارن میشنون هی دشنام
بزم شراب
اومده افتاده یادِ داغِ رباب
میدنش با تعارف مشروب، عذاب، واویلا
واویلا واویلا
واویلا یا، مظلوم امام صادق
شعر و ملودی: #طاها_تحقیقی(یاحسین)
👇
.
#شهادت_امام_صادق
السلام علی شیخالائمه، جعفر ابن محمد الصادق ادرکنا
__________________________
باز هم شهر مدینه ز غم آکنده شده
بین این دود و شرر باز غمی زنده شده
شعله لج کرده به جان در و یک دنده شده
شعله تا پای بگیرد همه جا میسوزد
پای این روضه دل اهل ولا میسوزد
*
پیرمردی که لبانش همه دم ذاکر بود
همه دم در همه حالت همه جا شاکر بود
خیل افلاک به پیش قدمش چاکر بود
دیده وا کرد در آن همهمه غوغا را دید
وسط شعله هجوم صف اعدا را دید
*
به حریم حرم عشق جسارت شده بود
بین دهلیز پر از دود و حرارت شده بود
باز هم کوچه پر از شرّ و شرارت شده بود
باز هم جمع اراذل همه هیزم در دست
باز هم هیزم و باز آتش و یک در که شکست
*
خانه را در وسط شعله همه میدیدند
اهل خانه متحیّر شده و ترسیدند
همه از وحشت آتش که به خود لرزیدند
ناگهان شیخالائمه وسط شعله رسید
در دل معرکه با نوحه و با ناله رسید
*
خاطر او نه از آن شعله مکدر شده بود
که به دل زنده غم کوچه و مادر شده بود
جان او شعلهور از درد پس در شده بود
آن در شعلهوری که به لگد وا کردند
و از آن درد قد مادر او تا کردند
#امان_صادق
#نصیــر_حسنی ✍
.