eitaa logo
عاشقانِ امام رضا علیه السلام
2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.8هزار ویدیو
7 فایل
زائری بارانی ام، آقـا بـه دادم مـی رسی؟ کپی از مطالب با ذکر صلوات و دعا برای خادمین حلال نوش جونتون 🪴 به دعوت امام رضا علیه السلام به این کانال اومدید پس لفت ندید🪴 ارتباط با مدیر↙️↙️ @kamali220 ادمین تبادل ↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 🪴 🪴 ✨﷽✨ سلام علیکم یکی دیگراز اتفاقات در زمان شیفتم درحرم امام رضا خانواده عروس رو دامادازشهرستان فکرکنم کرج بودند امده بودند که برای عقد درحرم اقاجانمان امام رضا وخانواده خیلی مذهبی ومومن وازهمه نظرعالی بودند ازکنارشان رد شدم وبه عروس خانم تبریک گفتم وازحجابش تعریف کردم و داشتم می رفتم که مادرداماد شکلات سرعقد تعارف کرد وگفت من این عروس وازخود اقا امام رضا گرفتم وتعریف کرد نزدیک دوسال هست دارم می رومدخواستگاری هیچ کس ازخانواده هاتامتوجه می شوند که پسر روحانی هست وطلبه اجازه نمی دهند که ما بریم حتی دخترشان راببینیم و خلاصه دیگه مجبورشدم بریم روستاها انجا هم به مادخترندادند علتش طلبه بودن پسرمن بود ودربرگشت از روستایی بسیاردورافتاده وازنظرمالی بسیار ضعیف این جوررفتارکردند خلاصه دربرگشت بدجوری دلم شکست گفتم یا امام رضا این پسر میخواهد ان شاء الله ازسربازان حضرت مهدی باشد اینجوردارندملت بابچه من رفتارمیکند طوری شدکه پسرمن درماشین موقع برگشت گفت ماخیلی خواستگاری رفتیم وجواب رد شنیدیم دیگه ازدواج نمیکنم وبه من اصرارنکنیدخواستگاری بریم ادامه دارد🕌 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @emame_mehraban 🕊🕊🕊🕊
🪴 🍀 🌿﷽🌿 چشم که باز کردم ديدم خانمي باوقار و محجّبه که دستکش در دست دارد درکنار تخت فرزندم ايستاده است. تعجّب کردم. خواستم چيزي بپرسم امّا زبانم ياري نکرد. خانم، تکّه قند کوچکي به اندازه ي يک نخود در دست داشت. آن را به من داد و گفت: - اين را به فرزندت بده تا بخورد. اگر نخورد او را به حق حضرت زهرا عليها السّلام قسم بده. عرض کردم؛ «چَشم». و تا قند را گرفتم، زن ناپديد شد. به سمت راهرو دويدم، اينجا،آنجا، همه جا را گشتم اما اثري از او نيافتم. نکند خواب و خيال بوده، توهّمات واهي بوده؟! امّا نه، چون حبّه قند در دستم بود. به اتاق برگشتم. فرزندم به زحمت پلک هايش را از هم دور کرد و با صداي ضعيفي مرا صدا زد: - پدر!... پدر!... - جانِ پدر. چه شده عزيزم؟ - اينجا چه خبر است؟ - هيچّي عزيزم. فقط تو بايد اين حبّه قند را بخوري. اين را گفتم و رفتم يک ليوان آب برايش آوردم. - امّا... امّا من هفته هاست که چيزي نخورده ام. دکتر منع کرده است. روده هايم تکّه پاره اند. همينجوري هم هزار جور درد و مرض دارم. تازه ميل هم ندارم، به هيچ چيز! - امّا تو بايد اين حبّه قند را بخوري. مطمئن باش از اين که هستي بدتر نخواهي شد. - نمي توانم. ميل ندارم. حالم به هم مي خورد... - تو را به حق حضرت زهرا قسم مي دهم که اين حبّه قند را بخو ري. فرزندم، با شنيدن نام حضرت زهرا عليها السّلام تسليم شد و در حالي که اشک برگرد چشمانش حلقه زده بود قند را گرفت و خورد. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @emame_mehraban 🕊🕊🕊🕊
🪴 🪴 🪴 ✨﷽✨ الان هردو پسرودختر طلبه هستندواین عروس وداماددخترعمووپسرعموبودند وخانواده روهم شیعه کردند و خیلی ازاقوام دیگر را برا من جالب بود که حجاب انان وحجب وشرم واحترام انان به ساحت مقدس علی بن موسی الرضا بسیارزیادبود با اینکه ما ایرانیان برایمان خیلی راحترهست ورودخروج و خیلی بی تفاوت هستیم به بارگاه منوراین آقا و آن خانم که ایرانی بودودوست ان دخترمیگفت مادرخانواده گفته از ورود مابه این حرم چرا ایرانیان به اعتقادات خود کمتر اهمیت میدهند منظورحجاب چراپوشش مناسبی ندارند وخلاصه آنان ناراحت بودند ودایم به این خانم می گفته قدراین امنیت توکشورشون روچراندارند ایکاش ما اینجا بودیم واین کشور وخلاصه برایم جالب بودصحبتهای دوست عروس ومن میخواهم بگویم بامحبت یک فردازبلادکفراینطوزعاشق امام رضا میشود ومتاسفانه ماها قدر ومنزلت وجوداین اقا روواقعا هنوز خوب وواقعی درک نکردیم یا زهرا 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @emame_mehraban 🕊🕊🕊🕊