eitaa logo
کانال مهدویت 🇮🇷🇵🇸
466.7هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
70 فایل
﷽ 🌺‌بزرگترین کانال مهدویت درفضای مجازی کپی مجاز 🔺گروه‌ کانال eitaa.com/joinchat/1909063691C0aebd385ff 🔹سایرکانالهای ما @emam_asr @vazayef_montazeran @stiker_mahdaviat @ketab_mahdaviat @adiyeh_mahdavi @majleci @soal_javab ارتباط باما: @hoseinlo
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴⚫️🔵 🌕 دستور مجرب برای دفع بیماری کرونا: 🔷 حضرت آیت الله حاج شیخ جعفر ناصری (دامت توفیقاته) فرمودند: 🔴 آیت الله حکیم طلبه ای را برای تبلیغ به منطقه ای می فرستند در آن منطقه طاعون فراگیر شده بود و اهالی دچار بیماری و مرگ و میر بودند. این طلبه بالای بام می رود و با حالت گریان به امام حسین(ع) متوسل میشود. و از امام می خواهد که شیعیان شان را نجات دهند به منزل برمیگردد و می خوابد. در خواب امام حسین(ع) را می بیند که به او می فرمایند : به شیعیان من بگو این جمله را بنویسند و بر درب خانه نصب کنند : 🔴 انی ارید امانا یابن الفاطمه مستمسکا بیدی من طارق الزمن 🔵 ای پسر فاطمه زهرا با توسل به شما از این حادثه شدید و کوبنده ای که پیش آمده حرز و امانی می خواهیم که به آن چنگ زنیم. ایشان از خواب بیدار میشوند و دستور میدهند که شیعیان این جمله را بنویسند و بر درب منزل بزنند. هر خانه ای که این جمله را نوشته بود از طاعون در امان ماند. 🆔 @emame_zaman
🔴 دستور مجرب برای دفع بیماری کرونا 🆔 @emame_zaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔵 خلاصه سفارشات حضرت آیت الله حاج شیخ جعفر ناصری در مورد مشکلات اخیر (ویروس کرونا) : ⛑ ۱- رعایت احتیاط و دستورات بهداشتی و پرهیز از رفتارهای متهورانه (بی باکانه) ⛑ ۲- پرهیز از ترس بی‌جا و فضای کاذبی که ایجاد شده است و توجه به این نکته که ترس از این قضیه بیشتر از خود آن آسیب زا خواهد بود. ⛑ ۳- توکل بر خدا و توجه به مضمون آیه شریفه ۵۱ سوره توبه: قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (ترجمه: بگو هرگز ما را جز آنچه خدا برایمان نوشته و مقرر داشته است نخواهد رسید، او سرپرست و یاور ماست و همه مؤمنان باید بر خدا توکل نمایند) ⛑ ۴- نوشتن عبارات زیر و نصب نمودن آن بر درب خانه: ب س م ا ل ل ه ا ل ر ح م ن ا ل ر ح ی م بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله انی ارید امانا یابن فاطمه مستمسکا بیدی من طارق الزمن ♦️ تذکر: نوشتن این دعا توسط خود افراد بخصوص افراد صالح، تاثیر بیشتری نسبت به چاپ آن با دستگاه دارد. ⛑ ۵- توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام با خواندن زیارت عاشورا ⛑ ۶- توسل به امیرالمومنین علیه السلام با استفاده از ذکر شریف: یا ابالغوث اغثنی یا ولی الله ادرکنی بلطفک الخفی، لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین (عدد ۱۱۴ مرتبه) ⛑ ۷- قرات روزانه سوره های چهارقُل ⛑ ۸- قرائت روزانه آیت الکرسی ⛑ ۹- نوشتن آیه ۵۱ سوره توبه و نصب نمودن آن بر ورودی خانه: قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ 🎙 برگرفته از سخنرانی صوتی ایشان در تاریخ چهارم اسفند ۱۳۹۸ 🆔 @emame_zaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔵 امان از غفلت این روزهای شیعیان: 🌺 قال مولانا صاحب العصر و الزمان ارواحنافداه : 🔷 بی یدفع الله البلاء عن اهلی و شیعتی 🔶 همانا خدا به واسطه من بلا را از اهل وشیعه من دور میکند. 🔵 همه ما این روزها درگیر بلاییم(سیل ،زلزله ، گاهی بلای خود ِویروس ، گاهی بلای ترس از آن) آرامش جسمی گروهی و آرامش روانی همه ما به هم خورده است. دغدغه های‌مان تا سطح کمبودماسک و ژل و .. فروکش کرده. 🔺 دعواهای بچگانه اصحاب قدرت و جنگ انتقام سیاست ، بر نگرانی های‌مان افزوده... کجاست باور و اعتقادمان به دعا و رفع بزرگترین بلاها بوسیه ی دعا؟ الدعا یرد البلاء ( دعا بلا را دور میکند) این نوشته هرگز در پی نفی اهمیت بهداشت یا عمل به توصیه های پزشکی نیست ، اما یادمان باشد « با توکل زانوی اشتر ببند » را. نه رهایش کن ، نه توکل را فراموش کن. دوا را طبیب می‌دهد و شفا را خدا. 🌹 اگر روزی با زیارت عاشورا بلای وبا از سامرا ریشه کن شد ، چون عقیده به اعجاز آن کلام قدسی وجود داشت. خودمان چه کرده ایم ؟ اگر امروز من از توسلم اثر نمی بینم چون برای تفنن و آزمون است (و صد البته که همین هم بی جواب نمی ماند) 🔶 یادمان باشد ، دلسوز ما کسی است که غصه دار همیشگی ماست : انا غیر مهملین لمراعاتکم و یادمان بیاید که حضرتش به مرد بحرینی فرمود اگر همان لحظه مرا صدا می زدید ، دستگیری می کردم. میان این همه توجه به ماسک و ژل و شستشو که صد البته لازم است_ از توجه پر از اضطرار به حضرتش غافل نباشیم که هزار البته واجب است 🔴 نمیدانم دیگر باید چه رخ بدهد تا متوجه شویم : الهی عظم البلاء و برح الخفاء و انکشف الغطاء و ضاقت الارض و منعت السماء را.. 🔺 شاید هم تا همین جایش بلدیم و ادامه اش را در یاد نمی آوریم که : انت المستعان و الیک المشتکی و علیک المعول فی الشده و الرخا...... کاش بیاییم و بخوانیم ، با تضرع هم بخوانیم که خدای بنده نواز است و امام مهربان‌تر از مادر.. . در کنار عمل به همه احتیاطات عقلانی و توصیه های پزشکی ، خواندن دعای الهی عظم البلاء را در دستور کار خود قرار بدهیم.. مگر بلا چه معنای دیگری دارد؟! . 🔵 همه را به این دعای شریف دعوت کنیم..... 🌹 باور کنیم اثر دارد.... 🆔 @emame_zaman
♦️ ای کاش متوجه میشدیم همه این بلاهایی که داره سرمون میاد برای اینه که بفهمیم آقامون نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔵 نماز مجرب توسل به امام عصر(عج) برای حاجت روایی و حل مشکلات که در گذشته برای دفع بیماری وبا از شهر نجف خوانده شد و بیماری بعد از خواندن این نماز از شهر مرتفع گردید ..... ♦️ شرح کامل در داستان شماره ۳ از فضایل این نماز 👇👇👇👇👇👇👇👇
✅ روشهای توسل به امام عصر ✅ 🔴🔵نماز بسیار مجرب برای توسل به امام عصر برای گرفتاری ها و مشکلات مهم ✅ این نماز یکی از موثرترین و مجرب ترین روشهای توسل به امام عصر می باشد که ابتدا 4 داستان از اثر این نماز را ذکر میکنیم: 🔴🔵⚫️ داستان اول: 🔴 ابو جعفر محمّد بن جرير طبرى در كتاب «مسند فاطمه عليها السلام» مى گويد : ابو حسين كاتب گفت: كارى را از ابى منصور صالحان به عهده گرفتم و چيزى ميان من و او پيش آمد كرد كه لازم شد مخفى شوم و او در جستجوى من بود و تهديدم مى كرد . مدّتى از ترس او مخفى شدم و در شب جمعه اى كه باد و باران مى وزيد به قبرستان قريش رفتم . آنجا براى دعا در حجره اى نشستم و از ابن جعفرِ قيّم خواستم كه درها را ببندد و كوشش كند تا آن محلّ خلوت باشد و من براى دعا و نيايش با خدا خلوت كنم ، و ايمن باشم از وارد شدن شخصى كه نسبت به او ايمن نيستم و از ديدارش بيمناكم . ابن جعفر درها را قفل كرد و شب به نيمه رسيد و آن قدر باد وزيد و باران باريد كه ديگر كسى به آنجا نمى توانست بيايد . من دعا و زيارت و نماز مى خواندم تا اين كه در اين بين صداى پايى از كنار قبر مولاى مان حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام به گوشم رسيد ، در اين هنگام مردى را ديدم كه زيارت مى خواند . در زيارتش به حضرت آدم و پيامبران اولوالعزم عليهم السلام و هر يك از ائمّه عليهم السلام درود فرستاد تا به امام زمان صلوات اللَّه عليه رسيد ولى آن حضرت را ياد نكرد . از اين كار او تعجّب كردم و با خود گفتم : شايد فراموش كرد يا نمى داند يا مذهب اين مرد اين گونه است . وقتى زيارتش به پايان رسيد دو ركعت نماز خواند و رو كرد به طرف قبر مولاىمان ابى جعفر امام جواد عليه السلام و مثل همان زيارت و سلام را خواند و دو ركعت نماز گزارد . در حالى كه من از او بيمناك بودم چون او را نمى شناختم . و او را جوانى از بزرگان ديدم كه لباسهاى سفيدى بر تن داشت و عمامه اى كه داراى تحت الحنك بود و ردايى كه بر دوش داشت . به من گفت : اى ابا الحسين پسر ابى العلا ؛ چرا (نماز توسل به امام عصر و ) دعاى فرج نمى خوانى ؟ گفتم : چگونه است اى سرور من ؟ 🔴🔵 سپس امام زمان کیفیت نماز و دعای بعد از آن را به من تعلیم داد و فرمود بعد از اتمام نماز حاجتت را از خدا بخواه که خداوند با بزرگواريش حاجتت را برآورده مى كند إن شاء اللَّه . وقتى به نماز و دعا مشغول شدم او خارج شد . بعد از نماز به سراغ ابن جعفر رفتم تا از او درباره آن مرد و چگونگى ورودش بپرسم . ديدم درها بسته و قفل هستند ، تعجّب كردم و با خود گفتم : شايد او از ابتداى شب اين جا بوده و من نمى دانستم . ابن جعفر قيّم را صدا زدم . ابن جعفر از اطاقى كه روغن چراغهاى حرم در آنجا بود آمد . از او درباره اين مرد و چگونگى ورودش سئوال كردم . گفت : همان طور كه مى بينى درها بسته است و من آن را باز نكرده ام . دوباره جريان را از او جويا شدم ، گفت : آن مرد مولاى مان امام زمان صلوات اللَّه عليه بود و من بارها ايشان را در مثل امشب و هنگامى كه اين جا خالى از مردم است ديده ام. با شنيدن اين حرف ، تأسّف و حسرت فراوان خوردم كه چرا ندانستم . نزديك طلوع فجر از آنجا خارج شدم تا به محلّى كه در آن مخفى شده بودم روانه شوم . آفتاب هنوز بالا نيامده بود كه كسانى از سوى ابن صالحان با امان نامه اى از وزير و نامه اى به خطّ خودش سراغ مرا از دوستانم مى گرفتند و به دنبال من مى گشتند . با يكى از دوستان مطمئن خود نزد او رفتم ، برايم برخاست و مرا چنان احترام كرد كه هرگز مانند آن را به ياد نداشتم . رو كرد به من و گفت: حالت آن گونه شد كه به امام زمان ارواحنا فداه شكايت مرا نمودى؟ گفتم : من تنها دعا و درخواست كردم . گفت : واى بر تو ، ديشب (شب جمعه) مولايم امام زمان صلوات اللَّه عليه را در خواب ديدم كه مرا به نيكى كردن درباره تو امر فرمود و در اين مورد چنان به من تندى نمود كه ترسيدم . پس گفتم : لا إله إلّا اللَّه؛ شهادت مى دهم كه ائمّه عليهم السلام بر حقّ اند و حقّ به آنان ختم مى شود ؛ من ديشب آقايم را در بيدارى ديدم و به من چنين و چنان فرمودند . و آنچه با چشم خود ديده بودم شرح دادم . ابى منصور از آن تعجّب كرد و كارهاى بزرگ نيكى انجام داد . و به بركت مولايمان صاحب الزمان ارواحنا فداه آنچه فكر آن را هم نمى كردم، از سوى امير درباره من انجام شد. 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ به ڪانال مَهــدَویَت ایتا بپیوندید 🆔http://eitaa.com/joinchat/5046272C64758abd3a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔵⚫️ داستان دوم : علاّمه شيخ على اكبر نهاوندى رحمه الله در «العبقرىّ الحسان» مى گويد : من اين دعا را چندين بار تجربه كرده ام و در استجابت و رسيدن به مقصود مؤثّر ديدم . سپس سخن آية اللَّه عراقى در «دارالسلام» را نقل كرده است كه آن به اين شرح است : آثار عجيبى از اين دعا ديده ام و اوّلين اثر آن را در شهر تهران در سال 1266 مشاهده كردم . من در منزل ملك التجّار ، مهمان حاج ميرزا باقر امام جمعه بودم . ايشان از وطنش تبعيد شده بود و از طرف حاكم اجازه نداشت به تبريز برگردد . من هر چند مهمان او بودم و تهيّه خوردنى و آشاميدنى بر من لازم نبود امّا به خاطر مخارج ديگر ، چون غريب بودم و با اهل آنجا مأنوس نبودم قرض برايم امكان نداشت ، و لذا به شدّت در تنگدستى بودم . يك روز با امام جمعه در صحن خانه نشسته بوديم . من بلند شدم و به اتاق بالا براى استراحت و نماز رفتم . بعد از خواندن نماز ظهر و عصر كتابى را در اتاق ديدم . آن را برداشتم و ديدم ترجمه جلد سيزدهم «بحار الأنوار» است كه در احوالات امام زمان عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف نوشته شده است . چون كتاب را باز كردم اين دعا را در باب معجزات حضرت ديدم . با خود گفتم : آن را امتحان مىكنم . پس بلند شدم ، نماز خواندم و دعا كردم و سجده انجام دادم . سپس پيش شيخ رفتم و در كنارش نشستم كه در اين هنگام مردى با كاغذى در دست وارد شد و آن را به امام جمعه داد و پارچه سفيدى را در پيش او گذاشت . امام جمعه بعد از خواندن نامه، آن را به همراه پارچه به من داد و گفت: اين مال توست. وقتى پارچه را باز كردم ديدم تاجر على اصغر تبريزى بيست تومان در پارچه گذاشته و در نامه نوشته كه به من برسانند . به زمان نوشتن نامه كه نگاه كردم ديدم درست همان زمانى است كه از دعا فارغ شدم . تعجّب كردم و در حالى كه خدا را تسبيح مىگفتم تبسّمى كردم ، امام جمعه علّت را از من پرسيد و من داستان را برايش گفتم . امام جمعه گفت : سبحان اللَّه ؛ من هم اين كار را به خاطر برطرف شدن مشكلم انجام مى دهم . به او گفتم : بلند شو و شتاب كن . به اتاق رفت و پس از خواندن نماز ظهر و عصرش همان كارهايى را كه من انجام داده بودم بجا آورد و زمانى نگذشت كه حاكمى كه او را به تهران احضار كرده بود بركنار شد و شاه از او معذرتخواهى كرد و او را با احترام به تبريز برگردانيد و از آن پس ، اين كار ذخيره اى برايم در گرفتارى ها بود و آثار عجيبى از آن مشاهده كردم. 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ به ڪانال مَهــدَویَت ایتا بپیوندید 🆔http://eitaa.com/joinchat/5046272C64758abd3a