eitaa logo
دوستان امام زمان(عج)
427 دنبال‌کننده
5هزار عکس
3هزار ویدیو
41 فایل
اۍڪــاش‌ڪـه‌انتخاب‌مان‌مهدی‌بود هرپرسش و هرجواب‌مان مهدۍ بود شادمانترین مردم ،بهترین چیزها ندارند،بلکه بهترین برداشت از زندگی دارند. هر هفته با موضوعی اخلاقی ارتباط با مدیر @Y_a_r_a_h_m_a_n لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/3961127018C539fa8bf02
مشاهده در ایتا
دانلود
در حدیث قدسی وارد شده است كه: «حق ـ سبحانه و تعالی ـ فرمود كه: باید ایمن شود از غضب من هر كه اكرام كند بنده‌ی مؤمن مرا». و از حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ روایت شده است كه: «هیچ بنده‌ای از امت من نیست كه نیكویی و نرمی كند با برادر مؤمن خود، به نوعی از ملاطفت، مگر اینكه خدا از خدمه‌ی بهشت خدمتكار از برای او مقررّ می‌فرماید.»
گرامی داشتن و عزت دادن جمیع طبقات مردم، به قدری كه سزاوار ایشان است از جمله‌ی اعمال پسندیده است. و شایسته است كه انسان بعضی از اصناف مردم را به تعظیم و اكرام بیشتری اختصاص دهد، و از آن جمله اهل علم و فضل و صاحبان ورع و تقوی است، زیرا در احادیث بسیار تأكید زیاد در اكرام و تعظیم این دو طبقه جلیله وارد شده.
داستان حقیقی صفا و صمیمیت و همكاری صادقانه هشام ابن الحكم و عبداللّه بن یزید اباضی ، مورد اعجاب همه مردم كوفه شده بود. این دو نفر، ضرب المثل دو شریك خوب و دو همكار امین و صمیمی شده بودند. این دو به شركت یكدیگر، یك مغازه خرازی داشتند. جنس خرازی می آوردند و می فروختند. تا زنده بودند میان آنها اختلاف و مشاجره ای رخ نداد. چیزی كه موجب شد این موضوع زبانزد عموم مردم شود و بیشتر موجب اعجاب خاص و عام گردد، این بود كه این دو نفر، از لحاظ عقیده مذهبی در دو قطب كاملاً مخالف قرار داشتند؛ زیرا هشام از علماء و متكلمین سرشناس شیعه امامیه و یاران و اصحاب خاص امام جعفر صادق - علیه السلام - و معتقد به امامت اهل بیت بود. ولی عبداللّه بن یزید از علمای اباضیه بود. آنجا كه پای دفاع از عقیده و مذهب بود این دو نفر، در دو جبهه كاملاً مخالف قرار داشتند، ولی آنها توانسته بودند تعصب مذهبی را در سایر شئون زندگی دخالت ندهند و با كمال متانت كار شركت و تجارت و كسب و معامله را به پایان برسانند. عجیب تر اینكه بسیار اتفاق می افتاد كه شیعیان و شاگردان هشام به همان مغازه می آمدند و هشام اصول و مسائل تشیع را به آنها می آموخت. و عبداللّه از شنیدن سخنانی برخلاف عقیده مذهبی خود، ناراحتی نشان نمی داد. نیز، اباضیه می آمدند و در جلو چشم هشام تعلیمات مذهبی خودشان را كه غالبا علیه مذهب تشیع بود فرا می گرفتند و هشام ناراحتی نشان نمی داد. یك روز عبداللّه به هشام گفت : من و تو با یكدیگر دوست صمیمی و همكاریم. تو مرا خوب می شناسی. من میل دارم كه مرا به دامادی خودت بپذیری و دخترت فاطمه را به من تزویج كنی هشام در جواب عبداللّه فقط یك جمله گفت و آن اینكه :فاطمه مؤمنه است. عبداللّه با شنیدن این جواب سكوت كرد و دیگر سخنی از این موضوع به میان نیاورد. این حادثه نیز نتوانست در دوستی آنها خللی ایجاد كند. همكاری آنها باز هم ادامه یافت. تنها مرگ بود كه توانست بین این دو دوست جدایی بیندازد و آنها را از هم دور سازد. داستان راستان / استاد مطهري
داستان حقیقی زمان خلافت امیرمؤمنان علی (ع ) بود، زنی شیفته و عاشق جوانی شده بود، و با ترفندهای خود می خواست آن جوان را كه شخصی پاك بود، آلوده به عمل منافی عفت كند، جوان از او دوری كرد، و از حریم عفت و پاكی تجاوز ننمود. آن زن آلوده ، نسبت به آن جوان ، بسیار ناراحت شد، تصمیم گرفت با تهمتهای ناجوانمردانه ، او را به كشتن دهد، سفیده تخم مرغ را به لباس خود مالید و سپس به آن جوان چسبید و او را به حضور امیر مؤمنان علی (ع ) آورد و شكایت خود را چنین مطرح كرد: این جوان می خواست با من عمل منافی عفت انجام دهد، ولی من نمی گذاشتم ، سرانجام آنقدر خودش را به من مالید كه شهوت او به لباسم ریخت . سپس آن سفیده تخم مرغ را كه در لباسش بود به علی (ع ) نشان داد. مردم آن جوان را ملامت می كردند، و آن جوان پاك و بی گناه كه سخت ناراحت شده بود، گریه می كرد. امیرمؤمنان علی (ع ) آماده قضاوت شد، به قنبر فرمود: برو ظرفی پر از آب جوش به اینجا بیاور، قنبر رفت و آب جوش آورد. بدستور امام علی (ع ) آن آب جوش را به روی لباس آن زن ریختند، هماندم آن سفیدی های مالیده به لباس او، جمع شد، آن حضرت به قنبر فرمود: آن سفیدی ها را به دو نفر بده . قنبر آنها را به او نفر داد، آن دو نفر آن سفیدی ها را چشیدند و هر دو عرض ‍ كردند كه این سفیدی ها از سفیده تخم مرغ است . امام علی (ع ) دستور داد، آن جوان بی گناه را آزاد ساختند، و آن زن را بجرم نسبت زنا به یك فرد بی گناه ، شلاق زدند. یعنی حد قذف (تهمت زنا) را كه هشتاد تازیانه از روی لباس است بر وی جاری ساختند. داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با عضو شدن در این کانال هر هفته درمورد موضوعی اخلاقی مطالعه می کنید. اگر می خواهید خود سازی کنید،هر روز مطالب را بخونید و برای بهتر شدن کیفیت آن نظرتون رابفرمایید.همچنین بفرمائید در چه مواردی دوست دارید بیشتر باهم مطالعه کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹زروز گذر کردن اندیشه کن پرستیدن دادگر پیشه کن به نیکی گرای و نیازار کس ره رستگاری همین است بس🌹
‌ برای موفق شدن توی هرکاری باید حالمون خوب باشه برای همینه که نماز و قرآن هم با حمد و حال خوب شروع میشه🌱 شکر، حتی از امیدم بهتره و حال خوبِ ناشی از شکر از حال خوبِ ناشی از امید بهتره چون امید یه استرسی هم با خودش داره که نکنه نشه و خراب بشه و ... اما ینی من همین الان موفق و خوشبختم و هیچ ترس و نگرانی و اما و اگر نداره😍
‌ 🍃🍂🍃🍂🍃 وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ (آیه ۱۳ سبأ) از بندگان من عدّه قلیلی شکر گزارند! 🍃🍂🍃🍂🍃 خدا میگه تعداد کمی از بنده‌ها شکرگزار هستن!⚠️ واسه همینم هس که تعداد کمی حالشون خوبه و اکثراً بد حالن🤷🏻‍♂🤷‍♀ و من و شمایی که خدا بهمون لطف کرده و دارین این مطـالب رو باهـم می‌ریم جلو بااااااید جزء همون تعداد کم باشیم😌💪 و باید بتونیم حالِ بقیه رو هم خوب کنیم
خدایا شکرت بابت زمانی که برای خانواده و تفریح در اختیارمون هست خدایا ببخش اگر حقی از خانواده و دوستان رو ضایع کردیم بخاطر عدم مدیریت زمان یا افراط در بقیه ابعاد زندگی🥺 خدایا به زمان و عمرمون برکت بده🤲