eitaa logo
استیکر امام زمان عجل الله‌ تعالی فرجه الشریف
3.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
74 فایل
کانالهای دیگر ما @sbesmellah @salavat_eitaa @gam2dovom @sticker_goleziba استفاده از مطالب آزاد است .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💓کاش آغاز مهر، آغاز شیدایی من باشد که پاییز عاشق‌ترین فصل، بهانه‌ها دارد برای عاشقی و بی‌قراری... 🍂برگهایی که معلق در هوا با نسیم به این و آن سو می‌روند یادآور "متی أحارفیک" ندبه‌هاست... 🌧بارانش درس کودکی‌هایم را تداعی می‌کند "آن مرد در باران..." و جمله‌ی " بکم ینزل الغیث..." 🌒و شب‌هایش حکایت‌گر روزگار تاریک و طولانی هجران... 💞غروبش دلتنگی و غم دوری... و... الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَـــرَج پاییزی‌ عج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه✋ 🍃 سلام بر تو ای موعودی که خداوند وعده آمدنت را به اهل ایمان داد و خود آن را ضمانت کرده است. 🍃ماهـر روز‌ در‌انتـظار‌آمدنت‌هستیـم وهرلحضه‌بیشتر‌حس‌می‌ڪنیـم‌ ڪه‌آمدنت نزدیڪ‌است‌... 🌱اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهدی جان (عج) 💚 🌼ای زیباترین فصل فصل ظهور تو 🌸 🍁پاییز هم آمد برگها بر سرم باریدند🍂 اما تو باز نیامدی 🥀ای غائب از نظر! 🍁پاییز را با ظهور تو 💗دوست تر می دارم اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلَیَّکَ الْفَرَج 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمرها می گذرند، نمی آیید؟ آن روزها هنوز خواندن و نوشتن نمی دانستم تا اسمتان را بنویسم، اما شما را می شناختم. پدرم را دیده بودم که بعد از خواندن دعای ندبه ی روزهای جمعه، می ایستاد و دست راست را بر روی سرش می گذاشت و به شما سلام می داد. مادرم سواد خواندن دعا را نداشت، اما چادر به کمر می بست و حیاط را آب و جارو می کرد. صدای آواز پرنده ها را که می شنید زیر لب زمزمه می کرد: اللّهم کُن لِوَلیک الحُجه بِن الحَسن…. هنوز بوی گل های حُسنِ یوسف را که از نوشیدن آب صبحگاهی، معطر شده بودند، در خاطر دارم. بعدازظهر که می شد با دختران همسایه روی سکوی جلوی درب حیاط می نشستیم گل می گفتیم و گل می شنیدیم؛ پیرمردی می آمد و به ما شکلات می داد و می گفت: کامتان را شیرین کنید و برای سلامتی مسافر جمعه دعا کنید. آن روزها می دانستم که شما یک روز جمعه خواهید آمد؛ این روزها نمی دانم چند جمعه ی دیگر از عمر من باقی مانده است! اما مولا جان! امروز من می توانم از شما و برای شما بنویسم. می خواستم بگویم: من و دوستان دوران کودکی ام جوان شده ایم. والدین جوانمان پیر شده اند، آن پیرمرد مهربان هم از دنیا رفت، نمی خواهید بیایید؟ ای بهار انسان ها! عمرها می گذرند. این جمعه که نیامدید. پاییز هم رسید و زمستان در راه است ولی شما نیامدید...💔🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا