eitaa logo
امام زمان و من
194 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
672 ویدیو
29 فایل
کانال مهدوی کودک و نوجوان کپی کردن مطالب کانال به نیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه آزاد است. برای ارسال هر پیام یک صلوات به نیت فرج امام زمان علیه‌السلام بفرست. کانال دیگر ما: https://eitaa.com/joinchat/3156345212C7f3274f17f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_833307311.mp3
3.45M
قسمت 5️⃣1️⃣ 📜سوره مبارکه نور آیه ۳۱ 🔹...وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‌ جُيُوبِهِنَّ...🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ تو دوست داری که بندگانت اهل خرافات نباشند، آداب و رسومی که ریشه در دین و وحی ندارد، انجام ندهند، برای همین با خرافات مبارزه می‌کنی. زمانی که محمّد (صلی الله علیه وآله) را به پیامبری مبعوث کردی، مردم بت پرست بودند و کعبه را بتکده کرده بودند، امّا آنان هر سال حجّ را انجام می‌دادند. این چیزی بود که از ابراهیم (علیه السلام) به یادگار مانده بود، البتّه آیین حجّ در طول زمان دچار تحریفات زیادی شده بود، در قرآن، حجّ واقعی را برای مردم بیان کردی تا مردم از خرافات فاصله بگیرند. کسی که اعمال حجّ را انجام می‌دهد، لباس معمولی را از تن در می‌آورد و لباس احرام به تن می‌کند، مردم آن زمان وقتی لباس احرام به تن داشتند، دیگر از درِ خانه وارد خانه نمی شدند، بلکه دیوار پشت خانه را می‌شکافتند و از آنجا وارد خانه می‌شدند. این عادت خرافی بود و این را خوب و نیکو می‌پنداشتند. این سخن توست: نیکی آن نیست که از پشت خانه وارد خانه شوی، نیکی در تقواست نه در پیروی از رسوم خرافی! شما باید از راهش وارد خانه خود شوید. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
قسمت ۸۰ ایستگاه ۲۶ پیامبر با علی علیه السلام چنین گفت: «ای علی! پس از من، تو ادای قرض‌های مرا به عهده می‌گیری و وعده‌های مرا انجام می‌دهی». باید ماجرای روز ۲۷ صفر سال یازدهم هجری را بنویسم: پیامبر در بستر بیماری بود. عدّه ای به دیدار پیامبر آمده بودند، پیامبر گاه بی هوش می‌شد و گاه به هوش می‌آمد. عبّاس، عموی پیامبر، سر پیامبر را در آغوش گرفته بود، لحظاتی گذشت، پیامبر چشم باز کرد و عمویِ خود را کنار خود دید، رو به او کرد و گفت: «عمو جان، آیا حاضر هستی تا وصیّت‌های مرا انجام دهی و قرض‌های مرا ادا کنی؟ ». عبّاس نگاهی به پیامبر کرد و گفت: «ای رسول خدا، شما در بخشش و لطف، بی نظیر هستید و به مردم وعده‌های زیادی داده اید، شما می‌دانید که وضع مالی من خوب نیست، من چگونه خواهم توانست از عهده این کار مهم برآیم؟ ». پیامبر بار دیگر سخن خود را تکرار کرد و عبّاس همان جواب را داد. پیامبر رو به علی علیه السلام کرد و گفت: «ای علی، آیا حاضر هستی تا به وصیّت‌های من عمل کنی و قرض‌های مرا پرداخت کنی». اشک در چشم علی علیه السلام حلقه زده بود، گریه، مجال سخن به او نمی داد. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd