eitaa logo
مهدی یار
281 دنبال‌کننده
991 عکس
699 ویدیو
40 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨هشدار... هرزگی، افتخار نیست؛ اگر شک دارید می‌تونید به جوامع غربی یک نگاه بيندازيد،تا حساب کار دستتون بیاد و بدونید که ته این مسیر جز پوچی و سرگردانی هیچ نیست. ارزش خودتون رو بدونید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با عرض معذرت خدمت تمام عزیزان... یک نفر نیست به این فردِ روغنفکر بگه، تو برو یک مقدار تاریخ بخون تا بدونی که آیا دین به زن آزادی می‌دهد یا آزادی را سلب می‌کند... در دوران جاهلیت، زمانی که دخترانشان را زنده به گور می‌کردند، پیامبر ما حضرت محمد(ص) آمد و به زن، آزادی و زندگی بخشید. جناب آقای روغنفکر، دین رو برای شما درست تعریف نکردند؛ حالا هم از اون سر دنیا، داد میزنی مگر یکی بهت توجّه کنه. 😂حالا نکته‌ی جالب و خنده‌دار این هست که، این روغنفکر همه‌ی فیلم های معترض گونه‌اش رو داخل ماشین پر می‌کنه؛ احتمالاً از خونه انداختنش بیرون.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا فهمیدید که حضرت علی (ع)، چرا سر در چاه فرو می‌بردند و گریه می‌کردند⁉️ خدایا دشمنان مارا از احمق ها قرار بده...
هدایت شده از رویین دژ
11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید | چشم رنگی‌های چشم و دل سیر‼️ ✅ پاسخی منطقی به این شبهه که اگر در ایران هم حجاب آزاد بشه، مردم چشم و دل سیر میشدن و دیگه مشکلی پیش نمیومد! 🔺 @RooyinDezh
هدایت شده از رویین دژ
💯 مهم‌ترین مسئله در آخرالزمان و راه‌حل آن‼️ ✅ در آخرالزمان، هیچ مسئله‌ای از عفاف و حجاب بزرگ‌تر نیست... 🔺 @RooyinDezh
مصداق روغنفکری...
‍ حکایت این روزهای ما... 🔆 سیاست گرگها! 🐑 چوپان گوسفندان را به آغل برد و همۀ درهایش را بست ، گرگهای گرسنه سر رسیدند و درها را بسته یافتند، برگشتند تا نقشه ای برای بیرون کشیدن گوسفندان از آغل پیدا کنند 🐺 سرانجام گرگها چاره را برپایی تظاهراتی جلوی خانه چوپان که در آن آزادی گوسفندان را فریاد بزنند دانستند! گرگها تظاهرات پر سر و صدایی برپا کردند و ساعتها به دور آغل چرخیدند 🐑 گوسفندان وقتی فریاد گرگها را شنیدند که از آزادی و حقوقشان دفاع می‌کنند برانگیخته و با گرگها همنوا شدند و شروع به خراب کردن دیوارهای آغل کردند و همگی از این زندان محصور رها شدند! ✍️ گوسفندان به صحرا گریختند و دستۀ گرگها پشت سرشان... چوپان مضطرب فریاد میزد و عصایش را پرتاب می‌کرد تا بلکه جلوی آواره و طعمۀ گرگ شدنشان را بگیرد، اما هیچ فایده ای نداشت 🌚 گرگها گوسفندان را در صحرایی بدون حفاظ و چوپان محاصر کردند ، آن شب تاریک و خطرناک، به خیال گوسفندان شب رهایی و آزادی و استقلال بود! و در حقیقت شبی اشتها آور برای گرگهای به محاصره نشسته! 🔘 صبح بعد چوپان به صحرای رهایی رسید و جز لاشه های پاره پاره و استخوانهای خونین گوسفندان چیزی نیافت!